@sherhaye_yavashakiسفر بخیر مسافرترین مسافر شهر
که مادران همه بعد از تو داغدار شدند
که ردِّ خون تو در خطِّ قرمز متروست
که قاتلان تو این روزها قطار شدند
"فغان فغان که ببست آن نگار بار سفر
فغان که بنده مر او را نبود یار سفر"
چقدر دیر رسیدم! چه زود دور شدی...
مرا ببخش که اینگونه از تو جا ماندم
که هیچوقت نشد هرچه خواستم بشود
که کاش بودی و از رفتنت نمیخواندم!
"بشارتی به من از کاروان بیار ای عشق
همیشه رفتن و رفتن، ز آمدن چه خبر؟!"
به ما نیامده از حال خوب بنویسیم
که بسته راه نفس را دوباره بغض گلو
که بین ماندن و رفتن هنوز دربهدریم
نگو! به مادرم از حکم دادگاه نگو!
"به مادرم بنویسید حالمان خوب است
به هرکجا بروی رنگ آسمان خوب است"
تو رفتهای و نرفته است یادت از سر من
چقدر بی تو به این آسمان نگاه کنم!
که بعد از اینهمه باران اشک و خون، ماندم!
چگونه بیتو به رنگین کمان نگاه کنم!
"حذر کنید ز بارانِ دیدهی سعدی
که قطره سیل شود چون به یکدگر پیوست"
تو نیستی و صدای تو در سرم جاریست
صدای زخم دهان باز کرده در تن تو
صدای پای تو در راهپلهی خانه
صدای بستن در، در سکوت رفتن تو
"درآ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز"
که باز شعر بخواند لبی که دوخته شد
که باز اسم تو را در سکوت شب ببرم
کسی نمانده به فریاد زخممان برسد
تو رفتهای و من از خون تو نمیگذرم!
"در این خرابه به هرجا که پای بگذاری
غم است و ناله و فریاد و داد و سوز و گداز"
که کاش بودی و شبگریهها ادامه نداشت
که کاش در بغلت تا همیشه میماندم
که کاش بودی و تا صبح شعر میخواندی
که کاش بودی و تا صبح شعر میخواندم
سفر بخیر مسافرترین مسافر شهر
قطار رفت و تو رفتی و ایستگاه نماند*
#امیررضا_وکیلی بیت تضمین:
۱:
#مولانا ۲:
#حسین_منزوی ۳:
#سید_مهدی_موسوی ۴:
#سعدی ۵:
#حافظ ۶:
#فرخی_یزدی*
قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چقدر سادهام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطارِ رفته ایستادهام
و همچنان
به نردههای ایستگاه رفته
تکیه دادهام!
#قیصر_امین_پور@sherhaye_yavashaki