شعرنگار🌱

Channel
Logo of the Telegram channel شعرنگار🌱
@shernegar1023Promote
1.38K
subscribers
شعر تسکین می‌دهد غم‌های در دل مانده را.. #نگار_حسینی ✨️❣️ @Negarhoseini_m ✅️دعوتید به میهمانی شعر 📃📜 ✅️قرار ما: ساعتهای رُند .. : ..⏳🕛😍
مؤمن شده دل بر تو و کافر شدنی نیست..

با معجزه‌ی ماه و شب و نم‌نمِ باران..


#نگار‌‌_حسینی 🌱
چه احساسِ خوشی دارد، شبِ زیبایِ دیدارت..
که تا فـردا بماند چــشمِ تَــر از شوق،، بیدارت..

چه حالی می‌شوم وقتی ببینم چشمهایت را..
نفس در سینه‌ می‌کوبد تو را،، قلبم هوادارت..


#نگار‌‌_حسینی 🌱
Mohsen Chavoshi - Divooneh
karnil.com
شبی سرد است،،
بر تن کن تبِ آغوش گرمم را..
فقط عاقل نشو این لحظه را.....
دیوانه جان،،امشب......


#نگار_حسینی 🌱
#لحظه‌ای_موسیقی🎼🎻✨️


❥᭄͚ٖٜ@shernegar1023◍⃟❣️
تـو رفـته‌ای،، غمت اما شـبانه می‌بارد..
خیال و خـاطره ات بی‌بــهانه می‌بارد..

هـنوز کـودکِ تــنهای گــمشده در شب..
نـــگاهِ مــنتظرش،، کــودکـانه می‌بارد..

وضوی گریه گرفتم تو را به اشکی که..
از آســمانِ دلم،، دانـــه دانـــه می‌بارد..

به روی سنگِ مزارت،، غزل غزل باران..
چه مهربان و تـَر و شــاعـرانه می‌بارد..

کــجاست دامــن و چـادر نماز گلدارت..
دلـــم گــرفته ولـی،، مـــادرانه می‌بارد..

کــجاست دستِ نــوازشگرِ پر از مهرت..
پـس از تــو بر بــدنم،، تــازیانه می‌بارد..

نخواه از من و دل تا به غم کنیم عادت..
تـو رفــته‌ای،، غـمت اما شــبانه می‌بارد..


#نگار_حسینی 🌱
#غزل
پناه خستگی‌ام،، ای دليل خوبی‌ها،،
بـیا کنار پـریشانی‌ام،، پـناهم باش..
بهای بوسه‌ و آغوش و مستی‌ات با من،،
اشاره کن به لبم،، آخرین گناهم باش..

به روی صفحه‌ی قلبم، تو بهترین شعری،،
برای ساز سکوتم، تـرانه‌ات کافيست..
اگـر چه خسته‌ی بـغضِ شبانه‌ام، امّا،،
سری اگر بگذارم به شانه‌ات کافيست..

بـیا هـوای پریدن به آسـمانم باش،،
که قویِ مردنی‌ام،، با تو زنده خواهم شد..
قفس اگر که تو باشی حصار، آزادیست،،
به سوی مقصدِ بامت،، پرنده خواهم شد..

ردیف و قافیه‌هایم همیشه می‌بينند،،
تـو را میان غـزل‌ها،، عـزیز و دردانه..
اگر که من ننویسم قــلم که می‌داند،،
تویی به وقتِ غمم،، مهربانترین شانه..

خدا کند که نبینم شبی مرا بی تو،،
که روی برکه خودم را حباب می‌بینم..
شبیه شهر پس از زلزله جهانم را،،
پر از غبار و تباهی،، خراب می‌بینم..

هـنوز در دلِ دیوانه می‌تپد یادت،،
اگر چه در شبِ مرداب من نمی‌تابی..
نگاهِ خیره به در تا سحر، منم وقتی،،
تـــو روی بالش آرامِ برکه‌ات خوابی..

اگر غـمت بنشید میان چـشمانم..
منم ترانه‌ی باران، ولی چه بارانی..؟
کلاغ گمشده‌ام، خانه‌ام ولی ویران..
رسیده قصه به پایان، ولی چه پایانی..؟


#نگار_حسینی🌱
#چهارپاره❣️
گاهی تو را میان غزل گریه می‌کنم..

ای علت و بهانه‌ی بی‌تابی‌ام هنوز..


#نگار_حسینی 🌱
گلِ یاسی که شده زخمی و پژمرده منم..
کــاش،، بـیگانه نمی‌راند مــرا از وطــنم..

گوشه‌ی قلبِ کسی، خانه‌ترین جایم بود..
با همان آجــرِ آن خــانه،، شکستند تـَــنم..

با چه رویی به قلم مشق محبت بدهم..؟
چقدر اشـک شوَم، طعنه به باران بزنم..؟

خواستم با تو بمانم،، تـو ولی دور شدی..
چـه قدر لـب به شـکایت بـگشاید دهـنم..

ساقه‌ام تازه کمی سبزه به دامن زده بود..
آتــشی،، آمــد و ســوزاند تـــمامِ بــدنــم..

آنقدر شعله مرا در تنگ در آغوش گرفت..
کـه سـیه شـد گــلِ فـیروزه ‌ایِ پـیرهـنم..

کــاش از دور و بـرم رهـگذری رَد بـشود..
بـــگذارد تــنِ خـاکــسترِ من،، در کــفنم..


#نگار_حسینی 🌱
#غزل
🍁🍂

مادر بزرگ..!
گم کرده ام در هیاهوی شهر
آن نظر بند سبز را
که در کودکی بسته بودی به بازوی من

در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق
خمره دلم بر ایوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پایم به پای راه رفت..

من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام
در روز روز زندگانی ام


#حسین_پناهی🌱
#روحت_شاد_مهربانترین‌مادربزرگ‌دنیا🖤
چی شد که اینجا بی‌نفس،
رفـتی، رهــا کردی منو..
شـعری بودم تو دفترت،
ناخونده، تــا کردی منو..

روزا چـشام بـارونیه،
شبها ولی بـارون‌ترم..
جاموندم از چشمای تو،
هـر ثـانیه داغـون‌ترم..

فنجونِ قـهوه‌م پُر شده،
شِکلایِ گنگ و بی‌حساب..
فــالم، که طعمش تـلخه و،
حــالم، سوالِ بی جواب..

یه روحِ زخمی که مدام،
آواره و دلــتنگته..
هـرگز نـمی‌بینی اونو،
قلبش هنوز تو چنگته..

تـاول زده پای دلــم،
بس‌که به استقبال غم..
با گریه می‌رفتم که باز،
تو ردّ پـاهات گم بشم..

ای کاش با تو شب‌نشین،
تـا صبحِ رؤیـا می‌شدم..
مستِ نـگاهم می‌شدی،
کـنجِ دلت جـا می‌شدم..

هر چی که عاشق‌تر بشی،
بیشتر نمی‌بینن تــو رو..
یه روزی هم بهت میگن،
از توی دنـیامون بــرو..

میگن بـاید احساستو،
با بی‌خیالی طِی کنی..
باید روزای خـوبتو،
پیش چشاشون قِی کنی..

عـیبی نداره مــا دیگه،
با این بدیها ساخــتیم..
یه قـلب عاشق داشتیم،
اونم به دنــیا بــاختیم..



#نگار_حسینی 🌱
#ترانه✨️🎼
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگِ خشکی، در دلِ طوفان‌ پاییزم،، چرا..

از غمِ این بی‌سرانجامی،، نمی‌میرد دلم..


#نگار‌‌_حسینی 🌱
Khodam Khastam ~ Music-Fa.Com
Roozbeh Bemani ~ Music-Fa.Com
خـزان رسیده به جانم، بهار می‌خواهم..
بـرای کــوهِ ســکوتم هـَــوار می‌خواهم..


پس از تـو بسته دلـم، کوله‌بار رفـتن را..
فقط ز دستِ اَجـل، اختیـار می‌خواهم..


#نگار_حسینی🌱
#لحظه‌ای_موسیقی 🎼🎻✨️


❥᭄͚ٖٜ@shernegar1023◍⃟❣️
ماییم و دلـی خـسته و بی‌جـانی‌ها..؛
هم‌سایه‌ی شب، گوشه‌ی ویرانی‌ها..؛

بر آتـشِ دل،، مـثلِ خـزان می‌باریم..؛
جز اشـک چه مانده بر پریشانی‌ها..؟


#نگار‌‌_حسینی🌱
#رباعی
کاش می‌شد خدا را بوسید..❣️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای عشق،، ای مثلِ نفس در بطنِ جان سرشار..
ای شـعرِ زیـبایِ تـپنده،، نـبضِ پـُـرتــکرار..

در عـمقِ آغـوشت مـرا غــرقم کن و هـرگز..
دسـتِ مـرا دسـتِ نـگاهِ دیـگران مـسپار..


#نگار‌‌_حسینی 🌱
بمیر ای قـلبِ زخمی،، بی‌دوایی را تحمل کن..
به روی شـانه، رنـجِ بی‌نـوایی را تـحمل کن..

برو در کوچه‌ای بن‌بست گم شو، بعد دردی که..
کـسی از تــو نمی‌پرسد کــجایی را تحمل کن..

اگر از تاج و تخت افتاده شور و شادی‌‌ات، حالا..
غـمی که می‌کـند فـرمـانـروایی را تـحمل کن..

بـبار ای چـشمِ نمناک و هـمیشه ابـری‌ام،، امـّـا..
کـنار شــمع،، اشـکِ بـی‌صـدایی را تـحمل کن..

شبی را که دلت جا ماند در آغوشِ مـهتابت..
بـمان و خـاطرات آشـنایی را تـحمل کن..

لبت را بوسه باران کرد و دستت غرقِ دستانش..
بـه یــادش دلـبری‌هـای دوتــایی را تحمل کن..

بـرایت می‌نویسم تا بدانی رنجِ دل از چیست..
بخوان دیــوانه،، شــعرِ بی‌وفایی را تحمل کن..

خــریدارت نشد جـز اسکناسِ کـهنه‌ی حـسرت..
بـهای عــشق،، در بـغضِ جـدایی را تحمل کن..


#نگار_حسینی🌱
#غزل
❣️✨️

دلم تنگ است و دیگر ابرِ دریا دل،
نخواهم شد..
تبِ موجِ خروشانِ لبِ ساحل،
نخواهم شد..


از آن روزی که داغِ عــشق،
بر تابوتِ لـیلا ماند..
سـیه‌پوشِ غـمِ مـجنونم و عـاقل،
نخواهم شد..


✍️: #نگار‌‌_حسینی 🌱
🎙: بانو #آرزو(بانوی شعر)🥀


❥᭄͚ٖٜ@shernegar1023◍⃟❣️
هـر چـند از احـساسِ مـن دلخسته‌ای،، امـّـا..

تا لـحظه‌ی مرگـم به " تــو" دلبسته می‌مانم..


#نگار_حسینی🌱
دلم تنگ است و دیگر ابرِ دریادل نخواهم شد..
تبِ مـوجِ خـروشانِ لبِ ساحــل، نخواهم شد..

تنم بیمار و درمانده‌،، روانم زخمی و مجروح..
به سوی خاطـرِ آسـوده‌ای، مایل نخواهم شد..

هلالِ مــاهِ بی‌نورم،، که خـم شد قامتم از غم..
من آن مهتابِ خاموشم دگر کامل نخواهم شد..

خیالِ کـوچ دارد، بـُغض از چـشمِ ترم هر شب..
مسافرخانه‌ی اشکم، که بی منزل نخواهم شد..

زمینی تـشنه‌ام،، در حسرت یک بوسه‌ی باران..
نمی‌بارد به جانم، قدرِ مُشتی گِل نخواهم شد..

مـنظم می‌تـپد یــادت،، فـراموشی نمی‌گیرم..
دلم با ناله هم‌پیمان شده، غافل نخواهم شد..

بخواب ای قـلبِ آشفته،، مکوب انقدر بیهوده..
شبم،، با صبحِ از ما بهتران همدل نخواهم شد..

در آغوشم نمی‌گيری خدا، جرم و گناهم چیست..
جهان مال خودت، انسانِ بی‌حاصل نخواهم شد..

از آن روزی که داغِ عــشق بر تابوتِ لـیلا ماند..
سـیه‌پوشِ غـمِ مـجنونم و عـاقل نخواهم شد..


#نگار‌‌_حسینی 🌱
#غزل
من از تکرار شبهای جهانِ بی تو، می‌ترسم..


#نگار‌‌_حسینی 🌱
Telegram Center
Telegram Center
Channel