سایه ها

Channel
Logo of the Telegram channel سایه ها
@saaayehaaaPromote
1.72K
subscribers
وب‌سایت ادبی سایه‌ها |خانه ادبیات معاصر| آدرس وب‌سایت: www.sayeha.org اینستاگرام: https://instagram.com/saaayehaaa توئیتر: https://twitter.com/saaayehaaa ارسال اثر و ارتباط با ادمین: @Sayeha_Admin
«مسافر اتاق سوم»
داستانی از مهدیس رجب‌بیگی


کتایون می‌گفت چیزهایی هست که منزوی‌ترین و درون‌گراترین آدم‌ها هم احتیاج دارند در موردشان با حدأقل یک نفر حرف بزنند؛ با آدمی زنده که گوشت و پوست دارد، می‌شنود و واکنش نشان می‌دهد.
من راننده‌ی تاکسی اینترنتی بودم، درسم تمام شده بود و مدتی در یک شرکت خصوصی کار می‌کردم که ورشکست شده بود. خیلی دنبال کار گشتم، اما دستمزدها پایین بودند و حجم کار، بالا. تازه با سارا به‌ هم زده بودم و روحیه‌ی خوبی برای تصمیم‌گیری نداشتم، اما خرج زندگی شوخی‌بردار نیست و به‌خاطر بیماری روحی، برای کسی مرخصی استعلاجی رد نمی‌کند. گفتم یک مدت با پراید فکسنی بابا کار کنم تا به خودم بیایم و بفهمم چی می‌خواهم و دستم بیاید روزگار چه نقشه‌ای برایم کشیده.

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4366
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
این هفته چی بخونیم؟

فرشته‌های کاغذی این هفته با معرفی دو رمان، از ایران و آمریکای لاتین به‌روز است؛

● محبوبه عموشاهی کتاب «وردی که بره‌ها می‌خوانند» از «رضا قاسمی» را معرفی کرده است؛
و
● اعظم اسعدی به معرفی «لی‌لی بد» از «ماریو بارگاس یوسا» پرداخته است.

همچنین پیش‌تر در همین ستون، از رضا قاسمی کتاب «چاه بابل» و از یوسا کتاب‌های «روزگار سخت»، «در ستایش نامادری»، «قهرمان فروتن»، «قصه‌گو» و «سال‌های سگی»، «ماهی در آب» و «چه کسی پالومینو مولرو را کشت» معرفی شده‌اند.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته همراه ما باشید با معرفی فیلم‌هایی از سینمای رومانی و سوئد:

● محمد مهدی‌زاده، یادداشتی درباره‌ی فیلم Philanthropy به کارگردانی نائه کارانفیل نوشته است؛

و

● عاطفه اسدی به معرفی فیلم The Shipping news به کارگردانی لاسه هالستروم پرداخته است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
«آمیزش اغراق با ترفندهای دیگرادبی»
مقاله‌ای از محسن اعلا


اغراق در آثار هنری و ادبی همه‌ی ملل جهان به‌ویژه ایران بازتاب گسترده‌ای دارد. در فرهنگ ایران و عرب اغراق بیشتر جنبه‌ی عینی دارد و غالباً در بزرگ‌نمایی‌های فیزیکی ظهور می‌یابد مانند کوه‌های بسیاربلند، چاه‌های عمیق، قد بلند پهلوانان، سیری‌ناپذیری پرخوران و… . در بین بلاغیون قدیم ایرانی بر سر زیبایی و نازیبایی اغراق اختلاف وجود دارد. برخی آن را موجب زیبایی شعر دانسته‌اند و دسته‌ای آن را دروغگویی نامیده‌اند. دسته‌ای دیگرهم به‌شرط آنکه اغراق با حقیقت خیلی فاصله نداشته باشد، آن را پسندیده‌اند. در مباحث ادبی جدید اغراق به‌عنوان یکی از صور خیال شاعرانه بررسی می‌شود. این نوع مجاز، کاربردی وسیع‌تر از تشبیه و استعاره دارد. ازاین‌رو در اشعار حماسی و قهرمانی بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ادامه‌ی این #مقاله را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4363
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
«نوار خالی»
داستانی از وحید حیدرنژاد

صدای شکستن که چُرت هوا را پاره کرد، محمد بیدار شد. نپرید. چشم‌هایش را آهسته باز و بسته کرد و بعد سرش را چرخاند. پاکت و فندکش را برداشت و همان‌طور که دراز کشیده بود، نخ اولِ روز را روشن کرد. حالا صدای منیژه هم بلند می‌آمد. صدای داد زدن‌های یحیی هم همین‌طور. صدای پرت شدن تشت و خرت‌و‌پرت‌ها و صدای قدم‌های تند و دایره‌وار آدم‌ها توی حیاط. صدای نیمه‌بلند و ناآشنای کسی هم می‌آمد که می‌گفت: «شما به خودتونم رحم نمی‌کنین!»

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4362
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
«گربه‌ای پشت پنجره»
داستانی از بابک ابراهیم‌پور


سروصدای داخل کوچه توجه گربه‌ی مسن، چاق و پشمالو را جلب کرد. با کمی تردید و تقلا پرید لبه‌ی پنجره و با کنجکاوی خیره شد به پایین، به داخل کوچه. صدای گلوله و فریاد از کوچه می‌رسید و تا طبقه‌ی چهارم، یعنی تا جایی که گربه بر لبه‌ی پنجره ایستاده بود، بالا می‌رفت. صدای مجریِ شبکه‌ی مخالفان حکومت به زبان انگلیسی از تلویزیون پخش می‌شد: «پارتیزان‌های آزادی‌خواه در پی فشار و حجم گسترده‌ی سرکوب فاشیست‌ها، تمام جان و توانشان را پای دفاع از این سرزمین گذاشته‌اند...»


ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4361
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
دیروزها را خاطرت مانده؟
گفتی دل سرزندگی باشیم
در زیر سقف سست این دنیا
با هم، ستون زندگی باشیم

گفتی که هستی، تا بپوشم من
خوشبختی خوشرنگ فردا را
روشن کنم با شمعِ چشمانت
تاریکی شب‌های یلدا را

سردم شود، گرمای دستانت
شال لطیف گردنم باشد
من را ببوسی، قدّ آغوشت
اندازه‌ی پیراهنم باشد

امروز امّا در غزل‌هایم
بی‌رحمی دستانِ پاییزی
در جامِ سرخ آرزوهایم
خونابه‌های يأس می‌ریزی

هم می‌زنی غم را درون من
هر دفعه با دستانِ آزارت
خونِ قلم در سینه‌ام‌ خشکید
با چشم‌های شور شنزارت

هی دوره کردم غصّه را هر روز
در گوشه‌‌های زخمی خانه
پیدا شدی در هیبت کابوس
هی گم شدم در آشپزخانه

همراه غم در قوری قلبم
قُل می‌زنم، آهسته می‌جوشم
سر می‌روم از روزن چشمم
با تو جهان را تلخ می‌نوشم!!

#شعر از سمیه شیخی

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4360
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
این هفته چی بخونیم؟

در فرشته‌های کاغذی این هفته، آثاری از روسیه و یونان منتظر شما هستند:

● معرفی رمان «شب‌های روشن» اثر فئودور داستایوفسکی/ عباس اصغرپور

● معرفی «زوربای یونانی» از نیکوس کازانتزاکیس/ محبوبه عموشاهی

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته:

● مینا خازنی به معرفی فیلم Safe Place از سینمای کرواسی پرداخته؛
و
● شبنم کاظمی در ستایش As good as it gets و جک نیکلسون نوشته است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
«آدم سیگاری»
داستانی از محمدحسین طلوعی


سیگاری می‌گوید: «هزاران نفر در دستانم گرفتار شدند و هزاران نفر را با نفس‌هایم به پایانشان نزدیک کردم و در نهایت چیزی نماند جز این درد سینه. غم هزاران نفر سینه‌ام را تنگ کرده ‌است.»
اما فکر کنم کسی سیگاری‌ها را دوست ندارد. سیگاری‌ها هم یکدیگر را دوست ندارند. البته که آن‌ها از دیدار هم به شوق می‌آیند، فقط برای اینکه بدانند سیگاری ته جیبت هست که مهمانشان کنی؟

این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4357
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
«دربی»
داستانی از مهتاب قربانی


گفتم می‌خواهم پول جمع کنم برای تولد هجده سالگی‌ات گردنبندی که دوست داشتی را بخرم. گفت اوه! هنوز یک سال مانده. خوشم می‌آید که توی یک سال به دنیا آمده‌ایم و تو از من بزرگتر نیستی که مجبور باشم به حرف‌هایت گوش کنم! خندیدم و دست کشیدم پایین موهای بافته‌اش که از مقنعه زده بود بیرون. گفت من گردنبند نمی‌خواهم. فعلاً برای کادوی تولد امسالم اگر می‌خواهی خوشحالم کنی، فردا عصر بیا توی خیابان. تمام مردم شهر دارند از همین حرف می‌زنند. خیلی‌ها می‌آیند.

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4356
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
در آیینه نگاهم کردی و با شک به من گفتی
خودت هستی؟ و یا مردی غریبه توی آیینه‌ست؟

کسی از پشت سر فریاد می‌زد: «نه! خودت هستی!»
کسی می‌گفت گیر افتاده‌ای دیگر در این بن‌بست

نگاهم کردی و در چشم‌هایت مرگ را دیدم
نگاهت کردم و آرام بردی لای مویم دست

یکی از شخصیت‌ها با خودش در قصّه گیر افتاد
کمی دیوانه و مجنون و آزاد و کمی بدمست

تو هی از پشت آیینه، فقط هی مشت کوبیدی
فقط هی مشت کوبیدی به آیینه ولی نشکست!

«من از این زندگیِ مسخره دیگر چه می‌خواهم؟»
کسی پرسید این را، آن کسی که پشت آیینه‌ست...



صدایم کرد یک جوری که بی‌تردید برگردم
صدایم کرد... انگاری صدایش در سرم مانده

من از او خواستم با من بماند... رفت از پیشم...
نگاهم رفت، اما تکّه‌های دیگرم مانده

پس از او عکس‌ها دیگر نمی‌خندند بر دیوار
کسی فریاد می‌زد روزهای بدترم مانده!

شبیه شعر نصف‌و‌نیمه‌ای بر کاغذی پاره
میانِ صفحه‌های خالیِ در دفترم مانده

صدایم در نمی‌آید بگویم دوستش دارم
ولی در خاطراتم حرف‌های آخرم مانده

«وطن» دستان سردش بود اما بعد از آن دیدار
فقط مخروبه و آوار و غم از کشورم مانده



در آیینه گرفتم دست‌های سردِ مردی را
که احساسی شبیه لمس سرما روی آهن بود

پس از بوسه چشیدم طعم تلخ زنده‌بودن را
دلیل عُق‌زدن‌هایم ولی عطرِ خوشِ زن بود

سفر کردم که برگردم ولی انگار برگشتن
خودش معنای نامفهومی از مفهومِ «رفتن» بود

کسی فریاد می‌زد که: «نمی‌خواهم بمیرم من!»
کسی که شکلی از من، داخلِ من، یا خودِ من بود

نگاهش کردم و دیدم چه دردی می‌کشد این مرد
از این «بودن» که معنایش برابر با «نمردن» بود

نفهمیدید از آخر، چه رنجی می‌کشم اما
کسی که داخل آیینه می‌دیدیم، دشمن بود

#شعر از مهدی دریاب

لینک دسترسی در وب‌سایت سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4355
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
«آفتاب نیم‌جان صبح»
داستانی از محمد سادات‌هندی


مرگ بر اثر برخورد سر به لبه‌ی جدول خیابان نظری در حوالی انقلاب.

صبح یک روز اردیبهشت، در حالی به سیگار بهمن کوچکی که لای انگشتانم می‌لرزد، پُک می‌زنم که درست سی و شش دقیقه‌ی بعد خواهم مُرد…
نشسته‌ام لبه‌ی آجری باغچه‌ای زیر سایه‌ی درختی روبه‌روی کافه‌ای که بسته است. کی فکرش را می‌کردم؟! مثلاً دو سال پیش. که دو سال بعدتر در چنین لحظه‌ای، یعنی در خنکای صبح ده اردیبهشتی، به جای تکیه زدن به صندلی کارم، دربه‌در خیابان‌ها باشم برای ویزیت مواد غذایی. به خودم فشار می‌آورم تا یادم بیاید که دو سال پیش‌تر، درست در همین روز و ساعت، در چه حالی بوده‌ام و به چه فکر می‌کرده‌ام؟!

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4354
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
این هفته چی بخونیم؟

در فرشته‌های کاغذی این هفته می‌خوانیم:

• دون‌ ژوان؛ نوشته‌ی پیتر هانتکه/ محبوبه عموشاهی

• سال بلوا از عباس معروفی/ شبنم کاظمی

قبلاً رمان «فریدون سه پسر داشت» از عباس معروفی، در این ستون معرفی شده است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته می‌خوانیم:

● توتم؛ فیلمی از سینمای مکزیک ساخته‌ی لیلا آویلز

● کلاف سردرگم؛ فیلمی فانتزی از ژان پیر ژونه

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
شیدای شلیک: یادداشتی بر رمان «هزار و چند شب» نوشته‌ی سید مهدی موسوی
محمد مهدی‌زاده


«چه‌جور تونستی با من این کارو بکنی کثافت؟ چه‌جور تونستی؟!»

وحشت نکنید!
این جمله، شروع، پایان و مرکز ثقل داستانی رمان پست‌مدرن «هزار و چند شب» است. حتی منی که نه کاری کرده بودم، نه قرار بود کاری کنم و نه اصلاً شخصیتی از شخصیت‌های داخل داستان بودم هم بعد از خواندن این جمله دلهره‌ای به جانم افتاد و به تمام کارهای بدِ کرده و نکرده‌ام افتادم!
حالا به این فکر کنید که شریک زندگی‌تان ناگهان از خواب بیدارتان کند و با یک تفنگ بالای سرتان ایستاده باشد و بگوید «چه‌جور تونستی با من این کارو کنی کثافت؟ چه‌جور تونستی؟» و شما باید در فاصله چند ثانیه‌ای که قبل از شلیک گلوله به مغزتان فرصت دارید، به این فکر کنید که واقعاً «چه‌جور تونستید»!

برای دسترسی به این #یادداشت، وارد وب‌سایت سایه‌ها شوید:
http://sayeha.org/ap4351
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
مجموعه‌ی «The Multilingual Mosaic»، شامل تعدادی از آثار منتخب «مهدی موسوی» است که به زبان‌های مختلفی از جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، هلندی، کردی، عبری و… ترجمه شده‌اند.
کپی‌رایت آثاری که به صورت اختصاصی برای این مجموعه ترجمه شده‌اند تقدیم می‌شود به مهدی موسوی و نزد شاعر محفوظ است. کپی‌رایت سایر آثاری که قبلاً در کتاب‌ یا وب‌سایت‌های دیگر منتشر شده‌اند، متعلق به ناشران مربوطه است.

این مجموعه هدیه‌ای است از طرف مترجم‌هایی از سراسر جهان؛ و در سالروز تولد این شاعر، دهم مهر ماه ۱۴۰۳، منتشر می‌شود.

برای دانلود این مجموعه، از طریق لینک زیر، وارد وب‌سایت سایه‌ها شوید:
http://sayeha.org/ap4350
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
ملی‌کِش

در هر طرفِ پهلو
دو دستِ شق
یعنی نمی‌زند قلبی در این سینه
ضربِ نبض نمی‌رسد به هم
می‌شود سفید یک‌دست
تخمِ سرخِ دو چشم در دشت
با گلوبندی از پروانه
کوچک که می‌شود قلبم
از دستِ چپت
زیر مشامه‌ام می‌زند تیزیِ
گوشت و گوگرد
دستی از  کاسه‌ی سرم
به کاسه‌ی سرت
و باز نمی‌کند لبی حرف
باز پشت این حرف
کنار گل شیپوری
سر انداخته‌ای درشت
درست پشت پنجره 
روی این ملحفه‌ی سفید
افتاده‌ای مثل برف، طوری
که درختان افتاده‌اند
ردِ پایت چند قطره‌ی خون
از مچِ پای چپِ گوزن شمالی
کنار کاجِ سوزنی
دوباره گُل داده است انگار
کتف راست یا چپت
تیر شلیک نشده در جبهه‌ی جنوب
یعنی دیروز جبهه‌ی شمال شکل نگرفت
و درد که از لمس پا
تا کف سرت
از خطابه‌ی ران
تا قوزک دو دست
شکل عوض می‌کند مدام
بر خوانش تنت
پس سرت را کنار گل آفتاب گردان
سرو قدیمی پشت به میدان
از شتک خون
جنون
قشون
تا دست‌های شقِ خیابان
از حلقوم حناق‌گرفته‌ی
حلقِ خلقِ بی‌صدا
از ادا
دعا
صدا
از سور
غرور
قبور
از نور خدا
توی شکل کامل ماه؟
این‌قدر خم نکن دیگر
که شانه‌به‌سرها
حتی رو به آفتاب
یا پشت به باران
پا روی شانه‌ات نگذاشتن
هنوز درد از مفاصل سمت راستم
به قصد مفاصل سمت چپت
که قد می‌کشد
چپ برای من همان دستی‌ست
که از تو ننوشت
قلبت مشتِ چپی گره‌نخورده
با پوکه‌ی انقلابی سال‌خورده
که پنچ ستاره از آسمان سرخ
یعنی از آسمان سرخ فقط پنچ ستاره؟
تا گُل گلویت هنوز با کمی لکنت
زبان بزند زخم
برقصاند
برنجاند
بترساند
وقتی که تقطیع می‌شود
روی دستِ آزادی
باز آمرانه
تمرین نوشتن
خالصانه
تمرین مشت زدن
مجدانه تمرین خواب دیدن
با کلاش روسی
به سمت چپِ هر طرفِ پهلو
از اعتصاب غذایت
جریان بگیری
معرض اعصاب بگیری
حناق بگیری
سرطان بگیری
با دهان باز بمیری
که اسمت بیفتد
بر سر دَرِ خیابان
تا رفقایت
در خط و ربط گریه‌ات
در تشییع پدرت
پیرتر از پدرت
از تشریح پی‌درپیِ
کشیدن سمتِ راست خایه‌ها
مثل تفی سربالا
از ورطه‌ی چپ گلویت
پایین بروند این بار
کنار گلاب و ودکای روس
که فقط سرفه کنی بیشتر
و در دق‌البابِ عکس خانوادگی
از فتح‌الفتوح
رفع و خضوح
دفع و خشوع
از دادِ قرارِ ترکمانچای
روی دستِ فارسی
باز بنویسی
علی
لنین
استالین
اما دستِ چپت مشت باشد هنوز

عرفان دلیری
از مجموعه‌شعر ساپیوفیل 
در دست انتشار

لینک دسترسی در وب‌سایت سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4349
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
روزا چقدر سرده و
شبا چه کشداره رفیق
همدم روز و شب من
پاکت سیگاره رفیق
می‌شینم و دود می‌شم
یه‌جوری نابود می‌شم
زل می‌زنم به خونه که
رو سرم آواره رفیق

با حال بد، با دل خون
سر می‌کنم با این جنون
نعشای آرزوهامون
رو هم تلنباره رفیق

چرا همه خسته شدن
خستگی‌شون در نمی‌ره؟
چرا دوازده‌ ماهِ سال
شهر، عزاداره رفیق؟

گفتی که «وا می‌شن درا
پر می‌زنن کبوترا
#دیگه_تمومه_ماجرا
اینجا که دیواره رفیق!

گفتی «نقاط مثبت و
نقاط قوّتو ببین»؟
کجای کاری؟ جای ما
نقطه‌ی پرگاره رفیق

اینا امید واهیه
تا آخرش سیاهیه
از دو هزار ناحیه
پاره شدم، پاااره رفیق!

کسی که تا زیر گلو
رفته توو مرداب، فرو
باید تقلّا نکنه
دست نگهداره رفیق

هی کاش و کاش کردنت
سختْ تلاش کردنت
درست مثل صفرایِ
اون‌ورِ اعشاره رفیق

فکر نکن این تَهشه
ته نداره سختی ما
سریال بدبختی ما
ادامه هم داره رفیق

دنیا یه حقّ آب و گل
دو روز شاد متّصل
یه خنده‌ی از ته دل
به ما بدهکاره رفیق

#ترانه از پویا کولیوندزاده

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4348
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
در فرشته‌های کاغذی این هفته همراه ما باشید با:

● معرفی کتاب «چه کسی پالومینو مولرو را کشت»؛ روایت قتل جوانی به نام پالومینو مولرو نوشته‌ی «ماریو وارگاس یوسا»/ محبوبه عموشاهی

● معرفی رمان «اسم من قرمز است»؛ روایتی پلی‌فونیک از بخشی از تاريخ تركيه در زمان امپراتوری عثمانی/ ترانه جوانبخت

همچنین در هفته‌های گذشته کتاب‌های «روزگار سخت»، «در ستایش نامادری»، «قهرمان فروتن»، «قصه‌گو» و «سال‌های سگی» و «ماهی در آب» از یوسا، در ستون فرشته‌های کاغذی معرفی شده‌اند.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Telegram Center
Telegram Center
Channel