https://telegram.me/Pazudharmaتحليل شما از اين مثال چيست؟
به نظر مي رسد انجام اين تحقيق درباره
#اسب و
#خر اگرچه بطور جداگانه به رفتارشناسي آنها كمك مي كند، ولي مقايسه اي معقول نيست! در ذهن حيوانات مفاهيمي مانند "رقيب"، "مسابقه"، "برد"، "هدف" "سنگ اندازي" و غيره وجود ندارد. اين مفاهيم، ترجمان غريزه، قوانين و رفتار حيوانات توسط
#لغت_نامه انساني است. توانايي عمومي
#شناخت در حيوانات با تعداد كارهاي اساسي كه انجام مي دهند تعيين مي شود. اگرچه اين كارها ماهيتي سلسله مراتبي دارند ولي حيوانات مي توانند در هنگام نياز از تواناييهاي خود بصورت موازي يا پشت سر هم استفاده كنند. بطور كلي، سطوح يادگيري در حيوانات داراي تقدم و تأخر زماني و سلسله مراتب است زيرا، سطوح پايين آن پيش نياز مراحل يادگيري بعدي است. بطور مثال، يك بچه
#فيل براي شناخت كاركرد
#خرطوم خود ابتدا روي آن تاب مي خورد، آن را عقب و جلو مي كند، دور پاهايش مي پيچد تا بالاخره در حدود يكسالگي مي آموزد كه با اين عضو مهم كارهاي اساسي خود را انجام دهد.
#تعبير "ناتوان" از نوع رفتاري كه خر در حين مسابقه دارد آيا
#قضاوت اخلاقي-ارزشي توسط انسان نيست؟!
به هر روي، بشر قادر بوده با شناخت
#قوانين زندگي حيوانات راهكارهايي اساسي براي خود در زندگي و شيوه اداره امور بيابد و در عين حال، بر عليه آنها به دشمني نرم و خشن اقدام نمايد؟ اين
#تضاد از كجا ناشي مي شود؟ از انسان يا حيوان؟ آيا براي ارايه "راهكارهاي برطرف كردن اين تضادها، دوباره بايد به حيوانات مراجعه كنيم؟!
https://telegram.me/Pazudharma