می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
..
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
"سهراب"
@MF1985sh
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچههای جهان را ولی گریستن نتوانستم نه پیشِ دوست نه در حضور غریبه نه کنجِ خلوتِ خود گریستن نتوانستم که آفتاب بیاید نیامد. @Sherane_poem
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچههای جهان را ولی گریستن نتوانستم نه پیشِ دوست نه در حضور غریبه نه کنجِ خلوتِ خود گریستن نتوانستم که آفتاب بیاید نیامد. @Sherane_poem
نان از سفره و کلمه از کتاب چراغ از خانه و شکوفه از انار آب از پیاله و پروانه از پسین، ترانه از کودک و تبسم از لبانمان گرفتهاید با رویاهامان چه میکنید!