#چرا_نمیخوابد #قسمت_دوم 🔸سؤال دیگر این است که خود والدین چهطور با مقولهی به خواب رفتن بچه کنار میآیند؟ مادری که با بچهاش مدتها تنها میماند برای اینکه از شوهرش به دلیلی دور است، و زندگی پرخطری دارد، طبیعی است که دلش میخواهد تا بچه را در آغوش خودش بخواباند. چنین مادری خواهد گفت: «وقتی اون رو میذارم توی تختش و گریه میکنه، فکر میکنم که ولش کردم! وقتی بهش میگم شب بخیر، خیلی غصه میخوره!» میبینیم که در اینجا تا چهاندازه تنهایی مادر و وضعیت دلهرهآور ناشی ازدوری همسر باعث میشود تا دلهرهی خود را به بچه نسبت دهد، چون حس میکند که بعد از به خواب رفتن بچه، خودش تنها خواهد ماند. این اندوهی که مادر از آن حرف میزند آیا اندوه خودش نیست؟ آیا این او نیست که تنهاست، که از شوهرش دور مانده و فکر میکند که رها شده است؟
🔸میتوان فهمید که در چنین شرایطی، در آغوش گرفتن بچه، به همان اندازه که برای بچه دلچسب است، برای مادر نیز دلگرمکننده است.
🔸 لحظهی به رختخواب رفتن، از حیث روابطی که بین بچه و والدین ایجاد میشود، لحظهی پرباری است. همه چیز در این لحظه معنادار میشود، ادا و اطوار و حرکات صورت، نحوهی قرار گرفتن بدن، لحن صدا، سکوتها و کلماتی که بیان میشود.
🔸وقتی پدر یا مادر میگویند: «برو بخواب!» یا «شب بخیر!» تمام آن چیزی که در دل دارند آشکار میشود. بچه میتواند بفهمد که آیا پدرومادر خستهاند، یا میترسند او را تنها بگذارند یا دلشان میخواهد تنها باشند و لحظهای نفس بکشند. از لحن آنها میشود فهمید که آیا میگویند: «آخیش، بالاخره خوابید! حالا برم سراغ کارهای خودم!» یا اینکه مادر دلش میخواهد تا لحظهای را با شوهرش بگذراند، یا تنها باشد و به چیز دیگری فکر کند.
🔸 والدین وقتی بچه را به رختخواب میفرستند، شاید از اینکه در طول روز او را بهاندازهی کافی ندیدهاند احساس گناه کنند یا درگیر
#احساسات_دوگانه شوند: هم به یاد حال باشند و هم به یاد گذشته. باید از خود پرسید که آیا بچه و والدین لحظهی به خواب رفتن را به مثابه تداوم تجربه میکنند یا به مثابه جدایی؟
#ادامه_دارد #دکتر_مهدی_قاسمی #روانپزشک_و_رواندرمانگر #نوجوان@vianclinics