الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#مین_والمر
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧
💦

❇️ #تخریبچی_هایی_که_اسیر_نشدند


#رزمندگان_تخریبچی در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود.
چرا که آنان در ماموریت های #شناسایی و #مین_گذاری و هنگام #معبر زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند.
ماهیت کار #تخریبچیان در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت بایستی با حداقل نفرات انجام میشد
در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد.
بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در #میدان_مین گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند.
با اندکی تحقیق در واحدهای تخریب یگانهای عملیاتی و تعداد اندک اسرا ی این واحدها نسبت به شهداء به صدق گفتار امام عزیز میتوان پی برد.
به عنوان نمونه گردان #تخریب_لشگرده سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی #تعداد_آزاده های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است.
یک نفر در #والفجر_یک(عباس باقری) ، یک نفر در #والفجر۲ (مجیدمطیعیان)، دو نفر در #عملیات_بدر (جعفرحیدریان-مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی عملیات #والفجر8 در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند.
و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است.
و شنیدنی ترین خاطرات #فرار_از_اسارت دشمن را از زبان #شهید_زعفری شنیده بودیم.
شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شود و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد..
غلام تعریف میکرد در حین فرار سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم.
غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم و دوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم...اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی #مین_والمر نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد.
اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ،اونها رو قال گذاشتم
این خاطره ذره ای از جسارت بچه های تخریبچی در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد.
از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است .
و بودند رزمنده هایی مثل #شهید_محمد_خاکفیروز که در شناسایی عملیات کربلای 2 در داخل میدان مین و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت.

جامانده از شهدا
جعفرطهماسبی
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
#معبر_برگشت
#عملیات_عاشورای_3
بامداد 25 مرداد1364
منطقه عملیات فکه
✍️✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
3️⃣ #قسمت_سوم

حدود ساعت دو نیم بود که ارتباط برقرار شد و گفتن کارو شروع کنید. قرار بود ما معبر رو باز کنیم و بچه های آموزش نظامی رو عبور بدیم و اونها خود رو به سنگرهای اجتماعی و به تیربارهای سنگین دشمن برسونند و با تیربار و آرپی جی سنگرها رو خاموش کنند و با گردانها که روی سایر تپه ها عمل کرده بودند الحاق برقرار کنند و از معبرما به عنوان #معبر_بازگشت استفاده شود .

چون مسیر در نظر گرفته شده از داخل شیار بود و اگردشمن آتش می‌ریخت تلفات کمتری داشت. #شهید_مهدی_فرد از شیار بالا رفت و پشت سرش برادرسلیمانی و بیاتی و من هم پشت سر او از شیار بالا رفتم و پشت #میدون_مین قرارگرفتیم.
میدونه مین اش خیلی قدیمی بود و احتمال می‌رفت که مین‌ها با جریان آب جابجا شده باشند لذا باید خیلی دقت می‌کردیم.
برادر سلیمانی و بیاتی با شهید مهدی فرد از سیم خاردار تک رشته ای اول میدون مین عبور کردند و مین‌ها رو خنثی می‌کردن.
ردیف اول میدون مین، منور ایتالیایی بود و بعد از اون دو سه نوار مین گوجه ای تا اینکه به سراشیبی که می‌رسیدیم چندین نوار #مین_والمر بود. اونا رد شدند و من و مولایی پشت سر اونا #طناب_معبر به صورت دو نوار سفید موازی می‌کشیدیم.
هنوز یک ردیف از مین های والمر خنثی نشده بود که صدای الله اکبر بلند شد و درگیری شروع شد و دشمن شروع کرد به منور زدن و آتیش ریختن. منطقه مثل روز روشن شد. در این گیرو داربود که صدای انفجاری از جلوی ما اومد. ما حواسمون به کارخودمون بود که دیدیم برادر سلیمانی دولا دولا داره عقب میاد تا به ما رسید گفت کار رو ادامه بدید #مهدی_فرد_رفت_رو_مین_والمر. ما معبر رو ادامه دادیم چند قدم جلوتر دیدیم بهرام بیاتی هم غرق خون تو میدون افتاده..
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران

✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی

شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر #بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#مین_والمرا
#مین_جهنده
حاج قاسم با این مین به معراج رفت.
همسر #شهید_حاج_قاسم_اصغری نقل میکند :
یک روز دیدم یک عکس نشان دادم .
گفتم عکس چیه .گفت این عکس مینه ، و اون هم #مین_والمر.خیلی مین قشنگیه ....
این رو توذهن داشتم تا اینکه شنیدم حاج قاسم با #مین_والمرا شهید شده فهمیدم به آرزوش رسیده حاجی دوست داشت مثل اربابش امام حسین علیه السلام بی دست و سربشه ..که اون به آرزوش رسید.
@alvaresinchannel
💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧
💦

❇️ #تخریبچی_هایی_که_اسیر_نشدند


#رزمندگان_تخریبچی در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود.
چرا که آنان در ماموریت های #شناسایی و #مین_گذاری و هنگام #معبر زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند.
ماهیت کار #تخریبچیان در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت بایستی با حداقل نفرات انجام میشد
در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد.
بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در #میدان_مین گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند.
با اندکی تحقیق در واحدهای تخریب یگانهای عملیاتی و تعداد اندک اسرا ی این واحدها نسبت به شهداء به صدق گفتار امام عزیز میتوان پی برد.
به عنوان نمونه گردان #تخریب_لشگرده سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی #تعداد_آزاده های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است.
یک نفر در #والفجر_یک(عباس باقری) ، یک نفر در #والفجر۲ (مجیدمطیعیان)، دو نفر در #عملیات_بدر (جعفرحیدریان-مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی عملیات #والفجر8 در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند.
و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است.
و شنیدنی ترین خاطرات #فرار_از_اسارت دشمن را از زبان #شهید_زعفری شنیده بودیم.
شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شود و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد..
غلام تعریف میکرد در حین فرار سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم.
غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم و دوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم...اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی #مین_والمر نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد.
اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ،اونها رو قال گذاشتم
این خاطره ذره ای از جسارت بچه های تخریبچی در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد.
از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است .
و بودند رزمنده هایی مثل #شهید_محمد_خاکفیروز که در شناسایی عملیات کربلای 2 در داخل میدان مین و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت.

جامانده از شهدا
جعفرطهماسبی
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
#معبر_برگشت
#عملیات_عاشورای_3
بامداد 25 مرداد1364
منطقه عملیات فکه
✍️✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
3️⃣ #قسمت_سوم

حدود ساعت دو نیم بود که ارتباط برقرار شد و گفتن کارو شروع کنید. قرار بود ما معبر رو باز کنیم و بچه های آموزش نظامی رو عبور بدیم و اونها خود رو به سنگرهای اجتماعی و به تیربارهای سنگین دشمن برسونند و با تیربار و آرپی جی سنگرها رو خاموش کنند و با گردانها که روی سایر تپه ها عمل کرده بودند الحاق برقرار کنند و از معبرما به عنوان #معبر_بازگشت استفاده شود .

چون مسیر در نظر گرفته شده از داخل شیار بود و اگردشمن آتش می‌ریخت تلفات کمتری داشت. #شهید_مهدی_فرد از شیار بالا رفت و پشت سرش برادرسلیمانی و بیاتی و من هم پشت سر او از شیار بالا رفتم و پشت #میدون_مین قرارگرفتیم.
میدونه مین اش خیلی قدیمی بود و احتمال می‌رفت که مین‌ها با جریان آب جابجا شده باشند لذا باید خیلی دقت می‌کردیم.
برادر سلیمانی و بیاتی با شهید مهدی فرد از سیم خاردار تک رشته ای اول میدون مین عبور کردند و مین‌ها رو خنثی می‌کردن.
ردیف اول میدون مین، منور ایتالیایی بود و بعد از اون دو سه نوار مین گوجه ای تا اینکه به سراشیبی که می‌رسیدیم چندین نوار #مین_والمر بود. اونا رد شدند و من و مولایی پشت سر اونا #طناب_معبر به صورت دو نوار سفید موازی می‌کشیدیم.
هنوز یک ردیف از مین های والمر خنثی نشده بود که صدای الله اکبر بلند شد و درگیری شروع شد و دشمن شروع کرد به منور زدن و آتیش ریختن. منطقه مثل روز روشن شد. در این گیرو داربود که صدای انفجاری از جلوی ما اومد. ما حواسمون به کارخودمون بود که دیدیم برادر سلیمانی دولا دولا داره عقب میاد تا به ما رسید گفت کار رو ادامه بدید #مهدی_فرد_رفت_رو_مین_والمر. ما معبر رو ادامه دادیم چند قدم جلوتر دیدیم بهرام بیاتی هم غرق خون تو میدون افتاده..
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران

✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی

شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر #بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
🔸تصویراول:بیمارستان صحرایی #شهر_فاواسفند 1364
🔸تصویردوم: بیمارستان تهران اریبهشت سال 1365
#سردار_جانباز_تخریبچی_شهید_حاج_قاسم_اصغری
جانشین گردان تخریب لشگر 10
شهید اصغری اعجوبه ای بود
خوش فکر
نترس
مدیر و مدبر
دارای توکل بالا
خیلی هم عاطفی
و یه کمی هم عجول
این ها همه در وجود این فرمانده جمع بود
در #عملیات_عاشورای_3 روی سیم خاردار خوابید و پیکرش سوراخ سوراخ شد.
چند ماهی در تهران بستری بود و هنوز درمانش کامل نشده بود که #لباس_غواصی پوشید و برای شناسایی #ام_الرصاص از اروند رود گذشت.
اسفند ماه 64 دوباره در فاو در حین مقابله با پاتک دشمن گلوله به لگنش اصابت کرد و به سختی مجروح شد. این بار درمانش طولانی تر شد و بر اثر اصابت گلوله به لگن چند سانتی پایش کوتاه شد. او برای کربلای 5 خودش رو با عصا رسوند و ول کن هم نبود حتما باید به خط مقدم برود.
گردان تخریب ل10 به وجود این تخریبچی دلاور مفتخر بود تا اینکه در آبانماه 66 با انفجار #مین_والمر از ارتفاعات شمال عراق آسمانی شد.
یادش بخیر
@alvaresinchannel
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀
#یادش_بخیر
💥 #مین_والمر_با_محافظ_گوجه_ای
مین ضد نفرات با محافظ ضد نفر

یاد اون روزها بخیر
وقتی میرفتیم شناسایی مواضع و موانع دشمن در تاریکی شب .
با احتیاط از سیم خاردار اول #میدون_مین رد میشدیم
#مین_منور رو هم که دشمن معمولا ردیف اول میدون مین میگذاشت رد میکردیم
با وارسی زمین به سیم تله #والمر میرسیدیم و با احتیاط رد سیم تله رو میگرفتیم و سراغ #مین_والمر میرفتیم.
اما با احتیاط بیشتر اطراف مین رو چک میکردیم تا خاطر جمع بشیم که دشمن برای مین والمرا محافظ مین گوجه ای نگذاشته باشه.
سال های آخر جنگ ، دشمن بیشتر مین های #والمرا رو با محافظ #گوجه ای میکاشت.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#مین_والمرا
#مین_جهنده
حاج قاسم با این مین به معراج رفت.
همسر #شهید_حاج_قاسم_اصغری نقل میکند :
یک روز دیدم یک عکس نشان دادم .
گفتم عکس چیه .گفت این عکس مینه ، و اون هم #مین_والمر.خیلی مین قشنگیه ....
این رو توذهن داشتم تا اینکه شنیدم حاج قاسم با #مین_والمرا شهید شده فهمیدم به آرزوش رسیده حاجی دوست داشت مثل اربابش امام حسین علیه السلام بی دست و سربشه ..که اون به آرزوش رسید.
@alvaresinchannel
💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧
💦

❇️ #تخریبچی_هایی_که_اسیر_نشدند


#رزمندگان_تخریبچی در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود.
چرا که آنان در ماموریت های #شناسایی و #مین_گذاری و هنگام #معبر زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند.
ماهیت کار #تخریبچیان در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت بایستی با حداقل نفرات انجام میشد
در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد.
بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در #میدان_مین گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند.
با اندکی تحقیق در واحدهای تخریب یگانهای عملیاتی و تعداد اندک اسرا ی این واحدها نسبت به شهداء به صدق گفتار امام عزیز میتوان پی برد.
به عنوان نمونه گردان #تخریب_لشگرده سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی #تعداد_آزاده های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است.
یک نفر در #والفجر_یک(عباس باقری) ، یک نفر در #والفجر۲ (مجیدمطیعیان)، دو نفر در #عملیات_بدر (جعفرحیدریان-مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی عملیات #والفجر8 در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند.
و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است.
و شنیدنی ترین خاطرات #فرار_از_اسارت دشمن را از زبان #شهید_زعفری شنیده بودیم.
شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شود و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد..
غلام تعریف میکرد در حین فرار سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم.
غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم و دوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم...اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی #مین_والمر نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد.
اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ،اونها رو قال گذاشتم
این خاطره ذره ای از جسارت بچه های تخریبچی در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد.
از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است .
و بودند رزمنده هایی مثل #شهید_محمد_خاکفیروز که در شناسایی عملیات کربلای 2 در داخل میدان مین و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت.

جامانده از شهدا
جعفرطهماسبی
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
#معبر_برگشت
#عملیات_عاشورای_3
بامداد 25 مرداد1364
منطقه عملیات فکه
✍️✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
3️⃣ #قسمت_سوم

حدود ساعت دو نیم بود که ارتباط برقرار شد و گفتن کارو شروع کنید. قرار بود ما معبر رو باز کنیم و بچه های آموزش نظامی رو عبور بدیم و اونها خود رو به سنگرهای اجتماعی و به تیربارهای سنگین دشمن برسونند و با تیربار و آرپی جی سنگرها رو خاموش کنند و با گردانها که روی سایر تپه ها عمل کرده بودند الحاق برقرار کنند و از معبرما به عنوان #معبر_بازگشت استفاده شود .

چون مسیر در نظر گرفته شده از داخل شیار بود و اگردشمن آتش می‌ریخت تلفات کمتری داشت. #شهید_مهدی_فرد از شیار بالا رفت و پشت سرش برادرسلیمانی و بیاتی و من هم پشت سر او از شیار بالا رفتم و پشت #میدون_مین قرارگرفتیم.
میدونه مین اش خیلی قدیمی بود و احتمال می‌رفت که مین‌ها با جریان آب جابجا شده باشند لذا باید خیلی دقت می‌کردیم.
برادر سلیمانی و بیاتی با شهید مهدی فرد از سیم خاردار تک رشته ای اول میدون مین عبور کردند و مین‌ها رو خنثی می‌کردن.
ردیف اول میدون مین، منور ایتالیایی بود و بعد از اون دو سه نوار مین گوجه ای تا اینکه به سراشیبی که می‌رسیدیم چندین نوار #مین_والمر بود. اونا رد شدند و من و مولایی پشت سر اونا #طناب_معبر به صورت دو نوار سفید موازی می‌کشیدیم.
هنوز یک ردیف از مین های والمر خنثی نشده بود که صدای الله اکبر بلند شد و درگیری شروع شد و دشمن شروع کرد به منور زدن و آتیش ریختن. منطقه مثل روز روشن شد. در این گیرو داربود که صدای انفجاری از جلوی ما اومد. ما حواسمون به کارخودمون بود که دیدیم برادر سلیمانی دولا دولا داره عقب میاد تا به ما رسید گفت کار رو ادامه بدید #مهدی_فرد_رفت_رو_مین_والمر. ما معبر رو ادامه دادیم چند قدم جلوتر دیدیم بهرام بیاتی هم غرق خون تو میدون افتاده..
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#و_اینگونه_مداح_شهید_تخریبچی_پر_کشید
شهید امیر مسعود تابش
شهادت صبح عملیات کربلای یک
هنگام پاکسازی میدان مین
✍️✍️✍️ راوی: روحانی #گردان_تخریب_لشگر_10
حجت الاسلام شیخ مسعود تاج آبادی

مرحله اول #عملیات_کربلای_یک پایان یافته بود.
صبح بعد از#زیارت_عاشورا درچادراستراحت می کردم که تابش گفت: حاجی بیا بریم پاکسازی #میدون_مین گفتم حالشو ندارم. می خوام بخوابم . رفت تعدادی ازبچه هارو صدازد دوباره اومدسراغم ولی بازقبول نکردم رفت برای بارسوم اومد که بیا بریم.
نمی دونم چرااصرارداشت منم باشم گفتم اگه پاکسازی میدون مینه میام اما اگه جمع آوری سیم خادارو...نمیام گفت: نه جون حاجی پاکسازیه. آماده شدم وبا دوتا تویوتا رفتیم. ازماشین که پیاده شدیم دوتا جنازه وسط میدون مین دیدیم اول فکرکردیم جنازه عراقی هاس جلوتررفتیم دیدیم پیکر #حاج_موسی_انصاری و #اکبر_عزیززاده است. یاد #مقر_ام_نوشه افتادم ، حاج موسی موقع سخنرانی یه پتو روسرش می کشید و خیلی آروم گریه می کرد خیلی باصفا مخلص وکم حرف بود .
پیکرحاج موسی سوخته بود. اون ها رو ازمیدون مین خارج کردیم.
حال تابش خیلی منقلب شد چون خیلی با اوس اکبر(شهید اکبر عزیز زاده) رفیق بود ذکرمصیبتی کرد و پیکر شهدا با یه ماشین به عقب منتقل شدند.
کار پاکسازی #میدون_مین رو شروع کردیم .
میدون مین چند ردیف مین والمری داشت.
تابش هرردیف رابه کسی سپرد وسفارشات لازم راتکرارکرد. یه ردیف را هم به من سپرد و رفت به بقیه سربزنه.
دو سه تا مین اول را خنثی کردم .
ظاهرا میدون مین دست خورده بود، یکی دوتا #مین_والمر راخنثی کردم ولی مین بعدی یکی ازچاشنی هاش گیرکرده بود ودرنمی اومد تابش رو صداززدم وپرسیدم چه کنم ؟؟؟؟ رهاش کنم برم سراغ بعدی؟؟؟ یا باهاش وربرم !!! تا چاشنی دومشم دربیاد ؟؟؟
گفت برو سراغ مین بعدی ودو سه تا مین بعدی راهم خنثی کردم که دیدم تابش اومد سراغ همون مینی که چاشنیش گیرکرده بود وروش کارمی کرد.
مشغول مین بعدی شدم که صدای #انفجار_شدیدی ازپشت سرم شنیدم وتکه های ریزی ازگوشت بدن تابش کنارم افتاد.
برگشتم چندبارتابش رو صدازدم اما صدایی نشنیدم.
اومدم نزدیکش ..... دیدم باصورت افتاده زمین.
حدود نیم ساعت پس ازذکرمصیبت وگریه شدید درفراق رفیق بسیارعزیزش اوس اکبر(شهید اکبر عزیز زاده) به او ملحق شد .
فقط خدا می داند لحظه ای که جنازه اوس اکبررا در#میدون_مین دید چه غم واندوه شدیدی قلب نازنینش رافراگرفت وچه با خدا گفت که کمترازیکساعت دعایش مستجاب شد.

🔶 #مداح_اهل_بیت_علیهم_السلام ، تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش روز دهم تیرماه 1365 در حال پاکسازی #میدان_مین در منطقه عملیات کربلای یک دراطراف #شهر_مهران با انفجار #مین_والمری به شهادت رسید.

@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران

✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی

شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر #بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
🌺🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌺🌷🌷🌷
🌺🌷
#دعوا_وسط_میدون_مین
برای چی؟؟؟؟؟؟
#برای_چتر_منور
#منطقه_عملیات_سیدالشهداء(ع)- #فکه
اوایل خرداد 65
✍️✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

اولین نیروهایی که بعد از عقب نشینی دشمن از #منطقه_فکه وارد منطقه شدند #بچه های_تخریب بودند
یعنی حاج علی روح افزاء اولین نفر و پیشقراول بود و برای شناسایی #میدون_مین دشمن رفت و بعد هم سایر بچه های تخریب برای پاکسازی به منطقه اعزام شدند.
روزهای اول #ماه_رمضان_سال 65 بود بود و هوا هم گرماش رو به رخ میکشید.
هنوز پیکر مطهر شهدا از توی منطقه عقب نرفته بود
پیکرهایی که نزدیک 15 روز از شهادتشون میگذشت و در منطقه درگیری با دشمن رها شده بودند.
یک مقدار که مسیرها از #مین_های دشمن پاک شد #بچه_های_تعاون هم اومدند برای جمع آوری شهدا...
پیکر مطهر بیش از صد شهید از خاک گرم فکه برداشته شد که #شهید حاج _حسین_اسکندر_لو هم یکی از اون ها بود.
#بچه_های_تخریب در روزهای گرم منطقه فکه سرگرم پاکسازی میدان مین بودند.
تقریبا تمامی نیروها #تخریب_لشگر_10 مشغول به کار بودند.
توی منطقه درگیری عملیات سیدالشهداء علیه السلام پر بود از #چتر_منور.
تقریبا جای جای #میدون_مین چتر منوری به سیم خاردار و یا پایه ی تله های #مین_والمر و یا به سیم تله ها گیر کرده بود و با وزش باد خودنمایی میکرد.
همه ی بچه ها مشتاق بودند یه #چتر_منور از این سرزمین به یادگاری ببرند.
و حتی سر دستیابی به یه چتر منور خمپاره 120 که خیلی هم بزرگ بود بگو مگو میکردند.
اون هایی که ساعات اولیه پاکسازی به چتر منور رسیده بودند خوش به حالشون شده بود
اما اونهایی که با اومدن #شهید_آقا_سید_محمد صاحب #چتر_منور میشدند با غرولند باید #چتر_منور_ها رو تحویل میدادند.
#شهید_سید_محمد هم حرفش یک کلام بود.
میگفت همین که گفتم... حرف نباشه... کسی #چتر_منور بر نمیداره
#شهید_سید_محمد در جواب اعتراض بچه ها همون حرف #شهید_حاج_عبدالله رو تکرار میکرد.
به شوخی میگفت: میخوام با #پارچه_چتر_منورها برای دخترم چارقد درست کنم.
یاد همشون بخیر
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#سالروز_شهادت
جستجوگر نور
#شهید_علیرضا_شهبازی
علیرضا رو با نذر و نیاز از #امام_رضا (ع) گرفتم
خدا همین یک پسر رو هم بیشتر به من نداد
این یه دونه برای من همه چیز بود
من همه ی چیزم رو 19 سال پیش دادم رفت
آخرین روزهای پائیز که خیلی هم سر بود علیرضا از فکه پرکشید
ای لعنت به #مین_والمر که هدیه ی امام رضا(ع) رو از من گرفت.
البته این رو هم بگم..
خدا اگر یک رضا از من گرفت صدها رضا اینجا دست به سینه ی من هستند
خدا همشون رو برای مادرهاشون نگهداره
از همه ی اونایی که بعد از 19 سال هنوز یاد شهدا هستند ممنونم
یا علی
#مادر_رضا
@alvaresinchannel
🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁
🍁
#در_سالگرد_ورود_آزادگان_به_میهن_اسلامی
یاد و خاطره دلاور مردی این شیران در بند را گرامی میداریم.

☑️ #رزمندگان_تخریبچی در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود. چرا که آنان در ماموریت های شناسایی و مین گذاری و هنگام معبر زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند.
ماهیت کار تخریبچیان در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت با حداقل نفرات انجام میشد
در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد.
بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در میدان مین گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند.
#گردان_تخریب لشگرده سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی تعداد آزاده های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است.
یک نفر در #والفجر_یک(عباس باقری) ، یک نفر در #قبل_از_والفجر_4 (مجیدمطیعیان)، دو نفر در #عملیات_بدر (جعفرحیدریان- مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی #عملیات_والفجر8 در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند.
و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است.
و شنیدنی ترین خاطرات فرار از اسارت دشمن را از زبان #شهید_زعفری شنیده بودیم. شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شد و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد..
#غلام تعریف میکرد در حین فرار، سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم...
غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم ودوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم.
اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی #مین_والمر نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد...اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ، اونها رو قال گذاشتم
این خاطره ذره ای از جسارت #بچه_های_تخریبچی در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد.
از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است .
و بودند رزمنده هایی مثل #شهید_محمد_خاکفیروز که در شناسایی #عملیات_کربلای 2 در داخل #میدان_مین و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت.
🔶
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
@alvaresinchannel
🌺🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌺🌷🌷🌷
🌺🌷
#دعوا_وسط_میدون_مین
برای چی؟؟؟؟؟؟
#برای_چتر_منور
#منطقه_عملیات_سیدالشهداء(ع)- #فکه
اوایل خرداد 65
✍️✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

اولین نیروهایی که بعد از عقب نشینی دشمن از #منطقه_فکه وارد منطقه شدند #بچه های_تخریب بودند
یعنی حاج علی روح افزاء اولین نفر و پیشقراول بود و برای شناسایی #میدون_مین دشمن رفت و بعد هم سایر بچه های تخریب برای پاکسازی به منطقه اعزام شدند.
روزهای اول #ماه_رمضان_سال 65 بود بود و هوا هم گرماش رو به رخ میکشید.
هنوز پیکر مطهر شهدا از توی منطقه عقب نرفته بود
پیکرهایی که نزدیک 15 روز از شهادتشون میگذشت و در منطقه درگیری با دشمن رها شده بودند.
یک مقدار که مسیرها از #مین_های دشمن پاک شد #بچه_های_تعاون هم اومدند برای جمع آوری شهدا...
پیکر مطهر بیش از صد شهید از خاک گرم فکه برداشته شد که #شهید حاج _حسین_اسکندر_لو هم یکی از اون ها بود.
#بچه_های_تخریب در روزهای گرم منطقه فکه سرگرم پاکسازی میدان مین بودند.
تقریبا تمامی نیروها #تخریب_لشگر_10 مشغول به کار بودند.
توی منطقه درگیری عملیات سیدالشهداء علیه السلام پر بود از #چتر_منور.
تقریبا جای جای #میدون_مین چتر منوری به سیم خاردار و یا پایه ی تله های #مین_والمر و یا به سیم تله ها گیر کرده بود و با وزش باد خودنمایی میکرد.
همه ی بچه ها مشتاق بودند یه #چتر_منور از این سرزمین به یادگاری ببرند.
و حتی سر دستیابی به یه چتر منور خمپاره 120 که خیلی هم بزرگ بود بگو مگو میکردند.
اون هایی که ساعات اولیه پاکسازی به چتر منور رسیده بودند خوش به حالشون شده بود
اما اونهایی که با اومدن #شهید_آقا_سید_محمد صاحب #چتر_منور میشدند با غرولند باید #چتر_منور_ها رو تحویل میدادند.
#شهید_سید_محمد هم حرفش یک کلام بود.
میگفت همین که گفتم... حرف نباشه... کسی #چتر_منور بر نمیداره
#شهید_سید_محمد در جواب اعتراض بچه ها همون حرف #شهید_حاج_عبدالله رو تکرار میکرد.
به شوخی میگفت: میخوام با #پارچه_چتر_منورها برای دخترم چارقد درست کنم.
یاد همشون بخیر
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌹
#تخریبچی_هایی_که_اسیر_نشدند

این جمله از #امام عزیز نقل شده که فرمود :
#مکتبی_که_شهادت_دارد_اسارت_ندارد و این جمله مبنای تصمیم گیری رزمندگان ما در 8 سال دفاع مقدس در مواقع اضطرار بود.
#رزمندگان_تخریبچی در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود. چرا که آنان در ماموریت های شناسایی و مین گذاری و هنگام معبر زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند.
ماهیت کار تخریبچیان در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت با حداقل نفرات انجام میشد
در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد.
بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در میدان مین گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند.
با اندکی تحقیق در واحدهای تخریب یگانهای عملیاتی و تعداد اندک اسرا ی این واحدها نسبت به شهداء به صدق گفتار امام عزیز میتوان پی برد.
به عنوان نمونه #گردان_تخریب لشگرده سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی تعداد آزاده های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است.
یک نفر در #والفجر_یک(عباس باقری) ، یک نفر در #قبل_از_والفجر_4 (مجیدمطیعیان)، دو نفر در #عملیات_بدر (جعفرحیدریان- مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی #عملیات_والفجر8 در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند.
و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است.
و شنیدنی ترین خاطرات فرار از اسارت دشمن را از زبان #شهید_زعفری شنیده بودیم. شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شد و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد..
#غلام تعریف میکرد در حین فرار، سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم...
غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم ودوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم.
اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی #مین_والمر نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد...اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ، اونها رو قال گذاشتم
این خاطره ذره ای از جسارت #بچه_های_تخریبچی در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد.
از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است .
و بودند رزمنده هایی مثل #شهید_محمد_خاکفیروز که در شناسایی #عملیات_کربلای 2 در داخل #میدان_مین و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت.
سالهاست تلاش میکنیم که #خاطرات_اسارت رو از زبان #جانشین_گردان_تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) ، #عبدالله_ثانی گردان #برادر_سمنانی که در شناسایی #عملیات_والفجر8 در ساحل #جزیره_ام_الرصاص به اسارت دشمن درآمد بشنویم اما دریغ از یک کلمه .............شما فکر میکنید چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
🌹
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@alvaresinchannel