🍁 ما و «دانشنامهٔ هزاره»✍🏻 جواد خاوری:
از آنجا که «
دانشنامهٔ
هزاره» یک متن است و اخیراً نگاه انتقادی به آن به یک جنجال تبدیل شده است، لازم دانستم بهعنوان کسی که دستی در تولید متن دارد نکاتی را در این مورد بیان کنم. پیشاپیش از لحن اندرزگونهای که در این یادداشت آمده عفو میخواهم.
بگذارید در همین اول بگویم که «
دانشنامهٔ
هزاره» نه یک متن مقدس است، نه یک اثر جامع و نه فصلالختام
هزارهشناسی. فقط یکی از متنهای ممکن در حوزهٔ خود است. بنابراین، اگر خطا یا نقصانی در آن دیده شود، جای تعجب نیست.
«
دانشنامهٔ
هزاره» هم یک متن است. عدهای آن را نوشتهاند و خوانندگان هم آزادند که فهم خود را از آن داشته باشند. این متن اگر بتواند با خواننده تعامل کند، باقی میماند، اگر قادر به تعامل نباشد، طبیعی است که از صحنه خارج میشود و جایگاهش را به متون دیگر میدهد.
به نظر من، یکی از علتهای جنجال بر سر
دانشنامه این است که ما آن را اول و آخر کار
هزارهشناسی میدانیم و فکر میکنیم که هست و نیستِ
هزاره به آن گره خورده است؛ درحالیکه
دانشنامه فقط یک گام است، هرچند یک گام مهم و ارزشمند. نه نویسندگان میتوانند ادعای کمال مطلق در کارشان کنند، نه آنانی که از محتویات
دانشنامه رضایت ندارند لازم است خیلی نگران باشند و نه ممکن است که متن بینقصی تولید شود. ایکه یک اثر عنوان
دانشنامه را داشته باشد، الزاماً آن را مرجع مطلق نمیکند؛ آنگونه که بعضی از منتقدان نگراناند. فرض مرجعیتِ مطلق معمولاً در متونی است که منبع آسمانی داشته باشد. البته انتظار از «
دانشنامهٔ
هزاره» این است که اقرب الیالصواب باشد، ولی اگر نباشد، بنیاد
هزاره برهم نمیریزد.
دانشنامه یک تلاش فرهنگی مغتنم است؛ یک قدم ارزشمندی است که عدهای از فرزندان همین مردم برداشتهاند. حالا ممکن است کارشان خالی از نقص و اشتباه نباشد، اما نواقص کار را نباید به باطلبودن کل کار تعبیر کرد. احتمال نقص و اشتباه در هر کاری طبیعی است.
دانشنامه همه بیگمان نواقص خود را دارد. اما خوب است که نواقص آن را بهعنوان عوارض کار تلقی کنیم، نه اینکه کلیت کار را به موارد ضعف و نقص کار فروبکاهیم. متأسفانه رویکردی که بعضی از منتقدان پیشه کردهاند از این دست است. کلیت کار
دانشنامه را به نواقص آن فروکاسته و آن را از اساس ناکارآمد خواندهاند. بعضی از این هم فراتر رفته و
دانشنامه را یک پروژهٔ خائنانه برای تخریب فرهنگ و هویت مردم
هزاره دانستهاند.
نقدهایی که بر
دانشنامه صورت گرفته است حداقل در دو دسته قابل تقسیم است. یک دسته نقدهایی است که به نواقص کار اشاره کردهاند که البته مفید و کاربردی است و اصحاب
دانشنامه باید هم استقبال کنند. ساحت
دانشنامه مثل هر کار دیگر از ضعف و نقص و اشتباه بری نیست. اما یک دسته از نقدها، در واقع، برخورد است، بدوبیراه گفتن به کلیت کار و دستاندرکاران آن است. هدف از اینگونه نقدها راهانداختن هیاهو، ایجاد جو مخالف و موجسواری است. برای این دسته از منتقدان،
دانشنامه فرصتی است برای عرضاندام. میخواهند با سیاهنمایی، خود را دلسوز نشان دهند. پروای آن را هم ندارند که دارند یک کار جمعی را خراب میکنند.
شیوهٔ «
دانشنامهٔ
هزاره» بر بیطرفی و بر عدم قضاوت و ارزشگذاری، به نظرم، قابل دفاع است. این رویکرد اگر منصفانه اجرا شود، میتواند تصویر واقعیتر و جامعتری از
هزاره ارائه کند تا رویکردهای جانبدارانه. مطابق این شیوه تنها به قهرمانان پرداخته نمیشود، بلکه به ضدقهرمانان هم پرداخته میشود. قصه را تنها قهرمان نمیسازد. ضدقهرمان هم در ساختن قصه نقش دارد. نادیدهگرفتن ضدقهرمان به معنای ناقص روایتکردن قصه است. در «
دانشنامهٔ
هزاره» باید مدخلی برای امیر عبدالرحمان هم باز شود، برای اینکه او با سرنوشت
هزاره پیوند خورده است. او ۶۲ درصد
هزارهها را قتلعام کرده و بنیاد یک تبعیض و ستم تاریخی را علیه
هزارهها گذاشته است که تا اکنون بار دوش مردم
هزاره است. گشودن مدخلی به نام امیر عبدالرحمان به معنای تأیید و تصدیق او و اعمالش نیست، بلکه به معنای شناخت واقعیتهای تاریخیِ
هزاره است.
دانشنامهها معمولاً بهروز میشوند. مدخلهای جدید در آنها وارد و اشتباهاتشان اصلاح میشود. بنابراین، انتقاد از
دانشنامه کار خوبی است و میتواند منجر به رشد و اصلاح آن شود، اما شرطش این است که از موضع انتقاد و اصلاح باشد، نه مقابله و براندازی.
دانشنامه یک فرصت است که برای فرهنگ، تاریخ و هویت مردم
هزاره ایجاد شده است، هرچند که تنها فرصت ممکن نیست. این فرصت از آسمان به مردم
هزاره اهدا نشده است، بلکه به همت و تلاش بانیان و دستاندرکاران
دانشنامه ایجاد شده است. اما حالا که این فرصت بدست آمده صلاح نیست که تباه شود.
📝 متن کامل را در
اینجا بخوانید.
©️ از:
روزنامه اطلاعات روز (
۱۴۰۳/۱/۱۳)
#️⃣ #دانشنامه_هزاره #نقد