… بگویید، ای شمایان تخته و درهایِ خوش جور آمده با هم طبیبان و خردمندانِ دلْتان فارغ از هر غم، چهسان در زیرِ صد رگبارِ زهرآلود، بپوشاند تنِ صدزخم را با جامهٔ صدچاک، زندانی؟ چه گویم، آه دلی غمناک، #زندانی
چشم های زیبایی داشت که پیرمردهای محله آرزو می کردند کاش دیرتر به دنیا می آمدند
بخواب دنیا ارزش دیدن ندارد هیچ کس نمی داند تاریخ چشم هایت با کدام جنایت شروع شد؟ چهار ساله بودی برادرانت به تو تجاوز کردند تو باید زنده به گور می شدی پدر میمون مقدسی بود
به طرز غریبی اعراب تو را دزدیدند و میخانه ها رونق گرفت دختری که میان دامنش سنگ جمع می کرد آخرین بار تو را در اورشلیم دیدند
بعدها بازمانده ی پلک هایت در لاسکو کشف شد هیتلر میان زن های یهودی به دنبال چشم های تو می گشت
گاهی برای زنده ماندن باید لبخند زد شعار داد شعر گفت و از ماموران اداره ی مهاجرت ترسید تو همراه آوارگان لهستانی به ایران آمدی و #شاملو نوشت: پس پشت #مردمکانت فریاد کدام #زندانی است که #آزادی را به لبان برآماسیده #گل_سرخ پرتاب می کند؟
هزار سال بعد هزار سال بعد در کاخ های کاه گلی کابل چشم هایت را زیر برقع دفن می کردی
کاش می دانستی پیرمردهای محله آرزو می کردند زودتر به دنیا می آمدی @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
چشم های زیبایی داشت که پیرمردهای محله آرزو می کردند کاش دیرتر به دنیا می آمدند
بخواب دنیا ارزش دیدن ندارد هیچ کس نمی داند تاریخ چشم هایت با کدام جنایت شروع شد؟ چهار ساله بودی برادرانت به تو تجاوز کردند تو باید زنده به گور می شدی پدر میمون مقدسی بود
به طرز غریبی اعراب تو را دزدیدند و میخانه ها رونق گرفت دختری که میان دامنش سنگ جمع می کرد آخرین بار تو را در اورشلیم دیدند
بعدها بازمانده ی پلک هایت در لاسکو کشف شد هیتلر میان زن های یهودی به دنبال چشم های تو می گشت
گاهی برای زنده ماندن باید لبخند زد شعار داد شعر گفت و از ماموران اداره ی مهاجرت ترسید تو همراه آوارگان لهستانی به ایران آمدی و #شاملو نوشت: پس پشت #مردمکانت فریاد کدام #زندانی است که #آزادی را به لبان برآماسیده #گل_سرخ پرتاب می کند؟
هزار سال بعد هزار سال بعد در کاخ های کاه گلی کابل چشم هایت را زیر برقع دفن می کردی
کاش می دانستی پیرمردهای محله آرزو می کردند زودتر به دنیا می آمدی @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
مرداد ماه ۱۲۲۷ شمسی در محلی به نام #بدشت واقع در چند کیلومتری #شاهرود ، #گرد_همایی_چند_روزه_سران_مذهب_باب برگزار شد. روایت شده که آنجا طاهره قرهالعین هنگام سخنرانی از پشت پرده بیرون میآید و #روبنده را کنار میزند. این کار باعث غوغایی در میان پیروان باب میشود. بعد از واقعه بدشت به دنبال تعقیب #مأموران_حکومت_ناصر_الدین_شاه ٬ مدتی مخفیانه زندگی کرد تا اینکه در نهایت به #اتهام_کشتن#محمد_تقی_برغانی ، عموی روحانی خود دستگیر شد. حکومت میگفت سوء قصد به جان محمدتقی برغانی به دستور و تحریک طاهره صورت گرفته است.
در کنار روایتهای غالب از گرایش او به مذهب باب چند روایت دیگر هم وجود دارد که میگوید او گرچه از پیروان شیخیه بود، اما هیچگاه بابی نشد و در زمان مرگ به مذهب شیعه درگذشت. هنگام مرگ بین ۳۵ تا ۳۸ سال داشت. از کتاب زنان سخنور
چشم های زیبایی داشت که پیرمردهای محله آرزو می کردند کاش دیرتر به دنیا می آمدند
بخواب دنیا ارزش دیدن ندارد هیچ کس نمی داند تاریخ چشم هایت با کدام جنایت شروع شد؟ چهار ساله بودی برادرانت به تو تجاوز کردند تو باید زنده به گور می شدی پدر میمون مقدسی بود
به طرز غریبی اعراب تو را دزدیدند و میخانه ها رونق گرفت دختری که میان دامنش سنگ جمع می کرد آخرین بار تو را در اورشلیم دیدند
بعدها بازمانده ی پلک هایت در لاسکو کشف شد هیتلر میان زن های یهودی به دنبال چشم های تو می گشت
گاهی برای زنده ماندن باید لبخند زد شعار داد شعر گفت و از ماموران اداره ی مهاجرت ترسید تو همراه آوارگان لهستانی به ایران آمدی و #شاملو نوشت: پس پشت #مردمکانت فریاد کدام #زندانی است که #آزادی را به لبان برآماسیده #گل_سرخ پرتاب می کند؟
هزار سال بعد هزار سال بعد در کاخ های کاه گلی کابل چشم هایت را زیر برقع دفن می کردی
کاش می دانستی پیرمردهای محله آرزو می کردند زودتر به دنیا می آمدی @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂