درگذشت عباس خوشدل
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم؟
گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مردهپرست و خصم جانیم
حضرت مولانا
عباس خوشدل (۱ مهر ۱۳۱۰- ۲۸ اسفند ۱۳۹۹) که دیروز در هشتادونهسالگی درگذشت بیشتر با آلبوم نیلوفرانه شناخته میشود. آهنگهایی که پیش از انقلاب با همکاری ترانهسرایان و خوانندگان دیگری منتشر شده بود و بعد از انقلاب با صدای کمنظیر علیرضا
#افتخاری و ترانههای درخشان
#قیصر امین
پور جانی دیگر گرفت و تبدیل به پرفروشترین آلبوم موسیقی آن سالها شد:
یارا یارا گاهی دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن...
صحرا صحرا دویدهام سرگردان از پی تو...
ای نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جاری...
خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن...
این اثر برخلاف اکثر آثار پرفروش، دارای کیفیت عالی هنری در هر سه ضلع آهنگ، کلام و آواز بود. جز این، اثری بود آرامشبخش و دارای بار معنوی خاص. اصلاً انگار با زمین نسبتی نداشت. همهچیزش بوی آسمان میداد.
این بنده هنگام تحقیق دربارۀ ترانههای
قیصر، برای یافتن شماری از منابع صوتی و پاسخ برخی پرسشها به دیدار و همنشینی با خوشدل مفتخر شدم و او را مردی آگاه و هوشیار، گشادهرو، خوشصحبت، دارای ذهنی منظم و حافظهای نیرومند یافتم. با دقت و حوصلهای مثالزدنی به پرسشهایم پاسخ میداد و ساعتها بیآنکه از گذشت زمان خبردار شوم پای صحبتهایش مینشستم. با دیدن رفتار و کردارش نمیتوانستید سنّ واقعیاش را حدس بزنید. در سنّ بالای هشتاد کاملاً سر حال و سلامت بود و تدریس موسیقی را نیز ادامه میداد.
در جریان تحقیق مذکور، اتفاق عجیبی افتاد و متوجه شدم بخشی از کارهایی که در نیلوفرانه به اسم خوشدل منتشر شده است از او نیست. اینهمه در زمانی رخ داد که با او صمیمی شده بودم و به خاطر ویژگیهای یادشده دوستش میداشتم. دلم برایش تنگ میشد و بیآنکه کار خاصی داشته باشم باز هم مزاحمش میشدم. در آن زمان برایم بسیار سخت بود که حاصل این بخش از تحقیقاتم را در کتاب
این ترانه بوی نان نمیدهد ثبت کنم؛ اما چون باور داشتم «حقیقت از افلاطون عزیزتر است» دل به دریا زدم و مطلب را نوشتم. شک نداشتم که دیگر ارتباطم با خوشدل قطع خواهد شد؛ اما در کمال تعجب دیدم بعد از خواندن کتاب به من زنگ زد و بسیار ابراز محبت کرد. البته از آن بخش رنجیده بود و حرفهایی هم زد که نقلشان بماند برای فرصتی دیگر.
پس از آن روز باز با خود فکر میکردم قصد اصلیاش از تماس گلهگزاری بوده و این آخرین باری بوده که صدای خوشدل را شنیدهام؛ اما باز هم تصورم غلط بود. او از آن پس در کمال بزرگواری ارتباطش را با من حفظ کرد و در این حد به این بنده، بهجای نوۀ نداشتهاش، لطف داشت که مرا به تأکید «دوست عزیز» خود میخواند و حتی روز تولدم را به یاد داشت و تبریک میگفت. از رفتنش دلگیرم؛ اما شادمانم که شناختمش و بخت همنشینی با او را یافتم و بیش از آن خوشحالم که از عمرش چنانکه میخواست بهره یافت. خوشدل چند ماه پیش همسر همدلش را از دست داد و چند ماهی بیش دور از یار دوام نیاورد و به او پیوست. یادش گرامی باد که دلی صاف داشت و در دوستی بیغرض بود.
https://t.center/roshananemehr