.
#معرفی_کتاب «شاید همه چیز با یک عکس آغاز شد»
#عطیه_رادمنش_احسنیرمان «فریدون سه پسر داشت»، تصویر پاناروماییست از خانوادهی امانی؛ چند سال پیش از انقلاب ۵۷ تا حدودا دو دهه بعد از انقلاب . فریدون امانی دارندهی کارخانهی لاستیکسازی آمریکاییست که چهار پسر و یک دختر دارد. شخصیتی میانمایه که در دوران پهلوی دوم توانسته است روابطی با دربار داشته باشد و به آن میبالد و بعد از انقلاب نیز با تزویر وارد مجلس میشود. پسرهای او در بحبوحهی تحولات پیش از انقلاب دنبالهروی جریانهای مختلف سیاسی میشوند.
عباس معروفی رمان «فریدون سه پسر داشت» را ابتدا در اینترنت به صورت رایگان برای خوانندگان منتشر کرد. این تصمیم پس از آن بود که رمان برای چاپ در ایران با موارد اصلاحی فراوانی مواجه شد. سپس این رمان در سال ۲۰۰۴ توسط انتشارات
گردون در آلمان به چاپ رسید. در سال ۲۰۱۶ رمان «فریدون سه پسر داشت» با ترجمهی سوزانه باغستانی، توسط انتشارات «بوشرگیلده» در آلمان به زبان آلمانی منتشر شد که از لحاظ محتوا و ساختار مورد توجه منتقدان آلمانی قرار گرفت و نقدهای معتبری بر روی آن نوشته شد. ایلییا تریانف، نویسندهی آلمانیِ بلغاری تبار؛ که سالهاست بر روی موضوع مهاجرت کار میکند، در یادداشتی به مناسبت انتشار کتاب نوشت: «... به ندرت درد تبعید اینگونه هنرمندانه و عمیق در یک رمان تصویر شده است...»
عباس معروفی در طول رمان از خواننده میخواهد که با تغییر زاویهی دید و راوی از اول شخص به سوم شخص محدود همراه داستان باشد. او با چنین تکنیکی، هوشمندانه روحیات یک انقلابیِ فروریخته را تصویر میکند. پیرنگ رمان به مانند اغلب رمانهای پسامدرن، پیرنگیست گسسته از اضمحلالِ یک خانواده و نسلی که توسط یکی از پسرانِ خانوادهی امانی روایت میشود. مجید از کمونیستهای فعال دورهی انقلاب و در تبعید است. او به خاطر اختلال روانی در یکی از آسایشگاههای آلمان بستری است. خواننده همراه با ضرباهنگ بالای جملات، بین گذشتهی مجید و خاطراتش و مونولوگها در رفتوآمد است. معروفی از مخاطب یک حضور مداوم میخواهد. حضوری که از ویژگیهای رمان پسامدرن است، تا بتواند پازل ذهن آشفتهی مجید که تحت تاثیر قرصهای آرامبخش نیز میباشد را کنار هم بچیند و در مسیر داستان همراه او شود. مسیری که در آن مجید تصمیم گرفته است دوباره به ایران بازگردد. رمان معماری حسابشدهای دارد. با آمدن نامهای تاریخی در طول داستان، نویسنده فاصلهای که بین جهان داستانی و واقعیت است را به سخره میگیرد. در قسمتهایی از داستان شخصیتهای داستانی با شخصیتهای سیاسی دیدار و یا خاطرهای دارند. اسامی هویت واقعی دارند، همچنین حوادثی که رخ داده است، ولی گفتوگو و خاطرهی مجید امانی که یک شخصیت داستانی و پارانویاست، بر پایهی واقعیت است یا خیال؟ نویسنده به مانند اکثر داستاننویسانِ پسامدرن، مرز میان تخیل و واقعیت را درهم میریزد و او را دچار سردرگمی میکند. این سردرگمی نهایتا یادآور بیمنطق بودن زندگی امروزی و بسیاری از حوادث آن نیز میشود.
او در جهان داستانیِ آمیخته به اسطورههای کهن در مقابل ارزشهای فروریختهی انسانی در طول تاریخ قرار میگیرد. در مقابل ایدئولوژیها، تعصبات و برادرکشیها، تکرار شعارها، عوض شدن نامها و جغرافیا و دوباره تکرار...
کتاب در چهار فصل روایت میشود. چهار پارهروایت از زندگی برادرها، پدر، مادر و خواهری که زایش را در خانوادهی امانی رقم میزند.
ایرج، برادر بزرگتر، مظهر تفکر خانواده است. در کتاب یک فصل به او اختصاص داده میشود. در این فصل مجید دیالوگی را روایت میکند که وجه سمبلیک ایرج و نوع تفکر او را میتوان تصویر کرد. «من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم. ولی تو واقعا بابت اعدامها خوشحالی؟»
«آره، خوشحالم، ایرج. ساواکی و خائن و جلاد را باید ریشهکن کرد. نباید کرد؟» «بد نیست نگاهی هم به تجربهی چین و شوروی و فرانسه و انقلابهای دیگر بیندازی. انقلاب یعنی دگرگونی، ایرج.» وقتی میرفتی در هالهی دود، راحتتر میتوانستم حرف بزنم. چشمهات را نمیدیدم. گفتم: «انقلاب یعنی تصفیهی خون...» «همهی تعریفها را میدانم، ولش کن. ولی یادت باشد مجید، ما آنقدر به خودمان مطمئن هستیم که نیازی به کشتن مخالفانمان نداشته باشیم. این همه آدم، این همه مبارزه، این همه کشته معنیاش این بود که ما هم منطقمان گلوله باشد؟»
«فریدون سه پسر داشت»، تنها در یک لایه داستان تاریخ معاصر ایران است از دید مبارزی شکستخورده ولی در لایهای دیگر فریاد صداهاییست که زیر هیاهوی شعارهای سیاسی و آرمانهای پوشالی دفن شدهاند. این یک کتاب سیاسی نیست، کتابیست بر ضد سیاست و استبداد.
#فریدون_سه_پسر_داشت#عباس_معروفی#نشر_گردون@peyrang_dastan