Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)

#بارکلی
Канал
Логотип телеграм канала Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)
@volupteПродвигать
1,17 тыс.
подписчиков
1,48 тыс.
фото
7
видео
22
ссылки
"نقطه‌ی آغازين هميشه كامجویی(وولوپته) است؛ تكانه‌ی لذتی كه در رويارويی با اثر هنری به انسان دست می‌دهد. بعد منتقد گامی جلوتر می‌گذارد تا چرايی اين لذت را تحليل كند." https://www.instagram.com/volupte_art_and_culture?igsh=Z ادمین: @hoomanh71
واقع امر این است که کانت خود را از ایده‌آلیست‌های قبلی دور نگه می‌دارد. چه آن‌هایی که مثل دکارت《ایده‌آلیست ظنی》بودند (《من هستم》, تنها تصدیق تجربیِ یقینی است), چه آن‌هایی که مثل برکلی《ایده‌آلیست جزمی》بودند (جهان خارجی یک وهم است). کانت نقطه‌ی مشترک بین این دو قرائت را از ایده‌آلیسم را گرفته است, یعنی اینکه جهان درونی شناخته شده‌تر از جهان بیرونی است و امور بیرونی (درست یا غلط) از تجربه‌های درونی نتیجه گرفته می‌شوند.

در واقع استدلال کانت این است که تجربه‌ی درونی فقط با فرض تجربه‌ی بیرونی امکان دارد. من از تغییر حالت‌های ذهنی آگاهم, بنابراین از وجود زمانیِ خودم آگاهم. به عبارتی, به نحوی وجود دارم که ابتدا در یک لحظه تجربه‌هایی دارم و بعد تجربه‌های دیگر در لحظه‌ی دیگر. اما ادراک تغییر, مستلزم ادراک چیزی است که ثابت باشد: اگر تغییر وجود دارد, در مقابل توالی صرف, باید چیزی هم وجود داشته باشد که اول یک چیز باشد و بعد چیز دیگری بشود. اما این چیز ثابت, خود من نیستم: فاعل وحدت‌بخش تجربه‌ی من, متعلَق تجربه نیست. در نتیجه, فقط در صورتی که تجربه‌ی بیرونی داشته باشم, می‌توانم درباره‌ی گذشته حکم کنم _ حتی درباره‌ی تجربه‌های درونیِ گذشته خودم.
...
آنچه برای ادعای کانت اساسی است, این است که او با اینکه ایده‌آلیست استعلایی است, ولی در سطح تجربی واقع‌گراست و ایده‌آلیسمش مثل برکلی نیست.

متن: تاریخ فلسفه‌ی غرب (٣), آنتونی کنی

#کانت #دکارت #بارکلی #آنتونی_کنی

@volupte
نیوتون عنوان کرد که زمان و مکان هر دو "مطلق" اند, چون هیچ یک به وجود پدیده‌های فیزیکی یا ایده‌های ما از آنها وابسته نیستند. زمان یکنواخت و بدون ارتباط با هیچ چیز بیرونی جریان دارد. به همین ترتیب سخن گفتن از "مکان" به معنای مطلق نیوتونی آن تنها هنگامی حقیقتاً معتبر است که به روابط مکانی‌ای معتقد باشیم آنگونه که در ذهن وجود دارند.
...

بارکلی اظهار داشت که اعداد نمی‌توانند بیرون از ذهنی که فعالیت‌های ریاضی انجام می‌دهد, وجود داشته باشند. ریاضیات هم‌چنین نمی‌تواند تجربی باشد. ایده‌های حسی ما خود از پیش شماره‌گذاری نشده‌اند.

ریاضیات ابداع خود ما است. این نگرش از بارکلی یک "فرمالیست" ساخت, یعنی کسی که معتقد است اعداد پدیده‌های خیالی سودمندی هستند که واقعیت مستقلی ندارند. بارکلی فلسفه‌ی علم مدرنی دارد. مفهوم "اصل عدم قطعیت" ورنر هایزنبرگ در نظریه‌ی کوانتوم بر نقش "مداخله‌آمیز" مشاهده‌گر تأکید دارد. به این معنا که حضور مشاهده‌گر می‌تواند آزمایش فیزیک ذرات را تحت تأثیر قرار دهد. اگر نظریه‌ی نسبیت اینشتین پابر جاست, احتمالاً مفهوم زمان و مکان به نظر بارکلی نزدیک‌تر خواهد بود تا نیوتون.

متن: تجربه‌گرایی, دیو رابینسون و بیل میبلین

#بارکلی #نیوتون #هایزنبرگ #اینشتین #دیو_رابینسون #بیل_میبلین

@volupte