Pazudharma

‍ 🖋 بازتعریفِ «خطوط قرمز»...

▪️در کشوری که «خطوط قرمز» آن بر نام ها و «جنسیت» استوار شده باشند و قوانینِ آن کشور هم ضمانتِ اجرایی برای تقویت این «خطوط قرمز» باشند، اولین خروجی آن #فساد است. زمانی که #رسانه ها توسط #حکومت اداره و نظارت شوند، نه تنها مسوولین و کارکنانِ آن #دروغگو هستند که، دروغگویی در جامعه پذیرفته و نهادینه می شود و زمانی که #چاپلوسی به عنوانِ ابزاری مهم برای انجامِ امور مختلف تبدیل می شود، انواعِ ناهنجاری های اجتماعی متولد می شوند.

▪️زمانی که «خطوط قرمز» یک جامعه می شوند روابطِ دختر و پسر و مویِ زن و عادتِ ماهانه خانم ها و روابطِ زناشویی(!!!) که از بدیهی ترین و طبیعی ترین موضوعاتِ فردی و اجتماعی اند، #کودک_آزاری به یک هنجارِ بدل می شود که عبور از آن برای هر آدمی امکان پذیر است!!!

▪️#کودکانِ ما باید مهم ترین و اصلی ترین #خط_قرمز جامعه و #نظام_ارزشی آن باشند؛ نه فقط به دلیلِ آسیب پذیر بودنشان بلکه به این دلیل که از همین اینجا و اکنون است که آینده را در دنیای پاک، کوچک و دوست داشتنی خودشان می سازند و این یعنی، آینده ی یک کشور- آینده ی یک سرزمین- آینده ی بخشی از کره زمین.

🔺پدیده ای کثیف تر از مرگِ یک دخترِ خردسال به خاطرِ #تجاوز پدرش در این دنیا چیزی وجود دارد؟! مرگی که نطفه ی آن در همان جامعه ای گذاشته شده که پدر در آن رشد کرده و آموزش دیده؟! مرگی که توسط قوانینِ فاسد حمایت شده و دلیلِ مرگ را «خونریزی داخلی» عنوان می کند!!!

فلور خواجوی


@pazudharma

در وجود #انسان امروزین نوعی #تضاد آشکار نهفته است. به ما می آموزند مهربان باشیم، اما وقتی می خواهیم با حیوانات مهربان باشیم #نهی می شویم. به ما می آموزند کشتن کاری بسیار وحشتناک است و هیچ انسانِ سالمی دیگری را نمی کشد، اما وقتی حیوانی را می کشیم، فقط «یک حیوون» را کشته ایم. به ما می آموزند «خدا» انسان های #دروغگو را دوست ندارد، ولی وقتی بدترین کارهای دنیا را انجام داده و به راحتی حاشا می کنیم، «خدا» آن را به حساب «مصلحت» می گذارد و خللی در #تربیت ما پیش نمی آید. به ما می آموزند# زندان جای آدم های #خلافکار است، ولی حیوانات برای تفریح انسان به زندان می افتند. در تمام دنیا، #قاتلان_زنجیره ای در راس مجرمان اجتماعی معرفی می شوند ولی نمی دانیم چرا #شهرداری و شرکت های تابعه جز این گروه قرار نمی گیرد! حتی نمی دانیم چرا #شکارچیان داخلی و خارجی قاتل به حساب نمی آیند و چه بسا «مجوز» قتل نیز برایشان صادر می شود! آیا الان می توان ادعا کرد که جمعیت گونه ها افزایش یافته است؟! که در صورت زياد بودن هم، مگر چاره کار در کشتن است!؟
تضادی که به این صورت اکتساب شده باشد به دنیای #بزرگسالی هم وارد می شود: ما خود را #فعال_محیط_زیست و #مدافع_حقوق_حیوانات معرفی می کنیم و در عین حال حیوانات را می خریم و می فروشیم! #چرم خالص را تبلیغ می کنیم! با دلفین عکس می گیریم! کلنگ #پناهگاه را بر زمین می کوبیم! #عقیم_سازی را بهترین روشِ کاهشِ جمعیتی می دانیم که هنوز افزایش آن ثابت نشده است! در برابر مرگ دسته جمعی حیوانات و دفن آنها با آهک سکوت می کنیم تا نه برای علت قتل عام و نه برای آلوده کردن محیط زیست مجبور به توضیح نباشیم!
اسب ها، گرازها، ماهيان، دلفين ها، سگ ها، موش ها و دهها گونهء جانوري ديگر را #قتل_عام مي كنيم و نه به فكر محيط زيست هستيم و نه به فكر حيوانات.
ما خود را مدافع حقوق حیوانات و فعال محیط زیست می دانیم ولی هنوز نمی دانیم که ماهیت وجودی #طبیعت و حیوانات سراسر یکرنگی و خلوص است! چیزی که در ما با لایه های تربیتِ دارای «تضاد» و میل سیری ناپذیری براي #شهرت و #محبوبیت دفن شده است...شايد شهرت را بدست آورد ولي براي محبوبيت، بهتر است كمي ترديد به دل راه داد!
اين تضاد را بايد درمان كرد...
https://telegram.me/Pazudharma

در وجود #انسان امروزین نوعی #تضاد آشکار نهفته است. به ما می آموزند مهربان باشیم، اما وقتی می خواهیم با حیوانات مهربان باشیم #نهی می شویم. به ما می آموزند کشتن کاری بسیار وحشتناک است و هیچ انسانِ سالمی دیگری را نمی کشد، اما وقتی حیوانی را می کشیم، فقط «یک حیوون» را کشته ایم. به ما می آموزند «خدا» انسان های #دروغگو را دوست ندارد، ولی وقتی بدترین کارهای دنیا را انجام داده و به راحتی حاشا می کنیم، «خدا» آن را به حساب «مصلحت» می گذارد و خللی در #تربیت ما پیش نمی آید. به ما می آموزند# زندان جای آدم های #خلافکار است، ولی حیوانات برای تفریح انسان به زندان می افتند. در تمام دنیا، #قاتلان_زنجیره ای در راس مجرمان اجتماعی معرفی می شوند ولی نمی دانیم چرا #شهرداری و شرکت های تابعه جز این گروه قرار نمی گیرد! حتی نمی دانیم چرا #شکارچیان داخلی و خارجی قاتل به حساب نمی آیند و چه بسا «مجوز» قتل نیز برایشان صادر می شود! آیا الان می توان ادعا کرد که جمعیت گونه ها افزایش یافته است؟! که در صورت زياد بودن هم، مگر چاره کار در کشتن است!؟
تضادی که به این صورت اکتساب شده باشد به دنیای #بزرگسالی هم وارد می شود: ما خود را #فعال_محیط_زیست و #مدافع_حقوق_حیوانات معرفی می کنیم و در عین حال حیوانات را می خریم و می فروشیم! #چرم خالص را تبلیغ می کنیم! با دلفین عکس می گیریم! کلنگ #پناهگاه را بر زمین می کوبیم! #عقیم_سازی را بهترین روشِ کاهشِ جمعیتی می دانیم که هنوز افزایش آن ثابت نشده است! در برابر مرگ دسته جمعی حیوانات و دفن آنها با آهک سکوت می کنیم تا نه برای علت قتل عام و نه برای آلوده کردن محیط زیست مجبور به توضیح نباشیم!
اسب ها، گرازها، ماهيان، دلفين ها، سگ ها، موش ها و دهها گونهء جانوري ديگر را #قتل_عام مي كنيم و نه به فكر محيط زيست هستيم و نه به فكر حيوانات.
ما خود را مدافع حقوق حیوانات و فعال محیط زیست می دانیم ولی هنوز نمی دانیم که ماهیت وجودی #طبیعت و حیوانات سراسر یکرنگی و خلوص است! چیزی که در ما با لایه های تربیتِ دارای «تضاد» و میل سیری ناپذیری براي #شهرت و #محبوبیت دفن شده است...شايد شهرت را بدست آورد ولي براي محبوبيت، بهتر است كمي ترديد به دل راه داد!
اين تضاد را بايد درمان كرد...
https://telegram.me/Pazudharma