View in Telegram
مادر چرا گرفته دلم امروز؟ رفتم به سوی پنجره، باران است. با خنده گفت چیز عجیبی نیست امروز روز اول آبان است پاییز زردهای تو امروز است دستان سردهای تو امروز است آغاز دردهای تو امروز است آغاز دردهای تو امروز است خورشید مرده است و نمی تابد امروز روز نیست شب است امروز امروز روز اول آبان است ریدم به گور هرچه که هست امروز بیهوده راه می روم و دود است این زندگی میان دو انگشتم دارد تمام می شود و آن را خاموش میکنم وسط مشتم این روزگار پوستمان را کند بزغاله ایم و خوردن آب از مشک یک رودخانه که شده گم در ریگ یک ماهی ام که غرق شده در اشک جعفر رضاپور آبان 99 @dardhaykhakestary
Telegram Center
Telegram Center
Channel