🌺گلچین تازه های سپکو🌺

اشعار سپکو:
#لب

از لب واژه ها
می چکد
فلسفه دلدادگی
و خیال شورانگیز حضورت را
تفسیر می کند
عطش خورشید
با تسبیح لب های سکوت

#زهرا_روحانی
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#زندگی

زندگی رویاء نیست
پنجه در بازوی مرگ انداختن است
خوردن قهوه تلخی به رنگ درد
در رینگ زندگی است

#محمدرضاافچنگی (م.الف.سکوت)
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#زندگی

زندگی هیچ نبود
جز یک فصل یخبندان
که چنان در زمهریر روزهایش
امیدهایخ زده‌اند
که حتی خورشید ارزوها هم
دیگر دست شسته است
از زندگی

#ماریا_مدان
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#فلسفه

فلسفه بافی می‌کند
دخترک خیال
در تاریکی دنیایی
که درد تنهایی
استاد هر فلسفه است

#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#فلسفه

فلسفه عشق
می چیند آرامش را
و در پیراهن پر چین زندگی
برای امید
فلسفه می بافد

#تهمینه_کاظم_نژاد_نیک
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#سیر

سیرم از دنیایی
که مرا
دست می اندازد
مرگ را بگو
به استقبالم بیاید
بی تو زندگی
سیری چند

#نعیمه_المولی
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#یلدا

شب یلدا به بلندایش که رسید
تموز و گرمای خورشید
دور شد
فلسفه ای مانٓد
خُلق آدم چون حوا
بی یلدا ناجور است

#ظریف_صیاد
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#فلسفه

فلسفه نچین
و کوک نکن
دل ناسازت را
برای هر رهگذری
نغمه ی شادی سر بده
اینجا کسی
فلسفه نمی داند


#کبری_یوسفی
#عزیزخانوم
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#تکیه

به چه رویایی تکیه دهم
که دردهای #زندگی را
تکیه‌گاه باشد

#سپکو
#میترا_رحمتی(قاصدک)

🌻🌺🌻🌺🌻

#آفتاب

از حوالی کدام آفتاب
گذشته ای
که کوچه هایت
پُر از سخاوت خورشید است
و سایه ات
طعنه می زند
به آفتابگردان ها

#نعیمه_المولی
#سپکـــو _آفتاب

🌻🌺🌻🌺🌻

#زندگی

دیگر دست زندگی
به من نمی رسد
از وقتی که
بی رگ شده است
زندگی در آغوش مرگ

#هایده_نثری
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#زندگی

زندگی
به اجبار زیستن است
در دوراهی تردید
وتفسیر رویاست
در لبخند خدا
به لحظه ای تمام می شود
قصه زندگی

#محمدرضاافچنگی ( م.الف.سکوت)
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

اشعار سپکو:
سلام وشب بخیر خدمت دوستان و اساتید محترم گروه 🌹



برنامه بداهه با مدیریت بانو المولی


زمان شروع برنامه ساعت ۲۱


واژه ها

خورشید
فلسفه
زندگی

دوستان گلم کلید واژه این سه کلمه می باشد




با تشکر فروان از شما بزرگواران 🌹🌹🌹🌹

۱۴۰۰/۹/۲۸

#خورشید

دست خورشید
بر ملا میکند
جای خالیت را
من به آغوش میکشم
تنهایی را
و پشتم گرم است
به خورشید خیالت

#رز
#سپکو‌

🌻🌺🌻🌺🌻

#دور

عجب نقاش دوره گردیست
زمین
تو را به دلش
و خودش را
به دور خورشید کشید

#نعمتی_کرفکوهی
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#فلسفه

سر می رود فلسفه از زندگی
من در برابر دلدادگی
سفسطه می کنم
و برای رویاهای بی منطق
فلسفه می بافم

#نعیمه_المولّی
#سپکـــو

🌻🌺🌻🌺🌻

#لبخند

لبخندت
به قشنگیِ خورشید است
فلسفه‌‌ی نگاهت
زیباست
وقتی به زندگی
لبخند میزنی

#سپکو
#میترا_رحمتی(قاصدک)

🌻🌺🌻🌺🌻

#زندگی

شعر زندگی را
در لیوانی با بویِ خامِ خاک
در کنارِ ساحلِ تقدیر
می نوشم
تا زیستن را زندگی کنم

#سپکو
#مهتاب_جهانفر

🌻🌺🌻🌺🌻

#زندگی

زندگی
کلاغ پیری است
که هر بامداد
پرهای سیاه خود را
در زمزم آفتاب می شوید
و کنج قفسی بزرگ
مرگ را زندگی می کند

#نعیمه_المولّی
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#فلسفه

فلسفه ی عجیبست
پشت درهای بسته ای
که نمیشؤد
تو را نفس کشید
باید
تنها در رویای نگاهت
فلسفه بافی کرد

# رز
#سپکو‌

🌻🌺🌻🌺🌻

#فلسفه

فلسفه ی ذهنم می پرد
ازروز مره گی #زندگی
اگر توباشی
دوباره می بافم
#فلسفه ی رویایم را

#کبری_یوسفی
#عزیزخانوم
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#زندگی

در نقطه‌ چین‌های زندگی
پُر می‌کنیم
فاصله‌هایی را
که به بیراهه می‌کشانند
راه‌ زندگی را

#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#زندگی

زندگی شاید کتابیست
که هر صفحه اش
به چالش می کشد
واژه های زندگی را

#هایده_نثری
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#خورشید

از طناب خورشید
می بافم
پیراهن شب ماهتاب را
در مهمانی خورشید

#تهمینه_کاظم_نژاد
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

#در

پشت هر دری که ماندم
خورشید دلتنگی
درز کرد
به در تنهایی ام

#مریم_عامری
#سپکو

🌻🌺🌻🌺🌻

خواب دلدادگان خزان زده را
سوت قطار بیداری آشفت
موازی ها
مهر ورزی
شالوده خزان است

#كرامت_اله_قرمزي✍️
#سپکو
#خزان

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

با زبان پاییز
سوت می کشد
قطاری که
تمام آرزوهایش را
به پای برگی ریخت
که همسفر شانه های پاییز بود

#هایده_نثری
#سپکو
#پائیز

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

زیباترین سمفونی دنیا ست
آنگاه ک
لا ب لای قهوه موهایت
آرشه ی عشق
از شرقی ترین نقطه
نواخته می شود
در گوش دنیا

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
#دنیا

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

بهانه ها دارند
خاطراتِ دود شده
در آتش نگاهت
و شعله شعله
تازیانه می زنند
بر تن احساسی که
بهانه ی تو را می گیرد

#فریبا_سلطانی
#سپکو
#بهانه

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

سوتش را کشیده است
قطار پاییز
نمی دانی درد نداشتنت
تا به کجا
کشیده شده است

#فرشادنیک_بخت_ارزنده
#سپکو
#کشید

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

آخرین قطار مقصد بهار
در ایستگاه چشم به راهی ها
درنگی کرد
پای بلیط مچاله شده ی تو
سوت پایان مرا
کشیدند
قطارهای بی قرار

#مجتبی_رجبی_راوندی( فطرت)
#سپکو
#قطار

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

میرقصند برگهای پاییزی
باصدای شرشر باران
در جنگلی مالامال رویا
که می نوازند نت های زندگی ام را
در موسیقیای پاییز

#محمدرضاافچنگی (م.الف.سکوت)
#سپکو
#پاییز

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

تاموسیقی باد افتاد
درشالیزارمویت
باخودبرد
تمام شعره ها را باد

#فرشادنیک_بخت_ارزنده
#سپکو
#باد

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

ملودی پاییز
نت به نت
با گیسوان طلایی تو
می‌رقصید
وقتی گل های پیراهنت
پاییز را رنگ کرد

#مریم_عامری
#سپکو
#پاییز

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

قدم های آمدنت را
نت به نت نواختند
برگ های پاییزی
زیر قدم های باد

#هایده_نثری
#سپکو
#قدم

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

آی دخترک پاییز
چند برگ مانده به زمستان
قصه هایم
انار دل خون
شده است
از دست پاییز هزار رنگ

علی ادریسی
#سپکو
#پاییز

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

می رقصد کلاه پائیز
بر سر عاشقی که
موسیقی دلدادگی را
همنوازی می کند
با خش خش برگهای پاییزی

#کیومرث_محمد_پرست
#سپکو
#پائیز

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

در تقویم دلم
جز ردپای حضرت پاییز نیست
و خزانم به لطف کرشمه‌های غم
چشم و چراغ تقویم است

#میترا_رحمتی(قاصدک)
#سپکو
#تقویم

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

لب شیر وانی شعرم
می نوازد باران
و در انزوای بی قراری
تردید نگاهت
بوسه می دوزد
برلب شب

#کبری یوسفی
#سپکو
#لب

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

تا راه افتاد پاییز
روی ریل پنجره
دلم هزار را ه رفت

#فرشادنیک_بخت_ارزنده
#سپکو
#راه

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

گونه های باغ
سیلی می خورد
سرخ می شود
و شانه های پاییز می لرزد
تا برگی سبز کند
زیر پای تابستان
دلتنگی باغ را

#شیرین_صدیقی
#سپکو
#باغ

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

قطار عمر
عبور میکند شتابان
بر روی ریل زندگی
و من
به تماشا می نشینیم
منظره های زیبای عمر را

#مژگان
#سپکو
#عمر

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

به موسیقی باد گوش می دهد
دختر پاییز
شاید تنهایی اش را
باد ببرد

#هایده_نثری
#سپکو
#باد

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

گلچین تازه های سپکو:
#فال

فالگیرهای شهر
ردّ قدمهای تو را
ته فنجانم دیده‌اند
این روزها تمام کوچه‌ها
گره خورده است
به گوشه‌ی فالم
🌹🌿🌹🌿🌹

#مهناز_پوراسد
#سپکو

خالی میشود سفره خیال
وقتی که دعوت نیستم
به یک فنجان خاطره
شاید کوچکتر شود هرروز
سفره بی احساس شاعری
🌹🌿🌹🌿🌹
#محمدرضاافچنگی (م.الف.سکوت)
# سپکو سفره

خاطره هایم نشسته اند
کنج قلبت
مرا دعوت کن
به نوشیدن یک فنجان خاطره
🌹🌿🌹🌿🌹
#کبری یوسفی
#سپکو_خاطرات

💥فنجان💥

در دو فنجان می ریزم
جرعه های عشق تنها گریزم را
کجایی
که تا ساحل چشمان تو
ردیابی کنم
بخار فنجان داغ را
🌹🌿🌹🌿🌹
🌿سپکو :مجتبی رجبی راوندی( فطرت)

تسکین می دهد
قند بوسه
مرض بدخیم وسوسه را
بگذار
فنجان مستی
تسکین دهد لب ها را
🌹🌿🌹🌿🌹
#مریم_عامری
سپکو

چای تلخ روز گار را
با قند لبت می نوشم
فرهاد تر از فرهاد نیستم
که کوه بتراشم
اما
خنده هایم از بی وفایی تو
تلخ تر نیست

🌹🌿🌹🌿🌹
علی ادریسی
#سپکو_ تلخ

نت‌های قلبم
کند می‌نوازند
آهنگ بودن را
بیا که
#تسکین تارهای شکسته دل
نت‌واره‌های جاری صدای توست
🌹🌿🌹🌿🌹
#سپکو_نت
#میترا_رحمتی(قاصدک)

چای تلخ روز گار را
با قند لبت می نوشم
فرهاد تر از فرهاد نیستم
که کوه بتراشم
اما
خنده هایم از بی وفایی تو
تلخ تر نیست

🌹🌿🌹🌿🌹
علی ادریسی

قندان نگاهت
در دلم
قند آب می کند
🌹🌿🌹🌿🌹
#کبری یوسفی
#سپکو_قند

#شعر

در کافه ی شعر
مردی شبیه تو
خاطره هایم را
پوشیده است
و مرا دعوت می کند
به نوشیدن یک فنجان شعر

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو _شعر

مثل یک فنجان جای تلخ
کنارت عشق را
چون قند زندگی
نوش جان می کنم
تا تسکین دردهایم باشد
این فنجان خاطرات
🌹🌿🌹🌿🌹
#ترنم
#سپکوی فنجان

#راه

صبح که از راه می‌رسد
در طلوع نبودنی دیگر
با فنجانی اشکِ خاطره پهلو
یادت را
چشم به راه مینشینم
🌹🌿🌹🌿🌹
#ماریا_مُدان
#سپکو

به پا بوسی چشمانت
تاول می زند نگاهم
و در عطش قدمهایت
پر می شود فنجان شوق
از خاطرات قند پهلویی که
طعم قهوه ی چشمان توست
🌹🌿🌹🌿🌹
#فریبا_سلطانی
#سپکو
#چشم

#لب

از لبِ فنجان
شعر می چکد
هر بار که
نزدیک می شود
به لبهایت

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو _لب

#لبِخند
و #فنجانی
ازقهوه ای چشمان کالت
چه #تسکینی شود
برای #لبِ خشکیده ی شعر
🌹🌿🌹🌿🌹
#فرشاد_نیک_بخت_ارزنده
#سپکو_لب

#دست

به دست شب سپردم
خستگی هایم را
وقتی فنجانی ماه
به دستم داد
🌹🌿🌹🌿🌹
#هایده_نثری
#سپکو

بیخیال مرض #قند منم
که بدعادت شده‌ام
به قند لبانت
🌹🌿🌹🌿🌹
#سپکو_قند
#میترا_رحمتی(قاصدک)

در ورای حسرت
زندانی شده ام
پی تسکین دل
کاش عطر نسیم ات
سر خوش کند
خاطرات حسرتبارم را
🌹🌿🌹🌿🌹
#فریبا_سلطانی
#سپکو
#حسرت

#شعر

فنجانی شعر
برایم بریز
تابا قند واژه هایت بنوشم
کاش می دانستی
تسکین تمام تلخی‌هایم است
جرعه جرعه شعرهای نابت
🌹🌿🌹🌿🌹
#ماریا_مُدان
#سپکو

#فنجانهای قجری ردیف اند
افسوس
هیچگاه
بیرون نیامد
فال چشمانت
از #فنجانی که نصیبم‌ شده است
🌹🌿🌹🌿🌹
#فرشاد_نیک_بخت_ارزنده

#سپکوفنجان

درد می کشد
بند بند استخوان این کوچه
آنگاه که
لبخند این دروغ
بر لبان درد ماسید

🌹🌿🌹🌿🌹
#اعظم_ملکپور_مهربانو
#سپکو_کوچه

ستیغ دل
در سینه نگاه
قنداب هوس ریخت
ودر ازدحام نگاه رقیب
به لبهای یاقوتی اشتیاق
نه ظرف ظریفی
که فنجانی از عشق ودلدادگی بود
🌹🌿🌹🌿🌹
#سپکو _دل
#مهدی _روحانی


فنجان لحظه‌هایم
از قهوه‌ی تنهایی
پر است
و فال می‌گیرد
تقدیر
از ته مانده‌ی فنجان‌ام
🌹🌿🌹🌿🌹
#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_فنجان

تسکین می‌دهد
درد تنهایی‌ام را
تسکین دهنده‌ی نگاهت
🌹🌿🌹🌿🌹
#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_تسکین

رجبعلی باقری:
تصویرِ نگاهت را
نقاش شده اند
واژه هایی که
تو را بالابلند
به تصویر می کشند

#رجبعلی_باقری
#سپکو_تصویر
#بداهه

نعیمه_ المولّی:
#تار

تارهای سفید آینه
سیاه میبافد بختم را
می شکند شمعدان امید
و چشمان زنگار بسته ام
#تصویرِ دنیا را
تار می بیند

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو -تار

#گیسو

چه گیسوها
که نذر نسیم نکرده ام
تا شبی بیایی
و با شانه هایت
در میان بگذارم
#راز سر بسته ی گیسوانم را

#نعیمه_المولّی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکـــو _گیسو

Arezou Abbasi (پاییزه):
چشمت را نبند
بگذار نقاشی کنم
برفی‌ترین تصویر را
در خیال بارانی‌ام

بوم شعرم
شکل درد می‌شود
چشمانت را که می‌بندی


#آرزو_عباسی_پاییزه
#سپکو_چشم
#چالش
#تصویر

طاهره موسوی نژاد:
تصویر ناب چشمانت را
حک می‌کنم
بر لوح دلم
تا تصور نکنی
در صندوق خاطرات
گم می‌کنم
تصویر نگاهت را
#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_تصویر

Fariba Soltani🧿❤:
#راز

بر سر سفره ی راز
فاش می کنند
چشمهای نافذت
غم های پشت پرده را
و جار می زنند
جراحا ت سرنوشت
رازهای مگو را

#فریبا_سلطانی
#سپکو

رجبعلی باقری:
زار می گرید
اندوهی در من
که یتیمِ توست
آن سوی نیزار

#رجبعلی_باقری
#سپکو_زار
#بداهه

نعیمه_ المولّی:
#چشم

#راز چشمانت را
منجمان هم نمی دانند
شاید آتشفشانی باشد
در انتهای یک اقیانوس
یا سیاهچاله ای در معبد مصر
کاش می شد رصد کنم
کهکشان چشمانت را

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#‌سپکو -چشم

راز گریه‌های شبانه را
کوچه‌های دلتنگی
می‌دانند
آنجا که عاشقان دلباخته
سر به دیوار
زار می زنند
راز خود را
#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_راز



هایده نثری:
#تصویر

تصویر جوانی ام را دزدید
دیگر نشان آینه نمی دهم
هیچ تصویری را

#هایده_نثری
#سپکو

عزیز خانم:
رازی ست در نگاهت
که تنم را
شگوفه می دهد
ترس دارم
که راز دلم را فاش کند

#کبری_یوسفی
#سپکو_راز
شرمنده

هایده نثری:
#دریا

از چشمان دریا
کف بارید
وقتی گوش ماهیها
حمل کردند
راز های دریا را

#هایده_نثری
#سپکو

رجبعلی باقری:
رازی ست بینِ ما
گرم بود آغوشت
لرزیدم
رازیست که فصل ها نمی دانند

#رجبعلی_باقری
#سپکو_راز
#بداهه

Arezou Abbasi (پاییزه):
دست از شعرهایم بردار
نمی‌بینی
راز مگوی من
سطر به سطر
در پس استعاره‌های عاشقی
دست به دعا برداشته است


#آرزو_عباسی_پاییزه
#سپکو_دست
#چالش
#راز

رجبعلی باقری:
ممنونم استادم حالا چطور شد؟


رازی ست بینِ ما
گرم بود آغوشت
و من لرزیدم
فصل ها برایشان معمّا شده است
این راز

#رجبعلی_باقری
#سپکو_راز
#بداهه

قاصدک:
بر #تصویر خواب
رنگ رویا می‌زنم
و می دوزم
بر تن مخمل شب
#تصویر #راز‌هایم را

#سپکو_تصویر
#میترا_رحمتی(قاصدک)

ف☘️a☘️ر☘️a☘️ح☘️n☘️ا☘️z:
#زخم

زخم بستر گرفت
شعر پیر عاشقی
که سالها
زمین گیر کاغذ است
و گوشی نمی یابد
تا نجوا کند
#راز دل زخم خورده اش را


#فرحنازشیخی
#سپکو

نعیمه_ المولّی:
بر #تصویر خواب
رنگ رویا می‌زنم
و می دوزم
بر تن مخمل شب
#تصویر #راز‌هایم را

#سپکو_تصویر
#میترا_رحمتی(قاصدک)




ضحی:
به تصویر کشید
راز بی پناهی را
آشوب بیدلی
که سیاه‌پوش کرد
از ماتم نبودنت
صحنه خلقت را
با تصویر نزول افتاب

#زهرا_روحانی
#سپکو
#تصویر
۴۰۰/۷/۱۱

نعیمه_ المولّی:
در اندیشه ات
بارها غرق می شوم
و دلم را
به دریا می زنم
انگار جهان من
تماما خلاصه شده است
در اندیشه تو


#مریم کوهکن
#سپکـــو _اندیشه



.:**:.☆*.:｡.✿FarzanehNiknam✿.｡.:* ☆:**:.:
سایه های خیالت
تصویری موهوم است
به رنگ شب هایم
که به یادت
در خواب و خیال دیده ام


خیال
سپکو
فرزانه نیکنام


تصویر

مهران توحيدی:
زخمِ بستر گرفتند شعرهایم
بس که
در بسترِ کتاب خوابیدند
م..ممنوع
#سپکو
@mehrantohidisepko
@mtohidipoems

عزیز خانم:
پاییز دعوت می کند
پرندگان بازیگوش را
برشاخه های ترددش
و میوه های شیرینش
در ذهنم می ماند
تصویر زیبای پاییز

#کبری یوسفی
#سپکو_پاییز
شرمنده استاد بانو جانم

قاصدک:
شعله میکشد
از عمق شعرهایم
#رازی مگو
و با هر بار تکرار
عاشقانه‌هایم
شعله‌ورتر می‌شوند

#سپکو_شعله
#میترا_رحمتی(قاصدک)

هایده نثری:
#تصویر

تصویری کشیدم
از شب
و ماه را شنا ور
در رودخانه ای انداختم
که غرق کرده بود
تصویر رازهایش را

#هایده_نثری
#سپکو

نعیمه_ المولّی:
دعوت می کند پاییز
پرندگان بازیگوش را
به شاخه های ترد
و میوه های شیرین
ودر ذهنم می نشانَد
تصویر زیبای پاییز را

#کبری یوسفی
#سپکو_پاییز
شرمنده استاد بانو جانم


M Sadeghpour:
#راز
رازی در عمق چشمانت

سو سو می زند

ستاره های نگاهت
ترا فروخته اند
به خوابهای شبانه ام
خطوط مهربان لبخندت
سرشار از #رازهای مگوست

#سپکو
# صادقپور
#راز
#

🍁 بداهه سرایی یکشنبه 🍁

هنگام: چهارم مهرماه1400
⏰ آغاز: بیست و یک
⏰ انجام: بیست و دو

#سوگ

به سوگ می نشینم
مرگ قناری کوچکی را
که امید
سر می داد
و می آویزم
به گوش دل
سوگواره هایم را

#نعیمه_المولّی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکـــو _سوگ

#دست

دست زمان را
قطع کرده است
قرن نو
در نبرد آبی
که از فرات دست می شوید

#زهرا_یوسفی
#سپکو_دست

🍁 آرایه ی تلمیح 🍁

#دیدار

در آخرین دیدار
چشمانم
کاسه کاسه آب ریختند
پشت پای مسافری
که ترجمان نگاهش
دیدار به قیامت بود

#نعیمه_المولّی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو _دیدار
صنعت تلمیح

#آفتاب

آفتابِ امید
لبِ بامم رسیده است
خورشید
خستگی هایش را
بر شانه ی کوه می گذارد
و من همچنان کنار روز
به صید آفتاب مشغولم

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو _آفتاب
تلمیح

خسته از سطرهای انتحاری
در پاورقی شعرهایم
نام تو را
قدیس وار می ستایم
و نیک می دانم
روزی هلاک خواهم شد
در آغوش خسته ی غروب



#فریبرز_مقدسی
#سپکو
🌸🌸🌸

#سر

سر گردنه ی فصل
می ایستد
پاییز دزدی
که با مکر مهر
سر می رسد

#زهرا_یوسفی
#سپکو_سر

🍁 آرایه ی تلمیح 🍁

در جراحی لبخند
خود را هلاک می‌کنم
تا عشق را
به لبانت بدوزم

#سپکو_لب
#میترا_رحمتی(قاصدک)

🌸🌸🌸


#آسایش

به آسایش نمیرسد
سربازی که هجوم دشمن
چون خنجر نامردی
روانش را می درَد
وتنها پناهگاهش
آسایشگاه است

#آرش‌کیانی....... 🌹

#سپکو
🌸🌸🌸

بر قوم هلاک
آه می کشد
نوح
از آسمان زلال
تا زمین گناه
چه غمبار می بارد
باران هلاکت


#اعظم_ملکپور_مهربانو
#سپکو_هلاک

🌸🌸🌸

پاییز که می آید
پنجره مهر را
رو به کوچه عشق باز می کنم
شاید امسال بیایی
و بنشینی
بر آسایش خیال پاییز


#اعظم_ملکپور_مهربانو
#سپکو_پاییز

🌸🌸🌸

هلاکِ خنده ی توست
چشمی که به دامت
اسیر است
و عاقبت
هلاک خواهد شد

#رجبعلی_باقری
#سپکو_هلاک

🌸🌸🌸

#هلاک

شده ام هلاک نفسی
که می سوزاند
در گرداب خنده هایش
استخوان هایم را
چه بی پایان است
این هلاکت

#اسفندیار_زیلائی
#سپکو

🌸🌸🌸

آسایش دو گیتی را
تفسیری نیست
وقتی دوست
دشمن آسایش است

#ندا _عابدی
#سپکو _ آسایش

🌸🌸🌸

آسایش

آسایش دو گیتی را
یاد میدهد آسمان
به ابرهای باران زا
تا بی خبر از همه جا
به هم نریزند
آسایش ماهیان برکه را

زهرا سادات هاشمی
#سپکو آسایش

🌸🌸🌸

#دل

دل به نگاهی بسته ام
که آب می کند
دل سنگ را

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکـــو _دل
#تلمیح

🌸🌸🌸

#هلاک مرا
در برهوت تنهایی
کسی رقم می زند که
زیبایی زندگی را
در کوچه باغ های خیالم
به #هلاکت رسانده است.

#صادقپور

🌸🌸🌸

دیروز گهواره ی آسایش را
خدا بود مادر
امروز
ارزانی اش شده است
تخت آسایشگاه

#رجبعلی_باقری
#سپکو_آسایش

🌸🌸🌸

کمی خدا می‌خواهد دلم
تا دست در دستان کرمش
با آسایش خاطر
قدم بزنم خداییش را

#سپکو_خدا
#میترا_رحمتی(قاصدک)

🌸🌸🌸

هلاک کلاه قدرت است
فرعون زمان
تحریم شجاعت می‌کند
دل‌های پایدار را
تا ذره ذره
در دریای ترس
هلاک شوند

#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_هلاک

🌸🌸🌸

#آسایش

با هیچ آسایشگاهی
معاوضه نمی کنم
آسایش چشمانت را

#مهدی_صابری
#سپکو_آسایش

🌸🌸🌸

#شبنم چشمانم

بر گونه ی بامدادان بی تو

فرو می چکد

و اسایش دو گیتی ام را

بر هم می زند

چک چک شبنم های شبانه ام
#شبنم
#صادقپور

🌸🌸🌸

#نشان


پرنده های بی نام و نشان
در تیر رس آسمان
جولان می دهند
تو نیستی
و کمان های بی آرش
بالهاهایم را
نشانه می گیرند

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو _نشان
#تلمیح

هیچ راه هلاکی نیست
در این صومعه ی دل
مگر راهب عقل
گذرش بیفتد
به بیابان هلاکت عشق

#افسانه_ڪامڪار
#سپکو_هلاک
🌸🌸🌸

بر مدار آسایش
در حافظه ی کبود تن
پشت پرده های مه گرفته
نذر احساس وحشی باد شد
آسایش ما


#فریبرز_مقدسی
#سپکو

🌸🌸🌸

بال‌های پروازت را
به من بده
تا در آسمان خیال
دریابم
آسایش لحظه‌های پرواز را

#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_پرواز

🌸🌸🌸

کامم شیرین می شود
به کندوی نگاهت
و از شهد وجودت
می چشم
طعم شیرین عشق را

#کبری یوسفی
#سپکو_ شیرین

🌸🌸🌸

هلاک گشته است
برای پیاله ای احساس
از عریانی ترین عواطف آدمی
که نم نم اگر نبارد
هلاک می شویم همه ی ما

#رجبعلی_باقری
#هلاک

🌸🌸🌸

بر دروازه عرش زانو زده اند
قدیسانی
که طواف می کردند
کعبه رویت را
و آسایش دو گیتی را
بهم می زد
محو رد پایت در عرش

#زهرا_روحانی
#سپکو
#عرش

🔶بداهه سرایی یکشنبه🔶
🔷هنگام:21شهریور1400
⏰ آغاز: بیست
⏰ انجام: بیست و یک

🍃بزرگ سروران سپکوسرای🍃

اراده ی همگانی
بر نشر گسترده ی سپکو را
✅ با موضوع اجتماعی روز
✅ در چالش تصویر
بکار می گیریم.

🌸🌸🌸

#اشک

چکه می کند اشک
از بامِ نم زده ی چشمانم
من زاده ی فقرم
که چکمه های تقدیر
پایم را می زند
و آستینم
بوی اشک میدهد

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو -اشک

#مادر


جنازه ی سرزمین مادری
دفن می شود
در خلوت درزهای خاک
آنگاه که روی رنج کفن
گسل های امید را
مادرانه وصله می زند

#زهرا_یوسفی
#سپکو_مادر

🌸🌸🌸

#دنیا

یک دنیا اشک
قدم میزند
جایی که بغض ها
میخندند
از بی رحمی دنیا

#مهدی_صابری
#سپکو_دنیا
۴۰۰/۶/٢١

🌸🌸🌸

#یتیم

بازیگری است یتیم
که با اشکهایش
میخندد
تا ثابت کند دنیا
بی تفاوت تر از آن است
که حامی یتیمان باشد

#مهدی_صابری
##سپکو_یتیم
۴۰۰/۶/٢١

🌸🌸🌸

#باران

به چشم های بارانی تو
هیچ سلامی نیست
گوشهای سرزمینت
عاجز است از شنیدن
زمزمه های گلوله های باران

زهرا سادات هاشمی
#سپکو باران
چالش تصویر

🌸🌸🌸

#شیر

شیر بی چنگال
ناله کن
گَلویِ آبستن درد را
گلوله
تفنگ شاه مسعود
پژواک فریاد توست که
از پنج شیر می آید

#اسفندیار_زیلائی

#سپکو
#بداهه

🌸🌸🌸


می چکد اشگ
بر دامن مادری
که می نالد
از غم نا بسامانی
و می نویسد شعرهایش را
با اشگ

#کبری یوسفی
#سپکو_اشگ

🌸🌸🌸

#گریه

میان گریه
قهقهه می زدم
و آسمان
پریشان حالیم را
یک دل سیر
گریه می کرد

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو _گریه

#زخم


شانه ی زخمی مادر
در آغوش بیکسی
جستجوی مرهم می کند
آنگاه که از پیچ وخم خستگی
پیر شده است
به پای زخم های کودکی

#زهرا_یوسفی
#سپکو_زخم

🌸🌸🌸

مرا مردان طالب
محکوم کرده‌اند
به اسارت و بردگی
و جان را به نرخ نان
میبلعند طالبان

#سپکو_طالب
#میترا_رحمتی(قاصدک)

🌸🌸🌸

#اشک

اشک می ریزم
در بازار سنگتراش ها
پشت شهری ابدی
که نامش را به اشتباه
بهشت گذاشته اند
و هر پنجشنبه
خیرات اشک می کنند

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکـــو _اشک

نفس‌هایم
حبس می‌شوند
و به شماره می‌افتند
آنگاه که درد بردگی
در من نفس می‌کشد

#سپکو_نفس
#میترا_رحمتی(قاصدک)

🌸🌸🌸

در شهر بی جان
که دلواپسی
پادشاه است
زمین شَک را
به قیمت اشک
سند می‌کند
برای مردم شهر

#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_شهر

🌸🌸🌸

#سلاح

سلاحی
جز اشک ندارم
انگاه که به اسارت می برند
معصومیت بی سلاحم را

#ماریا_مُدان
#سپکو

🌸🌸🌸

#گریه

گریه های تلخ تو
شبیه لبخند پروانه است
به شمع
که بیصدا
گریه می کند

#مهدی_صابری
#سپکو_گریه

🌸🌸🌸

🍃🌺

#دل

وقتی دلم شکست
غباری از سکوت وجودم رافراگرفت
چشمانم آیینه ایی شد
تا درنی نی نگاهش
عمق دردی رابخواند
که هربار دلم را میسوزاند

#آرش‌کیانی........🌹

#سپکو

🌸🌸🌸

می چکد غم
از چشمان کودک افغان
وقتی طالبان
به اسارت میبرند آزادگی را
در سرزمینی که
دلهای دخترانش تا ابد
مالامال غم می شود

#محمدرضاافچنگی (م.الف.سکوت)

#سپکو غم

🌸🌸🌸

کودکی‌هایش را
با دستان زمخت
درون بقچه‌ی شهوت
پیچیدند
تا در آغوش مهر گیرند
کودکی را
#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_کودکی

🌸🌸🌸

حق زندگی را
از من گرفتند
آنان که خون رویاهایم را
به ناحق ریختند

#سپکو_حق
#میترا_رحمتی(قاصدک)

🌸🌸🌸

خواب هایم پریشان است
بیدار می مانم
تا وقتی که دست خدا
شانه زند پریشانی ام را

#مریم دیانت
#سپکو

🌸🌸🌸

تلختر از گریه کودک افغان
لبخند جهالت است
بر پیکره سرزمینی که
به اسارت می برند پدران
عفت دختران افغان را

#محمدرضاافچنگی (م.الف.سکوت)
#سپکو افغان

🌸🌸🌸

حکم قضا بود
آوارگی زنی بی پناه
و این
خود دردی بود هزاران
در نفس لوامه ی
قاضی و قضا

#فریبرز_مقدسی
#سپکو

🌸🌸🌸

#پرنده

پرنده ها می هراسند
از رقص مترسکهای پوشالی
بر اشک جالیزی
که بذری ندارد
برای گرسنگی پرنده‌ای زخمی

🌺🌿🌺🌿🌺

#کبری_یوسفی
(عزیز خانوم)
#سپکو_پرنده

با شقایق ها می رقصی
دلم غنج می رود
با بوسه ای
مرا دعوت کن
به پایکوبیِ شقایق ها

🌺🌿🌺🌿🌺

#کبری_ یوسفی
(عزیزخانوم)
#سپکو_شقایق

تصویری
از رویاهایم می سازم
که هر صفحه اش
احساسم را بر می انگیزد
در تصویر نگاهت

#کبری یوسفی
(عزیزخانوم)
#سپکو_تصویر

🌺🌿🌺🌿🌺

نسیم شعرهایت مرا
می کشاند به نا کجا آباد
دلم پریشان میشود
باهر نسیمش

🌺🌿🌺🌿🌺

#کبری یوسفی
#سپکو_نسیم
بداهه

وقتی قلم را
می رقصانم
برای عاشقانه هایم
رنگین کمان میشود
تمام آرزوها با قلم

🌸🍃🌸🍃🌸

#کبری_ یوسفی
(عزیزخانوم)
#سپکو_قلم

نوای عاشقی در چشمانت
موج میزند
ومرا را می کشاند
به نوای دل انگیز نگاهت

🌸🍃🌸🍃🌸

#کبری_ یوسفی
(عزیزخانوم)
#سپکو_نوا

لبم را به فنجان
شعرت می چسبانم
تا واژه ها
قطره قطره
بچکند از لبانم

🌸🍃🌸🍃🌸

#کبری_ یوسفی
#سپکو_ لب

زمین که می لرزد
می تکاند
غبارتنهایی اش را
اما یاد تو همیشه
مرا زمین می زند

🌸🍃🌸🍃🌸

#کبری_یوسفی
(عزیزخانوم)
#سپکو
#زمین

واژه گان خاطراتم را
عاشقانه
پچ پچ می کنم
درگوش واژه های فراموش شده


🌸🍃🌸🍃🌸
#کبری یوسفی

(عزیز خانوم )

# سپکو واژه

کجای دلم
قدم گذاشته ای
که عاشقانه
برای تو می نویسم
دل سروده هایم را

🌸🍃🌸🍃🌸

#کبری یوسفی
(عزیز خانوم)
#سپکو دل

سنگ صبورت نبودم
که بانگاه بی مهرت
پرتم کردی
تا بی انتها
و تمام عاشقانه هایم
بسان سنگ قلاب شد

🌸🍃🌸🍃🌸

#کبری یوسفی
(عزیزخانوم)
#سپکو سنگ

روزگارم تیره وتارشد
با دردی که
آبستن سختی روزگار است

🌸🍃🌸🍃🌸

#کبری یوسفی
#سپکو روزگار

از الفبای بهار آموختم
چگونه چادر سبزم را
پهن کنم
بر الفبای زندگی

🌸🍃🌸🍃🌸

#کبری یوسفی
(عزیزخانوم)
#سپکو الفبا
‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌