🏛 موضوع سیاست پولیتیا است1⃣ بخش نخست
علم سیاست
ارسطو معطوف به «شهر» است. به تعبیر دقیقتر، موضوع سیاست، پولیتیا (رژیم) است که فیالواقع صورتِ شهر است. برخلاف آنچه اشتراوس مدنظر دارد، پولیتیا اتفاقاً معطوف به پولیس صورتبندی میشود. مشخصۀ پولیس برخلاف تمدنهای شرقی که به زعم
ارسطو، خصلت دسپوتیکی داشته، جامعهای خودگردان بوده که مناسباتش نه بین برده و حاکم، بلکه بین شهروندان میچرخیده. میتوان نقطۀ تأکید
ارسطو در آنجا دید که بدیلِ شهر را قبیله یا ملت معرفی میکند که برخلاف شهر، توانِ پیوند آزادی و تمدن را ندارد.
ارسطو در فصل اول سیاسیات، ابتدای امر، جایگاه طبیعی شهر را به اثبات میرساند.
«از آنجا که هر شهری نحوی از شراکت است، و هر شراکتی به جهت کسب خیری بنا شده است، زیرا همهکس هر کاری را برای آنچه که فکر «میکنند» [تأکید از خودم] خیر است، انجام میدهد، آشکار است که همۀ شراکتها خیری را هدف گرفتهاند، و به خصوص شراکتی که بالاترین مرجعیت را دارد و بقیه را در برمیگیرد، این کار را انجام میدهد، و خیری را هدف میگیرد که بالاترین مرجعیت را دارد. این همان چیزی است که شهر یا شراکت سیاسی خوانده میشود.»
ارسطو برای پیشبرد اثباتِ طبیعی بودنِ شهر، به سیاق طبیعیات خود، روش تحلیلی- تکوینی را پیش میبرد.
ارسطو سیاست را با تعریف صورتهای اصلی اجتماعات انسانی آغاز میکند که پولیس والاترین آنهاست. هر یک از این صورت، غایت دارند. شکل پایهای آن، اویکوس یا خانوار است که در دوره هومریِ یونان باستان واحد اصلی اجتماعی و اقتصادی بود. گفتنیست که موجودیت اویکوس که املاک را در اختیار داشت، سبب شد تا اشرافِ زمیندار امکان تصاحب کارِ تولیدکنندگان را نداشته باشند و بدین سان کشمکش منافع طبقاتی منجر به ظهور دموکراسی در یونان شد که از مجرای مفهوم «دیکه» بدست آمد.
اویکوس با ضروریات زیستی سروکار دارد. روستا میانجیای است میان خانوار و پولیس. پس روستا نیز در حوزۀ اویکونومیا فعال است. پولیس هر دو کارکرد این دو صورت اجتماعی را داراست؛ اما غایتی دیگر دارد: تحقق ذات طبیعی است. بر این اساس کارنس لرد، از شاگردان بهنامِ اشتراوس، متذکر میشود که شهر را نباید با state همسان گرفت که در آن حاکمیت حقوقی برقرار است، بلکه کیفیتی است که تماماً ناظر بر خیر انسانی است. خیر اعلی شهر با خیر اعلی فرد یکی است و از آنجا که زندگیِ مبتنی بر تئوریا شایستهترین نوع زندگی است، شهر نیز باید حداقل مشابه آن را داشته باشد؛ این نقطۀ طرح «تربیت لیبرال» نزد اشتراوس است که هدفش خلق آریستوکراسی در درون یک دموکراسی است.
تحقق ذات طبیعی انسان یا تأمین خوشبختی که هدف اعلی شهر است سببساز حقوق طبیعی میشود با اینحال هر جامعه سیاسی به فضایلی نیاز دارد که ماحصل آن تفاوت میان هدف فرد و جامعه سیاسی است در نتیجه هر فرد برای دستیابی به خوشبختی خودش وارد روابطی میشود که برسازنده جامعه است. و دولت وظیفه تأمین این شرایط را دارد. حال سوال این است که دولت چگونه توان حداقل دستیابی به تئوریا را دارد؟
ادامه دارد
✍️ #محمدرضا_شاهحسینیمعلم و پژوهشگر فلسفه/الهیات سیاسی
#فلسفه#ارسطو#سیاست#انسانشناسی#دموکراسی
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍