🍁 نگرش ایرانیان به مهاجران افغانستانی
▪️این
پیمایش با نمونه ۱۱۲۸ نفر در زمستان سال ۱۳۹۸ در سطح مناطق ۲۲گانه تهران اجرا شده و تصویری از ذهنیت عمومی تهرانیها درباره مهاجران و سیاستهای مهاجرتی به دست میدهد.
✍🏻 آرش نصراصفهانی:
چهار دهه از شروع مهاجرت گسترده اتباع افغانستانی به ایران میگذرد. به همان نسبت که جامعه ایران در این مدت مسیر پرفراز و فرودی را پیموده، شرایط زندگی مهاجران در ایران و سیاست مهاجرتی دولت در قبال آنها نیز تغییر کرده است؛ پذیرش بدون شرط و اسکان در شهرها و روستاها در فضای انقلابی پایان دهه ۱۳۵۰ تا اقدامات قهری برای اخراج اجباری در سالهای پس از جنگ، دو سر این طیف هستند. روزهایی خود را حامی همه مستضعفان جهان میدانستیم و آغوشمان به روی برادران مسلمانمان بیقیدوشرط باز بود، اما روزهایی هم رسید که خسته از کمبود منابع و شرایط سخت اقتصادی با ضربالاجلهای پیاپی برای خروج همه آنها از کشور لحظهشماری میکردیم. امروز سیاست مهاجرتی ایران در قبال مهاجران افغانستانی، گرچه در موقعیتی میانه این دو سر طیف ایستاده، اما هنوز هم بلاتکلیفی در برابر این جمعیت دو تا سه میلیون نفری ویژگی اصلی رویکرد کلان کشور است. اگر زمانی این اجماع وجود داشت که مهاجران ساکنان موقتی هستند که با پایان جنگ به کشورشان بازمیگردند، اکنون در برابر نسلهای سوم و چهارم این مهاجران که در ایران به دنیا آمده و افغانستان همانقدر برایشان غریب است که برای یک جوان ایرانی، چشمانداز سیاستگذاری روشنی وجود ندارد. امروز با توسل به سیاستی که «ساماندهی» خوانده میشود مهاجران در وضعیت معلق و بلاتکلیف نگه داشته شدهاند و مدام مسئله اصلی، یعنی پذیرش اجتماعی آنها بهعنوان ساکنان این سرزمین، به تعویق انداخته شده است.
مسئله مهاجران افغانستانی و سرنوشت آنها در ایران موضوعی محل مناقشه است. از سویی، بخش قابل توجهی از ساکنان تهران حامی سیاستهای ادغام اجتماعیاند؛ در عین حال، به همان نسبت کسانی هستند که از طردآمیزترین سیاستها دفاع میکنند. نتایج این
پیمایش نشان میدهد اقتصاد و فرهنگ دو مقوله اصلی و مستقلاً اثرگذار بر تمایلات ضدمهاجر است. نگرش منفی به مهاجران در گروههای فرودست بیش از دیگران است که هم میتواند ناشی از تماس بیشتر و هم رقابتهای اقتصادی بر سر منابع محدود باشد. میتوان انتظار داشت با وخامت شرایط اقتصادی و سختترشدن رقابت، بر شدت تنش و خصومت میان دو گروه افزوده شود. اینکه در این خصومت و رقابت، کارگران ایرانی جذب گرایشهای ضدمهاجر شوند یا به سرنوشت مشترکشان علیه نیروی مولد این وضعیت آگاه شوند نیز به عمل نیروهای سیاسی و موفقیت در چارچوببندی موقعیت بستگی خواهد داشت. از طرف دیگر، از ظرفیت یک نیروی اجتماعی حامی مهاجران در ایران نیز نباید به سادگی گذشت. مخالفت صریح آنان با سیاستهای مبتنی بر تبعیض و همراهی آنها با پذیرش اجتماعی مهاجران میتواند نقش مهمی در جهتدهی به سیاستها و اقدامات ایفا کند.
در پایان، باید دو نکته را نیز در نظر داشت. تجربه مهاجران افغانستانی نشان داده خشونت و تبعیض در شهرهای کوچکتر و مناطق روستایی نسبت به مهاجران بیشتر است. از این جهت انتظار میرود تهران گرایش همدلانهتری نسبت به اتباع افغانستان داشته باشد و احتمالاً در مناطق دیگر نگرش منفیتر است. نکته دیگر این است که در
پیمایشهای مربوط به نگرش به اقلیتهای قومی و نژادی بخشی از پاسخگویان سعی میکنند به نحوی باورهای نژادپرستانه یا بیگانههراسشان را پنهان و بر اساس هنجارهای پذیرفتهشده اظهارنظر کنند. در نتیجه، واقعیت بیرونی میتواند تلختر از یافتههای پیمایشی باشد. همه اینها ضرورت توجه بیشتر به مقوله مهاجرت و بازاندیشی در این سیاستها را نشان میدهد. بدون کاهش زمینههای تنش، تکرار حوادث خشونتبار، بازتولید نفرت و تداوم گسست اجتماعی همچنان محتمل است.
📝 متن کامل را به همراه نمودار در
اینجا بخوانید.
©️ از:
روزنامه شرق (
۹۹/۳/۱۳) |
#پیمایش