🍀 شعرانه 🍀

#نیما_یوشیج
Канал
Логотип телеграм канала 🍀 شعرانه 🍀
@sherane_poemПродвигать
319
подписчиков
3,54 тыс.
фото
128
видео
5
ссылок
می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم من پر از نورم و شن و پر از دار و درخت .. پرم از سایه برگی در آب چه درونم تنهاست "سهراب" @MF1985sh
از کجا شروع کنم ؟
دلتنگی را به چه طریق می توان جمع کرد ؟
من این راه را بلد نیستم .

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است.
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جرئتم می‌بخشد
روشنم می‌دارد.

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
در بسیطِ خطّه‌یِ آرام،
می‌خوانَد خروس از دور
می‌شکافَد جِرمِ دیوارِ سحرگاهان.

می گریزد شب،
صبح می‌آید.

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
می تراود مهتاب،
می درخشد شبتاب.
نیست یک دم شکند خواب به چشم کـَس و لیک،
غم این خفته ی چند،
خواب در چشم تَرَم می شکند.
نگران با من اِستاده سحر،
صبح می خواهد از من،
کـَز مبارک دم او،
آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر،
در جگر لیکن خاری، از ره این سفرم می شکند.
نازک آرای تن ساق گلی، که به جانش کِشتم،
و به جان دادمش آب،
ای دریغا ! به برم می شکند.
دست ها می سایم، تا دری بگشایم.
بر عبث می پایم،
که به در کـَس آید،
در و دیوار بهم ریخته شان، بر سرم می شکند.
می تراود مهتاب
می درخشد شبتاب.
مانده پای آبله از راه دراز،
بر دَمِ دهکده مردی تنها،
کوله بارش بردوش،
دست او بر در، می گوید با خود:
غم این خفته ی چند،
خواب در چشم ترم می شکند.

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
ياد بعضی نفرات
روشنم می دارد
قوّتم مي بخشد
ره می اندازد
و اجاقِ كهنِ سردِ سَرايم
گرم می آيد از گرمیِ عالی دَمِشان.

نام بعضی نفرات
رزقِ روحم شده است.
وقت هر دلتنگی
سويشان دارم دست
جرأتم می بخشد
روشنم می دارد

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
در بسیطِ خطّه‌ی آرام،
می‌خواند خروس از دور
می‌شکافد جِرمِ دیوارِ سحرگاهان.

وز بر آن سرد دوداندودِ خاموش
هرچه، با رنگِ تجلّی،
رنگ در پیکر می‌افزاید.

می گریزد شب.
صبح می آید.

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.

گرچه می گویند:
"می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران. "

قاصد روزان ابری، داروگ !
کی می رسد باران؟

بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من
که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نـِی به دیوار اتاقم
دارد از خُشکیش می ترکد
- چون دل یاران که در هجران یاران -

قاصد روزان ابری ، داروگ !
کِی می رسد باران؟

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
خانه‌ام ابری‌ست
یکسره روی زمین ابری‌ست با آن.

از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد می‌پیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!

آی نی زن که تو را آوای نی برده‌ست دور از ره کجایی؟

خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست...

در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.

و همه دنیا خراب خرد از باد است،
و به ره ، نی زن که دایم می‌نوازد نی،
در این دنیای ابر اندود
راه خود را دارد اندر پیش.

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
نيست يك دم شكند خواب به چشم كَس و ليك
غم اين خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شكند
نگران با من اِستاده سحر 
صبح می خواهد از من
كز مبارك دم او آورم اين قوم به جان باخته را
بلكه خبر 
در جگر ليكن خاری، از ره اين سفرم می شكند
نازك آرای تن ساق گلی
كه به جانش كِشتم
و به جان دادمش آب
ای دريغا به برم می شكند
دست ها می سايم، تا دری بگشايم
بر عبث می پايم، كه به در كس آيد
در و ديوار به هم ريخته شان
بر سرم می شكند
می تراود مهتاب 
می درخشد شب تاب
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهكده مردی تنها
كوله بارش بر دوش
دست او بر در، می گويد با خود:
غم اين خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شكند

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
Rey Ra-(SONG95.IR)
Ahmad Reza Ahmadi
#یک_فنجان_آرامش
#دکلمه

#ری_را
شعر #نیما_یوشیج
خوانش #احمدرضا_احمدی

« ری را»...صدا می آید امشب
از پشت «کاچ» که بند آب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم می کشاند.
گویا کسی است که می خواند
...

@Sherane_poem
می تراود مهتاب،
می درخشد شب تاب.
نیست یکدم شکند خواب به چشم کَس و لیک
غم این خفته ی چند،
خواب در چشم ترم می شکند.

نگران با من استاده سحر
صبح می خواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر،
در جگر لیکن خاری،
از ره این سفرم می شکند.

نازک آرای تن ساق گلی،
که به جانش کِشتم،
و به جان دادمش آب،
ای دریغا ! به برم می شکند.

دست ها می سایم، تا دری بگشایم.
بر عبث می پایم، که به در کَس آید،
در و دیوار بهم ریخته شان
بر سرم می شکند.

می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب.
مانده پای آبله از راه دراز،
بر دم دهکده مردی تنها،
کوله بارش بر دوش
دست او بر در، می گوید با خود:
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند.

۲۱ آبان زادروز #نیما_یوشیج گرامی باد.
@Sherane_poem
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گرچه می‌گویند:
«می‌گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری، داروگ!
کی می‌رسد باران؟

بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومۀ تاریک من
که ذره‌ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده‌های نی به دیوار اطاقم دارد
از خشکیش می‌ترکد
ـ چون دل یاران که در هجران یاران ـ
قاصد روزان ابری، داروگ!
کی می‌رسد باران؟

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن"
سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام.

در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام

گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم.

#نیما_یوشیج
زمستان 1336

@Sherane_poem
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.

گرچه می گویند: "می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران. "

قاصد روزان ابری، داروگ !
کی می رسد باران؟

بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
- چون دل یاران که در هجران یاران -

قاصد روزان ابری ، داروگ !
کی می رسد باران؟

#نیما_یوشیج

@Sherane_poem
خانه ام ابریست اما
ابر بارانش گرفته است
در خیال روزهای روشنم
کز دست رفتندم ...

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
هان ای شب شوم وحشت انگیز
تا چند زنی به جانم آتش؟
یا چشم مرا ز جای برکن
یا پرده ز روی خود فروکش
▪️
یا باز گذار تا بمیرم
کز دیدن روزگار سیرم
▪️
دیری ست که در زمانه ی دون
از دیده همیشه اشکبارم
عمری به کدورت و الم رفت
تا باقی عمر چون سپارم؟
▪️
نه بختِ بدِ مراست سامان
و ای شب، نه تُراست هیچ پایان

#نیما_یوشیج
#شامگاه_نیک_اندیشان_آرام
@Sherane_poem
🍃🌺🍃
آه ! یاوه زندگانی !
در بهار خنده هایش نوشکفته گل بمیرد
صبحگه، با آن صفای خود
یکدم افزون تر نپاید !
آدمی تنهاست با دردی که دارد...

#نیما_یوشیج
🍃🌺🍃
www.Asal.PersianBlog.Ir
www.Asal.PersianBlog.Ir
#دکلمه_شبانه
#یک_فنجان_آرامش

شعر: #خانه_ام_ابریست
شاعر: #علی_اسفندیاری ( #نیما_یوشیج )
خوانش: #احمد_شاملو

خانه ام ابریست...
آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم

@Sherane_poem
ای فسانه، فسانه، فسانه
ای خدنگ تو را من نشانه
ای علاج دل، ای داروی درد
همره گریه‌های شبانه
با منِ سوخته در چه کاری؟

۲۱ آبان، زادروز پدر شعر نو #نیما_یوشیج
مانده از شب های دورادور،
بر مسیر خامُش جنگل،
سنگچینی، از اجاقی خُرد،
اندرو خاکسترِ سَردی.
همچنان کاندر غبار اندودۀ اندیشه‌های من ملال‌انگیز،
طرح تصویری، در آن هر چیز،
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که با من آتشی داشت،
نقش نا همرنگ گردیده،
سرد گشته، سنگ گردیده،
با دم پاییز عمر من، کنایت از بهار رویُ زردی.
همچنان که مانده از شب‌های دورادور،
بر مسیر خامُش جنگل،
سنگچینی از اجاقی خُرد،
اندرو خاکستر سردی.

#نیما_یوشیج
@Sherane_poem
Ещё