ترنم بارانم "اشعار بردیا محمدی"

Channel
Logo of the Telegram channel ترنم بارانم "اشعار بردیا محمدی"
@bardiamohamadi70Promote
2.05K
subscribers
36
photos
35
videos
21
links
یا لطیف مضمون نگاه تو مرا شاعر کرد .... پل ارتباطی👇 @taranombaranam1
یا لطیف

شاخه‌‌ی طبع خزان‌دیده‌ی من بار نداشت
چشم آلوده ی من فرصت دیدار نداشت

رو به مهتاب نشد روزنه ای باز کنم
قفسِ ظلمت من رخنه ی دیوار نداشت

چَنگ انداخته ام دامنِ تنهایی را
منِ بی‌کَس‌شده از بس که کس و کار نداشت

آه ! آدینه ی بی تو شده آئینه ی دِق
کاشکی جمعه تواناییِ تکرار نداشت

در بساطم چه کنم کهنه‌کلافی هم نیست...
یوسف گمشده‌ام گرمیِ بازار نداشت

آبروریزیِ من شُهره‌ی آفاق شده
مثل من هیچکسی وضعِ اسفبار نداشت

از سَرِ بی خِرَدی قلب تو را می شکنم
وَرنه این عاشقِ بی فکر که آزار نداشت

گریه کردم که مگر بار مرا هم بخری...
دلم  _این ظرف ترک‌خورده_  خریدار نداشت!

امـــر کن! یک نفری پای غمت می میرم
تا نگویند که فرمانده ی من یار نداشت

مثل سیّد حسنت ، گَرم بغل کن من را...
یا کریمی که عروجش غمِ آوار نداشت

لحظه‌ی آخرم ای کاش کنارم باشی...
چه کند گر که مریض تو پرستار نداشت

شیوه‌ی مَرگ مرا شاهِ نجف می داند
سَر تمّار به جز نخل علی ، دار نداشت

این دلِ دربه‌درم تنگِ حسین است فقط
کربلا رفتن من این‌ همه اصرار نداشت!

جان آن مادرِ افتاده دمِ در ، برگرد
آنکه با قامت خم طاقت پیکار نداشت
▪️
شیشهٔ عُمر علی با لگدی سخت شکست
لااقل کاش درِ سوخته ، مسمار نداشت

#امام_زمان
#سید_مقاومت
#یا_زهرا

@bardiamohamadi70
یا لطیف

آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد
بر لب آینه‌ی غمزده لبخند آمد
کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد
آخرین برگه‌ی پیغامِ خداوند آمد

می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات
مَقدَم گل‌پسر آمنه‌خاتون صلوات

روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت

جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم

با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد

جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم
لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم

اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه

در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم
از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم

حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروج‌ات پر جبریل امین کم آورد

شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی
سیب از دست علی جان خودت می خوردی

هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود

حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند
درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند

عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود

من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات

لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم

دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات
آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات

گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم
در کنار تو که باشم بخدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم

شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریه‌کن‌های‌حسین‌ات حسنی‌اند همه

کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم بخدا در پی درمان شدنم
ابرِ لبریز منم تشنه‌ی باران شدنم
سال ها منتظر جابر حیان شدنم

پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد! به فدای قلمت

شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی
آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی

خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود
گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود

#حضرت_محمد
#امام_صادق
#ولادت

@bardiamohamadi70
یا لطیف

لوح تقدیر تا قلم برداشت
از دل قصه ، فصل غم برداشت

خضر از عُمرِ ماتمت گله کرد
نوح با نوحه ی تو هروله کرد

وَجهِ تو وِجهه‌‌ای ز مادر داشت
چشم تو آیه‌آیه کوثر داشت

عرش را قائمه شدن عشق است
نوه ی فاطمه شدن عشق است

شتر فتنه را تو پِی کردی
کوفه را حیدرانه طِی کردی

صاحبِ شأن بی قرینه ، سلام
دختر شاهِ من ، سکینه! سلام

به تو گفته پدر که : جانِ منی
لایقِ فَخْرَةُ‌ النِّسا شدنی!

چهره‌ات خوش‌ترین نگاهِ حسین
خانه‌ات بهترین پناه حسین

چشمه ی‌ اشک! رَبِّ آبی ، تو
همه‌ی هستیِ ربابی ، تو

پنج نوبت..،عبادت همه ای
خواهرِ بابِ حاجتِ همه ای

اصغری که زعیم هر بشر است
به اَخا گفتنِ تو مفتخر است

طفلِ گهواره‌خواب با تو خوش است
شیرخوارِ رباب با تو خوش است

نُطق تو لفظ های حیدر بود
منبرت شانه‌های اکبر بود

التماس فرات ، جوی تو بود
خواهش مشک‌ها ، سبوی تو بود

عطشِ تو شرر به دل ها زد
تحت امرت ، عمو به دریا زد

ظهرِ دل‌کندنت سحر را کُشت
" رُدَّنا " گفتنت پدر را کشت

پای بالت تمام پرها سوخت
" شیعَتی " خواندی و جگرها سوخت

کاتب روضه‌های جنجالی
شاعر لحظه‌های گودالی

روی پیشانی تو چین افتاد
شاهِ لب‌تشنه تا زمین افتاد

جامه ی غصه را رفویش کرد
شمر با چکمه پشت و رویش کرد

کاخِ اُمّید تو خراب شده
سهم دستان تو طناب شده

در بهاران خزان‌ شدن سخت است
همکلامِ سنان‌ شدن سخت است

شعله‌ در جان معجرت افتاد
زجر دنبال خواهرت افتاد

عمه را بی پناه می دیدی
کوچه کوچه ، گناه می دیدی

نیزه‌دارانِ سر ، تو را زده اند
پیش چشمِ پدر تو را زده اند

من بمیرم ! نگو کجا رفتی...
سرِ بازار برده ها رفتی

حقِّ تو این همه عذاب که نیست
جای تو مجلس شراب که نیست

عاقبت بخت با تو یار نشد
خیزران آخرش مهار نشد


*این مثنوی به مدد همیشگیِ یارِ غار من
سید محمد بهشتی
شکل گرفت

دمش گرم و غمش کم باد

#حضرت_سکینه

@bardiamohamadi70
یا لطیف

مجال نُطق ندارد زبان تقریرم
نیامده است قلم پای کارِ تحریرم

صفر تمام شد و یارم از سفر نرسید...
چِقَدر چشم بدوزم به قابِ تأخیرم

اگرچه پای فراقت جوانی ام طی شد
برای دیدن تو حس نمیکنم پیرم

همیشه فاصله ، اشک مرا در آورده
همیشه از غم هجر تو ، تحت تأثیرم !

شکست آینه تا لمس کرد آهِ مرا
به خُرده‌شیشه رسیده است رنجِ تکثیرم

طنابِ نَفْس ، مرا می کِشَد به هر طرفی
به دستِ بد کسی افتاده است زنجیرم

کشیده کار من از معصیت به رسوایی...
میان مردم این شهر کرده تحقیرم

چه غصه‌ها که نخوردی برای سرکشی ام
چه دردها نکشیدی برای تغییرم

اگرچه مایه ی ننگم..،به من محبت کن
شبیه کودک آزرده سخت دلگیرم

هزار مرتبه دیدم مرا بغل کردی...
خوش است خواب و خیالم ، خوش است تعبیرم

دلیل زندگی‌ام! دوست دارمت وَلله
مُسَلَّم است که بی عشق زود میمیرم!

زمان دفن بگو " یاعلی " دمِ گوشم
بلند می شود از بین قبر تکبیرم

بِشوی جسم مرا با غُبار صحن نجف
همیشه خاک علی کرده است تطهیرم

خدا کند که من امسال کربلا بروم
زیارتی بگذارید بین تقدیرم

تو را به روضه ی یَابنَ الشَبیب..،زود بیا
همان گریزِ عجیبی که کرده تسخیرم

به گریه گفت: که آن شمر پست ، یابن الشبیب!
به روی سینه‌ی جدَّم نشست ، یابن الشبیب!

چه ‌بی‌ملاحظه خنجر کشید ، یابن الشبیب!
سرِ عزیز خدا را بُرید ، یابن الشبیب!

سنانِ بی همه‌چیزِ پلید ، یابن الشبیب!
به سمت خیمه‌ی زن‌ها دوید ، یابن الشبیب!

شده است قلب من از غم کباب ، یابن الشبیب!
طناب حرمله..، دستِ رباب...، یابن الشبیب!

#امام_زمان
#امام_رضا
#یا_حسین


@bardiamohamadi70
یا لطیف


ساحتِ عرش ، غرق غم ها بود
جگری در حصار سَم‌ها بود

ناله ی او به آه بند شده
دادِ انگورها بلند شده

هرچه را خورده بود ، پس می زد
من بمیرم! نفس‌نفس می زد

هی نشست و بلند شد در راه
تا زمین خورد گفت: وا اُمّاه!

آه! با مادرش چه بد کردند
چادرش را همه لگد کردند

خاتمِ عشق بی نگین افتاد
با سر و صورتش ، زمین افتاد

در دل شیعه ها شرر انداخت
با عبایی که روی سر انداخت

سینه ی او مسیر سوختن است
اثر زهر ، تشنه‌لب شدن است

لااقل داده اند تسکینش
پسرش آمده به بالینش

این غریبی که سخت ، بی‌حال است
کُنج حجره به یاد گودال است

یاد آن تشنه‌ای که عریان شد
بدنش پایمال اسبان شد

باز هم شکر پا نخورده تنش
نوک نیزه نرفته در دهنش

قدرِ یک نصفه روز پیر نشد
شیرخوارش ذبیحِ تیر نشد

پای قاتل در آستانش نیست
زجر دنبال دخترانش نیست

همسرش این همه عذاب نداشت
خواهرش غصه ی حجاب نداشت

اهل بیتش ندیده بددهنی
وسط بزم مِی نرفته زنی

#امام_رضا
#مرثیه

@bardiamohamadi70
یا لطیف

خدا کند که دلم را فدای یار کنم
به این بهانه مگر رنج را مهار کنم

مرا مجال گریز از حصار داغِ تو نیست
بگو چگونه ز دست غمت فرار کنم!

لباس پاره ی یوسف به کوی ما نرسید
چه با دل پدر پیرِ بی قرار کنم!

بهار زندگی ام را خَزان غفلت بُرد
نمی شود به جوانی ام افتخار کنم

شکست قلب تو از فرطِ بی خیالی من
بنا نبود دلت را جریحه‌دار کنم

اگر جواب سلامت به دست من برسد
فراق را به همین حکم برکنار کنم

شمیم گیسوی خود را به بادها بسپار
که بوی زلف تو را عطر ماندگار کنم

اگر که طعمه‌ی دنیا شدم، خودم کردم
نیامدم گله از مکر روزگار کنم

در اوج سُستیِ باور..،تو اعتقاد منی!
نشد به نام تو یکبار هم قمار کنم

هنوز هم که هنوز است...،دوستت دارم
بغل بگیر مرا تا که آشکار کنم

زدم به این در و آن در ببینمت که..،نشد
به جان مادرِ تو مانده ام چه کار کنم!

دوای بغض گلوگیر من فقط نجف است
کجا به غیر نجف عشق را هوار کنم

سر مرا بنویسید نذر تیغ علی
به شوق اینکه فقط لمسِ ذوالفقار کنم

علی‌ست راه رسیدن به اربعین حسین
پدر اجازه دهد ترک این دیار کنم

هنوز از حرمش برنگشته..،دلتنگم...
چِقَدر خاطره را پشت هم ، قطار کنم

کفن کنید مرا با لباسِ مَشّایه...
چه عشقبازیِ محضی در آن مزار کنم!

تو را قسم به همان شاه بی کفن ، برگرد
بیا اجازه مده حسِّ اِنکِسار کنم
▪️
غروب روز دهم ، خون به قلب زینب شد
حسین زیر سم اسب نامرتب شد

#امام_زمان
#اربعین
#یا_حسین

@bardiamohamadi70
یا لطیف

فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت

انگار بوی تربت مُهر مرا داشت

راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد

این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت

حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن

شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت

این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند

انگار که شش گوشه‌اش آهنرُبا داشت

موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است
آن‌قَدر طعم روضه ، بین راه ، خوب است

زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت

هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم

آن استکان هایی که طعم باده را داشت

ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم

آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت

بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه

مادر هوای کودکش را هر کجا داشت

موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی

الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت

اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد

در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت

شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد

هرسربلندی در کف پا ، زخم ها داشت

یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم

امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟

این‌ روزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره

می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت

با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت

روی سر خود چادر خیرالنسا داشت

اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند

شکرخدا که روستاشان بوریا داشت

#اربعین
#یا_حسین
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

در خاستگاه رنج ، مجالِ سُرور نیست
قلبی که سوخت پای فراقت ، صبور نیست

هرجا که شمع بود ، پرم را گذاشتم
تا شعله ای به طعنه نگوید ، غیور نیست!

این دیده میلِ دیدن یوسف نمی کند...
یعقوبِ چشم منتظران تو ، کور نیست

از سنگ کمترم که دلت را شکسته ام
این خشتِ خام ، لایقِ تُنگِ بلور نیست

هنگام امتحانِ وصال تو جا زدیم
شرمنده ام که دورِ تو مردِ ظهور نیست

کِبرَم لباسِ زُهدِ مرا لَکّه دار کرد
در رخت بندگی که نخی از غرور نیست

با اختیار تام فقیرت شدم ، مَـران!
سائل اگر نشسته دمِ در ، به زور نیست

جانِ مرا بخواه ، تعلُّل نمی کنم
در جمع عاشقان تو ، اهلِ قصور نیست

حس می کنم همین که بمیرم ، تو می رسی
با بودنِ تو در دلِ من ترسِ گور نیست

دلتنگ کربلای حسینم ، مرا ببر
دیگر نگو بساطِ سفر جفت و جور نیست

کم طاقتم ، تو را به ذَبـیـحَ‌الْـقَـفـا بیا
لطفاً بگو که لحظه‌ی دیدار دور نیست
▪️
بالای نیزه ها..، وسطِ طشت‌ها..، قبول!
جای سرِ شریف که کُنج تنور نیست

اثبات کرد مطبخِ خولیِ بی صفت
ظُلمت حریفِ تابش آیاتِ نور نیست

#امام_زمان
#یا_حسین
#اربعین
#تنور_خولی


@bardiamohamadi70
یا لطیف

به نام نامی‌ات عرش معلیٰ عطرآگین است
همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است

صدایی هم اگر باشد در عالم ، «یاحسین» ماست
تویی عشقِ حقیقیِ جهان ، باقی دروغین است

چنان داغ محرم‌ها نشسته در دل تقویم...
هنوز از ماتم تو سینه ی تاریخ سنگین است

یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد
کسی که قبل هیئت با کتیبه گرم تزئین است

قسم به شوری اشک تمام گریه‌کن‌هایت
برایت جان سپردن در بساط روضه ، شیرین است

خلیل الله را پیراهنت از شعله ها رد کرد
یکی از معجزات دستبافِ مادرت این است

سرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت
نشستن گوشه ی این صحن ، آمالِ سلاطین است

من‌ از تعظیم پایین‌پای این شش‌‌گوشه فهمیدم
که بالا می‌رود در محضرت هرکس که پایین است

غذای نذری‌ِ تو فقر ما را ریشه‌کَن کرده
هر آنکَس که به نانَت لب نزد در اصل مسکین است

دهانِ خاکی اش از عطر سیبِ صحن تو پر شد
پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوش‌بین است

فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی
چُنین محرابِ خونین در کدامین رسم و آئین است؟!
▪️
لبت ذکر خدا می گفت..، شمر آمد خرابش کرد...
به روی چکمه ردِّ "یا غیاث المستغیثین" است

#یا_حسین
#شب_زیارتی

@bardiamohamadi70
یا لطیف

مثل آن مهتاب که هوش از کواکب می بَرَد
عشقِ مطلوبِ تو دل از هرچه طالب می بَرد

بُهت خِلقَت را رقم زد بُردن نامت؛ حـسـیـن
خلق را این ذکر تا مرز عجایب می بَرد

تا ابد هم وقت باشد..، جا نمی افتد غمت
منبر اندوهِ تو از بس مطالب می بَرد

بی تو مثل یخ‌فر‌وشم که ندارد مشتری
روزگار از عُمر من قالب به قالب می بَرد

هرکسی خرج بساط ماتمت شد ، بُرد کرد
حظِ سودِ خالصت را دخل کاسب می بَرد

رتبه‌‌ای هرگز ندیدم بهتر از حُرَّت شدن
نوکرانت را ادب تا این مراتب می بَرد

فرش روضه خانه‌هایت ، قالی محراب ماست
مُستَحَبّات تو ما را سمت واجب می بَرد

مشکیِ ما جنسش از چادر سیاه زینب است
رخت نوکرهات نخ های مناسب می بَرد

دینِ دنیا را جهان در اربعین ها دیده است...
پرچم سرخ تو را کُلِّ مذاهب می بَرد

پابرهنه ، لابه‌لای زائرانت..،جبرئیل
استکان چای را بین مَواکب می بَرد

گرچه بی خِیریم ، جان جُون ، ما را پس مزن
مال بد را هرکه آن را بوده صاحب..،می بَرد
▪️
ای سری که سرسری شمر از گلویت رد نشد
بین خُورجینی تو را خولی غاصب می بَرد

هرقَدَر گیسوی تو کنج تنورش خاک خورد
گرد از زلف پریشان تو راهب می‌ بَرد

#یا_حسین
#اربعین
#دیر_راهب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

صل الله علیک یا اباعبدالله علیه السلام

در زیان عُمر ، سودِ ماتمش را دیده ام
پس خدا را شُکر می گویم غمش را دیده ام

از نخستین نسلِ خِلقَت ، گریه بر او باب شد
داستان جبرئیل و آدمش را دیده ام

اشک ، دردِ لاعلاجم را به سرعت خوب کرد
بین هر ذکر مصیبت مرهمش را دیده ام

بی نیازان مِنَّتِ حملِ کُتَل را می کِشند
زیر بار این علم ها حاتمش را دیده ام

بیرقِ ارباب من بالاتر از این حرف هاست
سر در هفت‌آسمان‌ هم پرچمش را دیده ام

فیضِ حج را بُرده هرکس لب به چای روضه زد
در دل هر استکانی ، زمزمش را دیده ام

یا حسینِ من جواب یا حسینِ مجتبی‌ست
وقتِ اوج هروله ،صاحبدمش را دیده ام

طبخِ نذر روضه را زهرا نظارت می کند
در کنار دیگ‌ها ، قدِّ خمش را دیده ام

شالِ مشکیِ عزایش دستگیری می کند
معجزات تار و پود محکمش را دیده ام

بین آن گودال ، عالم را بهم می زد حسین
دردِدل‌ها با خدای عالمش را دیده ام
▪️
عصر شد..، هنگام تاریکی رسیده ساربان
با چه حرصی داد می زد: خاتمش را دیده ام!

بوریا جا خورد وقتی پیکرش را جمع کرد
گفت: حیفِ این بدن که درهمش را دیده ام

#یا_حسن
#یا_حسین
#محرم_۱۴۰۳

@bardiamohamadi70
یا لطیف

سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن
معرفت رنگ گرفته‌ است از عرفانِ حسن
خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن

پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن

زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید
قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید
هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید

تا خود حشر منم دست به دامان حسن

عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید
حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید
آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید

از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن

روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود
گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود
نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود

بنویسید مرا بی سر و سامان حسن

رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌ ست
پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌ ست
نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی‌ ست

بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن

ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است
با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است
این شعارِ همه‌ی ما ، حسنی‌ها ، شده است:

" تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن"

خاک خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم
کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم
کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم

می نشستیم سر سفره ی احسان حسن

من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم
فقط از دوری معشوق خودم مینالم
پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم

بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن

عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد
از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد
هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد

حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن

روضه‌تر از غم آقای کریمان ،غم نیست
وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست
مادری‌تر ز حسن در همه ی عالم نیست

تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن!

آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است
از مصیبات حسن ، خونِ خدا خون‌جگر است
سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است

گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشان حسن

کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود
قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود
بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود

داغ ناموس گرفته‌است گریبان حسن

سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد
من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد
پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد

تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن

#یا_حسن
#هفت_صفر

@bardiamohamadi70
یا لطیف

صد زخم به بال و پر ، کبوتر دارد
این یاس نشانه های مادر دارد

با سر به حضور او مشرف شده است
بابا چه ارادتی به دختر دارد!

#یا_رقیه
#پنجم_صفر
#رباعی

@bardiamohamadi70
یا لطیف

اغیثینی یا مولاتی یا رقیه سلام الله علیها

بعدِ دوری از تو تنها گریه شد کارم پدر
روضه ی بی وقفه ام ، در حال تکرارم پدر

من چه شب‌هایی که پای نیزه‌ات خوابم نبرد
پس خیالت تخت ، امشب با تو بیدارم پدر

می توانی سر روی پاهام بگذاری خودت؟
نا ندارم تا تو را از طَشت بردارم پدر

تک‌تک آمار زخم صورتت دست من است
این چنین آموختم تا خوب بشمارم پدر!

این اواخر راه می افتم شبیه مادرت
هر زمان پا می شوم دنبال دیوارم پدر

گوشوارم باعث این گوش‌های پاره شد
تا ابد از هرچه زیور هست..،بیزارم پدر

عاشق بازار رفتن با تو بودم، نه سنان...
تو ندیدی با چه وضعی بُرده بازارم پدر

زجر می خوابید و پا می شد..،کتک می زد مرا
هیچ تفریحی ندارد غیر آزارم پدر

من فقط یک خُرده جا خوردم ، زبانم کُند نیست
آه! کُلِّ شام می خندد به گفتارم پدر

من کجا ، عمّه کجا ، بزم حرامِ مِی کجا...
رنگِ چوب خیزران شد رنگِ رخسارم پدر

ناگهان بحثِ کنیزی شد ، سکینه آب شد...
حرف خود را قطع خواهم کرد ، ناچارم پدر!
▪️
جان هرکس دوست داری با خودت من را ببر
راحتم کن از خیال اینکه سربارم پدر

#یا_رقیه
#پنجم_صفر

@bardiamohamadi70
یا لطیف

صل الله علیک یا ذبیح العطشان علیه‌السلام

رمز وجودی ماست راز حیات حسین
جلب کند خلق را جذبه‌ی ذات حسین

آینه ی خالق است چهره ی دلبند او
وجه خدا دیده شد در وَجَنات حسین

دولت ارباب ما دولت پاینده است
عالم و آدم شدند مات ثُبات حسین

کوچه ‌ی سینه‌‌زنان ، ختم به جنت شود
راه بهشت خداست ، راه نجات حسین

خرجیِ چشم مرا فاطمه پرداخت کرد...
روزی من می رسد از برکات حسین

با دلِ شَرِّ محل ، شور حسینی چه کرد!
گریه‌ی حُرّیَّت است ، گریه‌ی لات حسین

حسرت جبریل‌ها ، خادمیِ هیئت است
کم نگذار ای رفیق! ، پای بساط حسین

کتری هر روضه در ، علقمه پُر می شود
چای حسینیه‌هاست آب فرات حسین

بانی بزم پسر کیست به غیر از پدر
نذر علی پخش شد در جلسات حسین

کرببلای مرا شخص حسن جور کرد
مُهر حسن خورده است پای برات حسین

در طلب کعبه‌ای ، حاجی شش‌گوشه شو
فیض هزاران حج است در عتبات حسین

صَلِّ عَلیٰ تشنه‌لب ، صَلِّ عَلیٰ بی کفن...
آه! مرا کشته است ، هر صلوات حسین
▪️
▪️
غرق مناجات بود ، دست سنان بشکند...
نیزه‌ی او پا گذاشت روی لُغاتِ حسین

ساقه ی عرش بَرین ، زیر سم اسب رفت
چیز زیادی نماند از فَقَرات حسین

#یا_حسین
#محرم_۱۴۰۳

@bardiamohamadi70
یا لطیف

یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده
زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده

چشمان شور،آینه ات را نظر زدند
در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند

در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد
پنجاه سال پرده‌نشین..،کوچه‌گَرد شد

تا پای ما به معرکه‌ای نامراد رفت
خلخال دخترانِ حسین‌ات به باد رفت

این کوفیان به نسل تو،گمراه  گفته اند
خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند

بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد
از بس که سنگ خورد حسین‌ات..،کبود شد

نیزه نشین تو همه را پیر کرده است
شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است

این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت
این حرمله کنار رباب تو آب ریخت

از دست این مصیب جانکاه..،داد..،وای
زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،وای

در بزم او نمک به غمِ جاری‌ام زدند
با چوب‌دست روی لب قاری ام زدند

کوفه که زیر پاش نهاد احترام را...
باید خدا بخیر کند شهر شام را

#کوفه
#یا_زینب
#یا_حسین
#محرم_۱۴۰۳

@bardiamohamadi70
یا لطیف

اطراف ظهر بود که روزم سیاه شد
ذکر لب تمام حرم آه،آه شد
پشت و پناهِ عالمیان،بی پناه شد
با زور نیزه وارد آن قتلگاه شد...

بالای گود..،چکمه‌ی یک بددهن رسید
وَ الشِّمرُ جالسٌ..،نفس مادرش بُرید

حلقوم خشک و نیزه ی تیز و سنان مست...
سرنیزه ای بلند شد و خواهری نشست
شیخ قبیله بند دل عرش را گسست
آنقدر پشت‌هم به سرش زد..،عصا شکست

پیری که دیده راه به جایی نمی برد
آمد ادای تشنگی اش را در آورد

ای لعنتی نزن به پری که شکسته است
پنجه نکش به دسته‌ی زلفی که بسته است
بس کن..،تمام پیکرش از هم گسسته است
آهسته پشت و روش کن ای شمر..،خسته است

در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید
او داشت حرف می زد و..،شمر از قفا برید

ده اسب سمت گودی گودال می دوید
آن بی حیا که نقشه برای تنش کشید
ای کاش نعل تازه به ذهنش نمی رسید
فریاد استخوان تنش را خدا شنید

تا عرش سوزِ ضجّه ی این آه پخش شد
هرجای دشت تکّه ای از شاه پخش شد

عمامه را یکی به روی خاک دید و برد
تسبیح را یکی که به سمتش دوید و برد
دستار را یکی سر فرصت بُرید و برد
کهنه لباس مادر او را کشید و برد

زشت است..،فکر حُرمت این مرد را کنید
عریان نمی شود تن او را رها کنید

#گودال
#یا_حسین
#محرم_۱۴۰۳

@bardiamohamadi70
More