📚 سخن پروران🖋

#عراقی
Канал
Логотип телеграм канала 📚 سخن پروران🖋
@sokhansarayannПродвигать
349
подписчиков
4,59 тыс.
фото
809
видео
5,55 тыс.
ссылок
بلبلِ عرشند ، سخن پروران ! نظامی گنجوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این ره هر نفس صد خون بریزد
نیارد خواستن کس خون‌بهایی

#عراقی

آلبوم #همایون_مثنوی
آواز: محمدرضا #شجریان
سنتور: منصور #صارمی

گوشه‌ی بیداد و فرود #دستگاه_همایون

t.center/sokhansarayann 🎻
هیچ کس نیست که دیوان صائب رابگشاید وبالاخره بیتی یا مضمونی به دلخواه خوددر آن پیدانکند.
#دیوان_صائب_تبریزی مثل درخت لیموی میناب است،درختی که گاهی تا ده هزار دانه میوه می دهد...خودمینابی ها می گویندهروقت آدم دست در درخت لیمو ببرد،دستش خالی بیرون نخواهدآمد.!
وقتی شعرخوبی از #سبک_هندی می خوانم اگر کسی پرسید، از کیست؟
وواقعا سراینده آن معلوم نباشد من بلافاصله می گویم،ازصائب است.مگر آنکه خلافش ثایت شود.
مبنای این قضاوت چشم بسته ام هم این است که صائب ،اصولا #ماده_الموادسبک_هندی است...

#دکترباستانی_پاریزی
کجاوه ناهم لنگ/نشرعلم/صص۱۶تا۱۸


پی نوشت ادمین: 🔻
گفتنی است که شعر فارسی را به صورت عمومی به چند سبک تقسیم کرده اند که عبارتند از:
- سبک #خراسانی
- سبک #عراقی
- سبک #هندی
- سبک #بازگشت ادبی
- سبک #شعرنو یا شعر معاصر
t.center/sokhansarayann 🎻
...خرم آن عاشق، که بیند آشکار
بامدادان ، طلعتِ نیکویِ تو

فرخ آن بی‌دل، که یابد هرسحر
از گلِ گلزارِ عالم. ، بویِ تو...

#عراقی
دیوان اشعار_ابیاتی ازغزل شماره ۲۳۰


t.center/sokhansarayann 🎻
...خرم آن عاشق، که بیند آشکار
بامدادان ، طلعتِ نیکویِ تو

فرخ آن بی‌دل، که یابد هرسحر
از گلِ گلزارِ عالم. ، بویِ تو...


#عراقی
دیوان اشعار_ابیاتی ازغزل شماره ۲۳۰


t.center/sokhansarayann 🎻
عمرم گذشت ویک نفسم بیشترنماند
خوش باش کزجفای تو این نیز بگذرد.

#عراقی


t.center/sokhansarayann 🎻
خوشا دردی که درمانش تو باشی
خوشا راهی که پایانش تو باشی...

#عراقی


t.center/sokhansarayann 🎻
درمیکده می کشم سبویی
باشد که بیابم از توبویی


#عراقی


t.center/sokhansarayann 🎻
عشق، شوری در نهادِ ما نهاد
جان ما در بوتهٔ سودا نهاد

گفتگویی در زبان ما فِکند
جستجویی در درون مانهاد

داستانِ دلبران آغاز کرد
آرزویی در دل شیدا نهاد

رمزی از اسرار باده کشف کرد
رازِ مستان جمله بر صحرا نهاد

قصهٔ خوبان به نوعی باز گفت
کاتشی در پیر و در برنا نهاد

از خُمستان جرعه‌ای برخاک ریخت
جنبشی در آدم و حوا نهاد


#عراقی


t.center/sokhansarayann🎻
جمال الدين ابومحمد ،الياس بن يوسف متخلص به #نظامی درسال ٥٣٥ ه ق در #گنجه متولد ودر سالهای ٦٠٧-٦١٢ ه ق وفات يافت(احتمال قويتر ٦٠٨ ه ق)ودر همان شهر گنجه اذربايجان مدفون گرديده است. سبك شعری وی #عراقی و در دورهً سلجوقيان و شروانشاهان ميزيست.

آثار مهم وی #خمسه_نظامی شامل مخزن الاسرار، هفت پيكر، خسرو و شيرين ، شرف نامه، ليلی و مجنون و نيز ديوان حكيم نظامی می باشد. سبك سخن سرايی و زبان شعری وی مورد تقليد بسياری از نام آوران پس از او قرار گرفته است. برخی وی را پايه گذار "ساقی نامه"می دانند.

حافظ بزرگ نيز ادامه دهنده راه نظامی بوده است. داستان ليلی و مجنون او سرآغازی شد برای بسياری سرايندگان پارسی گوی و كرد زبان و پشتو. اين منظومه جاودان در ادوار مختلف توسط ديگران همانند اميرخسرو دهلوی و جامی و ديگران باز افرينی شد. شعر پيرزن و سلطان سنجر او بيانگر انديشهً ژرف او در امور كشورداری واخلاق انسانيست

پيرزنی را ستمی درگرفت
دست زد و دامن سنجر گرفت

كأی ملك آزرم تو كم ديده ام
وز تو همه ساله ستم ديده ام

شحنهً مست آمده دركوی من
زد لگدی چند فرا روی من


#نظامی_گنجوی


t.center/sokhansarayann 🏛
...خرم آن عاشق، که بیند آشکار
بامدادان ، طلعتِ نیکویِ تو

فرخ آن بی‌دل، که یابد هرسحر
از گلِ گلزارِ عالم. ، بویِ تو...

#عراقی
دیوان اشعار_ابیاتی ازغزل شماره ۲۳۰


t.center/sokhansarayann 🎻
به قمارخانه رفتم همه پاكباز ديدم

چو به صومعه رسيدم همه زاهد ريائی

#عراقی

@sokhansarayann 🎻
Forwarded from اتچ بات
عشق، شوری در نهادِ ما نهاد
جان ما در بوته‌ی سودا نهاد
 
گفت‌و‌گویی در زبان ما فکند
جست‌وجویی در درون ما نهاد
 
داستان دلبران آغاز کرد
آرزویی در دل شیدا نهاد  

رمزی از اسرار باده کشف کرد
رازِ مستان جمله برصحرا نهاد
 
قصه‌ خوبان به نوعی بازگفت
کآتشی در پیر و در برنا نهاد
 
ازخُمستان جرعه‌ای برخاک ریخت
جنبشی در آدم و حوا نهاد
 
عقلِ مجنون درکف لیلی سپرد
جانِ وامق در لبِ عذرا نهاد  
 
چون نبود او را معین خانه‌ای
هر کجا جادید، رخت آنجا نهاد
 
برمثال خویشتن حرفی نوشت
نام آن حرف ، آدم و حوا نهاد
 
حُسن رابردیده‌ خودجلوه داد
مِنتی بر عاشقِ شیدا نهاد
 
هم به چشمِ خودجمالِ خود بدید
تهمتی بر چشمِ نابینا نهاد
 
یک کرشمه کرد باخود، آنچنانک،
فتنه‌ای در پیر و در بُرنا نهاد  

کامِ فرهاد و مرادِ ما همه
در لبِ شیرینِ شکّرخا نهاد
 
بهرِ آشوبِ دل سوداییان
خال فتنه بررُخِ زیبا نهاد
 
وز پیِ برگ و نوایِ بلبلان
رنگ وبویی درگلِ رعنا نهاد
 
تا تماشایِ وصال خود کند
نور خود در دیده‌ بینا نهاد
 
تا کمال علم او ظاهر شود
این همه اسرار برصحرا نهاد
 
شور و غوغایی برآمد از جهان
حُسن اوچون دست در یغما نهاد
 
چون درآن غوغا #عراقی را بدید
نام او سر دفتر غوغا نهاد.


#فخر_الدین_عراقی


t.center/sokhansarayann 🎻
...خرم آن عاشق، که بیند آشکار
بامدادان ، طلعتِ نیکویِ تو

فرخ آن بی‌دل، که یابد هرسحر
از گلِ گلزارِ عالم. ، بویِ تو...

#عراقی
دیوان اشعار_ابیاتی ازغزل شماره ۲۳۰


t.center/sokhansarayann 🎻
من مست مِیِ عشقم هشیار نخواهم شد
وزخوابِ خوش مستی بیدارنخواهم شد

امروز چنان مستم از بادهٔ دوشینه
تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد

تا هست زنیک و بد درکیسهٔ من نقدی
در کوی جوانمردان عیّار نخواهم شد

آن رفت که می‌رفتم در صومعه هرباری
جز بر در میخانه این بار نخواهم شد

از دوست به هرخشمی آزرده نخواهم گشت
وز یار به هر زخمی افگار* نخواهم شد

تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم
تاغم خورم او باشد غمخوارنخواهم شد

چون ساختهٔ دردم در حلقه نیارامم
چون سوختهٔ عشقم در نار نخواهم شد

تا هست #عراقی را در درگه او باری
بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد


#فخرالدین_عراقی


*افگار=آزرده_خسته_زخمی


t.center/sokhansarayann 🎻
جزصباکیست کزین خسته بَرَدپیغامی؟
جز نسیم از برِ دلدار که آرد خبری؟

ای صبا، صبح دمی بر سرکویش بگذر
تا معطر شود آفاق ، ز تو هر سحری


#عراقی


t.center/sokhansarayann
زدو دیده خون فشانم، زغمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها ، گل خیر آشنایی

همه شب نهاده‌ام سر، چو سگان، برآستانت
که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی

مژه‌ها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سُنبلستان ، چَرَد آهویِ ختایی

درِگُلسِتانِ چشمم زچه روهمیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشمِ من درآیی

سر برگِ گل ندارم، به چه رو رَوم به گلشن؟
که شنیده‌ام ز گلها ، همه بویِ بی‌وفایی

بکدام مذهب است این؟ بکدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟

به طوافِ کعبه رفتم ، به حرم رَهَم ندادند
که برونِ دَر چه کردی؟ که درون خانه آیی؟

به قمار خانه رفتم ، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی

درِ دِیر می‌زدم من، که یکی ز دَر درآمد
که :درآ، درآ، #عراقی، که تو خاص، از آن مایی.


دیوان اشعار_غزل ۲۹۵

عراقی ،عارف نامی و شاعر بلندآوازهٔ ایرانی که درقرن هفتم هجری می زیسته است.

t.center/sokhansarayann 🎻
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

امروز چنان مستم از بادهٔ دوشینه
تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد

تا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدی
در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد

آن رفت که می‌رفتم در صومعه هر باری
جز بر در میخانه این بار نخواهم شد

از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن
از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد

از دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشت
وز یار به هر زخمی افگار نخواهم شد

چون یار من او باشد، بی‌یار نخواهم ماند
چون غم خورم او باشد غم‌خوار نخواهم شد

تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم
تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد

چون ساختهٔ دردم در حلقه نیارامم
چون سوختهٔ عشقم،در نارنخواهم شد

تا هست عراقی را در درگه او باری
بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد.


#عراقی
دیوان اشعار- غزل شماره ۸۶

t.center/sokhansarayann 🎻
Forwarded from اتچ بات
‍ سبک شناسی شعرپارسی

۲)سبک ادبی #عراقی:

📔سَبکِ عراقی به سَبکی از شعر پارسی گفته می‌شود که از اواخر قرن ششم تا قرن نهم هجری رواج و ادامه داشته‌است. نام این سبک از عراق عجم گرفته شده‌است، امّا رواج این سبک محدود به سرزمین عراق عجم نبود و در نواحی دیگر نیز رواج داشت. #ابوالفرج_رونی، سید حسن غزنوی و جمال‌الدین اصفهانی از بنیان‌گذاران و کمال‌الدین اصفهانی، #سعدی، #عراقی و #حافظ از نمایندگان این سبک به‌شمار می‌روند.

📓سبک عراقی با روی کارآمدن سلجوقیان در خراسان آن روز و اتابکان در عراق و آذربایجان به‌وجود آمد. در این زمان (سدهٔ ششم) بخش‌هایی از غرب ایران را نیز عراق می‌گفتند، امّا برای تمایز با بخش میان‌رودان، آن‌جا را عراق عرب و این‌جا را عراق عجم می‌نامیدند. در این زمان گرانیگاه ادبی ایران به آذربایجان و عراق عجم منتقل شد. سبک عراقی به لحاظ تاریخی دوره مغولان و ایلخانان و تیموری را در بر می‌گیرد و از قرن هفتم تا قرن نهم ادامه دارد.

📔زمانی که مغولان خراسان را به خاک و خون کشیدند دانشمندان و ادیبانی که جان به سلامت بردند ناگزیر به اصفهان، شیراز، بغداد و دیگر مناطقی که رفاه مادی و ذخایر معنوی آنها از نهب و غارت مغولان در امان مانده بود گریختند. در نتیجه انهدام بغداد، طبعاً، نفوذ عربی برافتاد و امیران محلی، خواه ترک یا ایرانی، همگی مروج زبان و ادب فارسی بودند. شعری که از ویرانه‌های خراسان مهاجرت کرد، در باختر، میهنی تازه یافت و «سبک عراقی» جلوه‌گاه آن گشت.

📓اساس سبک عراقی همان سبک خراسانی ست با این تفاوت که در آن واژه‌های عربی فراوان‌تر شده و نیز به‌دلیل جابه‌جایی مراکز قدرت و گسترش علوم در حوزه‌های آموزش علمی و فرهنگی شهرهای مختلف ایران، واژه‌های علمی و حِکمی و فلسفی و دینی و نجوم و پزشکی در آثار شاعران وارد شده و رنگ و جلوهٔ خود را به شعر شاعران سبک عراقی بخشیده‌است.

📔در این سبک، قصیده بیشتر جای خود را به #غزل، و سادگی و روانی و استحکام جای خود را به لطافت و کثرت #تشبیهات و #تعبیرات و #کنایات زیبا و تازه و در عین حال دقیق و باریک داد و واژه‌های عربی نیز فزونی گرفت. با ورود تصوف و عرفان در شعر، گویندگان عارفی چون سنایی، عطار، مولوی، حافظ و ده‌ها شاعر دیگر ظهور کردند. در ضمن مضامین اخلاقی و تربیتی و پند و اندرز جای مدایح مبالغه‌آمیز را گرفت.

📓#عشق و #عرفان و #اخلاق از درونمایه‌های رایج در این سبک است. غزل که ابتدا انوری آن را به‌صورت یک نوع جدید ارائه می‌دهد، در شعر بیشتر شاعران این دوره آزمایش می‌شود. با این‌همه اوج آن در غزل‌های سعدی و حافظ جلوه‌گر می‌شود.

t.center/sokhansarayann 🎻