ترنم بارانم "اشعار بردیا محمدی"

#یا_زینب
Channel
Logo of the Telegram channel ترنم بارانم "اشعار بردیا محمدی"
@bardiamohamadi70Promote
2.05K
subscribers
36
photos
35
videos
21
links
یا لطیف مضمون نگاه تو مرا شاعر کرد .... پل ارتباطی👇 @taranombaranam1
یا لطیف

فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت

انگار بوی تربت مُهر مرا داشت

راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد

این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت

حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن

شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت

این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند

انگار که شش گوشه‌اش آهنرُبا داشت

موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است
آن‌قَدر طعم روضه ، بین راه ، خوب است

زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت

هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم

آن استکان هایی که طعم باده را داشت

ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم

آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت

بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه

مادر هوای کودکش را هر کجا داشت

موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی

الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت

اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد

در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت

شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد

هرسربلندی در کف پا ، زخم ها داشت

یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم

امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟

این‌ روزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره

می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت

با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت

روی سر خود چادر خیرالنسا داشت

اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند

شکرخدا که روستاشان بوریا داشت

#اربعین
#یا_حسین
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده
زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده

چشمان شور،آینه ات را نظر زدند
در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند

در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد
پنجاه سال پرده‌نشین..،کوچه‌گَرد شد

تا پای ما به معرکه‌ای نامراد رفت
خلخال دخترانِ حسین‌ات به باد رفت

این کوفیان به نسل تو،گمراه  گفته اند
خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند

بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد
از بس که سنگ خورد حسین‌ات..،کبود شد

نیزه نشین تو همه را پیر کرده است
شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است

این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت
این حرمله کنار رباب تو آب ریخت

از دست این مصیب جانکاه..،داد..،وای
زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،وای

در بزم او نمک به غمِ جاری‌ام زدند
با چوب‌دست روی لب قاری ام زدند

کوفه که زیر پاش نهاد احترام را...
باید خدا بخیر کند شهر شام را

#کوفه
#یا_زینب
#یا_حسین
#محرم_۱۴۰۳

@bardiamohamadi70
یا لطیف

اغیثینی یا مولاتی یا زینب کبری سلام الله علیها

شاکله‌ی اِنَّما ، قابِ دعا زینب است
گنج نهان جهان ، سِرِّ خدا زینب است
اُسوه‌ی ایوب‌ها ، وقت بلا زینب است
بر لب ما بهترین ، زمزمه "یا زینب" است

ما همگی نوکریم ، سرور ما زینب است

شوکتِ سادات ماست ، فخر مقامات ماست
متن حکایات ماست ، شرح بیانات ماست
جلوه‌ی آیات ماست ، مرجع حاجات ماست
ترس مناجات ماست ، شوق عبادات ماست

جَنَّت و نار است او ، خوف و رجا زینب است

دُرِّ گران‌سنگ حِلم ، بین صدف دیده شد
در دل دریای صبر ، موج شعف دیده شد
دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد
پای ضریح دمشق ، شاه نجف دیده شد

زائر هر روزِ آن ، شخصِ اَبازینب است

مَست سبوی اَزَل ، در طلبِ این خُمَم
شعله به جانم بکش ، فکر بکن هیزُمم
جَلدِ همین گنبدم ، عاشق این گندمم
مکّه ی من سوریه است ، حاجیِ این خانُمم

کعبه ی عُشّاق را ، سنگ بنا زینب است

از برکات علی ، هیچ فقیری نماند
پای همین سفره ها ، فاطمه ما را کشاند
دست گدا را گرفت ، پیش حسن‌جان رساند
سائل این خانه را ، نزد حسینش نشاند

کارِ پذیرایی از ، این همه با زینب است

محور عرش است او ، اهل جنان شاهدند
ساحت صبر است او ، مُلک و مکان شاهدند
راوی فتح است او ، نُطق و بیان شاهدند
مادر اشک است او ، گریه‌کنان شاهدند

اهل بکا واقفند ، اُمِّ بُکا زینب است

مایه ی آرامشش ، بوده صدای حسین
سایه ی امنیتش ، بوده عبای حسین
زندگی‌اش وقف شد ، وقف برای حسین
هرچه که در چَنته داشت ، کرد فدای حسین

قُلّه ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است

واژه ی مظلوم را ، اول غربت نوشت
هرچه بلا دیده بود ، وقت اسارت..، نوشت
قصه‌ی اندوه را ، با چه شهامت نوشت
با قلم گریه اش ، شعر مصیبت نوشت

روضه‌ی منظوم در ، کرببلا زینب است

اهل و عیال حسین ، در دل آزار بود
کوفه و شامات بود ، کوچه و بازار بود
در دل نامحرمان ، کارِ حرم زار بود
تا خودِ بزم یزید..، شمر جلودار بود

همسفر خولی و ، حرمله ها ، زینب است

در وسط بزم کُفر ، ساحت ایمان شکست
حرف کنیزی که شد ، قلب یتیمان شکست
با لگد خیزران ، حُرمت قرآن شکست
ضربه چنان سخت بود ، آن همه دندان ..،شکست

دغدغه‌ی قاریِ تشتِ طلا..،زینب است

#یا_زینب
#یا_حسین
#محرم_۱۴۰۳

@bardiamohamadi70
یا لطیف

ذکر شریف ارباب ، تسبیحِ مستجاب است
پس یاحسین گفتن ، اصلی‌ترین ثواب است

یک قطره اشک ما را ، هفتاد حج نوشته
اربابِ دست‌ودل‌باز ، از بس که خوش‌حساب است

یک بیت گریه کردیم ، صد جِلد معرفت شد
شوریِ اشکِ هیئت ، شیرین‌ترین کتاب است

جُونِ حسین باشی ، بوی بهشت داری
عطر لباس نوکر ، خوشبو تر از گلاب است

این منصبی که داریم ، با انتخابِ زهراست
مادر برای فرزند ، دنبالِ انتصاب است

ذکرِ مصیبتِ او ، تضمین خانه ی ماست
کاخ بدون روضه ، کاشانه‌ای خراب است

ما شهروند‌هایِ ، جمهوریِ حسینیم
خونِ شهید گودال ، تضمینِ انقلاب است

هرگاه گیر کردیم ، گفتیم:یا رقیّه
این نازدانه نامش ، در هر زمان جواب است

دوری وَبالمان شد ، زخمی به بالمان شد
یک سالِ بی زیارت ، بالاترین عذاب است

خرجیِ کربلا را ، پایِ نجف نوشتند
بانیِ اربعینش ، شخصِ ابوتراب است

اربابِ آب‌ها را ، لب‌تشنه سر بُریدند
از داغ حنجرِ او ، دل‌های ما کباب است

زینب میان کوفه ، جانش به لب رسیده...
سَرآستینِ پاره ، آخر کجا حجاب است؟!

آزار پشتِ آزار ، بازار پشتِ بازار
آل علی گرفتار ، دست همه طناب است

آن بانویی که گریان ، دنبالِ نیزه‌داران
هِی می دَوَد پریشان ، حس می کنم رباب است!

#اسارت
#یا_زینب
#یا_حسین
#محرم_۱۴۰۳

@bardiamohamadi70
یا لطیف

بِعَلیّ الٰهی اَلْعَفو

باز کن آغوش خود را سائل‌ات سر می رسد
آن گدا که بخشش‌ات را کرده باور،می رسد

آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین
ناله های هر شبم از پشت این در می رسد

تا نَفَس باقی است..،نَفس سرکشم را رام کن
رفته‌رفته عمر من دارد به آخر می رسد

در شب قَدرَت،به قَدرِ گریه ام رونق بده...
هر که به جایی رسید ، از دیده‌ی تر می رسد

گرچه بد کردم..،بیا با این بدت تندی مکن
ای که لطفِ بی حدت حتی به کافر می رسد

از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید
کار من هرگاه گیر افتاد..،مادر می رسد

زیر قرآن زیر و رویم کن..،الهی بِالْعَلی...
دلشکسته گیر می افتد ، به دلبر می رسد

نخل حیدر خرج افطاری ما را می دهد
از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر می رسد

دفن نوکر احتیاطاً گردن ارباب هاست
بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد

در سراشیبی قبرم ، بعد تلقین خواندنم...
حتم دارم مرتضی آنجاست که سر می رسد

هرچه ماتم بود حیدر در وجودش جمع کرد
بعدها ارث پدر یک‌جا به دختر می رسد
▪️
▪️
سر به چوب مهمل خود زد..،در آن ساعت که دید
نیزه‌داری مست با راس برادر می رسد

در کنار خانه ی باباش سنگش می زنند
زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد

کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود...
کاش بر هر دختری می دید معجر می رسد

#ماه_مبارک
#شب_قدر
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

اللهم رَبَّ شَهْرِ رَمَضان

آمدم..،در می زنم..،یا رب! گدایت را ببین
باز هم این بنده ی بی دست و پایت را ببین

ظرف خالیِ طعام سائل‌ات را پُر نکن
نان من گریه است..،نان بنده را آجر نکن

بار من روی زمین مانده است..،بارم را بخر
خوب و بد هرچیز دارم را بیا یکجا بخر

ای پناه بی پناهی ها..،پناهم داده ای
از تو ممنونم به مهمانیت راهم داده ای

شکر می گویم هزاران‌بار..،ستاری خدا
وای اگر از باطن من پرده برداری خدا

هیچکس گردن نمی گیرد منِ شرمنده را
مثل فرزندِ پدرمُرده بغل کن بنده را

در زمان ارتکاب جرم،بی باکم نکن
تا مرا پاکم نکردی از بدی،خاکم نکن

قلب تاریک مرا از روشنی آکنده کن
عزم ترک معصیت را در وجودم زنده کن

بارها وقتی که می بینم دچارم بر گناه
هر دمی که بیخ پیدا کرد کارم در گناه

رو به زهرا می کنم..،زهراست پشتیبانِ من
جای دیگر را ندارم جز درِ این خانه من

هرچه باشم..،او بخواهد..،می شوم آخر درست
از منِ آلوده‌دامن می کند نوکر درست

تا دم افطارها یادی ز عطشانش کنم
چشم روزه‌دار خود را سیر،گریانش کنم
▪️
▪️
خون سرخی بر عبای رنگ یشمش ریختند
تشنه بود و آب را در پیش چشمش ریختند

دست شمر افتاده بود آن زلف‌درهم ریخته
خشکی لبهاش را با چکمه برهم ریخته

نیزه جای جرعه آبی،در گلویش می کنند
پیش چشم مادر او پشت و رویش می کنند

بعد گودال از حوالی حرم رد می شوند
شمر و خولی پیش راه زینبش سد می شوند

#ماه_مبارک
#مناجات
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

اغیثینی یا مولاتی یا زینب کبری سلام الله علیها

شاکله‌ی اِنَّما ، قابِ دعا زینب است
گنج نهان جهان ، سِرِّ خدا زینب است
اُسوه‌ی ایوب‌ها ، وقت بلا زینب است
بر لب ما بهترین ، زمزمه "یا زینب" است

ما همگی نوکریم ، سرور ما زینب است

شوکتِ سادات ماست ، فخر مقامات ماست
متن حکایات ماست ، شرح بیانات ماست
جلوه‌ی آیات ماست ، مرجع حاجات ماست
ترس مناجات ماست ، شوق عبادات ماست

جَنَّت و نار است او ، خوف و رجا زینب است

دُرِّ گران‌سنگ حِلم ، بین صدف دیده شد
در دل دریای صبر ، موج شعف دیده شد
دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد
پای ضریح دمشق ، شاه نجف دیده شد

زائر هر روزِ آن ، شخصِ اَبازینب است

مَست سبوی اَزَل ، در طلبِ این خُمَم
شعله به جانم بکش ، فکر بکن هیزُمم
جَلدِ همین گنبدم ، عاشق این گندمم
مکّه ی من سوریه است ، حاجیِ این خانُمم

کعبه ی عُشّاق را ، سنگ بنا زینب است

از برکات علی ، هیچ فقیری نماند
پای همین سفره ها ، فاطمه ما را کشاند
دست گدا را گرفت ، پیش حسن‌جان رساند
سائل این خانه را ، نزد حسینش نشاند

کارِ پذیرایی از ، این همه با زینب است

محور عرش است او ، اهل جنان شاهدند
ساحت صبر است او ، مُلک و مکان شاهدند
راوی فتح است او ، نُطق و بیان شاهدند
مادر اشک است او ، گریه‌کنان شاهدند

اهل بکا واقفند ، اُمِّ بُکا زینب است

مایه ی آرامشش ، بوده صدای حسین
سایه ی امنیتش ، بوده عبای حسین
زندگی‌اش وقف شد ، وقف برای حسین
هرچه که در چَنته داشت ، کرد فدای حسین

قُلّه ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است

واژه ی مظلوم را ، اول غربت نوشت
هرچه بلا دیده بود ، وقت اسارت..، نوشت
قصه‌ی اندوه را ، با چه شهامت نوشت
با قلم گریه اش ، شعر مصیبت نوشت

روضه‌ی منظوم در ، کرببلا زینب است

اهل و عیال حسین ، در دل آزار بود
کوفه و شامات بود ، کوچه و بازار بود
در دل نامحرمان ، کارِ حرم زار بود
تا خودِ بزم یزید..، شمر جلودار بود

همسفر خولی و ، حرمله ها ، زینب است

در وسط بزم کُفر ، ساحت ایمان شکست
حرف کنیزی که شد ، قلب یتیمان شکست
با لگد خیزران ، حُرمت قرآن شکست
ضربه چنان سخت بود ، آن همه دندان ..،شکست

دغدغه‌ی قاریِ تشتِ طلا..،زینب است

#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

گرچه درخت خشک دلم نا اُمید نیست
گویا بهار ، در دل این سَررسید نیست

جشنی که در نبودِ تو بر پا شود ، عزاست
این عیدها بدون حضور تو عید نیست

تقدیرمان به خال سیاه تو رفته‌ است...
انگار بخت منتظرانت سپید نیست!

هفتاد پُشت من ، همگی عاشق تواَند
پس ماجرای عشق من و تو جدید نیست

بابابزرگم آرزویت را به گور بُرد
مَردی که از فراق تو قدَّش خمید..،نیست

در راهِ دوست جان بدهی..،بُرد کرده ای
هر کس که پای یار نمیرد ، شهید نیست

دست گناهکار مرا رو نمی کنی...
اینگونه پرده‌پوشی‌ات اصلاً بعید نیست

خیلی کُمیت بندگی‌ام لنگ می زند
این پا شبیه آنکه به سمتت دوید..،نیست

من در کمال خیره‌سری ، دوست دارمت
این روسیاه هرچه که باشد..، پلید نیست

قفل دلم به دست علی باز می شود
مثل نجف برای دل من کلید نیست

انگورِ حیدری‌ست دلیل جنون من
عقل از سرم کنار ضریحش پَرید..، نیست!

چیزی نمانده دق کنم از داغ کربلا
جز دوری از حسین..،عذابی شدید نیست

جانِ لبی که چوب شد از تشنگی..،بیا
جان تنی که گم شده..،در خطِّ دید نیست
▪️
وللّه اوجِ روضه همین مصرع است و بس:
جای عقیله در دل بزم یزید نیست

#امام_زمان
#یا_حسین
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

یا جبل الصبر سلام الله علیها

خورشید حِلم،شمع شبستان زینب است
دریای صبر،بنده ی طوفان زینب است
اسلام؛زیر سایه‌ی ایمان زینب است

با این حساب،شیعه مسلمان زینب است

او رتبه‌دار مبحث علم از قدیم شد
مابینِ طورِ اهل تفکر کلیم شد
در درس دادنِ به ملائک سهیم شد

جبریل نیز طفلِ دبستان زینب است

بی ذکر او به وادی عترت نمی رسیم
بی اذن او به گریه ی هیئت نمی رسیم
بی حُبِّ او به سردرِ جنّت نمی رسیم

دَخل بهشت در پیِ دُکّان زینب است

در کوچه ی کرامت او کاسه ها پُر است
از طبخ روزمَرّه ی او ظرف ما پُر است
این سفره ای که دور و بر آن گدا پُر است

تولیَّتَش به دست حسن‌جانِ زینب است

این شور در محیط دلم انقلاب کرد
زهرا گرفت دست گدا را..،ثواب کرد
ما را برای نوکری‌اش انتخاب کرد

این شیعه‌خانه‌‌؛کشورِ ایرانِ زینب است

با بالِ اشک هیچ نمانده است تا دمشق
آن‌قَدر اهل گریه کشانده است تا دمشق!
ما را خودِ سه‌ساله رسانده است تا دمشق

یعنی رقیّه تعزیه‌گردان زینب است

ای زائر حسین!به او احترام کن
پای برهنه حجِّ خودت را تمام کن
بین نجف به سیّده زینب سلام کن

ایوان‌طلا نمایش ایوان زینب است

در وقت رزم..،واژه ی او مثل خنجر است
از هرچه تیر و نیزه و شمشیر بهتر است
زِیْنِ اَبی که زینبِ کرارِ حیدر است!

نام علی مدال محبان زینب است

هنگام خطبه خوانی او،آفتاب شد
دنیا به ترک‌کردن ظلمت مُجاب شد
کاخ یزید روی سر او خراب شد

شام سیاه،‌عرصه‌ی جولان زینب است

در کوچه‌های کوفه دل مضطرش شکست
در زیر دست و پای اراذل پرش شکست
نزدیک خانه ی پدر او ،سرش شکست

تا روز حشر،شیعه پریشان زینب است

بزم شراب بود و دل قرص ماه ریخت
خاکستری که روی سری بیگناه ریخت
با چوب خیزران زد و دندان شاه ریخت

این‌ چو‌ب‌خورده..،قاری قرآن زینب است


#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

السلام علیکِ یا جَبَل الصَّبْر س

پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است
نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است

هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد
بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است

اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود
نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است

دور کعبه‌گشتن ما علتش این است که
پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است

گفت بی بی: "ما رَأَیْتُ..."،عالمی دیوانه شد
افتخار مذهب ما این نگاه زینب است

سر‌شکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد
خون رویِ چوبه‌ی محمل گواه زینب است

با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت
در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است

خطبه ها سربازهای ارتش این خانم‌اَند
کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است

شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است
دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است

عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق
گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است
▪️
▪️
بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس...
نیزه‌ها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است

بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود
در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است

#اربعین
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت

انگار بوی تربت مُهر مرا داشت

راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد

این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت

حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن

شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت

این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند

انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت

موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است
آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است

زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت

هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم

آن استکان هایی که طعم باده را داشت

ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم

آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت

بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه

مادر هوای کودکش را هر کجا داشت

موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی

الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت

اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد

در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت

شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد

هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت

یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم

امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟

این‌روزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره

می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت

با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه‌خوانی که تهِ گودال می رفت

روی سر خود چادر خیرالنسا داشت

اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند

شکرخدا که روستاشان بوریا داشت

#اربعین
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده
زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده

چشمان شور،آینه ات را نظر زدند
در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند

در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد
پنجاه سال پرده‌نشین..،کوچه‌گَرد شد

تا پای ما به معرکه‌ای نامراد رفت
خلخال دخترانِ حسین‌ات به باد رفت

این کوفیان به نسل تو،گمراه  گفته اند
خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند

بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد
از بس که سنگ خورد حسین‌ات..،کبود شد

نیزه نشین تو همه را پیر کرده است
شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است

این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت
این حرمله کنار رباب تو آب ریخت

از دست این مصیب جانکاه..،داد..،آه
زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،آه

در بزم او نمک به غمِ جاری‌ام زدند
با چوب‌دست روی لب قاری ام زدند

کوفه که زیر پاش نهاد احترام را...
باید خدا بخیر کند شهر شام را

#کوفه
#یا_زینب
#محرم۱۴۰۲

@bardiamohamadi70
یا‌ لطیف

یا زینب الصبور سلام الله علیها
زبون‌ساده

عطر سیب صحن دلبرم میاد
بخدا همینه باورم..،میاد
نفسای آخره..،مطمئنم
دم آخری برادرم میاد

دست غم تو رو ازم جدا کشید
زینب از دوری تو چیا کشید
من چجوری زیرِ سایه جون بدم...
وقتی جسم تو سه روز گرما کشید

از عذابِ بعدِ تو نترسیدن
نیزه‌ها امونتو می بُریدن
روی تل دست و پا گُم کرده بودم...
دست و پا که میزدی می خندیدن

کاش اینا خداشونو عوض کنن
دین بی بهاشونو عوض کنن
خدا لعنتش کنه..،فکر کی بود
نعل مرکباشونو عوض کنن!

دور خیمه‌های تو غُلغُله بود
چشم بد دور و بر قافله بود
خولی و شمر و سنان..،جای خودش
بددهن تر از همه حرمله بود

حرمله عذاب بی اموون میداد
مشک عباسمونو نشوون میداد
تا که دِقِّمون بده..،گهواره رو
جلو چشمای رباب تکوون میداد

کوفه زخم دلمو نمک می زد
سنگ غم آئینه‌مو محک می زد
نزدیکِ محلّه‌ای که درس دادم...
منو شاگرد خودم کتک می زد

کوچه های تنگ و اون همه فشار...
هتک حرمتِ منو به‌روم نیار
منی که پرده‌نشین بودم یه عُمر
با سرِ بازارِ برده ها چیکار؟!

یه بُزُرگی..،زندگیش خراب میشه
دلِ سنگَ‌م واسه اون کباب میشه
بخدا روم نمیشه سوال کنم...
آستینِ پاره مگه حجاب میشه؟!

مرهم هیچ‌کسی التیام نبود
شونه ای پناه گریه‌هام نبود
اون همه بلا توو کربلا دیدم...
هیچ مصیبتی شبیه شام نبود

داغ بی حسابشو یادم نیار
اون همه عذابشو یادم نیار
مستای شامی چه بی حیا بودن...
مجلس شرابشو یادم نیار

اگه با غم تو همدم می شدن
این حرامیا هم آدم می شدن
میدونم زیر سر خیزرونه...
دندونات یکی یکی کم می شدن

باید این شب‌و به روز بدل کنم
مشکل فراقِمونو حل کنم
حالا که تو نیستی پیشم..،بایدَم
یادگار مادرو بغل کنم

#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

السَّلامُ علیکِ یا زینب الصَّبور سلام الله علیها

ایزد زُلال دیده ی تر آفریده است
بُنیان گذار اشک سحر آفریده است
یک قبله ای برای بشر آفریده است
این کعبه را شبیه پدر آفریده است

تو انعکاس چشمه ی نورِ پیمبری
آئینه ی تمام قدِ شیر خیبری

شب پُشت کوه روشنِ مشرق نزول کرد
خورشید از آسمان طلبش را وصول کرد
نور خدا به قالب یک زن حلول کرد
دنیا دوباره بار امانت قبول کرد...

...تا که تو روی فرش زمین پا گذاشتی
پا روی دیدگان تر ما گذاشتی

ما با گدایی در تو خو گرفته ایم
از چشمه های کوثر تو جو گرفته ایم
از هرکسی به غیر شما رو گرفته ایم
با ذکر نامِ تو دمِ "یا هو" گرفته ایم

آیات مستجاب دعا نام زینب است
ذکر علی علیِ خدا نام زینب است

ما را گدای سیّده زینب نوشته اند
ما را برای سیّده زینب نوشته اند
تحت لوای سیّده زینب نوشته اند
اصلاً فدای سیّده زنیب نوشته اند

پروانه های اهل جنون پرپر تواند
ایل و تبار من همگی نوکر تواند

با تو دمِ حسین لب ما درست شد
ذکر همیشه پُر طرب ما درست شد
باران اشک نیمه شب ما درست شد
با نوکریمان لقب ما درست شد

بانو برای ما نم چشم تری بس است
بانو برای ما لقب نوکری بس است

ای مُحکمات سوره ی مادر..،مدد بده
ای سومین تلألو کوثر..،مدد بده
ای دلخوشی فاتح خیبر..،مدد بده
ای ذوالفقار حضرت حیدر..،مدد بده

بانو!مدد بده که خریدار غم شوم
در این مسیر عشق شهید حرم شوم

ما را جنون سوریه عاقل نموده است
محکومِ حُکمِ محکمه یِ دل نموده است
از این جهان شبزده غافل نموده است
پُشت درِ حریم تو سائل نموده است

ما را غلام حلقه به گوشِ خودت بخوان
ما را مدافعان حریم خودت بدان

دریای علم،سمت وجودت گُسیل شد
یک قطره از علوم تو صد سلسبیل شد
جهل از وقار علمِ تو بانو،ذلیل شد
شاگرد ابتدائیتان،جبرئیل شد

سرمشق خضر و حضرت عیسی تو بوده ای
آموزگار عالم بالا تو بوده ای

دنیا سیاه می شود از دودِ آه تو
صد مرده زنده می شود از یک نگاه تو
راه خدایِ عَزَّوَجَل است راه تو
پشت و پناه هردو جهان شد پناه تو

عالم فدای آنکه پناه تو می شود
شب ها چراغ روشن راه تو می شود

گل های سرخ باغچه ی عشق چیدنی است
تصویر باغ سبز بهاری کشیدنی است
این حالت جنون ملائک چه دیدنی است
ذکر حسین جان تو از بس شنیدنی است

هفت آسمان به خاطر ذکرت سکوت کرد
عشق برادر تو به دل ها هُبوط کرد

کم کم شروع تلخ ترین اتفاق شد
کم کم گذشت و نوبت روز فراق شد
در کربلا تنور جدایی که داغ شد
با سینه های ما غمتان هم اتاق شد

آنجا که نیزه بر بدن آسمان نشست
آنجا که خصم روی تن کهکشان نشست

وای از دمی که شاه ز پیکار خسته شد
راه نفس نفس زدنش نیز بسته شد
سرنیزه ها به روی تن او شکسته شد
شیرازه ی کتاب امامت گسسته شد

او را به ضرب نیزه ای از حال بُرده اند
او را کِشان کِشان تهِ گودال برده اند

برگشت سمت خیمه اطفال..،ذوالجناح
جانی نمانده در بدن ناتوان شاه
آه از نگاه مادر پهلو شکسته..،آه
دارد صدای چکمه می آید ز قتلگاه

لعنت به شمر..،سنگ و عصا در تَحَیُّرَند
با خنجری که کُند شده سر نمی بُردند

آتش به جان لانه ی پروانه ها زدند
با تازیانه دخترکی را صدا زدند
با سیلی و لگد همه را بی هوا زدند
پیش نگاه شاه سر از تن جدا زدند

وقتی طنابِ حرمله سهم رباب شد
بالای نیزه ها سرعباس آب شد

دارد کبودی پرتان سنگ می خورد
در کوچه ها به معجرتان سنگ می خورد
از پُشت بام ها سرتان سنگ می خورد
راس علی اصغرتان سنگ می خورد

ای کاشکی بگویم عدو حرف بد نزد
در ازحادم کوچه تو را با لگد نزد

هرگز دلی شبیه دل تو کباب نیست
ولله در عرب،زدن زن ثواب نیست
آهی شبیه آه مُدام رباب نیست
جای مخدّرات که بزم شراب نیست

ناموس شاه بود و نگاه حرامیان
دندان شاه بود و لگدهای خیزران

یک سال و نیم،درهمه جا گریه کرده است
هرشب به یاد خاطره ها گریه کرده است
با یاد زجر کرببلا گریه کرده است
با داغ سیدالشهدا گریه کرده است

وقتش رسیده..،پیرهنش را بیاورید
آن یادگارِ بی کفنش را بیاورید

#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

السّلام علیکِ یا عقیلة العرب س

سحر است و دمیده دولت عشق
نوبتی باشد است نوبت عشق
کوه می لرزد از اُبُهَت عشق
می نویسم به نام "حضرت عشق"

ما همه عاشقیم و شیداییم
همه مجنون عشق لیلاییم

عرش خوشبو شده است با کرمت
می چکد عطر مریم از قدمت
قُدسیان مات ذات محترمت
عرشیانند خادم و حشمت

آمده سوره ی وفا،"زینب"
السلام ای عقیله یا زینب

بال جبریل بالِش سر توست
کوچه باغ بهشت معبر توست
ظلمت شب نخی ز معجر توست
شاه کرببلا برادر توست

ما همه نوکر حسین تواییم
تا قیامت به زیر دِین تواییم

نوکری تو کار نوکرها
ای همه اعتبار نوکرها
مایه ی افتخار نوکرها
حرمِ تو قرارِ نوکرها

شرزه شیرانِ دشت ایرانیم
دشمنت را ز شام می رانیم

ما همه ریزخوار خوانِ حرم
لاله ی سرخ بوستان حرم
تنمان فرشِ آستان حرم
لقبِ ما:"مدافعان حرم"

از عدوی تو کشته می سازیم
و از این کشته پُشته می سازیم

مقتدای نماز من زینب
خواهر شاه بی کفن زینب
"فاطمه،حیدر و حسن..،زینب
یک تنه کلِّ پنج تن زینب"

تو صدای رسای قرآنی
تو تجلّی روحِ ایمانی

ای کران تا کرانه ی کوثر
آیه ی دخترانه ی کوثر
غزل عاشقانه ی کوثر
روشنی بخش خانه ی کوثر

پای مادر چقدر غم خوردی
مثل یاس مدینه پژمردی

نقشه ای شوم،روزگار،کشید
ناگهان ابر تیره گون بارید
باد پائیزی مدینه وزید
دست ظلمت ستاره ای را چید

کاش می شد همیشه مدح سرود
ختم شعرم شروع روضه نبود

رُخ آئینه تا مُکَدَّر شد
روزگارِ خوش علی سر شد
حرف مسمار و آتش و در شد
پیش چشم تو یاس پرپر شد

کهکشان سوخت تا دمِ خانه
آتش افتاد روی پروانه

تا در افتاد پیکرش افتاد
وسط خانه حیدرش افتاد
رد مسمار بر پرش افتاد
صدف افتاد،گوهرش افتاد

آه!اهل سقیفه بد کردند
چادرش را چرا لگد کردند

#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

السلام علیکِ یا جَبَل الصَّبْر س

پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است
نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است

هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد
بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است

اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود
نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است

دور کعبه‌گشتن ما علتش این است که
پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است

گفت بی بی: "ما رَأَیْتُ..."،عالمی دیوانه شد
افتخار مذهب ما این نگاه زینب است

سر‌شکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد
خون رویِ چوبه‌ی محمل گواه زینب است

با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت
در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است

خطبه ها سربازهای ارتش این خانم‌اَند
کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است

شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است
دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است

عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق
گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است
▪️
▪️
بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس...
نیزه‌ها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است

بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود
در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است

#اربعین
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

#اربعین

فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت

انگار بوی تربت مُهر مرا داشت

راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد

این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت

حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن

شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت

این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند

انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت

موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است
آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است

زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت

هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم

آن استکان هایی که طعم باده را داشت

ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم

آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت

بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه

مادر هوای کودکش را هر کجا داشت

موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی

الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت

اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد

در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت

شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد

هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت

یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم

امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟

این‌روزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره

می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت

با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت

روی سر خود چادر خیرالنسا داشت

اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند

شکرخدا که روستاشان بوریا داشت

#اربعین
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

السلام علیک یا صاحب الزمان عج

شَرِّ شب را از وجود صبح دورش کن خودت
کلبه ی تاریک ما را غرق نورش کن خودت

دیده‌ی یوسف‌ندیده..،تا ابد بینا مَباد
آه! این یعقوب را با گریه کورش کن خودت

من چه شب‌هایی که از دوریِ تو خوابم نبرد
گاه گاهی خاطراتم را مرورش کن خودت

درد هجرت طاقتِ تنهایی ام را طاق کرد
دست بر قلبم بکش..،قدری صبورش کن خودت

ظرفیت با ظرف‌ِخالی‌داشتن بالا رَوَد
مستمند خانه‌ات را باشعورش کن خودت

در مسیر وصل..،بِالاِجبار باید گریه کرد
هر زمان پا پس کشید این چشم..،زورش کن خودت

دست از دنیا کشیدن راه حلَّش روضه است
کنج هیئت را برایم کوه طورش کن خودت

کاش از فرزند‌های من یکی جُون‌ات شود
با همین سینه‌زنی مرد ظهورش کن خودت

بهترین ساعات عمرم گریه بر جدّ شماست
لحظه ی شیرین من را شورِ شورش کن خودت

این گدا دلشوره دارد جا بماند اربعین...
کربلای نوکرت را جفت و جورش کن خودت

سوختم وقتی شنیدم عمه جانت شام رفت
آتش جان مرا عین تنورش کن خودت


دختر حیدر کجا،این مستِ لایعقَل کجا...
ای خدا این بددهن را زود دورش کن خودت

#شام
#یا_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

#مصائب_بی‌بی_س
#کوفه

یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده
زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده

چشمان شور،آینه ات را نظر زدند
در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند

در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد
پنجاه سال پرده‌نشین..،کوچه‌گَرد شد

تا پای ما به معرکه‌ای نامراد رفت
خلخال دخترانِ حسین‌ات به باد رفت

این کوفیان به نسل تو،گمراه گفته اند
خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند

بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد
از بس که سنگ خورد حسین‌ات..،کبود شد

نیزه نشین تو همه را پیر کرده است
شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است

این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت
این حرمله کنار رباب تو آب ریخت

از دست این مصیب جانکاه..،داد..،آه
زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،آه

در بزم او نمک به غمِ جاری‌ام زدند
با چوب‌دست روی لب قاری ام زدند

کوفه که زیر پاش نهاد احترام را...
باید خدا بخیر کند شهر شام را

#محرم۱۴۰۱
#یا‌_زینب

@bardiamohamadi70
یا لطیف

السلام علیک یا زینب الصبور س

سکوت بودم و بانگِ بُکای من برگشت
در این حسینیه حال و هوای من برگشت

گرفته بود گلویم..،میان روضه ی تو
چقدر داد زدم تا صدای من برگشت

عروج آهِ مرا بال جبرئیل نداشت
دمی که ناله به غار حرای من برگشت

کمال معرفتِ روح،کوششِ گریه است
همین که "سعی" نمودم،"صفای" من برگشت

غذای رخوت دنیا سر دلم که نشست
لبی به اشک زدم اشتهای من برگشت

لبم توان تکلم نداشت..،لال شدم
همین که نام تو بردم،قوای من برگشت

همین که فاطمه می رفت..،شور آخر بود...
دم حسین گرفتم..،برای من برگشت

حصیر کهنه ی خود را به روضه‌خانه که داد...
چِقَدر فرش به این روستای من برگشت
▪️
▪️
خدا‌بخیر کند..،کاروان به راه افتاد...
ز ترس لرزه به این دست و پای من برگشت

میان آن همه سر..،دختری به زینب گفت:
ببین،ببین..،پدر دلربای من برگشت!

خبر رسید به زینب رباب غش کرده...
دوباره حرمله..،آه ای خدای من..،برگشت

#محرم۱۴۰۱
#حرکت_کاروان
#یا_زینب

@bardiamohamadi70