شاه فرتوت ابریقستان

#خروشچف
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
#خروشچف: ما به قله نزدیک شدیم!

قرار بود سال ۱۹۸۰ روز خاکسپاری امریکا باشد؛ ولی عملا تبدیل به آخرین دهه حیات شوروی شد!

✍️ #بیژن_اشتری

خروشچف رهبر حزب کمونیست شوروی در سال ۱۹۶۱ در بیست و دومین کنگره حزب طی یک سخنرانی پنج ساعته از جمله گفت:
«رفقا! ما به قله نزدیک شدیم. حالا از اینجا، از ارتفاعات این کوه بلند، می‌توانیم مسیر پهناوری را که تاکنون طی کرده‌ایم مشاهده کنیم و از آن لذت ببریم.
من به شما قول می‌دهم که تا سال ۱۹۸٠ درآمد سرانه ما و حجم تولید ناخالص ملی ما از آمریکا سبقت خواهد گرفت.
ما تا همین الان هم در زمینه موشکی و علمی و سفرهای فضایی از آمریکا جلو افتاده‌ایم. ما اولین فضانورد را به مدار زمین فرستاده‌ایم. ما موشک‌هایی ساخته‌ایم که هیچ کشور دیگری قادر به ساختنشان نیست. فقط با چهارده موشک اتمی می‌توانیم کل انگلستان و با نه موشک اتمی کل ایتالیا را با نارنجستانهای زیبایش نابود کنیم! حتی اگر آمریکا بتواند از حمله اتمی ما جان سالم به در ببرد، مطمئنا متحدان اروپایی‌اش نخواهند توانست.
ما چنان سلاح‌هایی را در اختیار داریم که هیچ قدرتی جرات ندارد حتی فکر حمله به کشور ما را به خودش راه بدهد.
رفقا! ما نزدیک قله هستیم. جامعه کمونیستی که لنین کبیر وعده‌اش را داده بود، در شرف تحقق است. ظرف چند سال آینده همه کمبودهای مادی در کشور ما برطرف خواهد شد.مسکن مجانی برای همه، بهداشت و آموزش مجانی برای همه فراهم خواهد شد. ساعات کاری کاهش خواهد یافت و به زودی شهروند شوروی فقط برای رشد خلاقیتهای درونی‌اش کار خواهد کرد و نه برای تامین معیشتش!»

دو ماه پس از این سخنان در پی افزایش سی درصدی قیمت گوشت و لبنیات و کاهش دستمزدها، شورش‌های گسترده‌ای در سراسر کشور آغاز شد و صدها نفر کشته شدند. خروشچف سه سال بعد در جریان یک کودتای درون‌حزبی ساقط شد و سال ۱۹۸٠ که قرار بود سالِ به خاک سپاری آمریکا و سیادت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بر جهان باشد، عملا تبدیل شد به آخرین دهه حیات شوروی.

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
‍ برشی از کتاب «ک‌گ‌ب در ایران»:

«در هر گوشه از جهان، هرجا که دارودستۀ هوادار شوروی روی کار می‌آید، #اقتصاد آن کشور از هم می‌پاشد. استانداردهای زندگی به نحو مصیبت باری سقوط می‌کند. همۀ حقوق انسانی و آزادیهای فردی پایمال می‌شود. حلقۀ کوچکی از نمایندگان خلق، به ترور خلایق مشغول می‌شوند و مایۀ جنگهای داخلی و پیدائی اردوگاههای آوارگان و بسیاری دیگر فراهم می‌آید.»

«از زمان انقلاب ۱۹۱۷ به مردم نوید آینده‌ای شادیبخش را داده‌اند که دائماً حصولش به تعویق افتاده است. اول مداخله خارجیان و جنگ داخلی موجب این تعویق شد. بعد تجدید بنای خرابیها در سالهای دهه ۱۹۲۰، جستجوی دشمنان خلق در سالهای دهۀ سی و سپس جنگ با #هیتلر و بازسازی اقتصاد بعد از جنگ...

هر قدر به وصول این افق شادیبخش مشتاق‌تر می‌شدیم، بیشتر از ما دور می‌شد؛ ولی کسی هم مستوجب سرزنش نبود! علل عینی وجود داشت»

«آنگاه ناگهان در ۱۹۵۶ ، #خروشچف تصویر بی‌عیب و نقص اربابان حاکم بر #شوروی را از هم درید. گرانیِ بار مسئولیت همه مشکلات کشور را بر دوش #استالین و همدستانش گذاشت و به این ترتیب کوشید تا نشان دهد که قسمت اعظم ماشین حزب از آنچه اتفاق افتاده برکنار بوده است.
همه این شعار را به یاد دارند:
«وقتی می‌گوئیم "استالین"، مقصودمان" حزب" است و وقتی می‌گوئیم حزب، یعنی استالین!»

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
موضعگیری یک روزنامه اصولگرا درباره حکم قضایی علیه #آزاده_صمدی#افسانه_بایگان]

روزنامه اصولگرای فرهیختگان ارگان دانشگاه آزاد به صف منتقدان احکام قضایی جدید علیه غیر معتقدان به پوشش رسمی پیوست.

«مشخص نیست که اگر قاضی پرونده خانم آزاده صمدی، هنرپیشه سینما و تلویزیون که او را به جرم کشف حجاب،(در کنار چند جریمه دیگر) موظف به شرکت در کلاس‌های روان‌درمانی جهت برطرف شدن اختلال‌های ضداجتماعی کرده، بخواهد راجع‌به این حکم توضیح کاملی بدهد، چه توضیحی خواهد داشت؟

از این حکم بوی "انتقام" می‌آید نه تنبیه به معنای روشنگری.

صرف نظر از مخالفان آشتی‌ناپذیر یا لااقل سرسخت جمهوری اسلامی، چنین رفتارهایی خیلی از خودی‌ها را هم به‌شدت عصبانی می‌کند و بدتر از همه اینکه باعث می‌شود همان‌ افرادی که سرسختانه علیه سلبریتی‌ها موضع انتقادی داشتند، در مواجهه با یک تندروی حاد و بی‌محابا و در مقابل رفتاری که پیام روانی‌اش چیزی جز «لَجَم را درآوردی و حالا لَجَت را در می‌آورم» نیست، بیایند و پشت همین سلبریتی مظلوم بایستند.

پ.ن.
#خروشچف (رهبر اتحاد جماهیر #شوروی) در سال ۱۹۵۹ اعلام کرد کسی که با حکومت کمونیستی موجود مخالفت کند، حتما از نظر روانی مشکل دارد! چراکه امکان ندارد کسی این همه مواهب کمونیسم را ببیند و باز خوشش نیاید!

شوروی تعداد تخت‌های روانپزشکی را از ٢١ هزار تخت در ۱۹۲۹ به ٣٩٠ هزار تا پایان سال ۱۹۷۴ رساند!

#حجاب #حجاب_اجباری

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
‍ به بهانهٔ درگذشت #میخائیل_گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر #شوروی
۱۹۳۱-۲۰۲۲

⭕️❗️توصیه می‌کنم که متن زیر رو با دقتی بیشتر و چندبار بخونیم

#سهند_ایرانمهر

[...و مَرد، خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده...
ابوالفضل #بیهقی]


🔸‍ تقریبا دیگر همه شهروندان روس فهمیده بودند که آن چیزی که خودش را ابرقدرت معرفی می‌کرد، اجتماعی از کارگزاران و ژنرال‌هایی است که به هم دروغ می‌گویند، بابت این دروغها به یکدیگر مدال می‌دهند و در عین حال، پایبندی یکدیگر به ارزشهای کمونیسم را تحسین می‌کنند.(آخرین روزهای امپراتوری شوروی، دیوید رمنیک)

هرچند افرادی چون #سولژنیتسین و #ساخاروف دیگر به شکل علنی از ناکارآمدی این شیوه از حکمرانی سخن می‌گفتند، اما کسی که تصمیم گرفت پای روسیه را به دنیایی متفاوت با گذشته باز کند، میخاییل گورباچف بود.

#گورباچف بارها و بارها به متن سخنرانی #خروشچف در بیستمین کنگره حزب کمونیست که برای اولین بار پرده از دوران سیاه #استالین برداشته بود، اندیشیده بود و فکر می‌کرد دیگر چیزی برای ادامه دروغ و انزوای از جهان باقی نمانده است.

دست دادن گورباچف با #ریگان، در داخل شوروی، زلزله‌ای بود که به مثابه زیر پاگذاشتن همه اصول کشور شوراها تلقی می‌شد.
ژنرالهایی که هر روز شاهد عمیق‌تر شدن شکاف طبقاتی و علنی شدن فسادهای جدید بودند، اما ترجیح می‌دادند سکوت کنند، اینبار اما به صراحت زبان به انتقاد گشودند. آن دست دادن، پایانی به چند دهه حکومت وحشت بود اما مردی که دنیای بهتری را برای روسیه می‌خواست، نمی‌دانست که دنیای بهتر برای ملتی که #دموکراسی برای آنها یک رویای دست نیافتنی است و وعده زندگی بهتر در جامعه‌ای بی‌طبقه به "گولاک" ختم شده است، به چیزی بیشتر از دست دادن با یک ابرقدرت نیاز دارد.

🔸جرج شولتز وزیر وقت خارجه آمریکا مصاحبه‌ای می‌گوید:
گورباچف می‌دانست که کشورش با ارزشهای کمونیستی که برای مردم خمیرمایه جوک و شوخی شده است و آن ژنرالهای متمولی که هنوز برای مردم دروغهای باورنکردنی را تکرار می‌کردند، دچار چه وضعیت اسفباری شده است.
او امید داشت مصالحه با آمریکا وتمرکز بر مشکلات داخلی، اندکی این وضعیت را بهبود بخشد حال آنکه خوب فهمیده بود که شوروی بخاطر ریشخند به دموکراسی چه تاوان سختی را باید بدهد.
یادم هست که پرزیدنت ریگان در همان جلسه اول به او گفت: «چیزی که یک ملت نیاز دارد #آزادی بیان و دموکراسی است، مثلا هر شهروند آمریکایی می‌تواند به دفتر من بیاید و به راحتی از ریگان انتقاد کند»، گورباچف که فکر می‌کرد خیلی بامزه است، در جواب گفت:
«برخلاف نظر شما، شوروی با دموکراسی و #آزادی بیان بیگانه نیست، در شوروی هم مردم می‌توانند به دفتر من بیایند و به راحتی از ریگان انتقاد کنند!».

🔸این راست است که اعتراف به ناکارآمدی و سخن از تغییر، شجاعت می‌خواهد اما از آن مهمتر برای نجات از فلاکتی که با نام #عدالت، تنها به توزیع عادلانه فقر و نکبت رسیده است، "شنیدن صداها پیش از ویرانی کامل" است. صدای افرادی چون #آندره_ساخاروف پدر بمب هیدروژنی شوروی که قبل از مرگش به #برژنف و دیگر مقامات شوروی بارها و بارها گفت که داشتن بمب هیدروژنی در حالیکه شهروندان از حقوق اولیه خود محرومند، چیزی برای افتخار و شادمانی ندارد اما جز تبعید نصیبی نبرد و کار به آنجا رسید که دیگر کاری از گورباچف هم برنمی‌آمد جز اعلام مرگ امپراتوری که مدتها پیش در بستر احتضار افتاده بود، ساخاروف در آن نامه نوشته بود:
«حدسم این است که قدرت اتم توان اعزام چند صد هزار نفر سرباز و تجهیزات، گستره وسیع امپراتوری یا تاریخ درخشان، هیچ کدام برای خوشبختی یک ملت کافی نیست و درست مثل رویاهای مضحک و کودکانه است وقتی مردم احساس نکنند حقی دارند یا اینکه می‌توانند آزادانه از رویاها و ایده‌های خود بگویند...
در دورانهای بی شمار و در صفحات پیشین و آتی خلقت چه بسا تمدنهایی کامیاب‌تر از ما بوده‌اند؛ با این حال نباید تلاش خود را که چون شعله ضعیفی از درون ما به بیرون تسری پیدا کرده دستکم بگیریم...نیکبختی بشر تنها با در نظر گرفتن مقتضیات منطق است و درتلاش برای اهدافی در خور آدمیت»

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
وقتي #استالين بگويد: "برقص"، آدم عاقل مي‌رقصد!

نيكيتا #خروشچف
- Khurshchev Remember(New York 1970) p.303
۵مارس سالمرگ ژورف استالین

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
به بهانهٔ دوم مارس، زادروز #میخائیل_گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر #شوروی (۱۹۳۱)
‍ ‍‍ ‍
⭕️❗️توصیه می‌کنم که متن زیر رو با دقتی بیشتر و چندبار بخونیم


#سهند_ایرانمهر

[...و مَرد، خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده...
ابوالفضل #بیهقی]


🔸‍ تقریبا دیگر همه شهروندان روس فهمیده بودند که آن چیزی که خودش را ابرقدرت معرفی می‌کرد، اجتماعی از کارگزاران و ژنرال‌هایی است که به هم دروغ می‌گویند، بابت این دروغها به یکدیگر مدال می‌دهند و در عین حال، پایبندی یکدیگر به ارزشهای کمونیسم را تحسین می‌کنند.(آخرین روزهای امپراتوری شوروی، دیوید رمنیک)

هرچند افرادی چون #سولژنیتسین و #ساخاروف دیگر به شکل علنی از ناکارآمدی این شیوه از حکمرانی سخن می‌گفتند، اما کسی که تصمیم گرفت پای روسیه را به دنیایی متفاوت با گذشته باز کند، میخاییل گورباچف بود.

#گورباچف بارها و بارها به متن سخنرانی #خروشچف در بیستمین کنگره حزب کمونیست که برای اولین بار پرده از دوران سیاه #استالین برداشته بود، اندیشیده بود و فکر می‌کرد دیگر چیزی برای ادامه دروغ و انزوای از جهان باقی نمانده است.

دست دادن گورباچف با #ریگان، در داخل شوروی، زلزله‌ای بود که به مثابه زیر پاگذاشتن همه اصول کشور شوراها تلقی می‌شد.
ژنرالهایی که هر روز شاهد عمیق‌تر شدن شکاف طبقاتی و علنی شدن فسادهای جدید بودند، اما ترجیح می‌دادند سکوت کنند، اینبار اما به صراحت زبان به انتقاد گشودند. آن دست دادن، پایانی به چند دهه حکومت وحشت بود اما مردی که دنیای بهتری را برای روسیه می‌خواست، نمی‌دانست که دنیای بهتر برای ملتی که #دموکراسی برای آنها یک رویای دست نیافتنی است و وعده زندگی بهتر در جامعه‌ای بی‌طبقه به "گولاک" ختم شده است، به چیزی بیشتر از دست دادن با یک ابرقدرت نیاز دارد.

🔸جرج شولتز وزیر وقت خارجه آمریکا مصاحبه‌ای می‌گوید( Charlie Rose interview with George Shultz. Charlie Rose):
گورباچف می‌دانست که کشورش با ارزشهای کمونیستی که برای مردم خمیرمایه جوک و شوخی شده است و آن ژنرالهای متمولی که هنوز برای مردم دروغهای باورنکردنی را تکرار می‌کردند، دچار چه وضعیت اسفباری شده است.
او امید داشت مصالحه با آمریکا وتمرکز بر مشکلات داخلی، اندکی این وضعیت را بهبود بخشد حال آنکه خوب فهمیده بود که شوروی بخاطر ریشخند به دموکراسی چه تاوان سختی را باید بدهد.
یادم هست که پرزیدنت ریگان در همان جلسه اول به او گفت: «چیزی که یک ملت نیاز دارد #آزادی بیان و دموکراسی است، مثلا هر شهروند آمریکایی می‌تواند به دفتر من بیاید و به راحتی از ریگان انتقاد کند»، گورباچف که فکر می‌کرد خیلی بامزه است، در جواب گفت:
«برخلاف نظر شما، شوروی با دموکراسی و #آزادی بیان بیگانه نیست، در شوروی هم مردم می‌توانند به دفتر من بیایند و به راحتی از ریگان انتقاد کنند!».

🔸این راست است که اعتراف به ناکارآمدی و سخن از تغییر، شجاعت می‌خواهد اما از آن مهمتر برای نجات از فلاکتی که با نام #عدالت، تنها به توزیع عادلانه فقر و نکبت رسیده است، "شنیدن صداها پیش از ویرانی کامل" است. صدای افرادی چون #آندره_ساخاروف پدر بمب هیدروژنی شوروی که قبل از مرگش به #برژنف و دیگر مقامات شوروی بارها و بارها گفت که داشتن بمب هیدروژنی در حالیکه شهروندان از حقوق اولیه خود محرومند، چیزی برای افتخار و شادمانی ندارد اما جز تبعید نصیبی نبرد و کار به آنجا رسید که دیگر کاری از گورباچف هم برنمی‌آمد جز اعلام مرگ امپراتوری که مدتها پیش در بستر احتضار افتاده بود، ساخاروف در آن نامه نوشته بود:
«حدسم این است که قدرت اتم توان اعزام چند صد هزار نفر سرباز و تجهیزات، گستره وسیع امپراتوری یا تاریخ درخشان، هیچ کدام برای خوشبختی یک ملت کافی نیست و درست مثل رویاهای مضحک و کودکانه است وقتی مردم احساس نکنند حقی دارند یا اینکه می‌توانند آزادانه از رویاها و ایده‌های خود بگویند...
در دورانهای بی شمار و در صفحات پیشین و آتی خلقت چه بسا تمدنهایی کامیاب‌تر از ما بوده‌اند؛ با این حال نباید تلاش خود را که چون شعله ضعیفی از درون ما به بیرون تسری پیدا کرده دستکم بگیریم...نیکبختی بشر تنها با در نظر گرفتن مقتضیات منطق است و درتلاش برای اهدافی در خور آدمیت»(۱)

۱-Andrei Sakharov: TheConscience of Humanity:by Sidney D. Drell and George P. Shultz


درباره ویدئوی پیوست:
تبلیغ کالاهای غربی، یکی از منابع درآمد گورباچف بعد از فروپاشی شوروی بود.
در این ویدئو (سال نود و هفت میلادی) او "پیتزا هات" را تبلیغ می‌کند!

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
وقتي #استالين بگويد: "برقص"، آدم عاقل مي‌رقصد!

نيكيتا #خروشچف
- Khurshchev Remember(New York 1970) p.303
۵مارس سالمرگ ژورف استالین

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
به بهانهٔ دوم مارس، زادروز #میخائیل_گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر #شوروی (۱۹۳۱)
‍ ‍‍ ‍
⭕️❗️توصیه می‌کنم که متن زیر رو با دقتی بیشتر و چندبار بخونیم


#سهند_ایرانمهر

[...و مَرد، خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده...
ابوالفضل #بیهقی]


🔸‍ تقریبا دیگر همه شهروندان روس فهمیده بودند که آن چیزی که خودش را ابرقدرت معرفی می‌کرد، اجتماعی از کارگزاران و ژنرال‌هایی است که به هم دروغ می‌گویند، بابت این دروغها به یکدیگر مدال می‌دهند و در عین حال، پایبندی یکدیگر به ارزشهای کمونیسم را تحسین می‌کنند.(آخرین روزهای امپراتوری شوروی، دیوید رمنیک)

هرچند افرادی چون #سولژنیتسین و #ساخاروف دیگر به شکل علنی از ناکارآمدی این شیوه از حکمرانی سخن می‌گفتند، اما کسی که تصمیم گرفت پای روسیه را به دنیایی متفاوت با گذشته باز کند، میخاییل گورباچف بود.

#گورباچف بارها و بارها به متن سخنرانی #خروشچف در بیستمین کنگره حزب کمونیست که برای اولین بار پرده از دوران سیاه #استالین برداشته بود، اندیشیده بود و فکر می‌کرد دیگر چیزی برای ادامه دروغ و انزوای از جهان باقی نمانده است.

دست دادن گورباچف با #ریگان، در داخل شوروی، زلزله‌ای بود که به مثابه زیر پاگذاشتن همه اصول کشور شوراها تلقی می‌شد.
ژنرالهایی که هر روز شاهد عمیق‌تر شدن شکاف طبقاتی و علنی شدن فسادهای جدید بودند، اما ترجیح می‌دادند سکوت کنند، اینبار اما به صراحت زبان به انتقاد گشودند. آن دست دادن، پایانی به چند دهه حکومت وحشت بود اما مردی که دنیای بهتری را برای روسیه می‌خواست، نمی‌دانست که دنیای بهتر برای ملتی که #دموکراسی برای آنها یک رویای دست نیافتنی است و وعده زندگی بهتر در جامعه‌ای بی‌طبقه به "گولاک" ختم شده است، به چیزی بیشتر از دست دادن با یک ابرقدرت نیاز دارد.

🔸جرج شولتز وزیر وقت خارجه آمریکا مصاحبه‌ای می‌گوید( Charlie Rose interview with George Shultz. Charlie Rose):
گورباچف می‌دانست که کشورش با ارزشهای کمونیستی که برای مردم خمیرمایه جوک و شوخی شده است و آن ژنرالهای متمولی که هنوز برای مردم دروغهای باورنکردنی را تکرار می‌کردند، دچار چه وضعیت اسفباری شده است.
او امید داشت مصالحه با آمریکا وتمرکز بر مشکلات داخلی، اندکی این وضعیت را بهبود بخشد حال آنکه خوب فهمیده بود که شوروی بخاطر ریشخند به دموکراسی چه تاوان سختی را باید بدهد.
یادم هست که پرزیدنت ریگان در همان جلسه اول به او گفت: «چیزی که یک ملت نیاز دارد #آزادی بیان و دموکراسی است، مثلا هر شهروند آمریکایی می‌تواند به دفتر من بیاید و به راحتی از ریگان انتقاد کند»، گورباچف که فکر می‌کرد خیلی بامزه است، در جواب گفت:
«برخلاف نظر شما، شوروی با دموکراسی و #آزادی بیان بیگانه نیست، در شوروی هم مردم می‌توانند به دفتر من بیایند و به راحتی از ریگان انتقاد کنند!».

🔸این راست است که اعتراف به ناکارآمدی و سخن از تغییر، شجاعت می‌خواهد اما از آن مهمتر برای نجات از فلاکتی که با نام #عدالت، تنها به توزیع عادلانه فقر و نکبت رسیده است، "شنیدن صداها پیش از ویرانی کامل" است. صدای افرادی چون #آندره_ساخاروف پدر بمب هیدروژنی شوروی که قبل از مرگش به #برژنف و دیگر مقامات شوروی بارها و بارها گفت که داشتن بمب هیدروژنی در حالیکه شهروندان از حقوق اولیه خود محرومند، چیزی برای افتخار و شادمانی ندارد اما جز تبعید نصیبی نبرد و کار به آنجا رسید که دیگر کاری از گورباچف هم برنمی‌آمد جز اعلام مرگ امپراتوری که مدتها پیش در بستر احتضار افتاده بود، ساخاروف در آن نامه نوشته بود:
«حدسم این است که قدرت اتم توان اعزام چند صد هزار نفر سرباز و تجهیزات، گستره وسیع امپراتوری یا تاریخ درخشان، هیچ کدام برای خوشبختی یک ملت کافی نیست و درست مثل رویاهای مضحک و کودکانه است وقتی مردم احساس نکنند حقی دارند یا اینکه می‌توانند آزادانه از رویاها و ایده‌های خود بگویند...
در دورانهای بی شمار و در صفحات پیشین و آتی خلقت چه بسا تمدنهایی کامیاب‌تر از ما بوده‌اند؛ با این حال نباید تلاش خود را که چون شعله ضعیفی از درون ما به بیرون تسری پیدا کرده دستکم بگیریم...نیکبختی بشر تنها با در نظر گرفتن مقتضیات منطق است و درتلاش برای اهدافی در خور آدمیت»(۱)

۱-Andrei Sakharov: TheConscience of Humanity:by Sidney D. Drell and George P. Shultz


درباره ویدئوی پیوست:
تبلیغ کالاهای غربی، یکی از منابع درآمد گورباچف بعد از فروپاشی شوروی بود.
در این ویدئو (سال نود و هفت میلادی) او "پیتزا هات" را تبلیغ می‌کند!

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
پیروزی فکر بر عصبانیت
✍️ دکتر #محمود_سریع‌القلم
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

اینکه کشوری یا فردی به جمع‌بندی برسد که باید نزاع کند یا تعامل، کنار بیاید یا حتی عقب‌نشینی، می‌تواند سرنوشت ساز باشد. ملّت ها و اشخاصی که این درجه‌بندی‌ها را می‌آموزند و با حوصله آنها را به کار می‌گیرند، بهتر از زندگی استفاده می‌کنند.
بعضی تصور می‌کنند معمارِ چینِ نوین #دنگ_شیائوپینگ است؛ در حالی که مطالعۀ دقیقترِ تاریخِ معاصرِ چین مشخص می‌کند که فکر، شخصیت و عملکرد #چوئن_لای از ۱۹۴۹ (زمانِ پیروزی انقلاب چین) تا ۱۹۷۶ (زمانِ مرگ او) به مدتِ ۲۷ سال نه تنها مسیرِ اقتصادی و سیاسی چین را تغییر داد بلکه با موقعیتِ فعلی چین، مسیرِ تحولات جهانی را رقم زد.

چوئن لای در ۱۷ سالگی برای تحصیلاتِ دانشگاهی به ژاپن رفت و در آنجا با #مارکسیسم آشنا شد. بعد از دو سال عازم فرانسه شد و برای ۵ سال از نزدیک، تحولات فرانسه، آلمان و انگلستان را مشاهده کرد.

#مائو فقط دو بار به سفر رفت و در این دو بار با #استالین و #خروشچف ملاقات کرد. مائو علاقه‌ای به یادگیری اصول و متدولوژی آن نداشت و در دورۀ جوانی و میانسالی به یک فردی با ذهن انتزاعی محض تبدیل شده بود، چوئن لای از اول انقلابِ چین، ابتدا وزیر خارجه و سپس نخست وزیر بود و مائو او را در فهمِ جهان، منحصر به فرد می‌دانست زیرا خودش بومی و روستایی بود. مائو غرق در آرزوهای خود بود و مستقیم و غیرمستقیم باعث مرگ میلیونها چینی شد.

چوئن لای بدون آنکه با مائو درگیر شود و اعتمادِ او را از دست دهد، با آرامی، قدم به قدم، با حوصله در داخلِ منظومۀ جهان‌بینی مائو سیر می‌کرد و نیازهای روانی او برای تمجید و تأیید را تأمین می‌کرد ولی در عین حال او را متوجه می‌ساخت که قدرت چین، حزب کمونیست و از همه مهمتر، قدرت مائو در سایۀ مستعد کردن محیطِ بین‌المللی، حداقل سازی تضادهای خارجی، توازنِ میان نیروهای متخاصم و گفتگوهای بدون وقفه با همۀ دشمنان است.
یکی از ویژگیهای چوئن لای که دوست و دشمن، داخلی و خارجی و عموم در مورد او می‌گویند: ادب، تربیت، عفت کلام، نزاکت و اخلاقی بودن او بود.
چوئن لای در شرایطی که در مدیریت و بدنۀ حزب کمونیست چین، عموماً همه شعارهای ضد آمریکایی می‌دادند، توانست به نوعی آرام آرام اقناع ایجاد کند تا از سال ۱۹۵۵ و آغازِ مشاجراتِ دو قدرتِ کمونیستی چین و شوروی، ۱۳۰ ملاقات بین سفرای چین و آمریکا در لهستان را پیش ببرد.

چوئن لای در سفرها و ملاقاتهای خود، هدفِ چین را صنعتی شدن و رشد اقتصادی اعلام می‌کرد و می‌گفت که یک جهان صلح‌آمیز می‌تواند چنین هدفی را تحقق بخشد. تمام تلاش او این بود که همه را نسبت به پیآمدهای جنگ هشدار دهد. او با ادبیاتِ آرام و توأم با اعتمادِ به نفس رسماً می‌گفت که چین در پیِ جنگ با هیچ کشور دور و نزدیک نیست. او با آرامش، توانست مائو را متقاعد کند که برای در امان ماندن از یک دشمن نزدیک، باید با یک دشمن دورتر به ائتلاف و همکاری رسید. از همین بنیان فکری استفاده کرد تا گفتگو با آمریکا را به عنوان ضرورتی برای جابجا کردن تنظیمات ذهنِ رهبران #کرملین به کار گیرد. کار کردن با ذهن و شخصیت مائو، کار سهلی نبود. مردی که محصور بود. جهان را ندیده بود، عطشِ تمجید داشت. مانند #صدام حسین، کسی جرأت نمی‌کرد حتی در ذهن خود، مائو را نقد کند. او ظاهر میشد و دیگران را توجیه می‌کرد که چگونه مسایل را تعریف و تحلیل کنند زیرا فقط یک تحلیل وجود داشت!
چوئن لای می‌دانست که مهمترین قدرت چانه زنی چین در برابر دشمنانِ دور و نزدیک، قدرت تسلیحات هسته‌ای است که در سال ۱۹۶۴ رسماً به وقوع پیوست. در تمامِ مدتی که چین در پی قدرت هسته‌ای بود، با جهان، ملایم و آرام تعامل کرد و وقتی آن را بدست آورد به روش اتصال و یا مرتبط کردنِ متغیرها به یکدیگر متوسل شد

#کیسینجر می‌گوید: مائو در جلسات، متکلم وحده بود ولی چوئن لای می‌گذاشت همه نظر دهند. مائو در پی حذف مخالفین خود بود ولی چوئن لای می‌خواست آنها را اقناع کند. مائو زبان تلخی داشت ولی چوئن لای با کلماتش نفوذ می‌کرد. مائو خیلی حالات فیلسوفانه داشت، ولی چوئن لای خود را مذاکره کننده می‌دانست. مائو می‌خواست تاریخ را سرعت بخشد، ولی چوئن لای به دنبال بهره‌برداری از اوضاع فعلی بود.

میراث چوئن لای شاید شاهدِ دیگری بر این ضرب‌المثل اروپایی است که: شخصیت، سرنوشت ساز است.
بدون شخصیتِ آرام و غیر عصبانی و سنجیده نمی‌توان افکار خوب و منطقی را بکار بست. چوئن لای یک دشمن را متعادل کرد (شوروی)، با دیگری دوست شد تا از آن بهره گیرد (آمریکا). سومی در همسایگی را هم سرجای خودش نشاند (ژاپن). دعوا کردن هم با اصول باشد بهتراست.

یک ضرب‌المثل چینی می‌گوید:

به دنبال انتقام گیری از دشمن نباشید. کنار رودخانه بنشینید. آب، جسد او را می‌آورد.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
وقتي #استالين بگويد: "برقص"، آدم عاقل مي‌رقصد!

نيكيتا #خروشچف
- Khurshchev Remember(New York 1970) p.303
۵مارس سالمرگ ژورف استالین

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
‍ ‍
⭕️❗️توصیه می‌کنم که متن زیر رو با دقتی بیشتر و چندبار بخونیم

به بهانهٔ ۲مارس، زادروز #میخائیل_گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر #شوروی🔻

#سهند_ایرانمهر

[...و مَرد، خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده...
ابوالفضل #بیهقی]


🔸‍ تقریبا دیگر همه شهروندان روس فهمیده بودند که آن چیزی که خودش را ابر قدرت معرفی می‌کرد، اجتماعی از کارگزاران و ژنرال‌هایی است که به هم دروغ می‌گویند، بابت این دروغ ها به یکدیگر مدال می‌دهند و در عین حال، پایبندی یکدیگر به ارزشهای کمونیسم را تحسین می‌کنند.( آخرین روزهای امپراتوری شوروی، دیوید رمنیک)

هرچند افرادی چون #سولژنیتسین و #ساخاروف دیگر به شکل علنی از ناکارآمدی این شیوه از حکمرانی سخن می‌گفتند، اما کسی که تصمیم گرفت پای روسیه را به دنیایی متفاوت با گذشته باز کند، میخاییل گورباچف بود.

🔸گورباچف بارها و بارها به متن سخنرانی #خروشچف در بیستمین کنگره حزب کمونیست که برای اولین بار پرده از دوران سیاه #استالین برداشته بود، اندیشیده بود و فکر می‌کرد دیگر چیزی برای ادامه دروغ و انزوای از جهان باقی نمانده است.

دست دادن گورباچف با #ریگان، در داخل شوروی زلزله‌ای بود که به مثابه زیر پاگذاشتن همه اصول کشور شوراها تلقی می‌شد.
ژنرالهایی که هر روز شاهد عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و علنی شدن فسادهای جدید بودند اما ترجیح می‌دادند سکوت کنند، این بار اما به صراحت زبان به انتقاد گشودند. آن دست دادن ، پایانی به چند دهه حکومت وحشت بود اما مردی که دنیای بهتری را برای روسیه می‌خواست، نمی‌دانست که دنیای بهتر برای ملتی که #دموکراسی برای آنها یک رویای دست نیافتنی است و وعده زندگی بهتر در جامعه‌ای بی‌طبقه به گولاک ختم شده است، به چیزی بیشتر از دست دادن با یک ابرقدرت نیاز دارد.

🔸جرج شولتز وزیر وقت خارجه آمریکا مصاحبه‌ای می‌گوید( Charlie Rose interview with George Shultz. Charlie Rose):
گورباچف می‌دانست که کشورش با ارزشهای کمونیستی که برای مردم خمیرمایه جوک و شوخی شده است و آن ژنرالهای متمولی که هنوز برای مردم دروغهای باورنکردنی را تکرار می‌کردند، دچار چه وضعیت اسفباری شده است.
او امید داشت مصالحه با آمریکا وتمرکز بر مشکلات داخلی، اندکی این وضعیت را بهبود بخشد حال آنکه خوب فهمیده بود که شوروی بخاطر ریشخند به دموکراسی چه تاوان سختی را باید بدهد.
یادم هست که پرزیدنت ریگان در همان جلسه اول به او گفت: «چیزی که یک ملت نیاز دارد #آزادی بیان و دموکراسی است، مثلا هر شهروند آمریکایی می‌تواند به دفتر من بیاید و به راحتی از ریگان انتقاد کند»، گورباچف که فکر می‌کرد خیلی بامزه است، درجواب گفت:
«برخلاف نظر شما، شوروی با دموکراسی و آزادی بیان بیگانه نیست، در شوروی هم مردم می‌توانند به دفتر من بیایند و به راحتی از ریگان انتقاد کنند!».

🔸این راست است که اعتراف به ناکارآمدی و سخن از تغییر، شجاعت می‌خواهد اما از آن مهمتر برای نجات از فلاکتی که با نام عدالت، تنها به توزیع عادلانه فقر و نکبت رسیده است، "شنیدن صداها پیش از ویرانی کامل" است. صدای افرادی چون #آندره_ساخاروف پدر بمب هیدروژنی شوروی که قبل از مرگش به #برژنف و دیگر مقامات شوروی بارها و بارها گفت که داشتن بمب هیدروژنی در حالیکه شهروندان از حقوق اولیه خود محرومند، چیزی برای افتخار و شادمانی ندارد اما جز تبعید نصیبی نبرد و کار به آنجا رسید که دیگر کاری از گورباچف هم برنمی‌آمد جز اعلام مرگ امپراتوری که مدتها پیش در بستر احتضار افتاده بود، ساخاروف در آن نامه نوشته بود:
«حدسم این است که قدرت اتم توان اعزام چند صد هزار نفر سرباز و تجهیزات، گستره وسیع امپراتوری یا تاریخ درخشان، هیچ کدام برای خوشبختی یک ملت کافی نیست و درست مثل رویاهای مضحک و کودکانه است وقتی مردم احساس نکنند حقی دارند یا اینکه می‌توانند آزادانه از رویاها و ایده‌های خود بگویند...
در دورانهای بی شمار و در صفحات پیشین و آتی خلقت چه بسا تمدن هایی کامیاب تر از ما بوده‌اند با این حال نباید تلاش خود را که چون شعله ضعیفی از درون ما به بیرون تسری پیدا کرده دست کم بگیریم...نیکبختی بشر تنها با در نظر گرفتن مقتضیات منطق است و درتلاش برای اهدافی در خور آدمیت»(۱)
۱-Andrei Sakharov: TheConscience of Humanity:by Sidney D. Drell and George P. Shultz


ویدئو: تبلیغ کالاهای غربی یکی از منابع درآمد گورباچف بعد از فروپاشی شوروی بود در این ویدئو ( سال نود و هفت میلادی) او پیتزا هات را تبلیغ می‌کند.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
پیروزی فکر بر عصبانیت
✍️ دکتر #محمود_سریع‌القلم
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

اینکه کشوری یا فردی به جمع‌بندی برسد که باید نزاع کند یا تعامل، کنار بیاید یا حتی عقب‌نشینی، می‌تواند سرنوشت ساز باشد. ملّت ها و اشخاصی که این درجه‌بندی‌ها را می‌آموزند و با حوصله آنها را به کار می‌گیرند، بهتر از زندگی استفاده می‌کنند.
بعضی تصور می‌کنند معمارِ چینِ نوین #دنگ_شیائوپینگ است؛ در حالی که مطالعۀ دقیقترِ تاریخِ معاصرِ چین مشخص می‌کند که فکر، شخصیت و عملکرد #چوئن_لای از ۱۹۴۹ (زمانِ پیروزی انقلاب چین) تا ۱۹۷۶ (زمانِ مرگ او) به مدتِ ۲۷ سال نه تنها مسیرِ اقتصادی و سیاسی چین را تغییر داد بلکه با موقعیتِ فعلی چین، مسیرِ تحولات جهانی را رقم زد.

چوئن لای در ۱۷ سالگی برای تحصیلاتِ دانشگاهی به ژاپن رفت و در آنجا با #مارکسیسم آشنا شد. بعد از دو سال عازم فرانسه شد و برای ۵ سال از نزدیک، تحولات فرانسه، آلمان و انگلستان را مشاهده کرد.

#مائو فقط دو بار به سفر رفت و در این دو بار با #استالین و #خروشچف ملاقات کرد. مائو علاقه‌ای به یادگیری اصول و متدولوژی آن نداشت و در دورۀ جوانی و میانسالی به یک فردی با ذهن انتزاعی محض تبدیل شده بود، چوئن لای از اول انقلابِ چین، ابتدا وزیر خارجه و سپس نخست وزیر بود و مائو او را در فهمِ جهان، منحصر به فرد می‌دانست زیرا خودش بومی و روستایی بود. مائو غرق در آرزوهای خود بود و مستقیم و غیرمستقیم باعث مرگ میلیونها چینی شد.

چوئن لای بدون آنکه با مائو درگیر شود و اعتمادِ او را از دست دهد، با آرامی، قدم به قدم، با حوصله در داخلِ منظومۀ جهان‌بینی مائو سیر می‌کرد و نیازهای روانی او برای تمجید و تأیید را تأمین می‌کرد ولی در عین حال او را متوجه می‌ساخت که قدرت چین، حزب کمونیست و از همه مهمتر، قدرت مائو در سایۀ مستعد کردن محیطِ بین‌المللی، حداقل سازی تضادهای خارجی، توازنِ میان نیروهای متخاصم و گفتگوهای بدون وقفه با همۀ دشمنان است.
یکی از ویژگیهای چوئن لای که دوست و دشمن، داخلی و خارجی و عموم در مورد او می‌گویند: ادب، تربیت، عفت کلام، نزاکت و اخلاقی بودن او بود.
چوئن لای در شرایطی که در مدیریت و بدنۀ حزب کمونیست چین، عموماً همه شعارهای ضد آمریکایی می‌دادند، توانست به نوعی آرام آرام اقناع ایجاد کند تا از سال ۱۹۵۵ و آغازِ مشاجراتِ دو قدرتِ کمونیستی چین و شوروی، ۱۳۰ ملاقات بین سفرای چین و آمریکا در لهستان را پیش ببرد.

چوئن لای در سفرها و ملاقاتهای خود، هدفِ چین را صنعتی شدن و رشد اقتصادی اعلام می‌کرد و می‌گفت که یک جهان صلح‌آمیز می‌تواند چنین هدفی را تحقق بخشد. تمام تلاش او این بود که همه را نسبت به پیآمدهای جنگ هشدار دهد. او با ادبیاتِ آرام و توأم با اعتمادِ به نفس رسماً می‌گفت که چین در پیِ جنگ با هیچ کشور دور و نزدیک نیست. او با آرامش، توانست مائو را متقاعد کند که برای در امان ماندن از یک دشمن نزدیک، باید با یک دشمن دورتر به ائتلاف و همکاری رسید. از همین بنیان فکری استفاده کرد تا گفتگو با آمریکا را به عنوان ضرورتی برای جابجا کردن تنظیمات ذهنِ رهبران #کرملین به کار گیرد. کار کردن با ذهن و شخصیت مائو، کار سهلی نبود. مردی که محصور بود. جهان را ندیده بود، عطشِ تمجید داشت. مانند #صدام حسین، کسی جرأت نمی‌کرد حتی در ذهن خود، مائو را نقد کند. او ظاهر میشد و دیگران را توجیه می‌کرد که چگونه مسایل را تعریف و تحلیل کنند زیرا فقط یک تحلیل وجود داشت!
چوئن لای می‌دانست که مهمترین قدرت چانه زنی چین در برابر دشمنانِ دور و نزدیک، قدرت تسلیحات هسته‌ای است که در سال ۱۹۶۴ رسماً به وقوع پیوست. در تمامِ مدتی که چین در پی قدرت هسته‌ای بود، با جهان، ملایم و آرام تعامل کرد و وقتی آن را بدست آورد به روش اتصال و یا مرتبط کردنِ متغیرها به یکدیگر متوسل شد

#کیسینجر می‌گوید: مائو در جلسات، متکلم وحده بود ولی چوئن لای می‌گذاشت همه نظر دهند. مائو در پی حذف مخالفین خود بود ولی چوئن لای می‌خواست آنها را اقناع کند. مائو زبان تلخی داشت ولی چوئن لای با کلماتش نفوذ می‌کرد. مائو خیلی حالات فیلسوفانه داشت، ولی چوئن لای خود را مذاکره کننده می‌دانست. مائو می‌خواست تاریخ را سرعت بخشد، ولی چوئن لای به دنبال بهره‌برداری از اوضاع فعلی بود.

میراث چوئن لای شاید شاهدِ دیگری بر این ضرب‌المثل اروپایی است که: شخصیت، سرنوشت ساز است.
بدون شخصیتِ آرام و غیر عصبانی و سنجیده نمی‌توان افکار خوب و منطقی را بکار بست. چوئن لای یک دشمن را متعادل کرد (شوروی)، با دیگری دوست شد تا از آن بهره گیرد (آمریکا). سومی در همسایگی را هم سرجای خودش نشاند (ژاپن). دعوا کردن هم با اصول باشد بهتراست.

یک ضرب‌المثل چینی می‌گوید:

به دنبال انتقام گیری از دشمن نباشید. کنار رودخانه بنشینید. آب، جسد او را می‌آورد.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
انقلابی‌های خیانت کار
✍️ دکتر #مجتبی_لشکربلوکی

به این زنجیره وحشتناک و عبرت‌انگیز تاریخ توجه کنید:
به محض اینکه #لنین (رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی) مُرد معلوم شد که شخص دوم انقلاب یعنی #تروتسکی خودفروخته و خائن است، رهبران انقلاب مانند #استالین، کامنف، زینوویف و بخارین به کمک هم او را از کشور بیرون انداختند و بعدش در مکزیک با یخ شکن او را کشتند.
پنج سال بعد معلوم شد که کامنف، زینوویف و بخارین نیز دشمن خلق بودند در نتیجه محاکمه و با دستور استالین، توسط هنریخ یاگودا که نفر اول وزارت امنیت بود اعدام شدند. اما داستان خیانت ها تمام نشد. بعدا گفته شد خودِ هنریخ یاگودا (رئیس وزارت امنیت کشور) هم جاسوسِ امپریالیست هاست و گفتند نه تنها جاسوس است بلکه از خانه باغش هم، هزاران عکس، فیلم سکسی و حتی لباس زیر زنانه و [....] پیدا کردند! در کشوری که بنایش بر بی خدایی بود گفت: به ‏نظر می‏رسد خدا وجود داشته باشد! من هزاران بار از دستورات خدا سرپیچی كردم تا به استالین خدمت كنم؛ حالا حكم مرگم را صادر كرده است. بالاخره به دستور استالین و بدست معاونش نیكلای یژوف به گلوله بسته شد. اما مدتی بعد گفتند که خودِ نیكلای یژوف هم دشمن خلق و سرسپرده بیگانگان است در نتیجه محاکمه و به وسیله معاون خود یعنی لاورنتی بریا کشته می‌شود! این زنجیره به پایان می‌رسد؟ نه! به ادامه‌اش توجه کنید!

چیزی نمی‌گذرد که بعد از مرگ استالین، یک مرتبه گفته شد که خودِ لاورنتی بریا (رئیس وزارت امنیت کشور) نیز به وطن و انقلاب خیانت کرده و جاسوس انگلستان بوده در نتیجه به دستور #خروشچف دستگیر شد و در دادگاهی به ریاست گئورگی ژوکوف به مرگ محکوم و توسط او اعدام شد. چند مدت بعد، گئورگی ژوکوف نیز مغضوب شد و از کلیه مشاغل برکنار و به اورال تبعید شد.
بعدا کاشف به عمل آمد که خود استالین نیز خائن بوده در نتیجه، گور استالین را شکافته جسدش را درآورده و از محل مقبره لنين در ميدان سرخ مسكو به كنار ديوار كرملين انتقال دادند. بعدها گفتند خود خروشچف نیز آدمی ماجراجو و دشمن بوده در نتیجه بوسیله #برژنف برکنار شد و تا زمان مرگش در ویلایی در حومه مسکو تحت نظر قرار گرفت و وقتی مرد، تحت شدید تدابیر امنیتی دفن شد حتی به خانواده‌اش نیز اجازه شرکت در مراسم را ندادند. وقتی برژنف مرد و #گورباچف آمد، تازه فهمیدند که ای بابا! این کفتار پیر یعنی برژنف، بیشترین ضربه‌ها را به روسیه زده و سالها جلوی پیشرفت روسیه را گرفته بوده.
این داستان ادامه پیدا کرد تا اینکه اتحاد جماهیر شوروی چندپاره شد و از بین رفت و تبدیل شد به کشورهای استقلال یافته!

آنچه در بالا خواندیم فقط مربوط به کشور شوروری نیست. می‌تواند در خانواده ما هم اتفاق بیفتد. می‌تواند در هر خانواده، قبیله، گروه، روستا، سازمان، استان و در هر کشور دیگری رخ دهد. چطور چنین چیزی رخ می‌دهد؟
وقتی می‌بینیم که در خانواده ما یاغی پیدا شده، در سازمان ما معترض زیاد شده و در کشور، تعداد زیادی مطرود و خائن و مغضوب داریم، این یعنی یک جای کار ایراد دارد! این یعنی اینکه قبیله ما، جمع ما، سازمان ما توانایی هضم تنوع‌ها و تفاوت‌ها را ندارد. هر کسی که متفاوت می‌اندیشد و متفاوت فکر می کند، سریعا برچسب خائن، دگراندیش، تجدیدنظرطلب و ... می‌زنیم.
جمع‌های با توان هضم بالا، هنر تبدیل تفاوت‌ها به یکپارچگی (و نه یکی شدن) را دارند. دقیقا تفاوت در همین نقطه ظریف است:
جمع‌هایی که تنوع و چندصدایی را دوست دارند چنین فکر می‌کنند: اینکه من و تو کاملا شبیه به هم فکر کنیم یعنی یک نفر از ما اضافه است. و چه خوب است که ما متفاوت هستیم و متفاوت فکر می‌کنیم.
جمع‌هایی که تک صدایی را دوست دارند چنین فکر می‌کنند: تو شبیه به من فکر نمی‌کنی؟ پس تو باید حذف شوی! همین!

راه حل چیست؟
▫️گفتگو برای درک مشترک را بیاموزیم.
▫️احترام به تصمیم مشترک را تمرین کنیم.
چرا؟ فرض کنید در مورد یک مساله ملی مثلا تبدیل ایران به هاب ارتباطی منطقه، من یک درک از مساله دارم و تو درک دیگری. با هم از طریق گفتگو به درک مشترک می‌رسیم اگر نرسیدیم از طریق رای‌گیری و انتخابات به تصمیم مشترک می رسیم.‌ بنابراین يا با گفتگو به درک مشترک و یک تصمیم مرضی‌الطرفین می‌رسیم یا اینکه نمی‌توانیم یکدیگر را با گفتگو قانع کنیم و اینجاست که باید رای‌گیری کنیم و هر چه جمع گفت را بپذیریم.
جامعه‌ای که اعضای آن احساس کنند همه در آن نقش دارند و احساس کنند که می‌توانند با یکدیگر یا به درک مشترک برسند یا به تصمیم مشترک دیگر به فکر #انقلاب و تخریب و خیانت و دیگران و دسیسه نمی‌افتند.
یکسان سازی (همه دقیقا شبیه به هم فکر کنند) را رها کنیم، یکپارچه سازی (درک مشترک یا تصمیم مشترک) را در دستور کار قرار دهیم.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan
انقلابی‌های خیانت کار
✍️ دکتر #مجتبی_لشکربلوکی

به این زنجیره وحشتناک و عبرت‌انگیز تاریخ توجه کنید:
به محض اینکه #لنین (رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی) مُرد معلوم شد که شخص دوم انقلاب یعنی #تروتسکی خودفروخته و خائن است، رهبران انقلاب مانند #استالین، کامنف، زینوویف و بخارین به کمک هم او را از کشور بیرون انداختند و بعدش در مکزیک با یخ شکن او را کشتند.
پنج سال بعد معلوم شد که کامنف، زینوویف و بخارین نیز دشمن خلق بودند در نتیجه محاکمه و با دستور استالین، توسط هنریخ یاگودا که نفر اول وزارت امنیت بود اعدام شدند. اما داستان خیانت ها تمام نشد. بعدا گفته شد خودِ هنریخ یاگودا (رئیس وزارت امنیت کشور) هم جاسوسِ امپریالیست هاست و گفتند نه تنها جاسوس است بلکه از خانه باغش هم، هزاران عکس، فیلم سکسی و حتی لباس زیر زنانه و [....] پیدا کردند! در کشوری که بنایش بر بی خدایی بود گفت: به ‏نظر می‏رسد خدا وجود داشته باشد! من هزاران بار از دستورات خدا سرپیچی كردم تا به استالین خدمت كنم؛ حالا حكم مرگم را صادر كرده است. بالاخره به دستور استالین و بدست معاونش نیكلای یژوف به گلوله بسته شد. اما مدتی بعد گفتند که خودِ نیكلای یژوف هم دشمن خلق و سرسپرده بیگانگان است در نتیجه محاکمه و به وسیله معاون خود یعنی لاورنتی بریا کشته می‌شود! این زنجیره به پایان می‌رسد؟ نه! به ادامه‌اش توجه کنید!

چیزی نمی‌گذرد که بعد از مرگ استالین، یک مرتبه گفته شد که خودِ لاورنتی بریا (رئیس وزارت امنیت کشور) نیز به وطن و انقلاب خیانت کرده و جاسوس انگلستان بوده در نتیجه به دستور #خروشچف دستگیر شد و در دادگاهی به ریاست گئورگی ژوکوف به مرگ محکوم و توسط او اعدام شد. چند مدت بعد، گئورگی ژوکوف نیز مغضوب شد و از کلیه مشاغل برکنار و به اورال تبعید شد.
بعدا کاشف به عمل آمد که خود استالین نیز خائن بوده در نتیجه، گور استالین را شکافته جسدش را درآورده و از محل مقبره لنين در ميدان سرخ مسكو به كنار ديوار كرملين انتقال دادند. بعدها گفتند خود خروشچف نیز آدمی ماجراجو و دشمن بوده در نتیجه بوسیله #برژنف برکنار شد و تا زمان مرگش در ویلایی در حومه مسکو تحت نظر قرار گرفت و وقتی مرد، تحت شدید تدابیر امنیتی دفن شد حتی به خانواده‌اش نیز اجازه شرکت در مراسم را ندادند. وقتی برژنف مرد و #گورباچف آمد، تازه فهمیدند که ای بابا! این کفتار پیر یعنی برژنف، بیشترین ضربه‌ها را به روسیه زده و سالها جلوی پیشرفت روسیه را گرفته بوده.
این داستان ادامه پیدا کرد تا اینکه اتحاد جماهیر شوروی چندپاره شد و از بین رفت و تبدیل شد به کشورهای استقلال یافته!

آنچه در بالا خواندیم فقط مربوط به کشور شوروری نیست. می‌تواند در خانواده ما هم اتفاق بیفتد. می‌تواند در هر خانواده، قبیله، گروه، روستا، سازمان، استان و در هر کشور دیگری رخ دهد. چطور چنین چیزی رخ می‌دهد؟
وقتی می‌بینیم که در خانواده ما یاغی پیدا شده، در سازمان ما معترض زیاد شده و در کشور، تعداد زیادی مطرود و خائن و مغضوب داریم، این یعنی یک جای کار ایراد دارد! این یعنی اینکه قبیله ما، جمع ما، سازمان ما توانایی هضم تنوع‌ها و تفاوت‌ها را ندارد. هر کسی که متفاوت می‌اندیشد و متفاوت فکر می کند، سریعا برچسب خائن، دگراندیش، تجدیدنظرطلب و ... می‌زنیم.
جمع‌های با توان هضم بالا، هنر تبدیل تفاوت‌ها به یکپارچگی (و نه یکی شدن) را دارند. دقیقا تفاوت در همین نقطه ظریف است:
جمع‌هایی که تنوع و چندصدایی را دوست دارند چنین فکر می‌کنند: اینکه من و تو کاملا شبیه به هم فکر کنیم یعنی یک نفر از ما اضافه است. و چه خوب است که ما متفاوت هستیم و متفاوت فکر می‌کنیم.
جمع‌هایی که تک صدایی را دوست دارند چنین فکر می‌کنند: تو شبیه به من فکر نمی‌کنی؟ پس تو باید حذف شوی! همین!

راه حل چیست؟
▫️گفتگو برای درک مشترک را بیاموزیم.
▫️احترام به تصمیم مشترک را تمرین کنیم.
چرا؟ فرض کنید در مورد یک مساله ملی مثلا تبدیل ایران به هاب ارتباطی منطقه، من یک درک از مساله دارم و تو درک دیگری. با هم از طریق گفتگو به درک مشترک می‌رسیم اگر نرسیدیم از طریق رای‌گیری و انتخابات به تصمیم مشترک می رسیم.‌ بنابراین يا با گفتگو به درک مشترک و یک تصمیم مرضی‌الطرفین می‌رسیم یا اینکه نمی‌توانیم یکدیگر را با گفتگو قانع کنیم و اینجاست که باید رای‌گیری کنیم و هر چه جمع گفت را بپذیریم.
جامعه‌ای که اعضای آن احساس کنند همه در آن نقش دارند و احساس کنند که می‌توانند با یکدیگر یا به درک مشترک برسند یا به تصمیم مشترک دیگر به فکر #انقلاب و تخریب و خیانت و دیگران و دسیسه نمی‌افتند.
یکسان سازی (همه دقیقا شبیه به هم فکر کنند) را رها کنیم، یکپارچه سازی (درک مشترک یا تصمیم مشترک) را در دستور کار قرار دهیم.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan
پیروزی فکر بر عصبانیت
✍️ دکتر #محمود_سریع‌القلم
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

اینکه کشوری یا فردی به جمع‌بندی برسد که باید نزاع کند یا تعامل، کنار بیاید یا حتی عقب‌نشینی، می‌تواند سرنوشت ساز باشد. ملّت ها و اشخاصی که این درجه‌بندی‌ها را می‌آموزند و با حوصله آنها را به کار می‌گیرند، بهتر از زندگی استفاده می‌کنند.
بعضی تصور می‌کنند معمارِ چینِ نوین #دنگ_شیائوپینگ است؛ در حالی که مطالعۀ دقیقترِ تاریخِ معاصرِ چین مشخص می‌کند که فکر، شخصیت و عملکرد #چوئن_لای از ۱۹۴۹ (زمانِ پیروزی انقلاب چین) تا ۱۹۷۶ (زمانِ مرگ او) به مدتِ ۲۷ سال نه تنها مسیرِ اقتصادی و سیاسی چین را تغییر داد بلکه با موقعیتِ فعلی چین، مسیرِ تحولات جهانی را رقم زد.

چوئن لای در ۱۷ سالگی برای تحصیلاتِ دانشگاهی به ژاپن رفت و در آنجا با #مارکسیسم آشنا شد. بعد از دو سال عازم فرانسه شد و برای ۵ سال از نزدیک، تحولات فرانسه، آلمان و انگلستان را مشاهده کرد.

#مائو فقط دو بار به سفر رفت و در این دو بار با #استالین و #خروشچف ملاقات کرد. مائو علاقه‌ای به یادگیری اصول و متدولوژی آن نداشت و در دورۀ جوانی و میانسالی به یک فردی با ذهن انتزاعی محض تبدیل شده بود، چوئن لای از اول انقلابِ چین، ابتدا وزیر خارجه و سپس نخست وزیر بود و مائو او را در فهمِ جهان، منحصر به فرد می‌دانست زیرا خودش بومی و روستایی بود. مائو غرق در آرزوهای خود بود و مستقیم و غیرمستقیم باعث مرگ میلیونها چینی شد.

چوئن لای بدون آنکه با مائو درگیر شود و اعتمادِ او را از دست دهد، با آرامی، قدم به قدم، با حوصله در داخلِ منظومۀ جهان‌بینی مائو سیر می‌کرد و نیازهای روانی او برای تمجید و تأیید را تأمین می‌کرد ولی در عین حال او را متوجه می‌ساخت که قدرت چین، حزب کمونیست و از همه مهمتر، قدرت مائو در سایۀ مستعد کردن محیطِ بین‌المللی، حداقل سازی تضادهای خارجی، توازنِ میان نیروهای متخاصم و گفتگوهای بدون وقفه با همۀ دشمنان است.
یکی از ویژگیهای چوئن لای که دوست و دشمن، داخلی و خارجی و عموم در مورد او می‌گویند: ادب، تربیت، عفت کلام، نزاکت و اخلاقی بودن او بود.
چوئن لای در شرایطی که در مدیریت و بدنۀ حزب کمونیست چین، عموماً همه شعارهای ضد آمریکایی می‌دادند، توانست به نوعی آرام آرام اقناع ایجاد کند تا از سال ۱۹۵۵ و آغازِ مشاجراتِ دو قدرتِ کمونیستی چین و شوروی، ۱۳۰ ملاقات بین سفرای چین و آمریکا در لهستان را پیش ببرد.

چوئن لای در سفرها و ملاقاتهای خود، هدفِ چین را صنعتی شدن و رشد اقتصادی اعلام می‌کرد و می‌گفت که یک جهان صلح‌آمیز می‌تواند چنین هدفی را تحقق بخشد. تمام تلاش او این بود که همه را نسبت به پیآمدهای جنگ هشدار دهد. او با ادبیاتِ آرام و توأم با اعتمادِ به نفس رسماً می‌گفت که چین در پیِ جنگ با هیچ کشور دور و نزدیک نیست. او با آرامش، توانست مائو را متقاعد کند که برای در امان ماندن از یک دشمن نزدیک، باید با یک دشمن دورتر به ائتلاف و همکاری رسید. از همین بنیان فکری استفاده کرد تا گفتگو با آمریکا را به عنوان ضرورتی برای جابجا کردن تنظیمات ذهنِ رهبران #کرملین به کار گیرد. کار کردن با ذهن و شخصیت مائو، کار سهلی نبود. مردی که محصور بود. جهان را ندیده بود، عطشِ تمجید داشت. مانند #صدام حسین، کسی جرأت نمی‌کرد حتی در ذهن خود، مائو را نقد کند. او ظاهر میشد و دیگران را توجیه می‌کرد که چگونه مسایل را تعریف و تحلیل کنند زیرا فقط یک تحلیل وجود داشت!
چوئن لای می‌دانست که مهمترین قدرت چانه زنی چین در برابر دشمنانِ دور و نزدیک، قدرت تسلیحات هسته‌ای است که در سال ۱۹۶۴ رسماً به وقوع پیوست. در تمامِ مدتی که چین در پی قدرت هسته‌ای بود، با جهان، ملایم و آرام تعامل کرد و وقتی آن را بدست آورد به روش اتصال و یا مرتبط کردنِ متغیرها به یکدیگر متوسل شد

#کیسینجر می‌گوید: مائو در جلسات، متکلم وحده بود ولی چوئن لای می‌گذاشت همه نظر دهند. مائو در پی حذف مخالفین خود بود ولی چوئن لای می‌خواست آنها را اقناع کند. مائو زبان تلخی داشت ولی چوئن لای با کلماتش نفوذ می‌کرد. مائو خیلی حالات فیلسوفانه داشت، ولی چوئن لای خود را مذاکره کننده می‌دانست. مائو می‌خواست تاریخ را سرعت بخشد، ولی چوئن لای به دنبال بهره‌برداری از اوضاع فعلی بود.

میراث چوئن لای شاید شاهدِ دیگری بر این ضرب‌المثل اروپایی است که: شخصیت، سرنوشت ساز است.
بدون شخصیتِ آرام و غیر عصبانی و سنجیده نمی‌توان افکار خوب و منطقی را بکار بست. چوئن لای یک دشمن را متعادل کرد (شوروی)، با دیگری دوست شد تا از آن بهره گیرد (آمریکا). سومی در همسایگی را هم سرجای خودش نشاند (ژاپن). دعوا کردن هم با اصول باشد بهتراست.

یک ضرب‌المثل چینی می‌گوید:

به دنبال انتقام گیری از دشمن نباشید. کنار رودخانه بنشینید. آب، جسد او را می‌آورد.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
وقتي #استالين بگويد: "برقص"، آدم عاقل مي‌رقصد!

نيكيتا #خروشچف
- Khurshchev Remember(New York 1970) p.303
۵مارس سالمرگ ژورف استالین

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
‍ ‍
⭕️❗️توصیه می‌کنم که متن زیر رو با دقتی بیشتر و چندبار بخونیم

به بهانهٔ ۲مارس، زادروز #میخائیل_گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر #شوروی🔻

#سهند_ایرانمهر

[...و مَرد، خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده...
ابوالفضل #بیهقی]


🔸‍ تقریبا دیگر همه شهروندان روس فهمیده بودند که آن چیزی که خودش را ابر قدرت معرفی می‌کرد، اجتماعی از کارگزاران و ژنرال‌هایی است که به هم دروغ می‌گویند، بابت این دروغ ها به یکدیگر مدال می‌دهند و در عین حال، پایبندی یکدیگر به ارزشهای کمونیسم را تحسین می‌کنند.( آخرین روزهای امپراتوری شوروی، دیوید رمنیک)

هرچند افرادی چون #سولژنیتسین و #ساخاروف دیگر به شکل علنی از ناکارآمدی این شیوه از حکمرانی سخن می‌گفتند، اما کسی که تصمیم گرفت پای روسیه را به دنیایی متفاوت با گذشته باز کند، میخاییل گورباچف بود.

🔸گورباچف بارها و بارها به متن سخنرانی #خروشچف در بیستمین کنگره حزب کمونیست که برای اولین بار پرده از دوران سیاه #استالین برداشته بود، اندیشیده بود و فکر می‌کرد دیگر چیزی برای ادامه دروغ و انزوای از جهان باقی نمانده است.

دست دادن گورباچف با #ریگان، در داخل شوروی زلزله‌ای بود که به مثابه زیر پاگذاشتن همه اصول کشور شوراها تلقی می‌شد.
ژنرالهایی که هر روز شاهد عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و علنی شدن فسادهای جدید بودند اما ترجیح می‌دادند سکوت کنند، این بار اما به صراحت زبان به انتقاد گشودند. آن دست دادن ، پایانی به چند دهه حکومت وحشت بود اما مردی که دنیای بهتری را برای روسیه می‌خواست، نمی‌دانست که دنیای بهتر برای ملتی که #دموکراسی برای آنها یک رویای دست نیافتنی است و وعده زندگی بهتر در جامعه‌ای بی‌طبقه به گولاک ختم شده است، به چیزی بیشتر از دست دادن با یک ابرقدرت نیاز دارد.

🔸جرج شولتز وزیر وقت خارجه آمریکا مصاحبه‌ای می‌گوید( Charlie Rose interview with George Shultz. Charlie Rose):
گورباچف می‌دانست که کشورش با ارزشهای کمونیستی که برای مردم خمیرمایه جوک و شوخی شده است و آن ژنرالهای متمولی که هنوز برای مردم دروغهای باورنکردنی را تکرار می‌کردند، دچار چه وضعیت اسفباری شده است.
او امید داشت مصالحه با آمریکا وتمرکز بر مشکلات داخلی، اندکی این وضعیت را بهبود بخشد حال آنکه خوب فهمیده بود که شوروی بخاطر ریشخند به دموکراسی چه تاوان سختی را باید بدهد.
یادم هست که پرزیدنت ریگان در همان جلسه اول به او گفت: «چیزی که یک ملت نیاز دارد #آزادی بیان و دموکراسی است، مثلا هر شهروند آمریکایی می‌تواند به دفتر من بیاید و به راحتی از ریگان انتقاد کند»، گورباچف که فکر می‌کرد خیلی بامزه است، درجواب گفت:
«برخلاف نظر شما، شوروی با دموکراسی و آزادی بیان بیگانه نیست، در شوروی هم مردم می‌توانند به دفتر من بیایند و به راحتی از ریگان انتقاد کنند!».

🔸این راست است که اعتراف به ناکارآمدی و سخن از تغییر، شجاعت می‌خواهد اما از آن مهمتر برای نجات از فلاکتی که با نام عدالت، تنها به توزیع عادلانه فقر و نکبت رسیده است، "شنیدن صداها پیش از ویرانی کامل" است. صدای افرادی چون #آندره_ساخاروف پدر بمب هیدروژنی شوروی که قبل از مرگش به #برژنف و دیگر مقامات شوروی بارها و بارها گفت که داشتن بمب هیدروژنی در حالیکه شهروندان از حقوق اولیه خود محرومند، چیزی برای افتخار و شادمانی ندارد اما جز تبعید نصیبی نبرد و کار به آنجا رسید که دیگر کاری از گورباچف هم برنمی‌آمد جز اعلام مرگ امپراتوری که مدتها پیش در بستر احتضار افتاده بود، ساخاروف در آن نامه نوشته بود:
«حدسم این است که قدرت اتم توان اعزام چند صد هزار نفر سرباز و تجهیزات، گستره وسیع امپراتوری یا تاریخ درخشان، هیچ کدام برای خوشبختی یک ملت کافی نیست و درست مثل رویاهای مضحک و کودکانه است وقتی مردم احساس نکنند حقی دارند یا اینکه می‌توانند آزادانه از رویاها و ایده‌های خود بگویند...
در دورانهای بی شمار و در صفحات پیشین و آتی خلقت چه بسا تمدن هایی کامیاب تر از ما بوده‌اند با این حال نباید تلاش خود را که چون شعله ضعیفی از درون ما به بیرون تسری پیدا کرده دست کم بگیریم...نیکبختی بشر تنها با در نظر گرفتن مقتضیات منطق است و درتلاش برای اهدافی در خور آدمیت»(۱)
۱-Andrei Sakharov: TheConscience of Humanity:by Sidney D. Drell and George P. Shultz


ویدئو: تبلیغ کالاهای غربی یکی از منابع درآمد گورباچف بعد از فروپاشی شوروی بود در این ویدئو ( سال نود و هفت میلادی) او پیتزا هات را تبلیغ می‌کند.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
‍ شب به خیر دوستان.
⭕️❗️توصیه می‌کنم که متن زیر رو با دقتی بیشتر و چندبار بخونیم

✔️به مناسبت ۲مارس، زادروز #میخائیل_گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر #شوروی🔻

#سهند_ایرانمهر

[...و مَرد، خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده.
ابوالفضل بیهقی]


🔸‍ تقریبا دیگر همه شهروندان روس فهمیده بودند که آن چیزی که خودش را ابر قدرت معرفی می‌کرد، اجتماعی از کارگزاران و ژنرال هایی است که به هم دروغ می‌گویند، بابت این دروغ ها به یکدیگر مدال می‌دهند و در عین حال، پایبندی یکدیگر به ارزشهای کمونیسم را تحسین می‌کنند.( آخرین روزهای امپراتوری شوروی، دیوید رمنیک)

هرچند افرادی چون #سولژنیتسین و #ساخاروف دیگر به شکل علنی از ناکارآمدی این شیوه از حکمرانی سخن می‌گفتند، اما کسی که تصمیم گرفت پای روسیه را به دنیایی متفاوت با گذشته باز کند، میخاییل گورباچف بود.

🔸گورباچف بارها و بارها به متن سخنرانی #خروشچف در بیستمین کنگره حزب کمونیست که برای اولین بار پرده از دوران سیاه #استالین برداشته بود، اندیشیده بود و فکر می‌کرد دیگر چیزی برای ادامه دروغ و انزوای از جهان باقی نمانده است.

دست دادن گورباچف با #ریگان، در داخل شوروی زلزله‌ای بود که به مثابه زیر پاگذاشتن همه اصول کشور شوراها تلقی می‌شد.
ژنرالهایی که هر روز شاهد عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و علنی شدن فسادهای جدید بودند اما ترجیح می‌دادند سکوت کنند، این بار اما به صراحت زبان به انتقاد گشودند. آن دست دادن ، پایانی به چند دهه حکومت وحشت بود اما مردی که دنیای بهتری را برای روسیه می‌خواست، نمی‌دانست که دنیای بهتر برای ملتی که دموکراسی برای آنها یک رویای دست نیافتنی است و وعده زندگی بهتر در جامعه‌ای بی طبقه به گولاک ختم شده است، به چیزی بیشتر از دست دادن با یک ابرقدرت نیاز دارد.

🔸جرج شولتز وزیر وقت خارجه آمریکا مصاحبه‌ای می‌گوید( Charlie Rose interview with George Shultz. Charlie Rose):
گورباچف می‌دانست که کشورش با ارزشهای کمونیستی که برای مردم خمیرمایه جوک و شوخی شده است و آن ژنرالهای متمولی که هنوز برای مردم دروغهای باورنکردنی را تکرار می‌کردند، دچار چه وضعیت اسفباری شده است.
او امید داشت مصالحه با آمریکا وتمرکز بر مشکلات داخلی، اندکی این وضعیت را بهبود بخشد حال آنکه خوب فهمیده بود که شوروی بخاطر ریشخند به دموکراسی چه تاوان سختی را باید بدهد.
یادم هست که پرزیدنت ریگان در همان جلسه اول به او گفت:«چیزی که یک ملت نیاز دارد آزادی بیان و دموکراسی است، مثلا هر شهروند آمریکایی می‌تواند به دفتر من بیاید و به راحتی از ریگان انتقاد کند»، گورباچف که فکر می‌کرد خیلی بامزه است، درجواب گفت:
«برخلاف نظر شما، شوروی با دموکراسی و آزادی بیان بیگانه نیست، در شوروی هم مردم می‌توانند به دفتر من بیایند و به راحتی از ریگان انتقاد کنند!».

🔸این راست است که اعتراف به ناکارآمدی و سخن از تغییر، شجاعت می‌خواهد اما از آن مهمتر برای نجات از فلاکتی که با نام عدالت، تنها به توزیع عادلانه فقر و نکبت رسیده است، "شنیدن صداها پیش از ویرانی کامل" است. صدای افرادی چون #آندره_ساخاروف پدر بمب هیدروژنی شوروی که قبل از مرگش به #برژنف و دیگر مقامات شوروی بارها و بارها گفت که داشتن بمب هیدروژنی در حالیکه شهروندان از حقوق اولیه خود محرومند، چیزی برای افتخار و شادمانی ندارد اما جز تبعید نصیبی نبرد و کار به آنجا رسید که دیگر کاری از گورباچف هم برنمی‌آمد جز اعلام مرگ امپراتوری که مدتها پیش در بستر احتضار افتاده بود، ساخاروف در آن نامه نوشته بود:
«حدسم این است که قدرت اتم توان اعزام چند صد هزار نفر سرباز و تجهیزات، گستره وسیع امپراتوری یا تاریخ درخشان، هیچ کدام برای خوشبختی یک ملت کافی نیست و درست مثل رویاهای مضحک و کودکانه است وقتی مردم احساس نکنند حقی دارند یا اینکه می‌توانند آزادانه از رویاها و ایده‌های خود بگویند...
در دورانهای بی شمار و در صفحات پیشین و آتی خلقت چه بسا تمدن هایی کامیاب تر از ما بوده‌اند با این حال نباید تلاش خود را که چون شعله ضعیفی از درون ما به بیرون تسری پیدا کرده دست کم بگیریم...نیکبختی بشر تنها با در نظر گرفتن مقتضیات منطق است و درتلاش برای اهدافی در خور آدمیت»(۱)
۱-Andrei Sakharov: TheConscience of Humanity:by Sidney D. Drell and George P. Shultz


#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan