کوروش بزرگ از نگاه ماکیاولی
دکتر علی علیبابایی درمنی
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy
افلاطون، فیلسوف بزرگ یونانی بر این باور بود که برای حل مشکلات یک جامعه، آن جامعه باید به زیر بیرق حکومت حکیمانهی یک «شاه - فیلسوف» قرار گیرد. بنا به اعتقاد افلاطون، جهان مُثُل (جهان مینوی) در آنسوی جهان مادی (گیتی) واقع است و آنچه در این جهان روی میدهد، بازتاب ناقص آن جهان است. اما اگر انسان نمونههای کامل و غایت نهایی تمامی امور را که در جهان مُثُل میباشند؛ بشناسد و خود را با آن تطبیق دهد، قادر خواهد بود، جامعهای بهتر از جامعه موجود، در گیتی بسازد. این وظیفه را افلاطون بر دوش کسانی مینهد که آنها را شاه- فیلسوف مینامد، یعنی مردانی که توان ذهنی ممتاز و دانش فراوان دارند. «اگر در جامعه فیلسوفان پادشاه نشوند، یا کسانی که امروز عنوان شاه و زمامدار به خود بستهاند به راستی دل به فلسفه نسپارند، و اگر فلسفه و قدرت سیاسی با یکدیگر توأم نشوند، و همه طبایع یک جانبه امروزی، که یا تنها به این میگرایند یا به آن، از میان برنخیزند، بدبختی جامعهها و به طور کلی بدبختی نوع بشر، به پایان نخواهد رسید.» (1)
چنانچه در کتاب «آلکیبیادس» نوشته افلاطون نیز نکتهای از نگاه تحسینآمیز افلاطون به کورش بزرگ حکایت دارد، و به نظر میرسد که افلاطون شاه- فیلسوف آرمانی خود را در وجود کورش بزرگ جستجو میکرده است. در مناظره بین سقراط و آلکیبیادس (2)، سقراط آلکیبیادس را از چنان مقامی برخوردار میداند که حتی با پریکلس (3) قابل مقایسه نیست و به او میگوید: «بر آنم که جز کوروش و خشایارشا هیچ مردی را در نظر تو قدر و اعتبار نیست.» (4) از این سخنان، نگاه ستایش آمیز یونانیها و در رأس آنها افلاطون به نوع حکومت سیاسی ایران آشکار میشود.
ولی با تمام این اوصاف اگر در مورد بهرهگیری یونانیها از منش جهانداری کورش بزرگ تردیدی باشد، گزنفون شاگرد سقراط این تردید را برطرف میکند. نامبرده با صراحت بیشتری از استاد خود، حق مطلب را ادا کرده و در کتاب «کوروش نامه»، در لفافه، آرزوی یک یونانی را برای داشتن حاکم حکیمی چون «کوروش بزرگ» بیان میکند و حکومت کورش را که بر مبنای تدبیر و کیاست میداند، ستایش میکند: «در واقع در قلمرو شاهی کوروش ملل و اقوام متعددی همه طوق اطاعتش را به گردن نهادند و با وجود اینکه از یکدیگر، روزها بلکه ماهها فاصله داشتند و عدهای هرگز او را به چشم خود ندیده بودند و برخی اطمینان داشتند که هرگز در عمر خود او را نخواهند دید، همگی یک دل و یک جهت میکوشیدند در زیر بیرق پادشاهیاش درآیند و اوامرش را تمکین کنند.» (5)
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy
پس از گزنفون نیز ستایش از شیوهی حکومت کورش بزرگ، نویسندگان یونانی، رومی و به طور کلی در اروپا ادامه یافت. حتی در میان نوشتههای برخی از نویسندگان رومی، نشانههایی دال بر این میبینیم که این نویسندگان کورش را پادشاهی فرهمند و چگونگی به شاهی رسیدن او را با نمادهای این فره چون خورشید به تصویر کشیدهاند.
«سیسرون» (6) خطیب رومی به نقل از دینون حکیم یونانی نقل میکند که: «کورش بزرگ روزی خورشید را در زیر پایش دید و سه مرتبه کوشش کرد تا آن را بگیرد. ولی هر 3 بار ناکام ماند و ناامید شد. هنگامی که از خواب برخاست از یک مغ که در میان ایرانیها به دانایی شهره بود، پرسید که تعبیر این خواب چیست؟ مغ پاسخ داد که چون 3 بار برای گرفتن خورشید تلاش کردهای برای 30 سال به پادشاهی میرسی.» (7)
استاد ابراهیم پورداود به ارتباط میان خورشید و خوره یا فره ایزدی باور دارد و کلمۀ خوره را در اصل برگرفته از خور یا خورشید میداند: «هرچند که در سانسکریت کلمهای مترادف فر موجود نیست، اما شکی نیست که ریشه این کلمه در سانسکریت سور (Svar ) میباشد، که به معنای خورشید است. این کلمه در اوستا هور(Hvar )، در گاتاها خوان (Khvan ) و در فارسی خورشید گوییم.» (8) که در این صورت در می یابیم که سخن سیسرون در مورد کورش حاکی از فرهمندی کورش از نظر این خطیب رومی است.
ستایش از منش سیاسی کوروش بزرگ تا قرون وسطی در میان اندیشمندان اروپایی ادامه یافت. ماکیاولی اندیشمند بزرگ حوزۀ اندیشۀ سیاسی، از او به عنوان بنیانگذار اندیشۀ سیاسی نوین در غرب یاد میشود نیز یکی از ستایشگران کورش بزرگ است.
نیکولو برناردو ماکیاولی (1527-1469م) فیلسوف سیاسی، شاعر، آهنگساز و نمایشنامهنویس مشهور ایتالیایی در ۳ مه ۱۴۶۹ م در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. ماکیاولی زندگی خود را صرف سیاست و وطنپرستی کرد. با اینحال برخی او را به اتهام حمایت از حکومت اقتدارگرا و ستمگر همواره مورد حمله قرار دادهاند. علت این امر جزوه کوچکی به نام شهریار است که وی برای خانواده مدیچی حاکمان فلورانس نوشته است
کانال تاریخ ایران زمبن را دنبال کنید
👇
@Iranianhiistoryy