🌺گلچین تازه های سپکو🌺

#فریبرز_مقدسی
Канал
Логотип телеграм канала 🌺گلچین تازه های سپکو🌺
@tazehayesepkoПродвигать
212
подписчиков
1,3 тыс.
фото
18
видео
150
ссылок
تازه ترین آفرینه های سپکوسرایان با واژه های پارسی سره را از کانال گلچین تازه های سپکو دنبال کنید
#تنهایی


گستره ی تنهایی من
کوچه‌باغی مه‌آلود است
که تک درخت باورش
گل می‌دهد
در آغوش سرد تنهایی


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی_سره
#چکامه


چکامه‌هایم
قطره قطره باران می‌شوند
وختی دیبای نگاهت
گونه‌های شهری را
در دامن چکامه‌ها می‌چلاند



#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#ساز


ساز ناکوک نگاهت
من را
به گردش سد کوچه‌ می‌برد
و در تکه‌ای آزاد
به رامشگری می‌خواند
در ساز بادهای مست


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#سپید


سپیدپوش واج هایم
زنی است
که با لب‌های اناری اش
بارور می‌کند
سپیدی هر ابری را


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#خواب


رگ خواب چشمانت را
آفتاب خوب می‌داند
که چگونه از چهره ات
نخش روشنایی
بر زمینی بزند که هنوز
از خواب بیدار نشده است


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#پنجه


پنجه ی شب
گونه‌ ماه را می‌نوازد
وختی شکوه لبخندت
بازتاب واژه‌های سپید است
و دم و بازدمهایت
پنجه در پنجه اندوه می‌ اندازد


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#پنجه


پنجه ی شب
گونه‌ ماه را می‌نوازد
وختی شکوه لبخندت
بازتاب واژه‌های سپید
و دم و بازدمهایت
پنجه در پنجه اندوه می اندازد


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#سنگ


سنگ به سنگ
گم شده‌ام
در رودخانه‌ای که
ماهی سرخ لبانت
دل سنگش را آب می‌کند


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#دل

دل بی‌تاب دلبر
تابش لب سرخت را
در گوش ماه
پچ پچ می کند
و دم به دم شب را
دلبرانه شکار می‌کند

#فریبرز_مقدسی
#سپکوپارسی
#آغوش


تنگنای آغوشت
آتشکده ی دم
و بازدم های من است
به دیرینگیِ نخستین بوسه
و سرخ ترین پدیده
که به یادبود نیاکانمان
در آغوش زمین نهفته است


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#آسمان


آسمان شب را
سپید نوشتم
و زایش آفتاب نگاهت را
افزودم
بر قامت هفت آسمان


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#چامه


دست چامه‌هایم
به دامنت نرسید ولی
دلتنگ که شدی
بلند بلند بخوان
واج هایم را
که روی جامه ی دریا
چامه کرده‌ام


#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#نوروز

شاید نوروز
جایی در تکاپوی دلهره
نشاندن دو خط لبخند باشد
بر دهانی
که نوروز در آن نروئیده است

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
#شهر

شهری
فانوس به دست
چامه‌هایم را گام می‌زند
و روی سنگفرش اندوه
تلخابه ی چرخ گردون را
در بستر شهر می‌ریزد

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
#آسمان

آسمان شب را
سپید نوشتم
و زایش آفتاب نگاهت را
افزودم
بر قامت هفت آسمان

#فریبرز_مقدسی
#سپکو_پارسی
#زمین

در نبض زمین
چه چیز تپنده‌تر
از چکامه‌های سینه‌چاک
که در عطش دیوان شدن
فرسنگ‌ها راه می‌آیند
تا در ضمیر سبز چشمانت
زمین‌گیر شوند

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
#نزدیک

دوری اما نزدیک
مثل یک موج
که از رفتن بازمانده است
و در توالی ساعات دیرگذر
حجم سنگین نعره‌ها را
برصخره‌های نزدیک می‌کوبد

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
#بداهه

بداهه گفتنت را
شعر نمی‌دانم
اما شعور نگاهت
لحظه‌های تب‌دار را
بداهه می‌نوازد

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
#فرسنگ

فرسنگ‌ها فاصله
تا لمس گدار چشمانت
پارو زده‌ام
از سیب خنده
تا چال گونه‌ات
چند فرسنگ مانده است

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
#دست

دست نغز نسیم
لای تره ی موهایت
رگ به رگ شد
وقتی آفتاب نگاهت
بر چشم خیس و ابری ام
دست تکان می‌داد

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
Ещё