ارزش جهانی گاتها و عرفان ایرانی
دکتر حسین وحیدی
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇@Iranianhiistoryyگاتها، دفتر گرانبار و جاودانه اشوزرتشت، [کمابیش] 3700 سال پیش سروده شده است، دارای چنان درونمایهای ژرف و ارزشمند است که امروزه پس از زمانی دراز و در آغاز سده بیست و یکم، همچنان میتواند پاسخگوی پرسشهای بنیادین انسان درباره هستی و زندگی و راهنمای مردمان به سوی بهزیوی و رستگاری و بهروزی در سراسر جهان باشد. دربارهی گاتها به ویژه از دیدگاه ارزش جهانی و همچنین وابستگی گاتها و عرفان ایرانی، سخن بسیار میتوان گفت که من در اینجا، تنها درباره سرآغاز گاتها سخن میگویم. گاتها چنین آغاز میشود:
اندیشه و گفتار و کردار زرتشت پاک
یان [دلآگاهی] اهوراست
فراپذیرید، ای جاودانهای پاک، گاتها را
درود به شما، ای سرودههای پاک
یا نیم منو یا نیم وچو یا نیم شیاوثنم ...
گاتها با واژه «یان» [دلآگاهی]، آغاز میشود و من گفتار را از همین واژه میآغازم. برای درونمایه واژه «یان» واژههای گوناگون آورده شده است: آرمان، لطف، لطف خدا ... اما درونمایه درخور و درست برای واژه اوستایی «یان»، واژهای که در سرآغاز گاتها آمده، همان واژهایست که بر دفتر گرانبار و ارزشمند فرزانه بزرگ ایران «شهابالدین سهروردی» نهاده شده است: «حکمه الاشراق» که فارسی آن میشود «فرزان یان» فرزان برخاسته از یان که خود سهروردی درباره آن در دفتر «حکمه الاشراق» چنین مینویسد:
«... لم یحصل لی اولا با الفکر بل کان حصوله بامر آخر ثم طلبت علیه الحجه حتی لو قطعت النظر عن الحجه مثلا ما کان یشککنی فیه مشکک ...».
«... و اینها از راه اندیشه برای من به دست نیامده است و بلکه به دست آمدن آنها از راه دیگری بوده است. «ذوق و اشراق ـ دلآگاهی ـ یان» و پس از به دست آمدن (از راه «اشراق ـ دل آگاهی ـ یان) است که من بر استوار کردن آنها دست بر برهانآوری زدهام و اگر از برهانآوری هم چشمپوشی کنم، هیچکسی نمیتواند در درستی آن فراپرسها (مسایل) و نهندها (موضوعات) در من دودلی اندازد...»
یان، اشراق و دل آگاهی همان است که سهروردی گفته است: نیروی بیکرانی در روان و مغز و اندیشه انسان فراتر از اندیشه و خرد و وهانآوری که میتواند فراپرسها [مسایل] و پوشیدهها را برای جوینده روشن سازد. درباره توانایی روان انسان مولوی میگوید:
موجهای تند توفانهـــــــــای روح
هست سد چنان که بد توفان نوح
×××
تو یکی نیستی ای خوش یمن رفـیق
بلکه گردونــــی و دریای عمـــــیق
موســــی و فرعون، در هستی توست
باید این دو خصم را در خویش جست
×××
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇@Iranianhiistoryyخود تو اسرافیل عصری، راست خیــز
راست خیزی کن، تو پیش از رستخیز
توانایی و گستردگی نیروی روانی و مغزی هر انسان چنین است. اما این توانایی و گستردگی میبایست به گامهی (مرحلهی) آفرینندگی رسیده باشد. مولوی درباره آفرینندگی روان انسان گوید:
آسمان شو، ابر شو، باران ببــار
نــاودان بارد، ولی ناید به کـار
آب باران، باغ سد رنـــگ آورد
ناودان، همسایه در جنگ آورد
اشو زرتشت ابراندیشهور تاریخ، کسی است که [کمابیش] در 3700 سال پیش، نیروی بیکران روانیاش به گامهی آفرینندگی و یان [دلآگاهی] رسیده و ابر بارانزای او، باغ هزاران رنگ جاودانهی گاتها را پدید آورده است، دفتر گرانباری که هر واژهاش خود دفتری است، در بردارندهی درونمایهای بس ژرف و اندیشه انگیزه.
جاودانهای پاک ـ در سرآغازی که یاد کردیم پس از «اندیشه و گفتار و کردار زرتشت پاک، یان اهوراست.»
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇@Iranianhiistoryyمیخوانیم «فرا پذیرید ای جاودانهای پاک، گاتها را». جاودانهای پاک همان امشاسپندان است. امشاسپندان، بربست (قانون) فرمانروا بر جهان هستی و روان و زندگی انسان است که چون و چند هر یک، از دید گاتها و عرفان برخاسته از گاتها چنین است:
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇@Iranianhiistoryyبهمن یا وهومن ـ اندیشه نیک: خرد فرمانروا بر هستی و خرد و اندیشه و اندیشه نیک در روان و زندگی انسان است. به گفته مولوی:
غیر از این عقل تو، حق را عقلهاست
که بـــــــدان تدبیر اسباب شماست
جنبشی بینـــــی، بگویی زنده است
وین نگویـــــی کز خرد آکنده است
درباره نیروی اندیشه و خلند (تاثیر) آن در زندگی و روان انسان، باز در مثنوی مولوی میخوانیم:
از یکی اندیشه، کایــــــــــد از درون
سد جهان، گـــــردد به یکدم واژگون
هســـــــت آن اندیشه، نزد خلق خرد
لیک چون سیلی، جهان را خورد و برد
باش تا روزی که آن فـــــکر و خیال
برگشایـــــد، بیحجابــــی پر و بال
کوهها بینی از آن، چون پــــشم نرم
نیست گشته، مشکلات سخت و نرم
دیده مـــــیباید، سبب سوراخ کن
تـــــا که، حجت بر کند از بیخ بن