گرگ - علیاشرف درویشیان از مجموعه داستان «از این ولایت»
در داستان «گرگ»، معلم جوانی میخواهد شبانه خودش را به صحرای پر از برف و گرگ بزند و کتابهایی را که خریده است به شاگردانش برساند. او جانش را دوست دارد و این را از نبردش با گرگها و تقلایش برای زندگی میتوان فهمید، اما چیزی که صبر کردن تا صبح را برای او سخت کرده است، چشم براهی ِ بچههایی است که او دنیای آنها را درک کرده است. او درک کرده که در آن دنیای بیهیچ دلخوشی، قصههای آن کتابها برای آن بچهها چه دلخوشی بزرگ و بیجایگزینی است. آنقدر که حتی دلش نمیخواهد انتظار آنها را از صبح تا ظهر کش بیاورد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. #علیاشرف_درویشیان #از_این_ولایت #گرگ