مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام

#آثار_پژوهشی
Канал
Логотип телеграм канала مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
@mfeqhiПродвигать
1,03 тыс.
подписчиков
449
фото
44
видео
569
ссылок
کانال رسمی پایگاه مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام • مجله علمی حوزه فقه و استنباط • 🔎پایگاه مرکز: m-feqhi.ir 📝 راهنمایی و پیشنهادها : @sabtahy @telmizedanesh
🔰آثار پژوهشی

دلالت صیغه نهی بر حرمت

✳️ آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی دلالت نهی بر حرمت را از چه باب می‌دانند؟

🔅به نظر ما هیئت «لا تفعل» دلالت بر حرمت دارد؛ امّا در مورد تقریب دلالت این هیئت بر حرمت، دیدگاهای متعددی وجود دارد که در ذیل به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

🔹اوّل. دلالت هیئت «لا تفعل» بر حرمت، وضعی است

🔸دوم. دلالت هیئت «لا تفعل» بر حرمت، اطلاقی است.

🔹سوم. برخی مانند مرحوم آقای خوئی دلالت هیئت «لا تفعل» بر حرمت را از باب حکم عقل یا عقلاء، می‌دانند.

🔆نظر حضرت استاد در این باره را اینجا بخوانید:
👉https://b2n.ir/140582

#اصول
#دلالت
#دلالت_نهی
#آثار_پژوهشی

____
🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام
👉@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی

دلالت ترک استیضاح بر اطلاق
هنگامی که سائل در سؤال خویش، لفظی مجمل به‌کار ببرد یا قیدی را که عرفاً باید بیاورد، بیان نکند، چنانچه مجیب از مراد سائل نپرسد و بدون تفصیل پاسخ دهد، بدان «ترک استیضاح» گفته می‌شود.

🔸تقریب استدلال به ترک استیضاح برای استفادۀ اطلاق

اگر هر یک از معانی لفظ مجملی که در سؤال به‌کار رفته، دارای پاسخی جداگانه و مغایر با پاسخ معانی دیگر باشد، پاسخ‌دهنده باید حکم هر یک را جداگانه بیان کند و پاسخِ واحد دادن، خلاف حکمت است؛ مثلاً اگر دو مرجع به نام‌های «حاج حسین بروجردی» و «حاج حسین قمی» وجود داشته‌باشد و سائل، خصوص یکی از این دو در نظرش باشد و بپرسد: «آیا از حاج حسین می‌توان تقلید کرد؟» و پاسخ‌دهنده بدون استیضاح از مراد سائل و بدون تفصیل بگوید: «بله.» از پاسخ فهمیده می‌شود که از هر دو مرجع می‌توان تقلید کرد.

🔹مناقشه در تقریب استدلال
استفادۀ عموم از ترک استیضاح، مبنى بر مقدّماتی است که اثبات‌پذیر نیستند:
مقدّمۀ اوّل: لفظی که امروز براى ما مجمل است، در زمان امام(ع) نیز مجمل بوده‌است.
مقدّمۀ دوم: سائل با اینکه لفظ مجمل به‌کار برده، برای مرادش قرینه‌ای به‌کار نبرده‌است.
مقدّمۀ سوم: امام(ع) از لفظ مجمل، مراد سائل را متوجّه نشده‌است.

✳️مناقشات نگارنده در هر سه مقدمه و نتیجه بحث را اینجا بخوانید:
👉https://b2n.ir/903909

#اصول
#ترک_استفصال
#اطلاق
#آثار_پژوهشی

____
🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام
👉@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی

ابراهیم بن مهزیار

💠یکی از رواتی که به صراحت مورد توثیق یا تضعیف قرار نگرفته «ابراهیم بن مهزیار اهوازی » برادر «علی بن مهزیار» است ولی به نظر ما او ثقه بوده و برای اثبات وثاقت او دو راه وجود دارد:

1️⃣راه اول: نقل کتاب او توسط «محمد بن عبدالجبار»
بنابر نقل نجاشی کتاب «ابراهیم بن مهزیار» را «محمد بن عبدالجبار» که از اجلاء ثقات است نقل می‌کند و نقل کتاب قرنیۀ اعتماد بر راوی است.


2️⃣راه دوم: عدم استثناء از رجال نوادر الحکمه
کتاب معروف «محمد بن أحمد بن یحیی بن عمران اشعری» به نام «نوادر الحکمه» قبل از کتاب شریف کافی مرجع شیعه بوده است، ولی با وجود این که مولف ثقه و معتبر بوده به دلیل اینکه درباره مؤلف «یروی عن الضعفاء» وارد شده، سه نفر از نقادین حدیث یعنی مرحوم ابن ولید، مرحوم صدوق و مرحوم ابو العباس سیرافی اسناد این کتاب را مورد بررسی قرار داده و حدود به سی نفر را از راویان «نوادر الحکمه» را از استثنا کرده و آنها را نامعتبر دانسته‌اند که نتیجه‌اش این است که بقیه مشایخ او این کتاب، معتبر بوده و روایات آنها قابل عمل است. یکی از مشایخ «محمد بن احمد» که استثنا نشده «ابراهیم بن مهزیار» است، لذا او قابل اعتماد دانسته شده و روایاتش قابلیت عمل را دارد.

✳️جدای از این دو راه برای اثبات وثاقت «ابراهیم بن مهزیار» مدائحی نیز در وصف او وارد شده که موید وثاقت اوست.

👈 نتیجه اینکه به نظر می‌رسد با توجه به این قرائن، می توان وثاقت «ابراهیم بن مهزیار» را ثابت دانست.

🔅متن کامل مقاله در وبسایت مرکز فقهی امام محمدباقر علیه‌السلام:
👉 https://b2n.ir/371745

#آثار_پژوهشی
#رجال
#مفردات
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی

ابو همام

💠یکی از کُنای مشترک در روایات «ابو همام» مشترک بین دو نفر است که یک طرف این اشتراک «اسماعیل بن همام» است که مرحوم برقی تعبیر بصری برای او به کار برده است و از اصحاب امام رضا‏ (علیه السلام) است و یقینا ثقه است. چند نکته در خصوص «ابوهمام» مشترک مسلم است که به آنها اشاره می‌کنیم:

1️⃣نکته اول: ابوهمامِ ناقل از «حَکَم بن بهلول» اسماعیل است
با مراجعه به کمال الدین و خصال مرحوم صدوق به دست میآید که «ابوهمام»ی که حَکَم بن بهلول او نقل می‏کند «اسماعیل بن همام» است.

2️⃣نکته دوم: طبقه‌ی «اسماعیل بن همام»
در کافی و محاسن برقی نقل «اسماعیل بن همام» از «علی بن جعفر» وجود دارد لذا «اسماعیل بن همام» قطعا از نظر طبقه متأخر از «علی بن جعفر» و در رتبه شاگردان او به شمار می‏رود. از طبقه شاگردان «اسماعیل بن همام» روشن می‏‌شود که او از رجال سنه‏های ۲۲۰ ـ ۲۳۰ یعنی از اصحاب حضرت امام رضاعلیه السلام بوده؛ هر چند که مرحوم برقی او را جزء اصحاب حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام ذکر کرده است.

3️⃣نکته سوم: نقل بی واسطه‌ی «یعقوب بن یزید» از ابو همام
یعقوب بن یزید همواره بلا واسطه از ابو همام نقل کرده است.


🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/3gZBHy3

#آثار_پژوهشی
#رجال
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی

صحیح و اعمّ از دیدگاه آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی

🔆تمایز بحث صحیح و اعمّ از بحث حقیقت شرعیّه
ابتدا باید به این نکته توجّه شود که در کلام برخی از علماء بین بحث صحیح و اعمّ و بحث حقیقت شرعیّه خلط شده است؛ مثلاً در بحث معنای عقد یا مصادیق آن مثل بیع و نکاح، مرحوم شهید اوّل و شهید ثانی، قائل به حقیقت شرعیّه شده‌اند و از این رو، وضع الفاظ در عبادات و معاملات را برای معنای صحیح دانسته‌اند. در مقابل، صاحب جواهر منکر حقیقت شرعیّه شده و وضع الفاظ را برای اعمّ دانسته است. در حالی که این دو بحث متفرع بر یکدیگر نیستند؛ زیرا یک بحث این است که آیا شارع مقدّس در این مباحث، لغت جدیدی وضع کرده است یا اینکه الفاظ را در همان معنای عرفی خود استعمال کرده است. بحث دیگر این است که موضوعٌ له الفاظ بنا بر قول به حقیقت شرعیّه یا لغویّه، اعمّ از صحیح و فاسد آن می‌باشد یا خصوص قسم صحیح می‌باشد، هر چند که ممکن است شرع با عرف در تعیین مصادیق صحیح اختلاف داشته باشد؛ چنانکه عرف‌های مختلف نیز ممکن است در مصادیق با هم اختلاف نظر داشته باشند؛ بنابراین، اگر در این بحث کسی قائل به وضع الفاظ برای صحیح شود، باید مشخص کند که آیا مراد، معنای شرعی صحیح است یا معنای عرفی و لغوی صحیح.

متن کامل این نوشتار را اینجا بخوانید:
https://bit.ly/3fZlr0q


#آثار_پژوهشی
#اصول
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی

احمد بن موسی بن جعفر بن ابی العباس؛ مجهولٌ

💠علامه مجلسی در جلد دهم بحار، صفحه ۲۴۹، بابی را با عنوان «ماوصل الینا من اخبار علی بن جعفر عن اخیه موسی ‏علیه السلام بغیر روایة الحمیری...» گشوده و با این سند احادیثی را نقل می‏کند: «أخبرنا احمد بن موسی بن جعفر بن ابی العبّاس قال حدّثنا ابوجعفر بن یزید بن النضر الخراسانی من کتابه فی جمادی الآخرة سنة احدی و ثمانین و مائتین قال حدّثنا علی بن الحسن بن علی بن عمر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب عن علی بن جعفر بن محمد عن اخیه موسی بن جعفر قال سألتُ ابی جعفر بن محمد عن رجل...».

👈هیچ یک از افراد واقع در این سند توثیق نشده‏اند، بلکه به جز «علی بن الحسن» که علی عسگری است و در کتاب انساب ذکر شده است، نام سایر افراد این سلسله در هیچ جای دیگری دیده نشده است. گوینده یعنی «احمد بن موسی بن جعفر بن ابی العباس» هم ناشناس و مجهول است و در نتیجه، این نسخه‌ای است که مجهولی آن را از مجهولی دیگر نقل کرده است.


🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/3cZOS0b

#آثار_پژوهشی
#رجال
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی

ابو جعفر مردعه
در کتب حدیثی ما، عنوان ابو جعفر مردعة تنها در یک سند به چشم می‌خورد و آن سند روایتی است که در «من لایحضره الفقیه» آمده است: «رَوَی صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مِرْدَعَة قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ...».

🔹ضبط عنوان راوی
مرحوم مجلسی اول در «روضة المتقین» طبق نسخه دیگری «بمردعه» هم نقل کرده است و می‏‌گوید این عنوان تصحیف شده است.
این احتمال هم وجود دارد که اصل تعبیر، «ببزرعه» باشد؛ بزرعه شهر مهمی بوده است و معنا این می‏‌شود که صفوان از ابی جعفر در بزرعه روایت را شنیده است؛ اما چون بزرعه از بلاد آذربایجان است، بعید است که صفوان به آنجا رفته باشد و چنین چیزی در شرح حال او نقل نشده است.

🔸در عده‏‌ای از کتب مانند «وافی» ، «وسائل الشیعة» ، «کفایه» سبزواری ، «حدائق» و «جواهر» اصلاً تعبیر «مردعه» یا «بمردعة» وجود ندارد و در بعضی هم خود مؤلف ابی جعفر را به احول که مومن طاق است، تفسیر نموده است.

✳️وثاقت راوی
با توجه به اینکه، راوی ابو جعفر مردعة، صفوان بن یحیی است، حتی اگر نتوانیم او را بشناسیم، بنابر مختار در مورد مشایخ ثلاث، چون صفوان از او نقل حدیث نموده است، حکم به اعتبارش می‏‌شود.


🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/2RMVJS8

#آثار_پژوهشی
#رجال
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی

ابراهیم بن محمد الهمدانی
ابراهیم بن محمد الهمدانی جدّ عیسی بن عبداللَّه قمی و از معاشرین علی بن مهزیار است.
در مورد ضبط «الهمدانی» باید توجه کرد که در اینجا «الهَمَدانی» به فتح میم صحیح است چرا که ابراهیم بن محمد اهل همدان از شهرهای ایران است و «الهَمْدانی» به سکون میم، مربوط به قبیله معروفی از قبائل یمنی است که بسیاری از محدثان کوفه از این قبیله بوده اند. شهید ثانی در نسخه ای که تصحیح نموده و با نسخه شیخ مقابله کرده است نیز بر روی میم فتحه گذاشته است. علاوه بر این، در نسخه های قدیم، «الهمدانی» را با «ذال» معجمة نوشته اند که این نیز قرینه بر مفتوح بودن میم است چرا که بر اساس قانون فرس قدیم، در صورتی «دال» در کتابت یا نوشتار تبدیل به «ذال» می شود که ما قبل آن، حرف علّه یا حرف متحرک باشد.

🔸بررسی وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی
در مورد ابراهیم بن محمد، توثیقی در کتب رجالی وجود ندارد، جز روایتی که کشی نقل می کند که بر اساس آن ابراهیم بن محمد الهمدانی ثقه دانسته شده است: «محمد بن مسعود قال حدثنی علی بن محمد قال حدثنی محمد بن أحمد عن محمد بن عیسی عن أبی محمد الرازی قال کنت أنا و أحمد بن أبی عبد الله البرقی بالعسکر فورد علینا رسول من الرجل فقال لنا الغائب العلیل ثقة و أیوب بن نوح وإبراهیم بن محمد الهمدانی و أحمد بن حمزة و أحمد بن إسحاق ثقات جمیعا».
اما این نقل قابل اعتماد نیست چرا که سند این روایت ضعیف است و علی بن محمد بن فیروزان القمی شناخته شده نیست؛ بنابراین برای اثبات وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی باید مسیرهای دیگری را پی گرفت که در ادامه به آنها پرداخته ایم:

🔹۱ و ۲. اکثار اجلاء و کثرت نقل اجلاء
اجلای زیادی از ابراهیم بن محمد الهمدانی نقل حدیث کرده اند که همگی از بزرگان و از شخصیت های مهم حدیثی هستند؛ از قبیل احمد بن محمد بن عیسی، علی بن مهزیار، محمد بن عیسی العبیدی و یعقوب بن یزید که نه تنها از ابراهیم بن محمد اخذ حدیث کرده اند بلکه این کار را در دفعات متعدد انجام داده اند. این کثرت از ناحیه تعداد روات و تعداد نقل ها علامت اعتماد اجلاء به وی بوده و نشان دهنده وثاقت ابراهیم بن محمد است.

🔸۳. وکالت ناحیة مقدسة
مطلب دیگری که وثاقت ابراهیم بن محمد را به دنبال می آورد، وکالت او از ائمه: است چه اینکه او وکیل حضرت هادی(علیه السلام) در همدان بوده است.
بنا بر تحقیق، وکالت اماره بر وثاقت است و اگر کسی در نقل قول مورد اعتماد نباشد، به حسب متعارف در کارهای مالی متعدد و مختلف مورد اعتماد قرار نمی گیرد؛ این مطلب خیلی بعید است که شخصی استثناءاً در باب امور مالی وثاقت قول داشته باشد و در امور دیگر وثاقت نداشته باشد؛ بنابراین، با توجه به وکالت محمد بن ابراهیم از حضرت هادی(علیه السلام)، می توان به وثاقت وی حکم نمود.

🔹۴. فتوای الزامی شیخ صدوق
بنا بر تحقیق، در صورتی که شیخ صدوق یا شیخ کلینی با استناد به یک روایت، به حکمی الزامی فتوا دهند، می توان اعتماد آنها به سند روایت و در نتیجه، وثاقت رواة را نتیجه گرفت.
در مورد ابراهیم بن محمد الهمدانی نیز مکاتبه ای وجود دارد که متضمن حکمی الزامی است و شیخ صدوق آن را در فقیه نقل کرده است؛ بنا بر فرمایش خود صدوق، در کتاب فقیه، تنها روایاتی نقل شده است که مورد فتوای ایشان است، بنابراین، از آنجا که در این مسأله روایتی با مضمون مشابه نقل نشده که مستمسک فتوای صدوق باشد، می توان اعتماد صدوق به این روایت و به تبع آن اعتبار سند را نتیجه گرفت.
بر این اساس، وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی نیز ثابت می گردد.

🔸۵. تشرف مکرر به حج
یکی از مواردی که می تواند مؤید وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی باشد، تشرف مکرر او به حج است؛ چه اینکه طبق نقل، وی چهل مرتبه حج به جا آورده است.
با توجه به مشکلاتی که به جا آوردن حج در زمان گذشته داشته، تا جایی که شخص از جانش می گذشته و به حج می رفته است، می توان نتیجه گرفت که تشرف مکرر ابراهیم بن محمد به حج با آن شرائط خاص، نشان گر تقوی و عشق و علاقه ی خاصی بوده که او را به این سفر می کشانده است و این می تواند اشعار به وثاقت وی داشته باشد.


🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/2tVwPY4

#آثار_پژوهشی
#رجال
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی

ابراهیم بن عبد الحمید الاسدی

🔸شیخ طوسی در کتاب رجال خود به واقفی بودن ابراهیم بن عبد الحمید حکم کرده و در فهرست ابراهیم بن عبد الحمید را ثقة دانسته است؛ با توجه به این توثیق، واقفی بودن او ضرری به اعتبار روایاتش نمی‌رساند؛ اگر چه با توجه به حضور او، صحیحه بودن روایت با اشکال مواجه می‌گردد.
اما مطلب به اینجا ختم نمی‌شود. در رجال کشی، از قول فضل بن شاذان در مورد ابراهیم بن عبد الحمید تعبیر به «صالح» شده است؛ در حالی که نسبت به کسی که واقفی باشد تعبیر صالح به کار نمی‌رود. از سوی دیگر، نجاشی نیز که کتاب خود را بعد از مرحوم شیخ نوشته و ناظر به آن بوده، اشاره‌ای به وقف ابراهیم بن عبد الحمید نکرده است.

🔹با توجه به این دو نکته، میتوان گفت که ابراهیم بن عبد الحمید از کسانی است که از واقفی بودن برگشته و امامی به شمار می‌آمده است. چه اینکه در کلام شیخ، نسبت به کسانی که از وقف توبه کرده‌اند نیز تعبیر واقفی به کار رفته است. در نتیجه ابراهیم بن عبد الحمید ثقه و امامی محسوب می‌گردد و حضور او در سند روایت، خللی در صحیحه بودن آن ایجاد نمی‌نماید.

👈علاوه بر این، حتی اگر به طور مطلق حکم به امامی بودن ابراهیم بن عبد الحمید نکنیم، مطلبی در مورد واقفیه وجود دارد که راه را برای تصحیح روایات ابراهیم باز می‌نماید. توضیح آنکه، واقفیه، مخصوصا واقفیه نخستین، به منزله ناصبی و دشمنان اهل بیت تلقی می‌شده‌اند و از این رو، محل رجوع اصحاب نبوده‌اند. لذا نقل اصحاب ائمه از افرادی که به آنها نسبت وقف داده شده است، یا قبل از وقف بوده و یا بعد از توبه از وقف.

🔸با توجه به این نکته، روایاتی از ابراهیم بن عبدالحمید که توسط افرادی همچون ابن ابی عمیر نقل شده است، مربوط به دوران استقامت او خواهد بود و از آنجا که معیارِ صحیحه بودن روایت، امامی بودن راوی در زمان تحمل روایت توسط شاگرد اوست و امامی بودن در زمان اداء روایت توسط شاگرد، اهمیت ندارد، لذا عمده روایات ابراهیم بن عبد الحمید صحیحه خواهند بود؛ چرا که عمده روایات او توسط امامیه نقل شده است.

تذنیب: مراد از عیسی در مشایخ ابراهیم بن عبد الحمید
یکی از مشایخ ابراهیم بن عبد الحمید، عیسی بن ابی منصور شلقان است که در رجال کشی چند مورد از روایت‌های ابراهیم بن عبد الحمید از او نقل شده است؛ در قرب الأسناد مرحوم حمیری هم از ابراهیم بن عبد الحمید از حضرت صادق علیه السلام نقل می‏کند که حضرت فرمود «مَن أرادَ أن یَنظُرَ إِلَی خِیَارٍ فِی الدُّنْیَا و خیار فِی الجَنةِ فَلیَنظر إِلَی هَذَا الشَّیْخِ» و می‏گوید که مراد از «هَذَا الشَّیْخِ»، «عِیسَی بْنَ أَبِی مَنْصُورٍ شلقان» است. لذا ابراهیم بن عبد الحمید با عیسی بن ابی منصور حشر و نشر داشته است و بر این اساس، در روایت تهذیب که می‌فرماید «إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّادٍ الْکُوفِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ عِیسَی»، مراد از «عیسی»، «عیسی بن أبی منصور شلقان» است.

🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/2RRwkpA

#آثار_پژوهشی
#رجال
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🔰علت و حکمت از دیدگاه آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی(دام ظلّه)
نویسندگان: آقایان اصغری، مهاجری، سنایی

🔹فقیهان در فرآیند استنباط احکام، گاه به ملاکهایی که در روایات برای احکام شرعی ذکر شده، استدلال می‌کنند و آنها را «مخصص» و یا «معمم» احکام می‌د‌انند. گاهی نیز می‌گويند ملاکی که در روایت به صورت تعلیل ذکر شده، «علت» نیست بلکه «حکمت» است و نمی‌توان برای تخصیص و یا تعمیم حکم شرعی به آن استدلال کرد.

🔸استفاده از علت و حکمت در علم «فقه» بسیار گسترده است؛ اما در علم «اصول»، برای شرایط تمسک، مقدار دلالت، راه تشخیص و نیز فرق بین این دو، بابی وجود ندارد.

مقاله پیش‌رو، به شرح مسائل مربوط به «علت» و «حکمت» پرداخته و از این رهگذر ثابت می‌کند که از آنجایی که در اکثر علل شرعی جنبه سلبی و ایجابی قابل عرضه به مخاطب نیست در اکثر موارد نمی توان قائل به تعمیم و یا تخصیص شد.

👈متن کامل مقاله را در اینجا بخوانید:

http://bit.ly/mfeqhi172


#علت_حکمت
#آثار_پژوهشی
#اصول
—-
🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام
👉@mfeqhi
🔰بررسی دیدگاه مرحوم داماد در باب مقدّمات مفوّته

🔸در باب مقدمات مفوّته مرحوم آقاى داماد مانند مرحوم شیخ از طریق فعلی بودن اراده، وجوب مقدمات مفوته را تصویر می‌کند؛ ولی دلیل وی بر این مطلب غیر از دلیل مرحوم شیخ است. او معتقد است اگر خطابات شرعی مقدم بر زمان عمل وارد شود، کاشف از این است که مولا می‌خواهد آن فعل در زمان خود حتماً انجام گرفته و فوت نشود؛ چرا که آن فعل، بر مقدماتى متوقف است که می‌بایست پیش از آن انجام شود و احتمال دارد که مکلف در آن زمانی که باید مقدمات را انجام دهد، غافل يا نائم باشد؛ اما همين‌ که جلوتر به او خطاب تکليفى می‌شود، دليلی است بر اینکه علاقه مولا به اين عمل، علاوه بر شوق به مرحله‌ای رسیده است که آن را از عبد طلب کرده و از او مى‌خواهد این عمل در ظرف خود فوت نشود.

به سخن ديگر، وقتی مولا از عبد می‌خواهد عملی را انجام دهد گاه قدرت عبد، در خطاب مولا اخذ شده است؛ در این صورت، سعه، ضيق و کيفيت این قدرت شرعى، به چگونگی جعل بستگى دارد؛ يعنى ممکن است خصوص شخص قادر حين‌ العمل مکلف باشد که در این صورت، انجام مقدمات مفوته لازم نیست؛ زیرا پیش از زمان عمل، خطاب و تکلیفی وجود ندارد و در زمان عمل نیز قدرت بر انجام مقدمات وجود ندارد. هم‌چنین ممکن است قدرت آناًما از زمان خطاب تا زمان عمل برای تکليف کافى باشد؛ در این صورت، انجام مقدمات مفوته لازم است؛ زیرا در این صورت پیش از زمان عمل، خطاب و تکلیف وجود دارد، ازاین‌رو انجام مقدمات مفوته لازم می‌باشد.
اما گاهی قدرت در خطاب مولا اخذ نشده و عقلی است؛ برای نمونه، مولا به طور مطلق به عبد بفرماید: «فردا از مهمان‌ها پذيرايى کن»؛ در این صورت اگر پذيرايى مقدماتى داشته باشد، می‌بایست عبد آن را پیش‌تر فراهم کند؛ اگر عبد مهیا نکرد و در وقت مهمانی از پذيرایى عاجز شد، در مقابل مولا عذری نخواهد داشت و مولا مى‌تواند بگوید علت خطاب پیش از موعد، برای فراهم کردن مقدمات بوده است. پس در چنين مواردى اراده مولى به ذى‌المقدمه، فعلى است و الزام به ذى‌المقدمه به طور ارتکازی الزام به مقدمات نیز هست. در نتیجه، هر چند ظاهر ادبى خطاب اين است که اصل وجوب، معلق و مشروط است؛ اما تقديم خطاب از ظرف عمل، کاشف از آن است که اراده طلبيه مولا در لوح واقع، نسبت به ذى‌المقدمه و مقدمه فعلى بوده و متعلق طلب، معلق و مشروط است. پس در حقیقت همه واجبات مشروط به واجبات معلق باز مى‌گردند.


👈اشکال به این کلام و پاسخ آن را در مقاله «مقدمات مفوته از دیدگاه آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی(دام ظلّه)» به قلم حجج اسلام اصغری، مهاجری و سنایی در اینجا بخوانید:
👉http://bit.ly/mfeqhi157
#اصول
#آثار_پژوهشی

——
✳️کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام
@mfeqhi
✳️ تناسب بین حکم و موضوع
نویسنده: «علیرضا اصغری، حسین سنایی و محمد رضا آرمیون»

🔅یکی از کاربردهای اطلاع از «تناسب بین حکم و موضوع »، تعیین نوع دخالت عنوان در حکم است.

🔹عناوینی كه در موضوع احكام به کار برده می‌شود، سه قسم است:
1⃣قسم اول: عنوانى که مشیر بوده و هيچگونه دخالتى در ثبوت حکم ندارد و آنچه واقعاً دخالت دارد خصوصیتی است كه در مشاراليه وجود دارد؛ مثل «اسئل هذا الجالس».

قسم دوم: عنوانى كه نفس عنوان، دخالت در حکم دارد و اين خود بر دو قسم است:
2⃣الف. دخالت عنوان به اين كيفيت است كه نفس تحقق مبدأ، عليت براى حدوث و بقای حكم دارد؛ به ديگر سخن ، نفس تحقق عنوان و ارتباط بين ذات و مبدأ كفايت می‌كند كه حكم به دنبال آن بيايد اگر چه بعداً هم اين ارتباط و تلبس از بين برود؛ مثل «قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِين».

3⃣ب. دخالت عنوان به اين كيفيت است كه حكم، داير مدار عنوان است و تا عنوان هست حكم هم هست و وقتى عنوان رفت حكم هم از بين می‌رود. تلبس به مبدأ در حدوث و بقاى حكم دخالت دارد؛ مثل «المسافر یقصر».

👈آنچه اثباتًا دلالت می‌کند که یک عنوان در کدام‌ یک از این اقسام قرار می‌گیرد تناسبات حکم و موضوع است؛ البته در برخی موارد از تناسبات حکم و موضوع چیزی فهمیده نمی‌شود و کلام ظهور در قسم خاصی ندارد. مثلا «الماء المتغير ينجس» نسبت به اینکه با زوال تغیر، حکم هم زائل می‌شود یا نه ظهوری ندارد.

👈متن کامل این مقاله را در اینجا بخوانید:

http://bit.ly/mfeqhi152


#تناسب_حکم_موضوع
#آثار_پژوهشی
#اصول
—-
🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام
👉@mfeqhi
❇️تعدد شرط و اتحاد جزا از نگاه آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی
«حسین سنایی»

🔆بنابر پذیرش مفهوم برای جمله شرطیه، در موارد تعدد شرط و اتحاد جزا مانند «إذا خفی الأذان فقصّر» و «إذا خفی الجُدران فقصّر» بین منطوق هر یک از این جملات با مفهوم دیگری تعارض شکل می‌گیرد؛ زیرا مفهوم جمله اول، عدم قصر نماز، در صورت خفای جدران است در حالی که منطوق جمله دوم قصر نماز با خفای جدران است و همچنین مفهوم جمله دوم عدم قصر نماز با خفای أذان است در حالی که منطوق جمله اول قصر نماز با خفای أذان است.
برای جمع بین این دو دلیل متعارض و رفع تعارض بین آنها راه‌هایی مطرح شده که در ذیل به بررسی آنها می‌پردازیم:

🔷جمع اول: جمع «واو»ی
مراد از جمع واوی این است که از ظهور جمله شرطیه در سببیت شرط برای جزا رفع ید نموده و برای تحقق جزا، حکم شود به لزوم ضمیمه شدن شرطی که در جمله دیگر بیان شده است؛ یعنی در واقع مجموع الامرین به عنوان شرط قرار خواهد گرفت. مثلاً در مقام جمع بین «إذا خفی الأذان فقصّر» با «إذا خفی الجُدران فقصّر» می‌گوییم: «إذا خفی الأذان و الجُدران فقصّر».

▪️اشکال: حمل بر خلاف معنای موضوع له
با توجه به اینکه جمله شرطیه برای دلالت بر سببیت شرط برای جزا وضع شده، ظاهر وضعی جمله شرطیه این است که صرف تحقق شرط، برای تحقق جزا کافی بوده و نیاز به تحقق شرط دیگری نیست. رفع ید از این ظهور وضعی در حالی که امکان جمع بین دو دلیل با تصرف در ظهور اطلاقی وجود دارد (جمع دوم)؛ امری نادرست است.


🔶جمع دوم: جمع «أو»ی
1⃣تقریب اول: تقیید اطلاق مفهوم با منطوق دیگری
تقریب اول این است كه اطلاق مفهوم هر یک از دو قضیه را با منطوق دیگری تقیید زده شود. بنابراین هر یک از شروط برای ثبوت حکم کفایت می‌کند.

▪️اشکال: عدم صحت تصرف در مفهوم بدون تصرف در منطوق
مفهوم، جزو لوازم منطوق است، نه اینكه امری مستقل باشد؛ از این‌رو تصرف در مفهوم بدون تصرف در منطوق ممكن نیست.

2⃣تقریب دوم: تقیید اطلاق منطوق
حق این است كه قضیه شرطیه برای بیان ملازمه و اصل سببیت (یعنی ثبوت شرط در موقع ثبوت جزا) وضع شده و انحصار علیت از ظهور سکوتی قضیه فهمیده می‌شود؛ یعنی آنچه در جزا سببیت دارد، باید تا زمان عمل ذكر شود و گرنه ظهور سکوتی اقتضا می‌كند؛ همان شرطی كه ذكر شده، علت منحصره باشد. بنابراین اگر ظهوری دیگر، چیزی دیگر را در عرض شرط مطرح کرد، این ظهور سکوتی و علیت منحصره از بین خواهد رفت. مثلاً مقتضای ظهور سکوتی جمله «إذا خفی الأذان فقصّر» علت منحصره بودن خفای أذان است، ولی وقتی جمله «إذا خفی الجُدران فقصّر» وارد می‌شود، منطوق جمله دوم، ظهور سکوتی جمله اول را موضوعاً از بین برده، در نتیجه تحقق أحد الامرین برای تحقق جزا کافی خواهد بود.



👈متن کامل مقاله در:
👉http://l1l.ir/mfeqhi138

#آثار_پژوهشی
___
کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🔆بحثی پیرامون وثاقت یاسین الضریر البصری
«علی خالقی‌پور»

🔹یاسین الضریر، یکی از رواتی است که مهمل است و در کتب رجالی توثیق صریحی ندارد و از این رو برخی همچون مرحوم آقای خوئی وی را معتبر نمی‌دانند، اما مي‌توان وجوهي براي اثبات وثاقت او ارائه نمود كه در ادامه به بررسي آن‌ها پرداخته‌ايم:

✳️وجوه وثاقت ياسين الضرير
1⃣. شیخوخیة اجازة
با توجه به آنچه در رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی وجود دارد، «محمد بن عیسی بن عبید» راوی کتاب یاسین الضریر است و طبق تحقیق، محمد بن عیسی از اجلاء می باشد و نقل کتاب یاسین الضریر توسط او، علامت اعتماد وی به یاسین الضریر بوده و وثاقت یاسین الضریر را نتیجه می دهد.

علاوه بر اینکه در طریق این کتاب بزرگان دیگری همچون «سعد بن عبدالله» و «عبدالله بن جعفر حمیری» قرار دارند که نسبت به این کتاب استجازه کرده اند و این نیز علامت اعتماد ایشان به یاسین الضریر و کتاب اوست.

▪️از مجموع اینها استفاده میشود که او معتمد اصحاب بوده است و ما چون بُعد عهد داریم او را نمی‌شناسیم و اینگونه نیست که به او اشکالی کرده باشند

2⃣. وقوع روایت به عنوان دلیل انحصاری فتوا
اگر صاحبان کتب معتبر و معتمد که به منظور فتوا نوشته شده است، از قبیل کافی و من لا یحضره الفقیه، در احکام الزامی و فروع فقهی به روایتی تکیه کنند که مؤیَّد به جهات عقلی یا روایات دیگر نیست و متفرداً ذکر شده است، بدین معناست که روات آن را معتمد می‌دانند و نتیجه این استناد، توثیق رواتی است که در سند روایت حضور دارند.

👈به تعبير ديگر، زماني كه فقهاء بر اساس يك روايت فتوا مي‌دهند، روشن است كه مضمون آن روايت نزد ايشان معتبر بوده است. حال اگر اين روايت راجع به مستحبات يا امور اعتقادي نباشد و از باب تأييد نيز وارد نشده باشد و علاوه بر اين، قرائن خارجي، مثل روايات ديگر، بر صحت آن وجود نداشته باشد، در صورتي كه درباره راوي اين روايت جرحي ثابت نباشد، مي‌توان از اعتبار روايت نزد فقهاء، معتمد بودن راوی و وثاقت وي را نيز نتيجه گرفت.

🔹اين مسأله در مورد ياسين الضرير صدق مي‌كند، چه اينكه رواياتی از وي در كتب فتوائی نقل شده است كه برخی از آن‌ها روايتِ منحصر باب خود هستند و مضمونشان هم الزامی است؛ علاوه بر اين، داراي محتواي خاصی هستند و هیچ قرينه‌ای، اعم از عقلي و نقلي،‌ بر مضمون آن‌ها دلالت نمي‌كند. از جمله‌ی این روايات، دو روایت در کافی است که یکی درباره تعیین محدوده طواف است و مي‌گويد حد طواف بايد بین بیت و مقام ابراهیم باشد؛ و دیگری روایتی در باب شهادت بر میّت است که مي‌گويد کسی که نسبت به میّت ادعایی می‌کند، برای اثبات ادعای خود، باید علاوه بر بینة، یمین نیز اقامه نماید. روایت اول مورد فتوای شیخ در تهذیب و روایت دوم مستند فتوای صدوق نیز قرار گرفته است.

🔸با توجه به انحصار این دو روایت، و خاص بودن مضمون آن، روشن می‌شود که یاسین ضریر مورد اعتماد امثال شیخ کلینی، شیخ طوسی و شیخ صدوق بوده است؛ مخصوصا اینکه کلینی در مقدمه کافی می‌گوید تنها روایات صحیح و آنهایی که از ناحیه ثقات وارده شده است را نقل می‌کند.

3⃣. کثرت روايت در کتب فتوائی
اگر روایات شخصی به صورت مکرّر در کتب معتمد مثل کافی نقل شده باشد و روایات او مورد فتوی قرار گرفته باشد، و جرحی نیز نسبت به او در کتب رجالی موجود نباشد، این علامت اعتماد فقهاء به اوست و بدین معناست که این راوی ثقه است و به دلیل وثاقتش به روایات او عمل می‌شده است، نه اینکه در تک تک روایات او قرینه خارجیه موجب اطمینان به صحّت وجود داشته است؛ چرا که نسبت به روایات شخصی که روایات او در ابواب مختلف مورد فتوای فقهاء قرار گرفته است، وجود قرینه خاصّه در تک تک موارد معلوم العدم است.

🔹این مسأله می‌تواند وثاقت «یاسین الضریر» را اثبات نماید؛ چرا که یاسین الضریر حدود سی مورد روایت در کتب اربعه دارد که فتاوای صاحبان این کتب بر اساس آنها شکل گرفته است؛ متأخّرین از کتب اربعه نیز بر اساس همین روایاتی که در سند آنها «یاسین الضریر» است، فتوا داده‌اند و نوعاً هم اشکال نکرده‌اند. بنابراین معلوم می‌شود که محققین، یاسین الضریر را قبول داشته‌اند و وی را ثقه می‌دانسته‌اند. البته بعدها سخت‌گیری‌هایی در نقل حدیث باب شد و فقها مقید شدند که به روایتی اخذ کنند که که درباره راوی آن لفظ «ثقه» گفته شده باشد؛ ولی در میان سابقین چنین تشریفاتی وجود نداشت و به همین دلیل به روایات امثال یاسین الضریر که مورد وثوق بوده، عمل می‌کردند ولو اینکه در مورد او لفظ «ثقة» به کار نرفته بود.


متن کامل مقاله و ارسال نظرات در:

http://l1l.ir/mfeqhi134

#رجال
#آثار_پژوهشی

___
کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqh
🔆بحثی پیرامون وثاقت «خالد بن حجاج کرخی»

🔹خالد بن حجاج برادر یحیی بن حجاج و اهل کرخ، از محله‌های شیعه نشین بغداد بوده است. در بعضی کتب رجال از او با عنوان خالد بن حجاج الکرخی یاد شده كه گاهی كلمه «الكرخی» به «الكوفی» تصحیف شده است.

🔸در مورد وثاقت خالد بن حجاج، برخی حکم به عدم توثیق او توسط رجالیین کرده‌اند. به عنوان نمونه، مرحوم آقای خوئی و رجال مامقانی وثاقت او را ثابت ندانسته‌اند و قاموس الرجال که کلام مامقانی را نقد میکند نیز نسبت به این جهت بحثی نکرده است. خلاصه اینكه خالد بن حجاج، در كلام این رجالیون به عنوان یک فرد مجهول ذکر شده است. از طرف دیگر، خالد بن حجاج كثیر الروایة هم نیست تا بتوان از طریق كثرت روایت، اعتبار او را اثبات نمود.
با این وجود، به نظر می‌رسد خالد بن حجاج ثقه است و مسیرهایی برای اثبات وثاقت او وجود دارد.این راه‌ها عبارتند از:

✳️1. توثیق نجاشی
برخلاف آنچه ادعا شده است، اینگونه نیست که قدماء رجالی مطلبی در مورد وثاقت خالد بن حجاج نگفته باشند؛ بلکه نجاشی در ذیل ترجمه یحیی بن حجاج مطلبی دارد که ظاهر آن توثیق خالد بن حجاج است.

👈برای توضیح مطلب لازم است به این مقدمه اشاره شود كه نجاشی در موارد مختلفی اینگونه تعبیر می‌كند كه «فلانٌ ثقة و ابوه» یا «فلانٌ ثقةٌ و اخوه»؛ از نظر ادبی، در اینگونه موارد یا باید بگوییم: «ثقة هو و ابوه» و ضمیر را دو مرتبه تکرار کنیم و یا فاصله قرار بدهیم و بگوییم: «ثقة کوفی فلان و ابوه»؛ اما «نجاشی» «ثقة و ابوه» بکار می‌برد و عطف به ضمیر متصل مرفوع را بدون فصل جایز می‌داند. با توجه به این نكته، می‌توان در كلام نجاشی توثیقاتی را به عنوان توثیقات ضمنیه به دست آورد. قاموس الرجال نیز به همین مطلب درباره ادبیات نجاشی اشاره كرده است.

🔸یکی از این موارد در كلام نجاشی، ترجمه یحیی بن حجاج الکرخی است. نجاشی می‌گوید: «یحیی بن الحجاج الکرخی ‌بغدادی ثقة و أخوه خالد روی عن أبی عبد الله علیه السلام له کتاب».
... با توجه به روش نجاشی در عطف اسم ظاهر بر ضمیر مستتر، ظاهر عبارت این است كه «اخوه خالد» عطف بر ضمیر مستتر است و مراد این است كه «یحیی بن الحجاج ثقة هو و اخوه خالد»؛ بنابراین، فاعل «روی»، «یحیی» است نه «اخوه خالد». علاوه بر اینكه بعید است که نجاشی اصلا درباره عنوان مترجَم چیزی نگفته باشد و سراغ برادر او برود و بگوید كه او از ابی عبد الله (علیه السلام) روایت میکند.

🔹طبق این بیان، روی عن ابی عبد الله (علیه السلام) به خود مترجم، یعنی یحیی، ناظر است و «ثقة و اخوه» در اینجا همانند تعابیر دیگر نجاشی است؛ در نتیجه، «اخوه» عطف بر ضمیمر مستتر می‌باشد و هم یحیی و هم خالد توسط نجاشی توثیق شده‌اند.

✳️2. نقل با واسطه ابن ابی عمیر و صفوان از خالد بن حجاج
با توجه به مجموعه روایاتی كه از خالد بن حجاج وجود دارد، ابن ابی عمیر و صفوان بن یحیی راوی مع الواسطه‌ی خالد بن حجاج هستند و این نكته، ممكن است مسیرهای دیگری برای توثیق خالد بن حجاج باز نماید.

🔸یك مسیر، وثاقت مشایخ ابن ابی عمیر و صفوان بن یحیی است. توضیح آنكه برخی تمام مشایخ ابن ابی عمیر و صفوان بن یحیی را، اعم از مشایخ مستقیم و مشایخ باواسطه ثقه می‌دانند. لازمه‌ی این مبنا، وثاقت خالد بن حجاج خواهد بود. اما طبق تحقیق، تنها مشایخ مستقیم این دو ثقه هستند و در نتیجه، نمی‌توان برای توثیق خالد بن حجاج از این مسیر استفاده نمود.

🔹مسیر دیگر، وثاقت مشایخ اصحاب اجماع است. توضیح آنكه طبق دیدگاه مشهور، در صورت وجود اصحاب اجماع در سند و صحت سند تا اصحاب اجماع، خبر معتبر است و وثاقت یا ضعف مابقی سند اهمیت ندارد. اما برخی، همچون محدث نوری، پا را فراتر از این گذاشته و علاوه بر تصحیح روایت، تمام مشایخ اصحاب اجماع را نیز ثقه قلمداد كرده‌اند. البته این دیدگاه نیز مورد قبول نیست اما در صورت قبول آن، مسیر توثیق خالد بن حجاج هموار خواهد بود.


👈نتیجه: وثاقت خالد بن حجاج
با توجه به مطالب گذشته، روشن شد كه اگر چه برای اثبات وثاقت خالد بن حجاج، نمی‌توان از نقل با واسطه‌ی ابن ابی عمیر و صفوان استفاده نمود؛ اما با استناد به ظاهر كلام نجاشی، وثاقت خالد بن حجاج الكرخی قابل اثبات است و ادعای برخی مبنی بر مجهول بودن وی، قابل قبول نیست.

متن کامل مقاله و ارسال نظرات در:

http://l1l.ir/mfeqhi131

#رجال
#آثار_پژوهشی

___
کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqh
🔰بررسی مسئله «انسداد» از دیدگاه آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی(حفظه الله)

🔸در گذشته، مسئله حجیت مطلق ظن، بسيار محل ابتلا و معركه آرا بوده است ولی امروزه این مبنا به حدی مقطوع البطلان دانسته شده و اگر كسی قائل به انسداد و در نتیجه حجت مطلق ظن باشد، آن را شذوذ در فكر می‌پندارند. در حالی که این طور نیست؛ بلکه این بحث بسیار مهم و قابل اعتنا است. هم‌چنانکه مبحث انسداد رسائل نیز از مباحث بسيار مهم و مشكل است كه در دوره‌های متأخر به آن اعتنایی نمی‌شود.

🔆 تبیین مسئله
همان طور که در علم اصول تبیین شده اصل اولی در ظنون، عدم حجیّت است و برخی ظنون از این اصل اولی خارج و حجت‌اند که اصطلاحا به این قسم از ظنون، ظنون خاصّه گفته می‌شود؛ اما عدّه‌ای معتقدند که در زمان معاصر مطلق ظنون حجّت هستند و برای اثبات مدعای خود به ادله‌ای تمسک کرده‌اند.

✳️یکی از مهم‌ترین ادّله‌ی این گروه بر اثبات حجیت مطلق ظنون، دلیلی است که به دلیل انسداد معروف شده و از پنج مقدمه تشکیل گردیده و رکن اصلی این مقدمات، اثبات انسداد باب علم و علمی در زمان معاصر است.

متن کامل مقاله و ارسال نظرات در:

http://l1l.ir/mfeqhi127

#انسداد
#آثار_پژوهشی
#اصول_فقه
___
کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqh
🔆حسین بن محمد بن علی الصیرفی البغدادي

🔹«حسین بن محمد بن علی الصیرفی» در کتب تراجم و رجال ما عنوان نشده است، اما در در کتب عامه از جمله تاریخ بغداد، الانساب، اللّباب في تهذيب الانساب، میزان الاعتدال في نقد الرجال، لسان المیزان و به احتمال قوی در المنتظم ابن جوزی، تحت عنوان «ابن البزری» مطرح شده است.

🔸در هيچ كدام از اين منابع، اشاره به تشیّع او نشده است؛ ولی همگی گفته‌اند که وی فردی، جعّال و وضّاع بوده و قابل اعتماد نیست. البته شاید مدرک اصلی همه آنها، قول خطیب در تاریخ بغداد بوده که به ضعف و جعّال بودن او تصريح مي‌كند و تاریخ فوتش را سال چهار صد و بیست و سه ذکر کرده و می‌گوید وی گوشش بسیار سنگین و در واقع ناشنوا بوده است.

👈اگر وی شیعه بود، این نسبت‌ها درباره وی هیچ اعتباری نداشت، زیرا به نظر شرح حال نگاران و رجالیّون عامه، شیعه بودن یک راوی و به اصطلاح آنان، رافضی بودن، مجوزی کافی برای نسبت ضعف و جعل دادن به شمار می‌رود. اما با توجه به اینکه هیچ‌یک از منابع اهل سنّت به شیعه بودن او اشاره نکرده‌اند و در کتب تراجم شیعه هم عنوان نشده، چنین فرضی درباره او منتفی است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که او یک راوی سنّی است که خود اهل سنّت هم وی را قبول ندارند و به ضعف و جعّال بودن او تصریح کرده‌اند.

🔹در كتاب «كنز الفوائد» هم که احادیث متعددی از حسين بن محمد نقل کرده، به سنّي بودن او تصریح شده‌ و آمده است: «حدثنی الحسین بن محمد بن علی الصیرفی البغدادی و کان مشتهراً بالعناد لآل محمد علیهم السلام والمخالفة لهم قال حدثنا القاضی ابوبکر محمد بن عمر بن محمد التمیمی المعروف بالجعابی سنة ثلاثمأئة و خمسین»

🔰نتیجه اینکه، حسین بن محمد الصیرفی علاوه بر معاند بودن، با توجه به گزارش کتب اهل سنت جعّال و کذاب بوده و ضعیف شمرده می‌شود.

متن کامل مقاله و ارسال نظرات در:

http://l1l.ir/mfeqhi126

#رجال
#آثار_پژوهشی

___
کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqh
🔆بحثی پیرامون وثاقت مؤمن الطاق
🔹ابو علی الحارث البجلی ، فرزند ابو جعفر محمد بن النعمان، معروف به مؤمن الطاق است. از آنجا كه در كتب رجالی نسبت به او توثيق صريحی وجود ندارد، مسأله وثاقتش محل بحث و تأمل است.

✳️وثاقت «الحارث بن محمد» به دليل اكثار
طبق نقل نجاشی، «حارث بن محمد» دارای كتابي است كه جماعتي از جمله حسن بن محبوب آن را نقل كرده‌اند. نقل كتاب توسط این افراد بدین معناست که ایشان را به عنوان شیخ خود اتخاذ کرده‌ و به او اعتماد نموده‌اند و همين موجب نقل تمام روايات كتاب از وی شده است.

🔸اين كثرت روايت، اگر تنها توسط حسن بن محبوب رخ می‌داد برای اثبات وثاقت مؤمن الطاق كفايت می‌كرد. اكنون كه علاوه بر حسن بن محبوب، مشايخ ديگر حديث نيز به نقل كتاب اقدام نموده‌اند، وثاقت ایشان به طريق اولی ثابت می‌گردد.


🔹عدم كفايت نقل اصحاب اجماع
ممكن است برای اثبات وثاقت ایشان علاوه بر اكثار روايت اجلاء، به نقل ابن ابي عمير و حسن بن محبوب از وی استناد شود. اين مطلب بر اساس اين مبناست كه مشايخ اصحاب اجماع ثقه هستند و از آنجا كه هر دو این افراد جزو اصحاب اجماعند، نقل آنها از مؤمن الطاق ولو به حد اكثار هم نرسيده باشد، دليل بر وثاقت اوست.

🔸اما بنا بر تحقيق، اولا وثاقت مشايخ، منحصر به مشايخ ابن ابي عمير، ابن ابي نصر البزنطی و صفوان بن يحيی است و نه تمام اصحاب اجماع؛ در نتيجه نقل حسن بن محبوب، بدون در نظر گرفتن قيد اكثار، كمكی به اثبات وثاقت حارث بن محمد نمی‌كند. و ثانياً وثاقت تنها در مورد مشايخ بی واسطه‌ اين سه تن قابل قبول است. بنابراين، از آنجا كه نقل ابن ابی عمير از مؤمن الطاق با واسطه است، اثبات وثاقت او از اين طريق نيز مردود خواهد بود.


متن کامل مقاله و ارسال نظرات در:

http://l1l.ir/mfeqhi121

#رجال
#آثار_پژوهشی

___
کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
🌐تناسب بین حکم و موضوع از دیدگاه آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی (دام ظلّه)

🔆در طریق استنباط حکم شرعی و فهم مرادات شارع، قرائن عامه و خاصه‌ی بسیاری تأثیرگذار است. یکی از قرائن عامه، نسبت و رابطه‌ای است که بین حکم و موضوع وجود دارد که در کتب علما با عناوینی شبیه تناسب بین حکم و موضوع از آن یاد می‌شود. لکن مشکل این است که معمولا در کتب، از این قرینه آن طور که شایسته است بحث نشده و به حدود و ثغورش پرداخته نشده است. از همین رو نوشتار حاضر به دنبال این است که به بررسی این قرینه پرداخته و جهاتی از این بحث را تبیین نماید و در ضمن بحث، تأثیر این قرینه، در ظهور الفاظ را روشن کند. مثلاً در عبارت «شخص مریض لازم نیست روزه بگیرد» حکم به عدم لزوم روزه، متناسب با مریضی است که روزه برای او ضرر داشته باشد؛ حال آیا این تناسب بین حکم و موضوع، منشأ تضییق مریض و ظهور او در مریضی که روزه برای او ضرر دارد می‌شود؟



✳️تعریف تناسب بین حکم و موضوع
تناسب بین حکم و موضوع رابطه‌ای است بین حکم و موضوع که باعث می‌شود ذهن انسان از لفظ، به موضوع متناسب با حکم یا حکم متناسب با موضوع، متبادر شود؛ به‌ طور مثال، وقتی گفته شود «اگر مردی بمیرد باید رو به قبله دفن شود»، عرف با تناسبات حکم و موضوع از لفظ مرد(موضوع)، مطلق انسان را می‌فهمد؛ بدین معنا که حکم وجوب دفن با مطلق انسان مناسبت دارد و همین تناسب، باعث توسعه موضوع به مطلق انسان می‌شود.

👈ادامه مطلب در:

http://l1l.ir/mfeqhi114

#آثار_پژوهشی
___
کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi

✳️مقدمات مفوته از دیدگاه آیةالله‌العظمی شبیری زنجانی(دام ظلّه)

🔆 برخی از مقدمات در شریعت اسلام به گونه‌ای است که زمان انجام آن منحصراً پیش از زمان واجب است؛ طوری که اگر پیش از زمان واجب انجام نشود، امکان انجام آن در زمان واجب وجود نخواهد داشت و ترک آن پیش از زمان واجب، منجر به فوت واجب در زمان خودش می‌شود؛ برای مثال، یکی از شرایط صحت روزۀ ماه رمضان انجام غسل جنابت پیش از فجر است و در غیر این صورت روزۀ آن روز باطل خواهد بود؛ این در حالی است که زمان روزه از فجر آغاز می‌گردد. پس ترک غسل پیش از زمان روزه، باعث فوت روزه در زمان خود خواهد شد.

🔅اشکال معروف مقدمات مفوته این است که وجوب شرعی و یا عقلی این مقدمات، بر قواعد عقلى و بديهى، منطبق نيست؛ زیرا وجوب مقدمه، تابع وجوب ذی‌المقدمه است -به هر نحوی از أنحا تبعیت فرض شود به خصوص اگر از نوع تبعيت معلول از علت باشد که مشهور بين علماست- حال چگونه تابع، پیش از وجوب متبوعش، واجب شود؟

🔰مقاله حاضر پس از تعریف مقدمات مفوته به طرح اشکال معروف این نوع از مقدمات پرداخته که وجوب شرعی و یا عقلی این مقدمات، منطبق بر قواعد عقلى و بديهى نيست؛ زیرا وجوب مقدمه، تابع وجوب ذی‌المقدمه است در این صورت چگونه ممکن است در این نوع مقدمات تابع (مقدمه)، پیش از وجوب متبوعش (ذی‌المقدمه)، واجب شود؟

🔸سپس دیدگاه فقیهان در مورد حل این مشکل را بیان کرده است که عبارتند از: 1. واجب معلق؛ 2. واجب مشروط؛ 3. وجوب مشروط به شرط متأخر؛ 4. کاشفیت خطاب متقدم از اراده فعلیه مولا نسبت به واجب متأخر؛ 5. علم به ایجاب متأخر، علت ناقصه امر به مقدمه مفوته.

🔹پس از بررسی این دیدگاه‌ها به این نتیجه رسیده که تمامی آنها از نظر ثبوتی صحیح می‌باشند ولی فقط دیدگاه چهارم و پنجم با ادله اثباتی سازگار است و سه دیدگاه دیگر با ظهور ادله اثباتی مخالف می‌باشند. و در پایان چندین فرع فقهی که مسأله مقدمات مفوته در استنباط حکمشان موثر است، مطرح شده است.🔺

#آثار_پژوهشی
#واجب_معلق
#واجب_مشروط
#تعلیق_انشا

👈متن کامل و ارسال نظرات در:
👉http://l1l.ir/mfeqhi103
___
کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@mfeqhi
Ещё