زن و جامعه (زن کارگر)

#تاریخ_زنان
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
زن و جامعه (زن کارگر)
Photo
جمهوری اسلامی در مقابل هشت مارس روز جهانی زن، روز تولد فاطمه را که خود قربانی کودک همسری بوده را روز زن اسلامی در تقویم خود وارد کرده است. برگزاری هشت مارس روز جهانی زن همواره تهدید برای حکومت زن ستیز جمهوری اسلامی بوده و هست.
هشت مارس برای ما زنان سرنگونی طلب برای ما مردم آزادیخواه و حق طلب ایران که با شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد به خیابانها آمده اند، سالروز نه به جمهوری اسلامی در اولین هشت مارس بعد از انقلاب ۵۷ و تظاهرات باشکوه علیه فرمان خمینی به حجاب اجباری است.

#تاریخچه_هشت_مارس
#تاریخ_زنان
#جنبش_زنان
#زنان_کارگر
#علیه_ستم_جنسی_جنسیتی
#زن_زندگی_آزادی
#تشکل_رهایی
فخرآفاق پارسا؛ حاشیه‌ای بر زندگی، کارنامه‌ی مطبوعاتی و نقش او در آزادی و اعتلای زنان ایران



«من در مدرسه‌ی دوشیزگان وطن درس می‌خواندم. باور کنید پنهان از پدرم به مدرسه می‌رفتم. مادرم می‌دانست و به من هم کمک می‌کرد. اما فلسفه‌ی پدرم این بود که دختر اگر باسواد شود برای پسرها نامه‌ی عاشقانه می‌نویسد! [اما] من خیلی‌ خوب درس می‌خواندم، هر کلاسی را سه‌ماهه تمام می‌کردم. ]یک روز[ پدرم سر رسید و پرسید: چه می‌کنی؟ گفتم: درس می‌خوانم. باحیرت گفت: بگو ببینم چه یاد گرفته‌ای؟ من هم هرچه از فقه و شرعیات می‌دانستم برایش گفتم. گفت: این‌ها که یاد گرفته‌ای خوب است. حالا به تو چیزی نمی‌گویم، اما اگر بشنوم که پایت را به‌ جلسه‌ی امتحان گذاشته‌ای، با اینکه یگانه دخترم هستی با یک گلوله خلاصت می‌کنم. باور کنید خانم که من با آنکه شاگرد اول کلاس بودم، فردای آن روز در جلسه‌ی امتحان حاضر نشدم.»[1]
بتول، که بعدها به فخرآفاق تغییر نام داد، در سال ۱۲۷۷ خورشیدی چشم به جهان گشود. پدرش مذهبی و سخت‌گیر بود و مادرش نواندیش. در خانواده‌ی او حتی یک نفر باسواد وجود نداشت. با این حال، در پنج‌سالگی نزد ملاباجیِ محله، قرآن و مقدمات خواندن و نوشتن را آموخت[2] و از شش‌سالگی، دور از چشم پدر، که مخالف رفتن دختر به‌ مدرسه بود، وارد دبستان دخترانه‌ی دوشیزگان تهران شد. دوشیزگان دیواربه‌دیوارِ خانه‌ی آنها بود و از آنجا که مادرِ بتول در این مدرسه گلدوزی و خیاطی می‌کرد، مسئولان مدرسه در خفا به دخترش درس می‌دادند. بتول تا کلاس ششم درس خواند اما پیش از امتحانات نهایی با مخالفت پدر مواجه شد و از حضور در آزمون بازماند. او خود می‌گوید: «مقاومت دختری دوازده‌ساله در مقابل پدرش غیرممکن بود...
🖍اسفندیار دواچی
#تاریخ_زنان
#حق_زندگی
#حق_آموزش
#جنبش_زن_زندگی_آزادی

@zan_j
👇
This
#تاریخ_زنان

...در تاریکی یک شب سرد ماه فوریه، زنی یواشکی از پرچین بالا و به سمت زمین‌های چمن ویمبلدون و سکوهای خالی آن رفت. در کیفش پنج قوطی پارافین، یک بسته آتش زنه، یک بسته تراشه چوب و دو جعبه کبریت داشت.

اوایل دهه ۱۸۰۰، حق رأی زنان در بریتانیا برای بسیاری موضوعی کاملاً دور از ذهن بود.
در سال ۱۸۳۱، تنها بخش کوچکی از جامعه بریتانیا، تقریباً ۲ درصد از کل جمعیت، حق شرکت در انتخابات پارلمانی را داشتند. اما یکسال بعد، با اصلاح قانون، مردان بیشتری توانستند رأی دهند، اما همچنان زنان از حق رأی محروم بودند.
در اوایل قرن بیستم، پس از شصت سال اعتراض مسالمت‌آمیز، توزیع جزوه‌ها و درخواست‌های مؤدبانه از دولت برای اعطای حق رأی به زنان، بسیاری از اعضای جنبش‌های حق رأی زنان خسته و ناامید شده بودند.
دکتر ریدل، نویسنده کتاب «مرگ در ده دقیقه»، زندگی‌نامه کیتی ماریون، زنی که برای بدست آوردن حق رأی زنان اقدام به بمب‌گذاری کرد، می‌گوید: «بسیاری از مردم از حق رأی زنان حمایت نمی‌کردند، هرچند ممکن است امروز عجیب به نظر برسد، اما برای بسیاری از آنها مسأله بسیار پیچیده‌ای بود. بنابراین مسأله حق رأی زنان چندان مورد حمایت آحاد مردم نبود.»
بنابراین، مبارزین حق رأی زنان تصمیم گرفتند که شکل مبارزات را تغییر داده و خود پیش قدم شوند.

https://bbc.in/3rtbx1g

@zan_j
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#زن_زندگی_آزادی
#پوشش_اختیاری
#علیه_سرکوب
#علیه_حجاب
#همبستگی_تشکل
"انجمن نسوان تبریز" که به عنوان نخستین انجمن زنان ایران، درست چندماه پس از اعلان مشروطیت در تبریز تأسیس شد، گام نخستین را در فعالیت متشکل زنان ایران برداشته است.
افتخار بنیان نهادن این انجمن به نام صاحب سلطان خانم همسر میرزا ابراهیم خان شرف الدوله (نماینده اعیان تبریز در دوره اول مجلس شورای ملی) و مادرش حاجیه رقیه سلطان خانم که هر دو از زنان باسواد زمان خود بودند، ثبت شد...
اولین جوانه انجمن‌های زنان ایرانی با اهدافی چون تشویق زنان به مشارکت بیشتر در کارهای اجتماعی و کمک به اقتصاد ایران از خاک تبریز سر برآورد:
«... آنها را از انزواگزینی و خانه نشینی و عقب ماندگی و پرداختن به پخت و پز و بچه‌داری تنها به درآورده و در کارهای اجتماعی با مردان همگام سازند...

#تاریخ_زنان
#تشکل_زنان
#زن_زندگی_آزادی
#منیت_رفاه_برابری
@zan_j
#تاریخ_زنان
هفتم آوریل ۱۸۷۲، پزشک رادیکال و مدافع کنترل بارداری و طبقه کارگر، ماری دیانا اکویی در ماساچوست به دنیا آمد.

ماری دیانا اکویی* فعالیت سیاسی خود را بعد از خوردن ضرب و شتم و دستگیری از پلیس در یکی از اعتصابات کارگری با عضو شدن در اتحادیه کارگران صنعتی جهان آغاز کرد. و دیرتر نیز به دلیل فعالیت‌های صلح طلبانه‌اش علیه ورود ایالت متحده به جنگ جهانی اول به مدت سه سال زندان کشید.

ماری همچنین راه‌های کنترل بارداری و سقط جنین را در زمانی که غیر قانونی بودند، به طور مجانی انجام و به دیگران آموزش می‌داد تا آنها به این مهارت‌ها دسترسی داشته باشند. درحالی که صاحبان صنایع به دنبال افزایش جمعیت برای پایین نگهداشتن دستمزد و پر کردن ارتششان هستند، تنظیم خانواده امری حیاتی برای طبقه کارگر است.

*Marie Diana Equi

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زن_زندگی_آزادی
#حق_بر_بدن
#سقط_جنین_خود_خواسته
dailyworkerhistoryfarsi
زاد روز الکساندرا کولونتای - نظریه پرداز مارکسیست، سیاستمدار، دیپلمات و اولین وزیر زن در تاریخ مبارک! نفوذ کولونتای در حزب بلشویک بسیار مهم بود، جایی که او به عنوان کمیسر خلق برای رفاه در اولین دولت شوروی از سال 1917 تا 1918 خدمت کرد. کولونتای مدافع سرسخت آزادی زنان بود که ریشه در ماتریالیسم دیالکتیک داشت، اعتقادی که همچنان از بسیاری از ایده های مطرح شده توسط فمینیسم بورژوایی پیشی می گیرد. پس از انقلاب بلشویکی، کولونتای خستگی‌ناپذیر برای آزادی‌های رادیکال جدید برای زنان مبارزه کرد، که زمانی که اتحاد جماهیر شوروی اولین کشوری بود که سقط جنین را قانونی کرد، به ثمر نشست. کولونتای معتقد بود که آزادی واقعی زنان تنها از طریق سرنگونی سرمایه داری و ایجاد یک جامعه سوسیالیستی امکان پذیر است. او همچنین استدلال کرد که آزادی زنان نباید به حقوق قانونی و سیاسی محدود شود، بلکه باید شامل رهایی اقتصادی، اجتماعی و جنسی باشد.
#کولنتای
#رهایی_زنان
#علیه_تبعیض_ستم
#زنان_سوسیالیست
#تاریخ_زنان
#زن_زندگی_آزادی
@zan_j
زنان کمون

زنان پاریس نخستین کنش‌گران کمون بودند! زنان شیرفروش در سحرگاه ۱۸ مارس ۱۸۷۱، هنگامی که پاریس هنوز در خواب بود، سربازانی که به فرمان تی یر درصدد انتقال توپ های پاریس به ورسای بودند را محاصره کردند. صدای فریادهای آنان بود که شهر را بیدار کرد.

«زنان واقعی پاریس، همانند زنان دوران باستان، قهرمانی، شرافت و فداکاری خود را به نمایش گذاشتند.
زنان پاریس در سنگرها و در مسلخ، با خوشحالی جان خود را فدا کردند. این چه چیزی را ثابت می کند؟
اینکه اهریمن کمون آنها را به مگیرا و هکاتیا* تبدیل کرده است.»

کارل مارکس، «جنگ داخلی در فرانسه»

*در افسانه های یونانی، مگیرا زنی است که افراد پیمان شکن و خیانت کار را تنبیه می کند.
هکاتیا، زنی قدرتمند است که از خانه و هرآنچه به تازگی آفریده شده است، حفاظت می کند.

🌹تصویر برخی از جان باختگان کمون
#تاریخ_زنان
#زنان_انقلاب
#زنان_کارگر
#زن_زندگی_آزادی
#عدالت_اجتماعی
#علیه_همه_ی_ستمها
"این عکس تاریخی از سال ۱۹۰۸ مربوط است به صعود «لوسی اسمیت» و «پائولین رانکن» در حال صعود صخره “سالزبری کرگس” در ادینبورگ اسکاتلند. "این عکس شاهدی است که نشان می‌دهد آنها این صعود را با دامن‌های بلند، کلاه، بلوز و کفش‌های فانتزی انجام داده‌اند. تنها حمایت آنها تکه طنابی بود که دور کمرشان بسته شده بود. آنها هیچ وسیله ایمنی یا تجهیزات محافظتی دیگری مانند کلاه ایمنی، صندلی صعود و … به همراه نداشتند.

آنها پس از منع از پیوستن به باشگاه کوهنوردی اسکاتلند که «تنها مختص مردان» بود، در سال ۱۹۰۸ باشگاه خودشان را تشکیل دادند، “باشگاه کوهنوردی زنان اسکاتلند”. یک سال بعد باشگاه ۱۴ عضو داشت.

منبع: آلتامونتانا


#تاریخ_زنان
#زن_زندگی_آزادی
#عدالت_برابری
#علیه_تبعیض_جنسی_جنسیتی
@zan_j
#تاریخ_زنان
در هشتم سپتامبر ۱۸۹۳ نویسنده پیشرو و شاعر و انارشیست- فمنیست شیلی ترزا بدنیا آمد.
راست‌گراهای وحشت‌زده او را تجسم انحراف جنسی و جادوگر (پیشگو) جامعه لقب داده بودند.
او ایده‌های آنارشیسم را تنگ در اغوش فشرد تا بخشی از تغییر بزرگ اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باشد، درست هنگامی‌که جهان با شتاب رو به صنعتی‌شدن می‌رفت.

او تا آخرین لحظه به آرمان‌اش یعنی انقلاب بزرگ اجتماعی پایبند ماند و به نقد بی‌رحمانه‌ی سیستم سرمایه داری پرداخت.
سرانجام او در سن ۲۸ سالگی در هتلی در پاریس به علت اوردوز از مصرف ورونال به زندگی خود پایان داد. از او آثار با ارزشی بر جای مانده است. در سال ۲۰۰۹ از کارگردان Tatiana Gaviola به نام «ترزا مصلوب عشق» ساخته شد.


آن‌گاه که خورشید الماس‌هایش را
بر سر جهان می‌پاشد
عطر گل‌ها را استشمام می‌کنم
تو را در تمام درختان می‌بینم.

و تو را
در یک هم‌آغوشی مست از عشق
بر علفزارهای معطر تسخیر می‌کنم.

آن‌هنگام که ماه فروتنانه نعمت‌اش
را به همگان می‌بخشد
من تو را غول‌آسا تجسم می‌کنم
همچون سایه‌روشن‌های نوک تیز ِ
یک رعد و برق...

#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی

@zan_j
26 اسفند سالروز درگذشت #زینب_پاشا؛ زن مبارز مشروطه خواه

🔸در زمان شورش نان در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه، گروهی از زنان تبریز به رهبری زینب پاشا با چوب و چماق به انبار غله والی آذربایجان حمله کردند و گندم و آرد آن را بین گرسنگان توزیع کردند..
زینب تقریباً یک قرن و اندی پیش، برای اولین بار در تاریخ ایران با چهل نفر از زنان تبریز علیه ستم پیشگان و به موازات آن علیه نابرابری‌های جنسی که نظام فئودالی و دیدگاه‌های سنتی بر زنان تحمیل کرده بود، به جنگ مسلحانه و پارتیزانی دست می‌زند.
🔸در عرصه اجتماعی و سیاسی این دوره همچنین مشکلات و مسایل مهمی مانند «بحران نان» و «امتیاز تنباکو» نیز مطرح گردید که این دو عامل نیز از جمله مهم‌ترین عواملی بود که جنبش زنان تبریز به رهبری زینب پاشا را موجب گردید.
.. در قحطی اواخر دوره ناصرالدین شاه قحطی در اثر احتکار گندم به وجود آمده بود؛ محتکرین، مجتهد تبریز، مباشرین، ولیعهد و حاکم تبریز بودند. زنان تصمیم به تظاهرات گرفتند. در حدود سه هزار زن چوب به دست، در بازارها به راه افتادند و کسبه را به بستن دکان و پیوستن به راهپیمایان مجبور کردند.
#تاریخ_زنان
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
تندیس مستوره اردلان، شاعر و تاریخ‌نگار کردستان ثبت ملی شده است. این تندیس ساخته هادی ضیاالدینی است و در
در ابتدای بلواری که به عمارت تاریخی خسروآباد در سنندج، محل زندگی مستوره منتهی می‌شود، نصب شده است.


من آن زنم که به ملک عفاف صدر گزینم
زخیل پردگیان نیست در زمانه قرینم

به زیر مقنعه ما را سری است لایق افسر
ولی چه سود که دوران نموده خوار چنینم

مرا ز ملک سلیمان بسی است ننگ همیدون
که هست کشور عفت همه به زیر نگینم

مستوره اردلان

#تاریخ_زنان
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی

@zan_j
در ، ۵ ژانویه ۱۹۱۵، اتحادیه‌ی انقلابی کارگران صنعتی جهان یک هیئت نمایندگی ۱۵۰ نفره از بیکاران گرسنه را سازمان‌دهی کرد تا به کلوپ تبلیغاتی نخبه‌گان در شهر سو* یورش ببرند و خواستار کار یا حقوق بیکاری شوند. در مقابل چمشان وحشت زده یک روزنامه نگار محلی، انها هنگام خروج خودشان را به خوردن نان مهمان کردند. روز بعد شورای شهر ۴۰۰ شغل برای بیکاران در بخش صاف کردن جاده ها ایجاد کرد.
* sioux city

@TarTaKar
@zan_j
#تاریخ_زنان
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#تاریخ_زنان

به پیشواز صدوپنجاهمین سالگرد کمون پاریس
درباره دو زن:
المپ دو گوژ و لوئیز میشل


ماری گوژ (Marie Gouze) ماه مه ۱۷۴۸ در مونتوبان و لوئیر میشل (Louise Michel) در مه ۱۸۳۰ در روستای کوچک ورونکور لا کوت زاده شدند. تقریباً یک سده تولدشان را از هم جدا می‌کند. هر دو خون شاهانه در رگ داشتند. پدر ماری آقای لوفران دو پومپینیان و معشوق مادرش بود. پدر میشل نیز آقای دومائیس بود که مادرش، ماریان، در کاخ او خدمتکار بود.
هر دو زن از یک رابطه‌ی خارج از ازدواج زاده شدند که در آن زمان بسیار بد بود و چنین کودکانی هیچ حقوقی نداشتند. ماری در ۱۶ سالگی با یک مرد مسن ازدواج کرد، در ۱۷ سالگی پسری زائید و در ۱۸ سالگی بیوه شد. وی سپس به پاریس رفت. دیگر نمی‌خواست نام شوهرش، اوبری، را داشته باشد. نام کوچک مادرش، اولمپ را برگزید و جلوی نام خانوادگی پیشوند نجیب‌زادگی (de) را گذاشت: المپ دو گوژ (Olympe de Gouges). المپ تصمیم گرفت در زمینه ادبیات حرفه‌ای کار کند و برای این در جلساتی شرکت کرد که در آن زمان مناسب و درخور پنداشته نمی‌شدند. لوئیز پس از مرگ پدر و پدربزرگش به دستور وارثان، کاخ را ترک کرد. لوئیز شغل معلمی را انتخاب کرد. او شش سال بعد به پاریس رفت. لوئیز هم‌زمان شعر می‌سرایید و آن‌ها را برای ویکتور هوگو می‌فرستاد. هر دو سی سال با یکدیگر نامه‌نگاری کردند.
المپ و لوئیز امیدوار بودند کار حرفه‌ای ادبی بکنند، رمان، نمایشنامه و شعر منتشر کردند. هر دو در آثارشان اندیشه‌های سیاسی مطرح کردند. لوئیز با شتاب بیش‌تری در جنبشی شرکت کرد که به کمون پاریس انجامید و تمام وقت خود را در اختیارش گذاشت. ناتالی لومل، زنی که به کالدونیای نو تبعید سیاسی شده بود لوئیز میشل را با آنارشیسم آشنا کرد. میشل بعدها چندین کنفرانس در همین زمینه در سراسر فرانسه برگزار کرد. المپ به جز نمایشنامه‌نویسی در گروه کوچکی بود و بازیگری هم می‌کرد. او نوشته‌های سیاسی را در طی انقلاب (۱۷۸۹) بر در و دیوار پاریس می‌چسباند و در آن شرکت فعال داشت.
نه المپ و نه لوئیز هرگز برای ادبی‌اشان ستوده نشدند، نقش سیاسی‌اشان بود که تاکنون ستایش‌برانگیزشان کرده است. جامعه آن زمان هر دو را مسخره می‌کرد، به لوئیز لقب «باکره سرخ» داده شد و از آنجایی که المپ تصمیم گرفت دوباره ازدواج نکند، روسپی نام گرفت.
المپ ازدواج نکرد و با یک کارمند عالی‌رتبه نیروی دریایی زندگی می‌کرد. او ازدواج را «گور اعتماد و عشق» می‌دانست. المپ دلیل دیگری نیز برای ازدواج نکردن داشت، مایل نبود برای انتشار هر یک از نوشته‌هایش به شوهرش التماس کند تا اجازه بگیرد. وی در طی انقلاب پیشنهاد کرد که ازدواج را با یک «قرارداد اجتماعی بین زن و مرد» جایگزین کرد و از طلاق طرفداری نمود. لوئیز هرگز با مردی زندگی مشترک نداشت، هر چند زمانی شایعه شده بود که با تئوفیل فره رابطه عاشقانه دارد. لوئیز نظرات محکمی درباره‌ی ازدواج و روسپی‌گری داشت. او گفت:«صاحبان خانه‌های روسپیان زنان را مانند گاو و گوسفند کشاورزان معاوضه می‌کنند. این زنان گله‌ی صاحبان این خانه‌ها هستند که احشام انسانی را برای درآمد بیش‌تر تاخت می‌زنند (...) آیا در خیابان دختران زیبای مردم را نمی‌فروشند در حالی که دختران ثروتمندان را برای جهیزیه‌اشان می‌فروشند؟ اولی را هر که می‌خواهد می‌برد و دیگری را به کسی می‌دهند که می‌خواهد.»
المپ و لوئیز در دو دوره‌ی مختلف زندگی کردند که برای همیشه در تاریخ ثبت شد: انقلاب فرانسه و کمون پاریس. هر دو فعالانه در دو رویداد شرکت کردند. المپ خواستار وکالت از شاه لوئی شانزدهم شد، چرا که بر این باور بود که هر شهروندی محق است برای دفاع از خود در یک دادگاه وکیل داشته باشد. او را به علت زن بودن از این کار برحذر داشتند. لوئیز یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های کمون پاریس است. پیشنهاد کرد که مأموریت کشتن آدولف تی‌یر که به ورسای رفته بود به او داده شود. البته پیشنهادش رد شد. لوئیز در طی کمون پاریس همه جا بود و همه کار کرد، عضو گارد ملی و آمبولانس‌ران شد، تبلیغ‌گر و مجری کلوب‌های سیاسی هم بود. المپ در طی انقلاب کبیر فرانسه قانون پیشنهاد کرد، متون سیاسی نوشت، در جلسات سیاسی شرکت کرد و نظراتش را برای عموم روی دیوارهای پاریس قرار می‌داد. لوئیز را به کالدونیای نو تبعید سیاسی کردند و المپ را در دوران وحشت انقلاب (از ژوئن ۱۷۹۳ و تا ژوئیه ۱۷۹۴) گردن زدند.

مبارزات هر دو زن برای زنان هم بود. لوئیز فمینیست است و در نخستین فعالیت‌هایش خواهان آموزش زنان شد. او پس از این که آنارشیست شد بیش از پیش برای حقوق زنان مبارزه کرد. البته برای آن زمان این نکته مهمی بود، زیرا هنوز آنارشیست‌هایی بودند که از نظرات زن‌ستیزانه‌ی پرودون دفاع می‌کردند. المپ در طی انقلاب از حقوق برابر بین زنان و مردان دفاع کرد.
https://t.me/zan_j/15242
نقش زنان در شورشهای نان

🍃در اغلب روایتهایی که از شورشهای نان می شود، زنان نقشی پررنگ دارند. در بسیاری از این شورشها، زنان با تاکید بر نقش مادرانه و بعنوان مسئول تغذیه خانواده به خیابان می‌آیند. در یک نمونه در فرانسه، ۱۷۹۳، زنانی که برای اعتراض به قیمت نان به خیابانها آمدند به دولت میگویند:"وقتی کودکانمان از ما شیر میخواهند ما رفع نیازشان را به پس فردا موکول نمی‌کنیم." این جمله کنایه ای از تقسیم وظایف جنسی زنان و اشاره ای به سیاسی بودن آن است.
در مطالعه تامپسون، زنان اغلب آغازگر شورشهای غذایی بودند. زیرا این زنان بودند که اغلب با بازار به شکل چهره به چهره و روزانه درگیر بودند، به تغییرات قیمتی حساس بودند و بدنبال کالاهای کم کیفیت و ارزانتر می‌گشتند. نکته کلیدی در مطالعه او این بود که از نظر او شورش برای غذا صرفا برای جبران کسری غذا در اقتصاد مادی نبود، بلکه نشانة اعتراض نسبت به قوانینی بود که نحوة عملِ اقتصاد را تعیین میکردند. درواقع شورش برای غذا پدیده پیچیده تری است که به اقتصاد سیاسی تهیه خوراک مربوط است. گذشته از این، مثل قحطی، شورشهای غذایی اغلب مرحله‌ای از یک فرایند طولانی‌مدت مقدماتی تا رسیدن به یک بحران آشکار را نشان میدهند و فرایند محرومیت و فرسایش ساختاری حقوقی فرودستان را مورد اعتراض قرار می‌دهند.
رابرت سوزی، در توضیح دلیل حضور پررنگ زنان در شورشهای نان، معتقدست:"زنان بیشتر مستعد یاغی شدن هستند؛ آنها کمتر از قانون می ترسند، بخشی به این دلیل که نادیده گرفته می شوند، بخشی به این دلیل که به نظر میرسد بیش از حد روی مزیت جنسیشان حساب کرده‌اند، و بنابراین در همه آشوبهای عمومی آنها در صف نخست مورد خشونت و ستمگری قرار میگیرند."
با اینحال، شیوه های اعتراض در نظم اقتصاد سیاسی مدرن الگوهای تازه ای می یابد. صنعتی شدن به غیرسیاسی شدن نسبی زنان منجر میشود، درست همانطور که نهایتا به جدایی کار از خانه و افزایش اختلاف نقش‌های جنسیتی در کار انجامید. بنابراین درحالیکه مردان شروع به توسعه شکلهای تازه ای از اعتراض از طریق سازماندهی جمعی مثل اتحادیه‌های تجاری و جنبشهای سیاسی می کنند، کار زنان و موقعیت اجتماعی شان آنها را به اندازه کافی برای مشارکت در این اشکال تازه مهیا نمی کند. درنتیجه زنان همچنان به هدایت شورشهای غذایی در شهرهای درحال رشد ادامه میدهند، درحالیکه عملا رهبر یک شکل مخالفت و اعتراض سیاسی منسوخ شدهاند.
با این وجود، نمی توان گفت که الگوی معمول شورشهای نان بکلی منسوخ و کنار گذاشته شده است یا تاثیرگزاری کافی ندارد. لااقل ظهور اشکال تازه اعتراضاتی چون جنبش جلیقه زردها در فرانسه، اعتراضات در کشورهای عربی و... حکایت از ناکارآمدی نهادهای صنفی و مدنی در نمایندگی اعتراضات تودهای مردم دارد. شورشهای نان، بستر مناسبی برای حضور سیاسی زنان در دوران مدرن فراهم میکند. حضوری که در ادامه با جنبش حقوق زنان نیز پیوندهای جدیی مییابد.
مریم رضایی
#زنان_پیشرو
#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تاریخ_زنان

نقش زنان در شورشهای نان

🍃در اغلب روایتهایی که از شورشهای نان می شود، زنان نقشی پررنگ دارند. در بسیاری از این شورشها، زنان با تاکید بر نقش مادرانه و بعنوان مسئول تغذیه خانواده به خیابان می‌آیند. در یک نمونه در فرانسه، ۱۷۹۳، زنانی که برای اعتراض به قیمت نان به خیابانها آمدند به دولت میگویند:"وقتی کودکانمان از ما شیر میخواهند ما رفع نیازشان را به پس فردا موکول نمی‌کنیم." این جمله کنایه ای از تقسیم وظایف جنسی زنان و اشاره ای به سیاسی بودن آن است.
نان و گل سرخ
#نان_کار_آزادی_
#شادی_رفاه_آبادی
@zan_j
⭐️دختر دانشجو در حال مسلح کردن اسلحه در نبرد برای آزادی درسال ۱۳۵۷.

#تاریخ_زنان
#زنده_باد_انقلاب

@zan_j
#تاریخ_زنان_کارگر

نگاهی به تاریخ: زنان معدنچیِ ویرجینیا

✍🏼 برگردان: بنفشه جمالی


بیدارزنی: در دهه‌ی ۱۹۸۰ زنان معدنچی آمریکایی با تمام مصائب و مشکلات زندگی به‌علاوه آزار و اذیت جنسی روبه‌رو بودند.

📍در این دوره آنتای دیزنی​ -خبرنگار- به ویرجینیا رفت تا برای مجله‌ی «ناظر​» با زنان معدنچی درباره ی شرایط وحشتناک کاری، آزار و اذیت جنسی و تبعیض‌های موجود گفت‌وگو کند. (۲۷ جولای، زنان در قعر زمین و در معدن)

📍هنگامی‌که برندا سالرز​ ۲۹ ساله برای اولین بار برای کار در معدن زغال‌سنگ درخواست داد، هیچ زن دیگری تا آن زمان در معدن کار نکرده بود؛ اما ارسال شکایتی به دادگاه مبنی بر تبعیض جنسیتی در ۱۹۷۴، موجب شد تا درهای جدیدی به روی زنان گشوده شود و به همین علت برندا برای کار در معدن یک بار دیگر درخواست داد. برندا در این باره گفته است: «چند سال بعد آن‌ها مجبور شدند شغلی را در معدن به‌اضافه‌ی چکی به‌عنوان حقوق معوقه به من بدهند. این بار نوبت من بود تا به آن‌ها بخندم.»

کوزبی توتن[۴] ۳۹ ساله یکی دیگر از زنانی که در معدن مشغول به کار بود، توضیح می‌دهد که تحمل آزار و اذیت مردان چه احساسی در وی ایجاد می کرده است: «مشکل اینجاست که مردان تصور می‌کردند ما برای اینکه در این محیط دوام بیاوریم و زنده بمانیم مجبور به پذیرش این آزار و اذیت‌ها هستیم.» در آن زمان توتن شوهر آزارگرش را ترک کرده بود و مجبور شده بود به همراه شش فرزندش به مزرعه‌ی پدری‌اش در آپالاشیا بازگردد.

https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/29521&rhash=3ec4f87be6d7d1
منبع:بیدار زنی
@zan_j