#Snapp#حضوری🍷 مدت حضور: ۳ ماه، به عنوان Software Engineer
خب، بخوام شروع کنم باید بگم که من ۳ ۴ ساله تجربهی کار به عنوان Backend Developer رو دارم. این تجربهی بهخصوصم از اینجا شروع میشه که ۳ ماه پیش استخدام شرکت اسنپ شدم. برای ورود خیلی بهم فشار آوردن و تا جایی که میشد میخواستن مطمئن بشن که توانایی بالایی دارم. فرآیند ورودم به صورت کلی از ۴ تا interview تشکیل میشد که اولیشون technical بود و داخلش مقداری مسائل الگوریتمی و (بیشتر) سوالات فنی ازم پرسیده شد.
مسائل الگوریتمی فضاشون شبیه به سوالاتی بودن که توی دانشگاه داخل درسهای DS و DA دیده بودیم و از اونجایی که من المپیادی بودم و میخواستن یکم برام سخت کنن فضا رو، سوالاتی که میپرسیدن بیشتر رفت سمت فضای ML و دادهساختارهای مربوط به data مثل trie و نحوهی کار search engineها. سوالات فنی هم نیازمند داشتن شناخت عمیق روی ابزارهای فنی مثل Redis و Docker و یا مسائلی مثل Database Sharding و کارکرد با زبانهایی مثل Golang بود (توی اسنپ اکثر سرویسا با Golang دارن develop میشن).
مصاحبهی بعدیم مربوط به system design بود که من خودم قبل این مصاحبه شهودی روی سوالاتی که قراره ازم بپرسن نداشتم و به پیشنهاد یکی از دوستانم شروع کردم به خوندن کتاب System Design Interview که خیلی هم جالب و خوشفهم نوشته شده بود و تقریبا بخش خوبی از مسائل رو پوشش میداد. توی مصاحبه هم مثلا ازتون میپرسن که فرض کن که قراره (مثلا) YouTube رو از نو بسازی، مراحل مختلف کارت رو بگو و توضیح بده.
مرحلهی بعدی هم مصاحبه با HR عه که بیشتر شامل سوالات روانشناسی و شخصیتیه و بعد از اون هم مصاحبه با director بخشی هست که قراره داخلش join بشی. اصولا دو مرحلهی آخر رو همه قبولن و صحبت جدید و خاصی در اونها انجام نمیشه، مگر اینکه مشکل حادی در شما پیدا بکنن که بخاطرش فیل بشین.
در حال حاضر خیلی از فضای اینجا خوشم میاد؛ آدمای بسیار باتجربه و خفنی هستن که ازشون کلی چیز جدید میشه یاد گرفت. تقریبا در هر زمینهای که بخواین میتونین بینشون آدم خفن پیدا بکنید و گسترهی فضای کاری و در عین حال سیستم منظم و کارآمد شرکت شما رو به وجد میاره. آدمها در مرحلهی اول برای خودشون و بعدش برای کارشون ارزش قائلن و این باعث میشه شما هم حس ارزشمند بودن در دید بقیه رو بگیرید و از روند مفید بودن و بهینه کار کردن خارج نشید.
تنها مشکلی که خودم به شخصه داشتم این بود که تقریبن آدم همسن خودمون پیدا نکردم اونجا (هستنا، ولی خیلی کم. که اونم بخاطر culture جذب نیروی اسنپه که آدم باتجربه بیشتر میگیره و خب منطقا تجربه برابره با سن بالاتر) و دغدغههای شخصی افراد با شما مقداری فرق داره و کسی زیاد توی گیر و دار فضای آکادمیک نیست.
در کل به همه تجربهی کار توی یک شرکت بزرگ و مشاهدهی نحوهی مدیریت پلتفرمای بزرگ رو پیشنهاد میکنم. آدم خیلی چیزا یاد میگیره که میتونه بعدها چه در فضای کاری و چه در فضای آکادمیک اجراییش بکنه و این خط مشی فکری رو روی مسائل مختلفی پیاده بکنه (خود من به شخصه اولین بار که با فرآیند deploy و data update سرویسهای مختلف توی اسنپ مواجه شدم پشمام ریخت!).
به عنوان یه خلاصهی مفید هم اگر بخوام بهتون چیزی بگم: کار کردن رو تجربه کنید، تو ایران هم تجربه کنید! اکثر ما مسیری رو طی میکنیم که جامعهی اکثریت اطرافمون طی میکنن و از اینکه از این حاشیهی امن اطرافمون بزنیم بیرون میترسیم. در حالی که این حواشی ممکنه برای بعضی افراد کار نکنه و یا حتی کار بکنه ولی optimal نباشه. من توی ۶ ماه اخیر زندگیم مسیر اصلی حرکتم داره کاملا برعکس میشه و حتی الان دارم به آپشنایی فکر میکنم که حتی چند ماه پیش به اینکه بهشون فکر بکنم هم فکر نمیکردم :) و همهی اینها بخاطر فضای کاری و در امتدادش در طول مسیر به سرم زد و قطعا اگر از اون حاشیهی امن بیرون نمیومدم این ذهنیت الانم رو پیدا نمیکردم.
✈️ @sharif_work