می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
..
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
"سهراب"
@MF1985sh
هان ای شب شوم وحشت انگیز تا چند زنی به جانم آتش؟ یا چشم مرا ز جای برکن یا پرده ز روی خود فروکش ▪️ یا باز گذار تا بمیرم کز دیدن روزگار سیرم ▪️ دیری ست که در زمانه ی دون از دیده همیشه اشکبارم عمری به کدورت و الم رفت تا باقی عمر چون سپارم؟ ▪️ نه بختِ بدِ مراست سامان و ای شب، نه تُراست هیچ پایان