جنگهای عثمانی علیه ایران در قفقاز و آذربایجان
استاد فیروز منصوری
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy
حمله عثمانیان به آذربایجان، در زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy
در قرن دهم هجری، نخستین حمله عثمانیان به آذربایجان، جنگ معروف چالدران بوده است بعد از پیكار و پیروزی، سلطان سلیم به تبریز آمد و با توقف كوتاه، به تحقیق و تحبیب هنرمندان پرداخت و با انتخاب مشاورانش، عدهیی از نقاشان و خطاطان و صنعتگران و سایر هنرمندان تبریز را همراه خود به استانبول برد. ایلغار او حاصل و عایدی فرهنگی داشت. در این سفر، شاعری به نام درونی ازنیقی همراه سلیم بود و لشكركشیهای سلطان را به نظم میآورد.
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy
دومین حمله عثمانیان به آذربایجان، زمانی صورت گرفت كه شاه طماسب در خراسان مشغول دفع عبید خان از شهرهای هرات و مشهد بود. چگونگی این لشكركشی و نتایج حاصله از آن را، از تاریخ «تاریخ پچوی» ترجمه و نقل مینماید:
«شهر بغداد از سال 914 تا 939 ه.ق [877 تا 911 خ/ 1508 تا 1533] در دست صفویه بود. در این سال ذوالفقار خان حاكم بغداد از صفویه روگردان شد و با ارسال كلید شهر به استانبول، از سلطان سلیمان درخواست یاری كرد. در دوم ربیعالثانی 940 ق [9 مهر 912 خ/ 21 سپتامبر 1533 م]، ابراهیم پاشا سرعسكر حلب، با سه هزار ینی چری و سایر قوای عثمانی، به قصد امداد به ذوالفقارخان، عازم بغداد شد ولی قبل از رسیدن ایشان به مقصد، قزلباشان به محاصره بغداد و ذوالفقارخان پرداختند و در حین محاصره شهر، چند نفر از همراهان حاكم روگردان، وی را كشتند. بغداد دوباره به دست قوای صفویه افتاد و ابراهیم پاشا بدون اخذ نتیجه، به حلب برگشت و زمستان را در آنجا گذرانید.
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy
در اوایل بهار 940 هجری [فروردین 913 خ/ آوریل 1534]، شاه طهماسب برای بیرون راندن ازبكها از هرات و مشهد، به خراسان رفته بود. این خبر چون مسموع ابراهیم پاشا شد، تصمیم گرفت كه از طریق حلب ـ دیار بكر ـ موصل، به بغداد لشكركشی كند ولی اسكندر چلبی كتخدای عسكر و دفتردار انتصابی سلطان سلیمان ترجیح داده و توصیه كرد كه قوای عثمانی به تبریز حمله نمایند. رای ایشان پذیرفته شد و ابراهیم پاشا رو به شرق نهاد و قلعه های عادلجواز، ارجیش، اخلاط، وان را كه در آن زمان جزو سرزمین قزلباش بود، تصرف كرد. 11 ذیقعده 940 ه [14 خرداد 913 خ/ 25 م 1534 م].1
لشكریان بیشمار عثمانی، بعد از تصرف قلعههای مذكور، از خانه سور (منطقه حكاری ـ غرب سلماس) وارد آذربایجان شدند و تا تبریز تاختند ولی در این موقع در بین سربازان مهاجم زمزمه هایی به گوش میرسید. «پچوی»، مساله و مطلب را با گفت و شنود سربازان، اینگونه رقم زده است:
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy
«عساكر اسلام [سربازان عثمانی] عادت داشتند كه هر زمان در ركاب پادشاه نیكنام عزم سفر نمایند ولی در این لشكركشی، به فرماندهی سر عسكر ابراهیم پاشا اكتفا شده بود. از اینرو آنان خالی از تشویق و نگرانی نبودند. گرچه وزیر جلیل این احوال را به آستانهی همایونی معروض داشته و حركت سلطان هم مقرر شده بود. اما این مطلب معلوم نظامیان نبوده و در حین ورود به خاك دشمن، چنین شایع و نجوا میكردند كه: برای مقابله با شاه، میباید كه سلطان به وقت ضرورت پناه و پیشوای ما باشد. اگر شاه ایران اقدام به حمله نماید، حال ما چسان خواهد شد. بدین لحاظ خوف وحشت در جانشان طاری شده بود. ابراهیم پاشا بلادرنگ با پیكهای سریعالسیر، تفیر و قطمیر احوال و اوضاع را به باب عالی نوشت. ضمن اینكه از آمدن خود بدین حوالی پشیمان شده بود، از حضور سلطان سلیمان رجا و التماس كرد كه هرچه سریعتر، حتی یك روز زودتر، با قدوم سعادت لزوم خود، عساكر اسلام را مشعوف ومشعور بفرماید
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy