به کجایت بگریزم شب آبانی من
"درِ یخ بسته و دیواره ی سیمانی من „
واژه ی درد سراغ غزلم آمده است
شعر ویران شده از گریه ی طوفانی من
خانه ام روی گسل های عمیق درد است
کاش دستی بکشی بر سر ویرانی من
حالم امشب اخوانی است بیا در بگشای
باز لرزیده به خود شعر زمستانی من
می رود اشک همینطور از این زخم عمیق
برسی کاش تو به مصرع پایانی من
جعفر رضاپور