بمیر ای قـلبِ زخمی،، بیدوایی را تحمل کن..
به روی شـانه، رنـجِ بینـوایی را تـحمل کن..
برو در کوچهای بنبست گم شو، بعد دردی که..
کـسی از تــو نمیپرسد کــجایی را تحمل کن..
اگر از تاج و تخت افتاده شور و شادیات، حالا..
غـمی که میکـند فـرمـانـروایی را تـحمل کن..
بـبار ای چـشمِ نمناک و هـمیشه ابـریام،، امـّـا..
کـنار شــمع،، اشـکِ بـیصـدایی را تـحمل کن..
شبی را که دلت جا ماند در آغوشِ مـهتابت..
بـمان و خـاطرات آشـنایی را تـحمل کن..
لبت را بوسه باران کرد و دستت غرقِ دستانش..
بـه یــادش دلـبریهـای دوتــایی را تحمل کن..
بـرایت مینویسم تا بدانی رنجِ دل از چیست..
بخوان دیــوانه،، شــعرِ بیوفایی را تحمل کن..
خــریدارت نشد جـز اسکناسِ کـهنهی حـسرت..
بـهای عــشق،، در بـغضِ جـدایی را تحمل کن..
#نگار_حسینی🌱
#غزل