آنگونه ام
که جز قطره های اشک
هیچ واژه ای
مرا به روشنی نمی نمایاند
از هر سوی این ظلمات
دو چشم دریده
می درخشند
دو دندان نیش شمشیری
که بزاق از آن ها می چکد
دو دندان که شهوت پاره پاره کردن دارند
هرگز نترسیدم
من با اشک هایم
از پسشان برمی آیم
تنها ترس من
خنجر مرموز تو بود
جعفر رضاپور
@dardhaykhakestary