🥧 مایکل اوکشات: حکومت قانون و نظم لیبرال✍️ #تیموتی_فولر📝 ترجمه:
#مرتضی_افشاری1️⃣بخش نخست
یکی از مضامین روشن اندیشهی مایکل اوکشات این است که در سراسر پنج قرن گذشته، تمدن اروپایی توانسته است ابداع «جامعه مدنی» وتوضیح مفهوم «حکومت قانون» را بعنوان بزرگترین دستاوردش به شمار آورد. اینها تمهیداتی هستند که در آنها اشخاصی که خودشان را بعنوان «فرد» به حساب میآورند، با یکدیگر رابطه دارند، نه به شکل تصمیمی تقدیرگرایانه یا جهت تعقیب هدف یا مقصودی مشترک برای بشریت، بلکه به شکل پروسهها و خواستهای مورد توافق برای بدست آوردن فرصتهای تضمین شده برای اینگونه افراد که خود را در جهت تعقیب خواستههایی که موجب رضایتشان میگردد–در انجمنهای داوطلبانه که با قوانین مناسب، حمایت میشوند- اصلاح میکنند. جامعهی مدنی، یک تئوری مربوط به دولت نیست، بلکه توصیف ماست از آنچه که میتوانیم در روابطمان با یکدیگر انتظار داشته باشیم. دولت مدرن دراشکال متفاوتی که بنیان گذاشته شده، برای پشتیبانی از جامعهی مدنی، طراحی شده است.
مرکز توجه تحلیل اوکشات اساساً تمهیدات صوری نیست. او استدلال میکند که در غرب، اساس اقتدار حکومتی- رضایت مردم تحت حکومت- تا حد زیادی بلامنازع است. سؤالی که پاسخهای بسیار چالش برانگیزیرا موجب می شود این است: محدودهی مناسب قدرت حکومتی چیست؟ برای مثال در کتاب اخلاق و سیاست در اروپای مدرن- درسهای دانشگاه هاروارد (۱۹۹۳)- او به ما میگوید «در تاریخ اندیشهی
سیاسی، همچنین ضروری است که موضوع خاصی را که در کنار آن نشان داده شده است، تمیز دهیم که آن، ساختار حکومتها یا کنشهای آنها می باشد و عقیدهی من این است که در طول چهارصد سال اخیر، یک دگرگونی تدریجی منافع، از اولی [ساختار حکومتها] به دومی [کنشهای حکومتها] وجود داشته است و نیز فکر میکنم که معلوم خواهد شد که اکثر –نه همه- بحث و تأملی که در ظاهر نمایان میشود تا به ساختار و مرجعیت حکومتها بپردازد در واقع به وظیفه و فعالیت حکومتها مربوط است.» (درسهای هاروارد، ۱۲)
اوکشات پی برد که دولت «نظمی سطحی» است که به نظمی بسیار پیچیدهتر- که سامان دادن آن ناممکن است- وابسته است. نظم پیچیدهای از زنجیرهی تعاملات در میان افرادی که درکشان از خود به صورت «فی حد ذاته برای خود است» در حالی که قادرند تا واکنشهای دیگران را نسبت به آن درکی که از خود دارند و آنچه که مایلند باشند، به حساب آورند. این متضمن آزادی همیشگی اندیشه و بیان و مبادله است، نه آنگونه که جان استوارت میل، شاید اعتقاد داشته است که به تقارب حقایق کلی، منتهی میشود، بلکه به شکل متعادلتر، حفظ رابطه در زمانی است که اهداف زندگی به صورت خود- انتخابی، باقی میماند.
به هر حال اوکشات به نظام مشروطه بیاعتنا نبود. او از قانون اساسی امریکا به خاطر اینکه بیش ار هر قانون اساسیای در جهان مدرن «شکاک» است، ستایش میکند. در حالی که انقلاب فرانسه، شکاکیت اولیهاش را از دست داد و انقلاب روسیه «چیزی به اندیشهی
سیاسی شکاکیت، مدیون نبود.» (سیاست ایمان و سیاست شک، ۸۰) اما اوکشات همچنین اندیشید که تمهیداتی که برای جلوگیری از بسط قدرت حکومتی در نظر گرفته شده، مانند «تفکیک قوا» و «قوهی قضائیهی مستقل» بطور روزافزون درانجام آن شکست خوردهاند. بطور خلاصه، او شفافیت و ثبات و وفاداری به جامعهی مدنی- که معنای اصل اشکال مختلف حکومت مشروطه است- را دارای بیشترین میزان اهمیت میپنداشت.
وفاداری به حکومت قانون برای معنای حقیقی جامعهی مدنی، ضروری است. اوکشات استدلال میکند که ما به قانون بعنوان وضعیت پس زمینه برای تمرین آزادی معتدل، بیتکلف، منظم و مطمئن تکیه میکنیم. مفصلترین بحث اوکشات در مورد جامعهمدنی، در کتاب «دربارهی رفتار بشری» (۱۹۷۵) آمده است. تأملات او دربارهی حکومت قانون در بخشهای متعددی از نوشتههایش و درسهای او دربارهی تاریخ اندیشهی
سیاسی که به دانشجویانش در مدرسه اقتصادی لندن عرضه کرد، آمده است. این درسها اکنون با عنوان «درسهایی در تاریخ اندیشهی
سیاسی» (۲۰۰۶) منتشر شده است. همچنین دانشجویانش تمایل دارند که از میان کارهای او به کتاب «سیاست ایمان و سیاست شک» (۱۹۹۶) و مقالههای «اقتصاد
سیاسی آزادی»، «دربارهی محافظه کار بودن» و «آموزش و پرورش
سیاسی» در کتاب «عقلگرایی در سیاست» (۹۱-۱۹۶۲) رجوع نمایند. مقالهی او به نام «حکومت قانون» در کتاب «دربارهی تاریخ و مقالههای دیگر» (۱۹۹۹-۱۹۸۳) شایستهی دقت کامل میباشد. این مقاله همراه با بحث دربارهی «تلوکراسی» و «نوموکراسی» در درسهای اوکشات در مدرسهی اقتصادی لندن (LSE) کمک مهمی هستند. برای فهمیدن حکومت قانون، بعنوان قسمتی شاخص از میراث غربی ما. من در بخش اول این مقاله اندیشهی قانون اوکشات را در متن کامل اندیشهی او شرح میدهم.
ادامه دارد
#مایکل_اوکشات#فلسفه_سیاسی#محافظهکاری
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍