Pazudharma

#شکارچیان
Канал
Логотип телеграм канала Pazudharma
@pazudharmaПродвигать
378
подписчиков
3,01 тыс.
фото
249
видео
1,98 тыс.
ссылок
پازودارما به معناي قانون حيوانات است. صفحه ما در اينستاگرام نيز به همين نام است. خوشحال خواهيم شد با ما در ارتباط باشيد: @be_he_moos "به هه موث" به معناي حيوانات است🐾
К первому сообщению
Pazudharma
🖋 یک پیام درباره مطلب «شکار و حفاظت» ◀️ در پی انتشار مطلب سه گانه ی «شکار و حفاظت»، پرسش و نظری به دست ما رسیده است که مثل همیشه، با حفظ امانت داری آن را منعکس می کنیم و در ادامه، افزون بر توضیح ارایه شده به پاسخ کلی آن می پردازیم: «سلام. وقتتون به خیر.…
🖋 پاسخ به یک بازخورد درباره مطلب «شکار و حفاظت»

▪️از صرفِ وقت شما برای خواندن برخی مطالبِ کانالی که به طور تصادفی با آن آشنا شدید بسیار متشکریم.

▪️بازخوردهای مثبت و موافق اگرچه باعث تشویق و ایجاد حس خوب می شوند ولی بازخوردهای مخالف را چالش برانگیز می دانیم و از اینرو، نه تنها از دریافتِ نظراتِ مخالف بیشتر استقبال می کنیم که برآنیم تا بازتابِ بازخوردهای مخالفی که برمبنای استدلال هستند را تقویت کنیم. بر این باوریم که حتی وجودِ تعدادِ بسیار زیاد از نظرات موافق، در نهایت دریایی زیبا می آفرینند ولی آن چه باعث حرکت و پویایی می شود موجی از نظرات مخالف در این دریای بیکران است.

▪️به نظر نگارنده، شرایط سیاسی- اجتماعی(و اقتصادی) هر یک در حوزه های خاص خودشان بر کشور و مردم تاثیرگذار هستند- اگرچه نمی توان بین این حوزه ها مرزهای مشخصی کشید و آنها را از هم جدا کرد ولی، بی گمان شرایط سیاسی کشور تاثیر مستقیمی در طبیعت کشورمان نداشته تا آن را به این روز بیاندازد. شاید اگر به جای شرایط سیاسی کشور که شامل سیاست خارجی و داخلی می شود را با مفاهیمی مانند #حکومت، #ایدئولوژی_حاکم، رویکرد سیاسی دولتیون و مانند اینها جایگزین می کردیم، می توانستیم تاثیرگذاری آنها بر نابودی و تخریب طبیعت را بهتر بررسی کنیم.

▪️حیوانات به طور عام و حیات وحش به طور خاص، بخشِ حیاتی و جدایی ناپذیر از طبیعت و محیط زیست هستند. مخالفت با کشتنِ آگاهانه ی این موجودات زنده، بی گمان تاثیر بسیار مهمی در وضعیت کنونی طبیعت دارد زیرا، تمام نظریه های مطرح در حفاظت از حیات وحش از طریقِ حذف فردِ مسن/نرِ و یا بیمارِ یک گونه با چالشی اساسی در دنیا روبرو شده است. چالشی که #شکارچیان از رویاروییِ منطقی و استدلال محور با آن خودداری می کنند.

▪️آیا شکار به معنای کشتن حیوانات به راستی یک #تفریح است؟! اگر شما، به عنوان یک انسان که تمام حواس پنجگانه ی او می تواند در لحظه دچار خطا شوند، به کشتنِ آگاهانه ی یک حیوان بپردازید این کار یک تفریح محسوب می شود؟ در کدام مفهوم از زندگی و کدام تعریف فلسفی از مرگ، این گونه از کشتن باعث تفریحی می شود که باید در نهاد خود شادی به همراه داشته باشد؟

▪️آیا شکار یک ورزش است؟! ورزش از نظر لغوی اسم مصدر است. به معنای «ورزیدن» و برزیدن مصدر آن، یعنی کارکردن، عمل کردن، کوشیدن، پیاپی انجام دادن و ریاضت کشیدن است(دهخدا ۱۳۳۵).معادل کلمه ورزش در زبان انگلیسی sport است که به هر نوع فعالیت بدنی و بازی که منجر به انجام مسابقه و نمایش مهارت بین دو فرد و یا دو گروه شود و ملزم به انجام تمرین های مداوم و فراگرفتن مهارت در یک حرکت یا رشته ورزشی باشد، اطلاق می شود (خلجی ۱۳۶۷).
ورزش عبارت است از یک فعالیت رقابتی نهادینه شده که مستلزم کاربرد نیروی جسمانی شدید و یا استفاده از مهارت های جسمانی پیچیده به وسیله شرکت‌کنندگانی است که توسط عوامل درونی و بیرونی تحریک می شوند.

در تعاریفی که از ورزش ارایه شده اند آیا از کشتن و نابودی و خون ریزی صحبتی شده است؟! کدام قسمت از این معانی برای شکار صادق است؟

▪️وضعیت بغرنج و فرابحرانی محیط زیست کشور نه تنها با مواردی که به درستی اشاره کردید مربوط می شود که قربانی جنبه های دیگری از زیاده خواهی نوع بشر شده است... یکی از آنها همین شکار!

با احترام
فلور خواجوی
https://t.center/pazudharma
🖋 شکار و حفاظت- بخش دوم

◾️#شکار_تفریحی می تواند به دو شکل #بومی و #گردشگری انجام شود. در شکل اول، #شکارچیان در همان منطقه ی شکار زندگی می کنند و در شکل دوم، شکارچیان در منطقه ای دورتر هستند و با پرداخت مبالغی به نقاط دیگر سفر می کنند تا شکار را در یک منطقه مخصوص انجام دهند.
همین نکته، بحث #سود_اقتصادی به دست آمده از شکار برای #مردم_بومی را توجیه پذیر می کند.

◾️با این وجود، به نظر می رسد حتی تعاریف مختلف از شکار تغییر خاصی در صورت مسئله نمی دهد. آیا انسان برای #امرار_معاش، #تفریح و #سرگرمی و #ورزش و مهم تر از همه برای #حفاظت_از_حیات_وحش باید آنها را بکشد تا از جسد و/یا اعضای سلاخی شده بدن آنها استفاده کند؟
آیا اساسا آن چه ارزشمند معرفی می شود از جمله حیات وحش، باید به مرز نابودی برسد تا سیاست هایی مانند شکار برای حفاظت از آنها طراحی شوند؟ به بیانی بهتر، انسان تمام آن چه ارزشمند تلقی می کند را به گذرگاه حفاظت می کشاند و سپس برای عبور از این مهم، به همان راهکارهایی متوسل می شود که آن چیزهای ارزشمند را به حفاظت رسانده است!

◾️ارسطو شناخت نظری را به دو بخش #علم_اثباتی و #دیالکتیک تقسیم می‌کند. علم اثباتی با مفروضاتی آغاز می شود که ما مدعی هستیم صحیح، بنیادین و مقدماتی هستند. منظور از مقدماتی بودن این است که این مفروضات بدیهی بوده و برای قبول آنها نیاز به فرضیات یا برهان دیگر نیست.

◾️اما در روش دیالکتیک، پژوهشگر استدلال و پژوهش خود را روی پندارها و عقاید طرف مقابل یا عامه مردم استوار می‌کند. در علم اثباتی، پژوهشگر فرآیند شناخت را به صورت حرکت از دانسته ها به سوی نادانسته‌ها تعریف می‌کند. در طی این فرآیند ما به چیزی که پیشتر نمی دانستیم، آگاهی پیدا می کنیم و به این ترتیب از نادانی به آگاهی و از ندانستن به دانستن می رسیم. در پژوهش دیالکتیکی فرآیند شناخت از نادانی به آگاهی نیست بلکه هدف آگاه کردن طرف مورد بحث از نادانی خویش است. مدعی در آغاز تصور می‌کند که می داند یعنی باورهای خود (سنت، مذهب، باورهای جامعه، اسطوره‌ها و هر چه که از کودکی به او گفته شده) را آگاهی تصور می‌کند. در طول فرآیند شناخت، وی متوجه می‌شود که این باورها تناقض و تعارضاتی در خود نهفته دارند و بنابراین دیگر نمی‌تواند از این عقاید و باورها دفاع کند.

◾️در مورد شناخت طبیعت، این مشکلی پیش نمی آورد زیرا #مشاهده، #تجربه و #آزمایش مکرر پدیده های طبیعی می توانند این مفروضات را تایید یا رد کنند و بنابراین ما یک روال پیش رونده در #علم داریم که با تصحیح یا تغییر مفروضات، نظریه را با دامنه بیشتری از تجارب مطابقت می دهد، ولی در مورد #علوم_انسانی این گونه نیست. بنابراین، در جایی که ما شکار را از جنبه هایی مانند «استفاده» و «ارزش» بررسی می کنیم ناگزیر از ورود به مفاهیمی هستیم که خارج از حوزه #طبیعت و #علوم_طبیعی اند و برای بهتر شناخته شدن، نیازمند بررسی همه جانبه هستند. به طور مثال، در خیلی از کشورهای دنیا گونه های بومی نظیر فیل، کروکودیل، پلنگ، ببر و شیر براساس میزان آسیب و ضرر و زیان وارد شده یا «تابو»های موجود در باورهای رایج، توسط خود مردم بومی ارزش گذاری می شوند و از اینرو، راهکارهای مقابله با آنها نیز بر مبنای همین رویکردهاست. آیا، به طور اساسی، نظریه های حفاظتی باید با اتکا بر این قبیل ارزش گذاری ها بنا شوند؟ آیا حفاظت باید بر مبنای ارزش ذاتی حیات وحش باشد یا ارزش هایی که برای نحوه استفاده از آنها تعیین می شود؟ آیا هرگونه کاهش در جمعیت گونه های حیات وحش باید «بد» و هر افزایش جمعیتی «خوب» تلقی شود و/یا برعکس؟


https://t.center/pazudharma