این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه.
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
ماریا می ترسم از یاد ببرم اسمت را بسان شاعران که می ترسند از یاد ببرند آن کلمه را که زاده شد از شکنجه ی شب آن کلمه را می نماید هم تراز خدا اما همیشه به یاد خواهم داشت جسمت را اما همیشه دوست خواهم داشت جسمت را
همیشه پاس خواهیم داشت جسمت را بدانسان که سربازی جنگش درهم شکسته بی کس و بی مصرف پاس می دارد تنها پای بر جای مانده اش را
ماريا! مىترسم از یاد ببرم نامت را، مثل شاعری که میترسد از یاد ببرد کلمهای را که میان رنج شبانه زاده، و شکوه خدا دارد. تن تو را پاس و دوست خواهم داشت، مثل سربازی زخمخورده از جنگ، بی مصرف، بیکس، که از تنها پای خویش پاسداری میکند.
#ولادیمیرمایاکفسکی ابر شلوار پوش ترجمه: نرگس سنائی Мария! Имя твое я боюсь забыть, как поэт боится забыть какое-то в муках ночей рожденное слово, величием равное богу. Тело твое я буду беречь и любить, как солдат, обрубленный войною, ненужный, ничей, бережет свою единственную ногу. Владимир Маяковский
#برگه_شوندان #خودکشی_در_بهشت عکس #م.روانشید یادداشت #صحرا_کلانتری کنشِ اولیه در این تصویر، کنشِ عکاس است به برجسته نمودن تکهای از جهان در قاب. هر متن چه در بیانگری کلمات و چه در بیانگری تصویر با دو عنصر همنشینی و جانشینی استوار است. عکاس با انتخاب تصویر به عمل جانشینی دست زدهاست و پس از آن با همنشینی عناصر مختلف در قاب به تولید معنا دست یافته. در عکس "خودکشی در بهشت" عناصر تشکیل دهنده همگی واقعیاند که هر کدام به صورت مستقل میتواند بازتابی از معانی مختلف را منعکس نماید، نکتهی مهم و اساسی در تولید معنایی دیگرگونه در عکس، همنشینی عناصریست که در کنار هم تبدیل به نشانه میگردند و مجالی برای تفکر و اندیشیدن برای مخاطب ایجاد مینماید؛ شعر مجسمی که با المانهای تصویری، سخن میگوید. روانشید در این عکس، شعری تصویری،خلق کرده برای تولید معنایی عمیق جهت تامل برای اندیشهورزان. عناصر تشکیل دهندهی این تصویر عناصری هستند از تمدن و طبیعت در لابیرنتی معنایی. از دو منظر میتوان نگریست: آیا تمدن به درون طبیعت سقوط آگاهانه نموده است؟ آیا طبیعت؛ تمدن را در نمایی خونسرد بلعیده است؟
متن کامل گفتوگوی #علی_صدیقی (روزنامهنگار و منتقد ادبی) با #م_پ_جکتاجی (روزنامهنگار و گیلانشناس)
م. پ. جکتاجی (محمدتقی پوراحمد جکتاجی) در سال 1371، انتشار مجله گیلانشناسی "گیلهوا" را به زبانهای فارسی و گیلکی آغاز کرد. پیش از آن، روزنامهنگاری به زبان گیلکی را با دو هفتهنامه "دامون" در سالهای 1358 و 59 تجربه کرده بود. جکتاجی در سالهای پنجاه، چند کتاب در عرصه شعر و داستان و ترجمه و نیز در سالهای انتظار مجوز گیلهوا در دهه 60، گاهنامهای به نام "گیلان نامه" را در قالب کتاب منتشر کرد. آنگاه با راهاندازی انتشارات "گیلکان"، سبب نشر آثار فراوانی در حوزه تاریخ، فرهنگ، زبان، هنر و ادبیات گیلان شد. گسترهی فعالیت پوراحمد جکتاجی در حوزه گیلانشناسی، کاری بهیاد ماندنی، برجسته و دورانساز در استان گیلان به حساب میآید. این گفتوگو، به جز دو پرسش و پاسخ از جمله ماقبل آخر، در سال 1396 در روزنامه ایران منتشر شده است. به همین دلیل در مصاحبه از 25 سالگی گیلهوا سخن میرود، در حالی که یکی دو ماه دیگر (مرداد 1400) آغاز سیاُمین سال انتشار گیلهوا ست.