📖 بازخوانی کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب مشروطه ایران»
🖌 #امیر_احمدیبخش
1⃣1⃣کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب #مشروطه ایران» (تاریخ مفاهیم و نهادهای حقوق عمومی در ایران) نوشته دکتر فردین مرادخانی به بررسی حقوقی از نهضت #مشروطیت ایران میپردازد. نظر به اهمیت این کتاب، در چند بخش به بررسی و بازخوانی آن میپردازیم. @paniranistفصل چهارم کتاب با عنوان
#قانون به سیر تکوین مفهوم
قانون پرداخته شده و ویژگی های
قانون در دوران مدرن بررسی شده است و در ادامه به جایگاه
قانون در اندیشه ی روشنفکران، فقیهان موافق و مخالف و مجلس اول پرداخته شده است.
قانون در لغت به معنای رسم، قاعده و آیین است و در معنای عام به مجموعه قواعدی گفته میشود که حاکم بر یک جامعه انسانی است و رفتار انسان را تنظیم می کند و در معنای خاص به مجموعه دستوراتی گفته میشود که از سوی نهادها اجرا میشوند و میانجی بین مردم و دولتند. در دوران مدرن، متفکرین در نوشته های خود به ویژگی های
قانون پرداختند.
مهمترین ویژگی که برای
قانون تاکید میشد بحث کلی بودن و عام بودن
قانون بود. ویژگی های دیگری که برای
قانون اشاره کردند عبارت است از اینکه
قانون باید واضح باشد، دقیق باشد، ساده باشد و...
غربی ها همزمان با این موضوع بحث
#حاکمیت_قانون را هم مطرح کردند و نویسندگان زیادی به تعریف حاکمیت
قانون پرداختند. نقطه مشترک همه تعاریف از حاکمیت
قانون این است که استفاده خودسرانه و مستبدانه از قدرت مردود است. از ویژگی ها و شرایط حاکمیت
قانون ،تفکیک قوا، استقلال قضایی و
قانون اساسی است.
تاریخ
قانون و
قانون خواهی در ایران متفاوت از غرب است، غربی ها از دوران یونان واژگانی برای
قانون داشته اند و درباره آن نوشته اند و همواره هدفشان محدود کردن قدرت و تنظیم اداره امور با
قانون بود ولی در سرزمین های اسلامی وضع به گونه ای دیگر بوده است. دین اسلام سرشتی متفاوت با مسیحیت داشت و نقش شریعت در آن برجسته بود و
#فقه عهده دار حل اختلافات میان مسلمانان بود و ویژگی خاص فقه این بود که فقیهان به عنوان افراد غیر دولتی نقش قانونگذار را داشتند و کتاب های فقهی به اندازه
قانون در اسلام اعتبار داشته است. در نهاد قضایی اسلام، فقه نظامی از اوامر و نواهی اخذ شده از کلام الهی بود که طی یک فرآیند اجتهاد شخصی به دست می آمد. اینکه قاضی باید در شریعت تخصص داشته باشد از عصر عباسیان به عنوان یک
قانون ثابت پذیرفته شده بود. فقه در فرآیند تاریخی خود توانسته بود جای خالی دانش حقوق را پر کند اما فقه در حقوق خصوصی فربه بود. مسائل مربوط به اداره کشور نیز جدا از فقه بود و اگر فقها درباره اداره ملک سخنی میگفتند از باب نصایح الملوک بود نه چیز دیگر. نسبت
قانون و دانش حقوق با فقه اصلی ترین مساله در حقوق ایران است که از مشروطیت به عنوان یک مساله مطرح شده است و هنوز هم به نوعی مساله ماست. فقه در لغت به معنی فهم و دانایی است و در اصطلاح فقیهان، فقه به عبارت های مختلفی تعریف شده که از میان آنها عبارت« علم به احکام شرعی از ادله تفضیلی» شهرتی بیشتر دارد. موضوع فقه عبارت است از افعال مکلفین و هدف فقه عبارت از پرورش روح انسان در سایه تامین دنیا و آخرت، اصلاح فرد و جامعه و ایجاد عدالت اجتماعی و حفظ حقوق امت اسلام است.
اما حقوق مجموعه ای از قواعد و احکام الزام آور رفتاری دارای ضمانت اجرای بیرونی مبنی بر انگاره های واقع گرایی عقلانیت و دولت مدرن است و داعیه تنظیم روابط اجتماعی را دارد.
به گفته دکتر جواد طباطبایی شرع، اساس دین اسلام بود و هرگونه تاملی در اندیشه دینی از گذار شریعت و فقه می گذشت. به گفته ایشان هر کوششی در تجددخواهی ایرانیان باید خود را در نسبت با کانون قدمایی یعنی علم حقوقِ شرع قرار میداد. منظور دکتر طباطبایی آن نیست فقه همان حقوق است و با وجود فقه نیازی به حقوق نیست بلکه منظور آن است که هر تحولی در یک کشور تنها از مجرای تاریخ اندیشه و سنت انباشته شده آن کشور ممکن است. از این جهت تاسیس حقوق در ایران از مجرای فقه می گذرد. از این رو بود که ایرانیان در نیازمند نظریه ای بودند که چگونه از مجرای این سنت انباشته و فربه، به تاسیس دانش حقوق اقدام کنند. این همان کاری بود که به باور دکتر طباطبایی ، مستشارالدوله سعی در انجام آن داشت، یعنی روشی برای تبدیل حقوقِ شرع به
قانون و تفسیر آن بر مبنای حقوق مدرن. ادامه دارد
#بازگشت_به_مشروطه👇کانال خبری پان ایرانیست
👇https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ