پیرنگ | Peyrang

#ارنستو_ساباتو
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
.
#گاهنامه_پیرنگ_شماره_دو

نگاهی به رمان «تونل»؛ ارنستو ساباتو
تونل؛ شعر زیبایی از جنون و مرگ

نویسنده: حدیث خیرآبادی


... آنچه پیش از همه برای مخاطب چشمگیر است، جمله‌های تکان‌دهنده‌ی آغاز رمان است؛ شروعی جسورانه، حیرت‌انگیز و گیرا، در حدّ و اندازه‌ی «بیگانه» آلبر کامو.

«کافی است بگویم من خوآن پابلو کاستل هستم، نقاشی که ماریا ایریبارنه را کشت. تصور می‌کنم جریان دادرسی را همه به یاد می‌آورند و توضیح اضافی درباره‌‌ی خودم ضرورتی ندارد.»

ساباتو با جسارتی مثال‌زدنی، داستان را از همان ابتدا لو می‌دهد. آنچه باید آخر بگوید را اول می‌گوید و بدین ترتیب تعلیق کلاسیک داستانی را به سخره می‌گیرد. گویی خطاب به خودش می‌گوید خب ارنستو! این گوی و این میدان! اگر راست می‌گویی حالا روایت کن. و روایت می‌کند. روایتی پرپیچ‌و‌خم و تودرتو از مغاک ظلمانی روان و ذهن آدمی؛ و از همان ابتداست که گردش همزمان نویسنده، راوی و مخاطب در تونلی تودرتو، وهم‌انگیز و تاریک آغاز می‌شود.
درون راوی همچون تونل تاریکی است که روزی با درخشش آذرخشی کوچک، اندکی روشن شده است. آذرخشی که بهانه‌ی همه‌ی حرف‌ها و اعتراف‌های امروز راوی‌ است؛ عشق زنی که حالا دیگر نیست، کشته شده است.

«فقط یک نفر بود که می‌توانست مرا درک کند. ولی او همان زنی است که من او را کشتم.»

مخاطب با تجربه‌ی عشق راوی همراه می‌شود؛ عشق که می‌تواند همزمان هم درخشش باشد و هم گم شدن در تونلی تاریک.


متن کامل این یادداشت را می‌توانید در گاهنامه‌ی شماره‌ دو - ویژه‌ی آمریکای لاتین بخوانید.


خرید از طریق لینک زیر:
https://www.peyrang.org/shop/


#آمریکای_لاتین
#ارنستو_ساباتو
#حدیث_خیرآبادی


@peyrang_dastan
www.peyrang.org
http://instagram.com/peyrang_dastan/
.
#معرفی_کتاب

چرا رمان تونل (۱۹۸۴) ارنستو ساباتو را دوست دارم.
 
نوشته‌ی: ایمون ماهر

 
به تازگی کتاب تونل، رمان کلاسیک آرژانتینی نوشته‌ی ارنستو ساباتو را به توصیه‌ی پسرم خواندم. به عنوان یکی از طرفداران آلبر کامو، همیشه این احتمال وجود داشت به کتابی که نیویورک تایمز آن را کلاسیک اگزیستانسیالیست معرفی کرده است، پاسخ مثبت بدهم. رمان تونل که در ابتدا در مجله‌ی ادبی سور در سال ۱۹۸۴ منتشر شد، و رمان بیگانه‌ی آلبر کامو ویژگی‌های مشترکی دارند. هر دوی این کتاب‌ها راوی اول شخصی دارند که پس از محکومیت به قتل در نهایت زندانی می‌شوند و از سلول‌های زندان حوادث و عواملی که باعث به بن‌بست رسیدنشان شده است را مرور می‌کنند.
«کالم توبیین» در مقدمه‌ی کتاب تونل چاپ انتشارات پنگوئن، ساباتو را نویسنده‌ای به وضوح  تحت تاثیر داستایوفسکی و کافکا معرفی کرده است که این موضوع در مورد وضعیتی که او از انسان ترسیم کرده است، مشهود است. توببین خاطر نشان می‌کند: «... لحظاتی وجود دارند که قواعدی که یاس را کنترل می‌کنند، بازنگری و سست می‌شوند طوری که تمام زندگی یا تفکر عمیقا پوچ به نظر می‌رسد.»
این رمان به رابطه‌ی پیچیده‌ی هنرمندی به نام «خوان پابلو کاستل» با «ماریا ایریبان هانتر» می‌پردازد. او ماریا را برای اولین بار زمانی می‌بیند که به یکی از نقاشی‌هایش شیفته‌وار خیره شده است. او تصور می‌کند این زن قادر است روح او را ببیند، طوری که می‌تواند احساسات پشت خلقت هنری او را درک کند. او در همان لحظه به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد و تمام تلاش خود را می‌کند تا معشوق ماریا شود.
اما به محض اینکه رابطه‌ی جنسی اتفاق می‌افتد، تاثیر دلخواه را ندارد: «در چنین حالی تنها کاری که ما می‌کردیم، تایید بر ناممکن بودن دوام و تحکیم یگانگی از راه عمل جسمانی بود.»
کاستل فردی وسواسی است که تحقیر دیگران منجر به بیزاری و گوشه گیری‌اش شده است. مانند شخصیت ضد قهرمان مورسو در رمان بیگانه‌ی کامو، او در هنگام تجزیه و تحلیل خود رک و بی‌پرواست که از سطرهای زیر قابل تشخیص است:
«معمولا احساس تنها بودن در جهان با حس نخوت‌آمیز تکبر و برتری‌جویی همراه است. من انسانیت را یکسره تحقیر می‌کنم، افراد دور و برم به نظرم پست، زبون، کودن، آزمند، خشن، تنگ‌نظر می‌رسند. از تنهایی نمی‌ترسم! آن را خدای‌گونه می‌بینم.»

مترجم: #شبنم_عاملی


متن کامل این یادداشت را می‌توانید در گاهنامه‌ی شماره دو - ویژه‌ی آمریکای لاتین بخوانید.

خرید از طریق لینک زیر:
https://www.peyrang.org/shop/

#آمریکای_لاتین
#ارنستو_ساباتو

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
http://instagram.com/peyrang_dastan/
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
#ویدئو

هدف رمان چیست؟

انتخاب: گروه ادبی پیرنگ

در سال ۱۹۷۷، سه نویسنده‌ی آرژانتینی، خولیو کرتاثار، خورخه لوئیس بورخس و ارنستو ساباتو هم‌زمان در مادرید حضور داشتند.
در این ویدئو این سه نویسنده به سوالی مشترک پاسخ می‌دهند. و آن سوال این است: هدف رمان چیست؟

#خولیو_کرتاثار
#خورخه_لوئیس_بورخس
#ارنستو_ساباتو

برگردان: سحر یوسفی
منبع: آپارات

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
https://instagram.com/peyrang_dastan
.
#یادداشت
#ترجمه_اختصاصی_پیرنگ

چرا رمان تونل (۱۹۸۴) ارنستو ساباتو را دوست دارم.

مترجم: #شبنم_عاملی

نوشته‌ی: ایمون ماهر**
۲۳ اکتبر ۲۰۱۴

به تازگی کتاب تونل، رمان کلاسیک آرژانتینی نوشته‌ی ارنستو ساباتو را به توصیه‌ی پسرم خواندم. به عنوان یکی از طرفداران آلبر کامو، همیشه این احتمال وجود داشت به کتابی که نیویورک تایمز آن را کلاسیک اگزیستانسیالیست معرفی کرده است، پاسخ مثبت بدهم. رمان تونل که در ابتدا در مجله‌ی ادبی سور در سال ۱۹۸۴ منتشر شد، و رمان بیگانه‌ی آلبر کامو ویژگی‌های مشترکی دارند. هر دوی این کتاب‌ها راوی اول شخصی دارند که پس از محکومیت به قتل در نهایت زندانی می‌شوند و از سلول‌های زندان حوادث و عواملی که باعث به بن‌بست رسیدنشان شده است را مرور می‌کنند.
کالم توبیین در مقدمه‌ی کتاب تونل چاپ انتشارات پنگوئن، ساباتو را نویسنده‌ای به وضوح تحت تاثیر داستایوفسکی و کافکا معرفی کرده است که این موضوع در مورد وضعیتی که او از انسان ترسیم کرده است، مشهود است. توببین خاطر نشان می‌کند: «... لحظاتی وجود دارند که قواعدی که یاس را کنترل می‌کنند، بازنگری و سست می‌شوند طوری که تمام زندگی یا تفکر عمیقا پوچ به نظر می‌رسد.»
این رمان به رابطه‌ی پیچیده‌ی هنرمندی به نام خوان پابلو کاستل با ماریا ایریبان هانتر می‌پردازد. او ماریا را برای اولین بار زمانی می‌بیند که به یکی از نقاشی‌هایش شیفته‌وار خیره شده است. او تصور می‌کند این زن قادر است روحش را ببیند، طوری که می‌تواند احساسات پشت خلقت هنری‌اش را درک کند. او در همان لحظه به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد و تمام تلاش خود را می‌کند تا معشوق ماریا شود.
اما به محض اینکه رابطه‌ی جنسی اتفاق می‌افتد، تاثیر دلخواه را ندارد: «در چنین حالی تنها کاری که ما می‌کردیم، تأیید بر ناممکن بودن دوام و تحکیم یگانگی از راه عمل جسمانی بود.»* کاستل فردی وسواسی است که تحقیر دیگران منجر به بیزاری و گوشه‌گیری‌اش شده است. مانند شخصیت ضد قهرمان مورسو در رمان بیگانه‌ی کامو، او در هنگام تجزیه و تحلیل خود رک و بی‌پرواست که از سطرهای زیر قابل تشخیص است:
«معمولا احساس تنها بودن در جهان با حس نخوت‌آمیز تکبر و برتری‌جویی همراه است. من انسانیت را یکسره تحقیر می‌کنم، افراد دور و برم به نظرم پست، زبون، کودن، آزمند، خشن، تنگ‌نظر می‌رسند. از تنهایی نمی‌ترسم! آن را خدای‌گونه می‌بینم.»*

متن کامل این یادداشت را از طریق لینک زیر در سایت پیرنگ بخوانید:
http://peyrang.org/articles/126/

#ارنستو_ساباتو

منبع: آیریش تایمز

**ایمون ماهر مدیر مرکز مطالعات فرهنگی فرانسه و ایرلند
*نقل قول‌ها از ترجمه‌ی فارسی کتاب – مترجم مصطفی مفیدی- انتشارات نیلوفر

ارنستو ساباتو (۲۰۱۱-۱۹۱۱) نویسنده‌ی آرژانتینی. عکس از گری کامرون/ واشنگتن پست توسط گتی ایمج

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#یادکرد ارنستو ساباتو در زادروش


گزینش: گروه ادبی پیرنگ


۲۴ ژوئن سالروز تولد ارنستو ساباتو (۲۰۱۱-۱۹۱۱) نویسنده‌ی برجسته‌ی آرژانتینی است. به همین بهانه، سه فراز کوتاه از حرف‌های او را می‌خوانیم.


یک:
ما باید حیرت نسبت به رازهای ژرف عالم را برانگیزیم. هر چیز عالم اگر به آن بیندیشید حیرت‌آور است. اما عادت ما را وازده کرده است و دیگر هیچ چیز ما را حیرت‌زده نمی‌کند. ما باید دوباره یک حس شگفتی را بازیابیم.

دو:
من معتقدم بهترین راه علاقه‌مند کردن جوانان به ادبیات، آغاز آموزش ادبیات با کار نویسندگان معاصر است که زبان و علایقشان به امیدها و هراس‌های خود دانش‌آموزان نزدیک‌تر است. بعدها می‌توانند به نوشته‌های هومر و سروانتس درباره‌ی عشق و مرگ، امید و ناامیدی، انزوا و سلحشوری واقعن علاقه‌مند شوند. همین کار را می‌شود در مورد تاریخ با ردیابی ریشه‌های مسائل امروز در گذشته، انجام داد.
تلاش در یاد دادن همه‌چیز نیز اشتباه است. فقط چند اپیزود و مسئله‌ی کلیدی که برای تشکیل یک ساختار کفایت می‌کند، باید آموزش داده شود. کتاب‌ها باید معدود باشند اما با شور خوانده شوند. این تنها راهی است که کتاب‌خوانی را مانند قدم‌زنی در گورستان واژه‌های مرده نمی‌کند. کتاب‌خوانی هنگامی ارزشمند است که تاری را در ذهن خواننده به ارتعاش درآورد. آموزش شبه‌دائره‌المعارفی متداول که همواره با یادگیری کتابی همراه است نوعی مرگ است. انگار پیش از گوتنبرگ فرهنگی وجود نداشته است.

سه:
صادقانه بگویم به گمانم به نسلی تعلق دارم که رو به انقراض است. من به هنر، گفتگو، آزادی و عزت انسانی اعتقاد دارم. اما امروز چه کسی به چنین مهملاتی علاقه‌مند است؟ گفتگو جایش را به فحاشی و آزادی جایش را به زندان‌های سیاسی داده است. بین یک دولت پلیسی دست‌چپی و یک دولت پلیسی دست‌راستی چه تفاوتی هست؟ مگر شکنجه‌گر بد و خوب هم دارد؟! باید آدم واپس‌گرایی باشم چون هنوز به یک دموکراسی میانه‌رو و کسالت‌آور اعتقاد دارم. یعنی تنها رژیمی که پس از همه‌ی حرف‌ها به فرد اجازه‌ی تفکر آزادانه و آماده ساختن راه برای واقعیتی بهتر را می‌دهد.


منبع:
ارنستو ساباتو؛ حس شگفتی، بخشی از یک گفتگو، پیام یونسکو، بهمن ۱۳۷۵، شماره ۲۴۳


#ارنستو_ساباتو


@peyrang_dastan
www.peyrang.org
‍ .
#معرفی_کتاب
نگاهی به رمان «تونل»؛ ارنستو ساباتو
تونل؛ شعر زيبايی از جنون و مرگ

#حدیث_خیرآبادی


«آیا زندگی ما چیزی جز یک سلسله زوزه‌های بی‌معنی در بیابانی از ستارگان بی‌اعتنا نبود؟»


از ارنستو ساباتو (۱۹۱۱-۲۰۱۱) نویسنده‌ی برجسته‌ی آرژانتینی و یکی از مهم‌ترین نویسندگان اد‌بیات اسپانیایی‌زبان، تنها سه رمان بر جا مانده است. او به خاطر ذائقه‌ی سختگیرش، باقی آثارش را به شعله‌ی آتش سپرد اما با همین سه رمان به شهرتی عالم‌گیر رسید. «تونل» نوشته‌شده به سال ۱۹۴۸ اولینِ آنهاست، و آن دو دیگر، «قهرمانان و گورها» به سال ۱۹۶۱ و «فرشته‌ی ظلمت» به سال ۱۹۷۴؛ که خوشبختانه هر سه به زبان فارسی ترجمه شده و در دسترس‌اند. او همچنین تعداد قابل‌‌توجهی مقاله نوشت و منتشر کرد.
ساباتو از همان ابتدا و پس از چاپ «تونل» تا امروز مورد تقدیر و تحسین بسیار قرار گرفته است؛ او را با کامو، ژید و بورخس مقایسه کرده‌اند، به سال ۱۹۸۴ برنده‌ی جایزه‌ی بزرگ اسپانیایی‌زبانِ سروانتس شد و در سال ۲۰۰۷ نیز جزو نامزدهای نهایی جایزه‌ی جهانی نوبل بود. نقاشی که دکترای فیزیک داشت و در انستیتو کوری پاریس کار می‌کرد، اما رضایتی از کار علمی نصیبش نشد و در نهایت، به علاقه‌ی دیرینش ادبیات بازگشت.
[...]
هنگامی که رمان تونل منتشر شد، خیلی زود به بیست و هشت زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شد و در جایگاه رمان‌های پرفروش بین‌المللی قرار گرفت. مهم‌تر از آن، تحسین و ستایشی است که از جانب نویسندگان بزرگی همچون توماس مان، آلبرکامو و گراهام گرين نصیبش شد.
آلبر کامو درباره‌اش گفت: «تلخی و تندی، شور و حرارت آن را می‌ستایم.»
توماس مان آن را گیرا و جذاب خواند و گراهام گرین تحلیل روان‌شناختی‌اش را ستود.
سان‌فرانسیسکو کرونیکل -بزرگ‌ترین روزنامه‌ی شمال کالیفرنیا- نمادگرایی‌اش را مورد توجه قرار داد: «نمادگرایی‌ای که بر ژرف‌ترین و عام‌ترین زوایای روح انگشت می‌گذارد.»
نشريه‌ی فرانسوی‌زبان لو سوار، به آن این‌گونه خوشامد گفت: «شعر زيبایی از جنون و مرگ.» و لو ماگازين لی‌ترر اظهار کرد: «از بوئنوس آيرس نويسندگان بزرگی برخاسته‌اند: بورخس، کورتاثار و ساباتوی پيامبر.»
اما رمان «تونل» چگونه رمانی‌ است که این همه تحسین و تعریف و تمجید را برای نویسنده‌اش در بر داشته و او را تا مقام پیامبری ادبی بالا برده است؟

یادداشتی که متن کامل آن در لینک زیر منتشر شده، نگاهی‌ست به رمان تونل و به معرفی آن می‌پردازد:
http://peyrang.org/articles/106/



#ارنستو_ساباتو
#تونل
#مصطفی_مفیدی
#انتشارات_نیلوفر

@peyrang_dastan
www.peyrang.org