#مشترکات_عرفانی🔻سخنان جالب توجه و قابل تأملِ دکتر زرینکوب درباره شکلگیری تصوف در آغاز، و انحراف و بدعت میان آنان
➖«در آغاز، کسانی مثل
#حارث_محاسبی پیدا شدند که در باب "
جوع و فقر و وساوس و خطرات" سخن گفتند و درین باب کتاب هم تصنیف کردند. برخی دیگر آمدند و طريقه تصوف را تهذيب کردند و چیزهایی بدان افزودند و سخن از "
مرقعه و سماع و وجد" و امثال اینها در میان آمد، و بعضی مشایخ در باب واقعاتِ خود سخن گفتند و علم خود را "
علم باطن" نام نهادند و از آنچه علم شریعت محسوب است، تعبیر به "علم ظاهر" کردند.
❗️👈🏻 پارهای از آنها به سبب مداومت بر گرسنگی دچار خیالهای فاسد شدند و از عشق بحق سخن گفتند. بعضی از آنها به حلول و برخی به اتحاد قائل گشتند.
❗️پس از آن صوفیه سنتهایی به پیغمبر نسبت دادند که از خودِ آنها نقل و روایت میشده، چنانکه ابوعبدالرحمن
#سلمی کتاب "السنن" خویش را در جمع اینگونه احادیث که خاص آنها بود جمع کرد، و بدینگونه برای صوفیه و در تأیید مقالات آنها به
جعل احادیث پرداخت!!! آنچه نیز دیگران چون ابونصر
#سراج در کتاب "اللمع" و
#ابوطالب_مکی در "قوتالقلوب" و
#ابونعیم_اصفهانی در "حلیةالاولیاء" نوشتهاند،
مشتمل بر همینگونه احادیث جعلی و عقاید فاسد بود،
و البته فرق است بين تصوف با زهد، و شک نیست که زهد را هیچکس مذمت نکرده است، اما تصوف را قدح کردهاند. صوفيه هم که ابوحامد
#غزالی در کتاب "احیاء علوم الدين"
به تایید عقاید باطل آنها پرداخت، اینگونه اقوال و آثار را بدان سبب اظهار میکردند که بر حقایق سنت و اسلام علم نداشتند،
و تمام اینگونه تصنيفها که قوم نوشتهاند اصلِ درستی ندارد، و مبتنی بر واقعاتی است که آنها از یکدیگر اخذ کردهاند و آن را "علم باطن" خواندهاند، و مشتمل بر اقوالی است که صحابه و تابعین هرگز از آن اقوال سخن نگفتهاند.»
📕 دنباله جستجو در تصوف ایران، چاپ ١٣٦٦، ص ١١ _ ١٢
✴️ اینقدر سخنان ایشان واضح و صریح است که نیازی به شرح و تبیین ندارد، اما جالب اینکه برخی بر فرقهای با این آشفتگیِ علمی _ عقیدتی، عنوان "اسلامی" بار میکنند!!!! آری اسلامِ جعلی و سراسر بدعت و تحریف، نه اسلام حقیقی.
@tazvir3