"مجسمه خسرو و شبدیز در سرتاسر تاریخ مجسمه سازی مثل و مانند ندارد"
شایان ذکر است که #قوم_گرایان و گروه های تجزیه طلب با جعل تاریخ و با تکرار تصویر طاقبستان در رسانه ها و برنامه های تلویریونی خود سعی بر مصادره این بنای زیبای تاریخی داشته و دارند.
کرمانشاه این شهر کهن و زیبای ایران به دلیل اهمیت خود همواره هدف طمع قومگرایان ایرانستیز بوده
#خسرو_پرویز یکی از شهریاران نامدار ایرانزمین 🌿🍂 خسرو دوم یا خسرو پرویز (از ۵۹۰ تا سال ۶۲۸ میلادی)، بیست و چهارمین پادشاه ساسانی و از نامدارترین شهریاران دودمان ساسانیان است. «خسرو دوم» نامی است که رومیها به وی دادهاند، مورخان ایرانی وی راخسرو پرویز (اپرویز) گفتهاند. زمان خسرو پرویز، با پیشرویهای سپهبدهایش همچون شهربراز و شاهین بهمنزادگان، مرزهای ایران به نهایت گسترهٔ خود رسید و موسیقی و هنر رونق یافت. او را آخرین پادشاه قدرتمند ساسانی میدانند. پس از او، هرج و مرج و جنگ داخلی، به همراه طاعون کشور را فرا گرفت، و شورشهای زیادی برخاست که کشور را به مرز نابودی و زمینه را برای گشودن ایران به دست سپاه اسلام فراهم کرد. خسرو پرویز همواره از شخصیتهای مورد توجه در ادبیات فارسی بوده است. میلادی خسروپرویز نوه خسروانوشیروان به عنوان بیست و دومین شاه ایران از دودمان ساسانیان در کاخ سلطنتی تیسفون (طاق کسری) تاجگذاری کرد. درباره برتخت نشستن او امده است که بزرگان وقت پدر او ـ هرمز چهارم را برکنار و بازداشت کرده بودند که بعدا کشته شد. اسپهبد بهرام مهران (بهرام چوبین) از بزرگان خاندان مهران كه نسب به اشكانيان میرساند، این روش جابهجایی را یک كودتااعلام کرد، پادشاه شدن خسروپرویز را نپذیرفت و تا تعیین پادشاه به روش درست، زمام اموررا به دست گرفت. خسروپرویز که اوضاع را سخت آشفته و پريشان میديد، از تیسفون گریخت و برای جلب کمک قيصر روم، به قسطنطنیه رفت. موریس امپراتور رومشرقی به این شرط که خسرو از ارمستان و لازیستان بگذرد حاضر شد نیروی نظامی دراختیار او بگذارد تا به شاهی بازگردد. این نیروی خارجی بهرام چوبین را به منطقه فرارود فراری داد. ایرانیان به شدت از اين اقدام خسروپرویز منزجر شدند و دستنياز او به سمت بيگانگان را به هيچ روی نپسنديدند. لذا شاه ساسانی برای جبران اشتباه خود قتل موریس به دست فوکاس سردار رومی را بهانه قرار داده و به سوریه و فلسطین لشکر کشید و در جنگهایی موفق، هر دو منطقه را به ایران بازگرداند و به زودی در يك جنگ درخشان ديگر مصر را هم متصرف شد. مصر نخستين بار در زمان كمبوجيه پسر كوروش هخامنشي و سپس در زمان داريوش و اردشير هخامنشی نيز جزئي از خاك ايران شده بود. از اقدامات تابخردانه خسروپرويز، از میان برداشتن نعمانسوم حکمران حیره بود. حيره منطقهای عربنشين و وفادار به ساسانيان بود كه چون حائلی ميان ايران و اعراب باديهنشين قرار داشت. اين اقدام باعث شد تا اعراب بدوی شبهجزيره عربستان با ايران همسايه شده و به زودی زد و خوردهایی صورت گرفت و ماحصل آن سالها بعد در جنگ قادسيه و فروپاشي امپراطوري ايرانآشكار شد. پروفسور آرتور کریستن سن در کتاب ساسانیان در مورد شخصیت خسروپرویز چنین نوشتهاست: خسرو پرویز خود را انسانی جاودان در میان خدایان و خدایی توانا در میان آدمیان مینامید. وی مردم را حقیر میشمرد و برای اندوختن ثروت مردم و بزرگان را در فشار قرار میداد. وی زمانی دستور داد ۳۶٬۰۰۰ زندانی را از دم تیغ بگذرانند و نیز قصد داشت همه سپاهیانی که از هراکلویس شکست خورده بودند را بکشد. البته این دستور با وساطت بزرگان انجام نشد.خسرو پرویز دلبستگی بسیاری به مالاندوزی داشت. وی در تیسفون نزدیک به ۸۰۰ میلیون مثقال طلا اندوخته داشت. وی بسیار کینهتوز و دسیسهگر بود و از طریق همین دسیسهها توانست دشمنانش را از پای درآورد. در سال ۶۰۴ میلادی به توصیه منجمان و پیشگویان پایتختش را از تیسفون به دستگرد منتقل کرد. شهری که بیست و چند سال بعد به دست رومیان تصرف شد و غنایمی بسیاری از گنجهای خسرو بدست آنان افتاد خسرو از پایتخت گریخت و در مکان امنی که خارج از شهر برگزیده بود کشته شد. سکه خسرو پرویز در زیر
{{{آغازین جنگهای خسروپرویز و بازگشت ایران هخامنشی}}} تاریخچه نبردهای 700 ساله ایران و روم (نبرد 23 ام):
در سال 603 میلادی طی توطئه ای در بیزانس، امپراتور روم موریس که پدرزن خسروپرویز بود را کشتند و پسرش به ایران آمده و به شاه پناهنده شد و بر اثر آن جنگ بین دولتين آغاز گشت. در ابتدا خسروپرویز با لشگری جرار و آزموده که باقیمانده اصلاحات انوشیروان میبود وارد شمال بین النهرين گردیده و جنگ های بسیاری را با پیروزی پیش برد که با ذکر تاریخ هر جنگ و فرمانده ایرانی آن، به تفکیک به شرح زیر میباشد. ( خلاصه جنگ های خانمان برانداز 27 ساله خسروپرویز و سرانجام آن در سه پست به نوشتار خواهد آمد.)
🚩 605. م: خسروپرویز با بهره مندی کامل تمامی شهرها و دژهای رومی را فتح کرد و سپس شهر دارا را محاصره و پس از سه ماه گرفت.
🚩 606 م: قلعه آمد (دیاربکر) و ادس و حران و سایر استحکامات رومی در آن نواحی تسخیر کرد و سپس لشگريان پیروز ایران از فرات گذشته و وارد شامات شده و تا نزدیکی بیروت پیش رفت.
🚩 607 م: اردوی دیگر ایران از طرف ارمنستان حمله به کاپادوکیه برده و ولایات آسیای صغیر را گرفته و تا جایی پیش رفت که اهالی پایتخت روم یعنی قسطنطیه (استانبول) مضطرب شدند.
🚩 611 م: خسروپرویز به جهانگیری خود ادامه داده و دمشق و انطاکیه را گرفت و با کمک 26.000 یهودی، بیت المقدس را تسخیر نموده و صلیب حضرت عیسی را به ایران فرستاد. این پیروزی های پی در پی و چشمگیر در دنیای آنروزگار اثر غریبی کرد، بخصوص تصرف بیت المقدس و آوردن صلیب که نزد مسیحیان مقدس تر از آن نبود.
🚩 616 م: خسرو باز هم به این پیروزی ها اکتفا نکرده و شهربراز یکی از سرداران نامی ایران را به طرف مصر فرستاد و او ناغافل از طریق کویری که بین سوریه و مصر حايل است به اسکندریه درآمده و آنرا اشغال کرد. این فتح نیز در دنیای آنروز اثر عجیبی کرد چراکه هزار سال بود که مصر در تسلط ایران نبود و از زمان اردشير همواره ساسانیان ميخواستند که مرزهای ایران را به اندازه هخامنشیان برسانند.
🚩 617 م: شاهین سردار دیگر نامی ایران از کاپادوکیه گذشته و تمامی ایالت های آسیای صغیر را گرفت (ترکیه کنونی) و شهر استراتژیک کالسدن را بدست آورده و به پشت دیوارهای سترگ و چند لایه قسطنطیه رسیدند و اهالی پایتخت روم، اينبار نه در داستان ها بلکه از نزدیک درخشش زره سواران باشکوه ایرانی را دیدند و تصمیم به فرار و تخلیه شهر گرفتند..... (ادامه وقایع در 2 پست آینده)
شایان نگرش است در هنگام اين فتوحات بزرگ، امپراتور فُکاس برکنار شده و هراکلیوس که در تاریخ ایران مشهور به هرقل است با کشتی از آفریقا به پایتخت آمده و با همراهی مردم، امپراتور شد.
با سپاس - علی سجادی بن مایه ها : تاریخ ایران قدیم، مشيرالدوله پیرنیا ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن نگاره پیوست: خسروپرویز در طاق بستان
نامه ی خسروپرویز به موریس امپراتور روم دو ابرقدرت جهان باستان را مشخص کرده است ___________________________________ امپراتوری ساسانی و روم خود را به مانند دو قدرت بزرگ در میان جهانی نامتمدن اما مکمل هم می دیدند .این موضوع را می توان در نامه ی خسروپرویز به موریس امپراتور روم مشاهده کرد. در این نامه خسروپرویز شاهنشاه ایران ساسانی می نویسد: «نظم و قاعده ای که خداوند از روز ازل برای روشن کردن جهان به آن بخشیده است،دو چشم دارد،یکی امپراتر قدرتمند رومیان و دیگری قلمرو ایرانیان که خردمندترین پادشاهان در آن شهریاری می کردند.در این دو قدرت بزرگ ملتهای ناآرام و جنگ طلب فرو مالیده شدند و زندگی مردم همواره تحت نظم و قانون است.» حتی در نامه نگاری هایی که همواره بین شاهان ایران و امپراتوران روم انجام شده ، آنها یکدیگر را «برادر من» خطاب می کنند.مورخان رومی نیز در نوشته های خود ،هنگامی که از شاه ایران سخن می گویند با احترام از لقب کامل امپراتوری،یعنی شاه استفاده می کنند. این لقب امپراتوربرای شاهان ایران، در سده ی هفتم میلادی،رفته رفته در قسطنطنیه معنایی فوق طبیعی یافت و مورخان رومی از القاب و عناوین کوچکتری را که برای شاهان اقوام وحشی به کار می بردند، در مورد شاهان ایران استفاده نمی نمودند. _____________________________________ گردآوری و نگارش : علی آریایی بن مایه : تاریخ ایران کیمبریج.....ج3...بخش1...ص692-693