پارادوکس

Канал
Логотип телеграм канала پارادوکس
@metahistoricalПродвигать
991
подписчик
جایی برای اندیشه ... sara ghezelbash ادمین: @saragh2022
آنچه به آن می‌اندیشیم
به نمایش در نمی‌آید
و تراژدی
همینگونه روی می‌دهد...

🎨 Shakespeare and tragedy
Ottello

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
مفهوم کوناتوس

به نظر می رسد اصطلاح کوناتوس یک معنی ثابت نداشته و هر فیلسوفی این اصطلاح را متناسب با رویکرد خود تعریف کرده و گاه توسعه داده است.
در فیلسوفان متقدم کوناتوس تمایل ذاتی یک چیز برای تداوم حیات و تقویت خود است که این چیز می تواند، ذهن یا جسم یا ترکیبی از هر دو باشد.
ارسطو کناتوس را همان میل برمی شمارد. در ادامه نیز فیلسوفان قرون وسطی این مفهوم را توسعه داده و کناتوس را یک نیروی طبیعی دانستند که شیء را وادار می کند به دور از نابودی خود به زندگی ادامه دهد.
دکارت معنی مکانیکی این اصطلاح را قصد کرده و تعریفی دئیستی ـ ماتریالیستی از آن ارائه می دهد. دکارت غایتمندی و هدفمندی را نمی پذیرد. از دید او گرایش و تمایل آبدان و اشیاء مختلف در جهت تداوم حرکت است.

هابز باور دارد که موجودات به دنبال صلح و مبارزه با هر چیزی هستند که آرامش آنها را تهدید کند. او همچنین کوناتوس را با تخیل یکی می گیرد.

اسپینوزا از زاویه ای دیگر به مفهوم کناتوس می افزاید. وی اعتقاد دارد که هر کسی ضرورتآ طالب حفظ بقا و کمال وجود خویش است. این جنبه اکمال وجود خویش وقتی از جنبه ی ذهنی اعتبار شود همان لذت است. پس به گونه ای یکی از دلایل وجود کناتوس حفظ لذت هم می تواند باشد. البته مراد اسپینوزا هرگز لذت حسی نیست: زیرا انواع بسیار از لذت و الم وجود دارد. چنان که انواع مختلفی از اشیاء وجود دارد که از آنها متأثر می شویم.
این فشرده ای از آرای فلاسفه پیرامون کوناتوس است. اما گفتنی ها دراین باره بسیار است.

سامان اصفهانی

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
Audio
MP3 Recorder
درسگفتار تراژدی در فلسفه

جلسه ۲: تراژدی در یونان

سارا قزلباش

«به اندیشه درآوردن دیگری در ماجرای پنهان نمایش...»

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
📝
تأملی در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا
«گشتل و آینده نظم جهانی»

🖋 علی اصغر مصلح


🔸  انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا در کنار همه دلالتهایش، واقعیتِ درحال گسترشی را آشکار ساخت... جهان در حال سوق‌یافتن در جهتی جدیدی است. در این جهت‌گیری شاید با مدرنیته به مثابه سنتی پشت‌سر‌نهاده شده روبرو شویم.

🔸  نظم جهان مدرن از آغاز تاکنون با نظر به دو قطب هابزی-لاکی شکل گرفته و دگرگون شده است. اما اکنون گویا در حال گذار به صورت جدیدی از نظم هستیم که عامل تکنولوژی وارد نظم انسانی در مقیاس گسترده شده است. 

🔸  در رقابت اخیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اوباما به عنوان برجسته‌ترین طرفدار کاندیدای دمکرات، به لحاظ نظری بر آخرین تجارب و اصول فلسفی-نظری فکر مدرن که میراث نهضت روشنگری است، تکیه می کرد. اما ایلان ماسک نماینده موج جدیدی در قلمرو سیاست و فرهنگ است. او اکنون نماد رانهٔ تکنولوژی به مثابه گِشتِل، در عرصه سیاست است.

🔸  ماسک به چیزی فرامی‌خواند که هنوز در حوزه‌های نظری فلسفی، به وضوح به اندیشه درنیامده‌است. او نماینده و تجسم اراده قدرتی است که نیچه آن را در بنیاد حیات آدمی یافته بود و به روایت مارتین هیدگر به صورت گشتل(Gestell) بر زندگی انسان معاصر غالب شده‌است؛ همان که در اندیشه فوکو با تلفیق مفاهیمی چون “قدرت“، “اپیستمه“ و “تکنیک“، به نحو دیگری به بیان درآمده.

🔸  قدرت ایلان ماسک تنها به مالکیت مهمترین ابزار تکنیکی(مثل ایکس و اسپیس ایکس) نیست. قدرت اصلی او ناشی از برخورداری از ذهن تکنیکی است؛ همان که او را ثروتمندترین انسان امروز کرده است.

🔸  به بیان هیدگری او نمود انسان/دازاینی است که در نسبتی جدید با هستی قرار گرفته، و در این نسبت راسخ است. ایلان ماسک نماد و بلکه خدایگان انسان تکنیکی امروز است. زبان او را هر فرد تن‌داده به اقتضائات جهان تکنیکی می‌فهمد. او و همه تکنیکرهای جهان رانهٔ‌ اصلی جهان آینده‌اند.

🔸  فلسفه، علوم انسانی و صورتهای الهیاتی شکل گرفته در محدوده ادیان ابراهیمی برای تفکر در باره مسائل جهانِ پیشِ رو ناکافی است. فهم رخدادهای جاری از جمله نقش رو به تزاید روندهای گشتلی در جهان معاصر ‌ نیازمند بازگشت به بنیادها به قصد درک امکاناتی است که تاکنون به اندیشه درنیامده‌است.

روزنامه اعتماد، ۱۴۰۳.۸.۲۱

@jostarha_yadashtha
❑‌ ببر


آن دَلاّدَلِّ حیات
که استتارِ مراقبتش
در زخمِ خاک
سراسر
نفسی فروخورده را مانَد.

سایه و زرد
مرگِ خاموش را مانَد،
مرگِ خفته را و قیلوله‌ی خوف را.
هر کَشاله‌اش کِیفی بی‌قرار است
نهان
در اعصابِ گرسنگی،
سایه‌ی بهمنی
به خویش اندر چپیده به هیأتِ اعماق.

هر سکون‌اش
لحظه‌ی مقدرِ چنگالِ نامنتظر،
جلگه‌ی برف‌پوش
سراسر
اعلامِ حضورِ پنهانش:
به خون درغلتیدنِ خفتگانِ بی‌خبری
در گُرده‌گاهِ تاریخ.

ـ□

ای به خوابِ خرگوران فروشده
به نوازشِ دستانِ شرورِ یکی بدنهاد!
ای زنجیرِ خواب گسسته به آوازِ پای رهگذری خوش‌سگال!


ــــــــــــــــــــــــــــــــ

■ شاعر: احمد شاملو | از دفترِ در آستانه | کانال تلگرام احمد شاملو

Telegram Twitter
Audio
🔻 آکادمیِ فلسفه‌ی مارزوک تقدیم می‌کند...

🔹 درسگفتار : رئالیسم وایدئالیسم
                "نشست ششم"   
رئالیسم انتقادی

🔸 با حضور: زهرا قزلباش
    دکترای فلسفه غرب

🕒 زمان:چهارشنبه ۱۶آبان  ماه۱۴۰۳

ساعت ۲۲ بوقت تهران

کانالِ آکادمی

@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
از آن روز که تو را
«دیگری» نامیدند
تراژدی آفریده شد...


🎨 Pablo Picasso,The Tragedy

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
Audio
MP3 Recorder
درسگفتار تراژدی در فلسفه

جلسه ۱: تراژدی در یونان

سارا قزلباش

«آنها رقیب را تراژدی می‌نامیدند...»

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
مجموعه شعر «شدت بنفش تو» منتشر شد

شاعر: سامان اصفهانی

انتشارات شورآفرین

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
Audio
MP3 Recorder
🔻 آکادمیِ فلسفه‌ی مارزوک تقدیم می‌کند...

🔹 درسگفتار: علوم شناختی دین
    "نشست ششم"

🔸 با حضور: دکتر سارا قزلباش
                 دکترای فلسفه دین

🕒 زمان: دوشنبه ۷ آبان ماه، ۱۴۰۳
ساعت ۲۲ بوقت تهران    

کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademyز
Audio
🔻 آکادمیِ فلسفه‌ی مارزوک تقدیم می‌کند...

🔹 درسگفتار : رئالیسم کثیف وچالش های ایدئالیسم
                "نشست پنجم"   

🔸 با حضور: زهرا قزلباش
    دکترای فلسفه غرب

🕒 زمان:چهارشنبه ۲ آبان  ماه۱۴۰۳

ساعت ۲۲ بوقت تهران

در گروه اکادمی مارزوک
https://t.center/+RgpoTxExbs0yOTA0


کانالِ آکادمی

@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
Forwarded from پارادوکس (سارا)
بکت و مسئله‌ی زمان

(بخش سوم)

یکی از مهم ترین موضوعات در نوشته های بکت، این است.شخصیت های او دارای انگیزه نیستند. یعنی ارزش زندگی، کوشش و....، در مقابل مصایب زیستنِ این جهان آشکار می شود. به همین دلیل آنها نمی توانند آینده خود را رقم بزنند. از همین جا می شود پی به این موضوع برد. که زمان برای شخصیت های بکت بسیار محدود است.‌ و شکلی مبهمی از بشر بودن به انسان دست می دهد. در داستان آخرین نوار کراپ، زمان، یک زمانِ خاطره است.‌ در داستان هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. پیرمردی سالخورده که زندگی خود را در یک نوار ضبط کرده بود. به همین دلیل او در یک چارچوب زمانی خاص گرفتار شده است‌. یک نوع ملالِ مرگبار، بی کنشی، فهم ناپذیری از دنیایی که برایش بی معنا و در حال گندیدن است.  با این وجود، در آثار بکت می توان دو نوع زمان را تفسیر کرد.
« زمان گریزی» و «زمان انتظار»،
در رمان «مالوی» با مورد اول، مواجه هستیم،یعنی فراروی از بن بست های زندگی،  اما در داستان «مالون می‌میرد » و یا در نمایشنامه ی
«در انتظار گودو»، با یک زمانِ انتظار برخورد می کنیم، در رمانِ مالون می میرد. بکت، تصویرِ برهنه و تنهایی شخصی را نشان می دهد که  زیستن خود را در یک جهانِ توخالی مشاهده می کند.
اما در نمایشنامه «در انتظار گودو»،زمان، زمانِ «اینک» است. ناتوان از ادامه دادن، و ناتوان از ادامه ندادن، دراین نمایشنامه ما شاهد این هستیم که یک زمانِ اکنون به واسطه‌ی در بودنِ خود،در مسیرِ یک امتداد یا کششی قرار می گیرد.‌ یعنی انتظار برای آمدن «گودو»، به همین دلیل، با فرضیه اتفاق روبرو می باشیم، «این» و «آیا»، دو موضوعی که بر وقایع روزانه استراگون و ولادیمیر اثر می گذارد.«این» در نمایشنامه زمانی  است که دچار دلزدگی هستند. یعنی تخریب و فروپاشی، به مقصد نرسیدن،  «آیا» هم یک فعالیت مکرری است که با ملالت همراه است. به تعبیرِ دیگر، حالتِ اجرای شده ای که در نیاز های کنونی رنج هایِ آن ها را وخیم تر می کند‌. راز گشاییِ تلاش هایی که در نهایت، محکوم به شکست می شوند. «این» و «آیا» واحدی را نشان می دهند که در حالت مکانیکی خودش در داستان،حرکتِ خطیِ آن به سوی بی هدفی است.‌ گویی یک اتصالِ ساختاری در برزخ نگه داشتنِ آنها است. در واقع، نمایشنامه ی گودو شکلِ زمانیِ آن، دارای هیچ حکمی نیست، یعنی شکل های تکوین یافته ای که، منطبق بر  آشفتگی می باشد‌. یعنی عدم امکانِ دستیابی به خوشی های زندگی، به بیان دیگر، چون با مفهوم انتظار مواجه هستیم. نه با صفاتِ زمان؛ بلکه خصلت نماییِ زمان برخورد می کنیم. گویی ناآشنایی جهان که گاهی در یک سکوت طولانی خلاصه می شود.
این موضوعات در نمایشنامه ی گودو ویرانگریِ زمان است. به همین دلیل، در پس آن هیچ عظمتی ایستاده نیست. حتی به خاطر آوردن  گذشته نیز، یک تصورِ خیال می باشد.به این علت، شخصیت ها هیچ حسرتی در قبال زندگی خود نداشته اند. و ما تنها  ملول شدنِ زندگی را درک می کنیم. گمگشتگی در یک زمانی که  ظاهر شدن تکرارو اسارت بود. به گونه ای که می شود به نقصان ابدیت هم پی برد. چون از یک انتظار خبر می‌دهد.‌اما در فرم عینی داستان با سرگشتگی مکانی برخورد می کنیم. بنابراین، در نمایشنامه در انتظا‌ر گودو؛ زمان حالت های خودش را نشان می دهد. زمانِ منقبض و فشرده که شیوه ی رهایی بشر را تعیین می کند. نه زمانِ خشونت، زمانی که موقعیت فعلی آنان از دست رفته می باشد. یک نوع زمانِ «دلمشغولی» که میانِ لحظات مرزیِ زندگی فرق می گذارد. یعنی امید علیه ی امید.

آرسین

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
Forwarded from پارادوکس (سارا)
بکت و مسئله‌ی زمان

بخش دوم


هر داستانی اساسا چگونگی و انعکاسی از زمان است. اما بعضی از نویسندگان زمان را در مرکز داستان قرار داده اند. مارسل پروست، ویرجینیا وولف، جیمز جویس، توماس مان در کوه جادو،
فاکنر در خشم و هیاهو، فرضا، در رمان خشم و هیاهو، تجربه و اندازه گیریِ زمان را شاهد می باشیم، جهانی تک افتاده، که شخصیت های او به دنبال راز گشایی بزرگ هستند. جز بنجی، در واقع این تجربه در خشم و هیاهو، به منزله یک هشدار است،یعنی بر حسبِ اتفاقی که باید حل شود. در رمانِ جنایت و مکافات، زمان در یک چارچوبِ تقویمی بر اراده ی فرد حاکم است، زمان_ قدرت،  اما در خشم و هیاهو، زمان، زمان_ تغییر می باشد. زمانی که آگاه می کند.
در داستان هایِ بکت، جهان تحتِ حاکمیتِ زمان است‌. زمان_ حافظه، زمان_ عادت،
که بازگو کننده ی بی معناییِ جهانِ ذهنی بود. یعنی آنچه که وضعیتِ مثبتِ آنان را رقم می زند. بکت سعی دارد این عنصر زمان را بر مبنایِ عادت به گذشته متصل کند. یعنی تمامیِ جستجویِ زیستن را بر گذشته ای رقم  می زند که تجسم یک لحظه در زمان باشد. اما این زمان برای آنها یک زمانِ قدیم است. در داستانِ مالوی، معیاری از زمان وجود دارد. که بقایِ خودش را در زمانِ قدیم می جوید.‌ یعنی یک معجزه ی نامعلوم برای یافتنِ خودش، یعنی سعی دارد به در شود. در واقع می توان گفت، زمان در رمان مالوی پیچیده تر می شود و چشم انداز های متعددی رخ می دهد.‌ اساسا در نوشته های بکت، توالی و نظم زمانی وجود ندارد. زمان مبسوط است. اما ناشناخته، در رمان مالوی، ما تنها تداعیِ زمان را مشاهده می کنیم. در قسمت دوم داستان، یکی دیگر مثل خودش می آید. زمان دوباره یک امر معمول می شود.زمان  کدرتر می شود. یک تغییر ناپذیری بینِ زمانِ گذشته و زمانِ حال، و زندگی دچار یک توحشِ سکوت می شود. به بیان دیگر می توان گفت در رمانِ مالوی، زمان با وجودِ گسستگی، مقیاسی برای عمل است، چیزی که در مالون می می میرد نمی بینیم.‌ لذا، این عمل یا فعالیت،با تصادفی بودن نیز به همراه می باشد. «بعضی وقت ها»، «گاهی»، «پس از دیگری»، به همین دلیل مالوی سعی دارد از جبرِ زندگی بگریزد.‌ این موضوع در داستان را می توان به بازی به زمان نیز تشبیه کرد. ضرورت منطقی از بین می رود. یعنی مالوی موجودی تازه از زمان می شود. اما با یک جریانِ نامنتظر، (کنشگری، عدم کنشگری)، و بکت وسوسه می شود تا منی را نشان دهد که در یک مکانِ نامطلوب حضور دارد. و زمان از سال و ساعت تبدیل می شود به ثانیه،وگویی یک تصویر را در خودش ادراک می کند. این ادراک در فرم عینی خود نشان می دهد که لحظاتی خواهند آمد که چیزی روی نخواهد داد. همانند نام ناپذیر، در رمان مالوی ما درک درستی از زمان نداریم. چون آن را گم می کنیم. گاهی زمان در حال است. و گاهی در گذشته، گاهی هم مربوط به آینده، بنابراین، بکت  به نحو مکانیستی زمانی را بازگو می کند که مالوی را به بی نوایی رهنمون می گرداند.

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
Forwarded from پارادوکس (سارا)
بکت و مسئله‌ی زمان

بخش اول

بعضی از داستان ها طریقه ای است  میانِ سخن نویسنده با شخصیت تخیلی خودش،  که در پیِ آشکارساختنِ فهم پذیری آن می باشند. یعنی پذیرش ضرورت همه جانبه ی انسان در مسائل مختلف، این مسئله سنجیدنِ شیوه های روایی می باشدکه طرح همگانی را درگیر خود می کند. اما بکت اینگونه نیست.‌ برای بکت جهان یک چیز است. و فرد هم یک چیز، فرد درگیرخودش است.  گویی شفافیت درونی را بازگو می کند که در حالت عادی  رمز گشایی شود. در آثار بکت قالب کلمات بر  «من» استوار است.  منی که تنها پاسخ گویی آن، پرسش از معنای هستی است. بنابراین، میتوان در اینجا رگه های هایدگر را نیز شاهد بود. برای بکت، جهان تنها یک امکان است. جایی که باید خودیِ «خود» را در آن ملاحظه کرد. به همین دلیل، آنها در حال  کشف خودی هستند که توام با بهت و بیچارگی است. به سخن دیگر، بکت یک موجودیت را نشان می دهد. این موجودیت همان وضعیتی می باشد که شخصیت های او، در قالبش چفت و بست شده اند. یعنی بی اعتباری و  شکنندگی اقتدار خویش، و در پسِ آن، نزول فلاکت! اساسا در آثار بکت، رابطه ی انسان با زندگی، بیشتر رابطه زمانی است. تا رابطه ی مکانی، اما این زمان، زمانِ هایدگری نیست که با گشودگی مرتبط شده باشد.زمان، زمانِ هبوط و فروپاشی است. نه صرفا به گذشته، بلکه بارِ سنگینِ آشفتگیِ زمانِ «حال»، در فلسفه هایدگر، زمان؛  به_ سوی_ مرگ است، اما در بکت، زمان؛ به_ سوی_ بی معنایی می باشد. گویی در جاهایی از داستانِ ( مالون می میرد)، زمان ثابت است. این مسئله، بحرانی را نشان می دهدکه در شمایلِ تاریکی بر مالون ظاهر می شود. به بیان دیگر، نشان دادنِ یکنواختی و بی مقداریِ یک انسان، که  همه چیز را در خود فرو می برد. و هیچ راه گریزی از آن ندارد. حتی خاطراتِ درستی هم نداشته که بتواند به او تسکین دهد. به همین دلیل، در رمانِ مالون می میرد. زمان در  مفهوم شمارش، مغشوش و بی درو پیکر می باشد. در نوشته های بکت؛ زمان تنها یک موقعیتی است برای سخن گفتن، لذا او دور شدنِ زمان را نشان نمی دهد. و نحوه بازسازی داستان برای خواننده جنبه ی هدایت ندارد. حتی گاهی کار به جایی می رسد که در رمان مالون می میرد، بکت زمانمندیِ قراردادی را انکار می کند‌. گاهی بی زمانی و گاهی فرا زمانی است.
اساسا؛ زمان در نوشته های او، یک زمان رو به جلو نیست،یا زمانِ کابوس ها و رویاهاست، یا رجعت و برگشت پذیری  به ناخشنودی ها و مفلوک بودنِ زندگی،
بنابراین در طول داستان های بکت زمان واقعیتی پاره پاره است؛  محبوس ماندن در لحظه ی حال، به عنوان مثال، رمان نام ناپذیر، زمان یک ارتباطِ کلامی است تا یک ارتباطِ تخیل گونه، شخصیت داستان در یک مونولوگ واحد سعی دارد که متزلزل بودنِ زندگی خودش را شرح دهد. تنش میان خود و اکنونی که درآن محبوس گشته است. گویی عجزِ شکوهنمدی که بر آن غلبه کرده است و به همین دلیل، بی وقفه در حال بازگو کردن مصیبت اش می باشد. پرسش های بهت انگیزی که به واسطه ی نمی دانم _ چه چیزی، حکم فرما است، در رمان «نام ناپذیر»، هیچ تغییری وجود ندارد. نه خبری از ساعت است.نه تقویم،  بلکه همه چیز در مقام توقف و درنگ است. یک نوع درنگِ جنون آسایِ بی پایان، گویی بکت  در حال  نشان دادنِ آخرین برهان برعبث بودن انسان و عالم است.

آرسین

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
Forwarded from فرزان‌آگاهی
درسگفتار_دیالکتیک_غار_افلاطون_قسمت_دوازدهم.pdf
965.2 KB
🔶درسگفتارهای فرزان‌آگاهی

🔸دیالکتیک غار افلاطون و راه‌حل سقراطی
🌿دکتر سارا قزلباش (دکترای فلسفۀ دین)

🔶جلسۀ دوازدهم: انسان و تنهایی او در تاریکخانۀ غار

🔸فایل #پی‌دی‌اف جلسۀ دوازدهم


https://t.center/farzan_agahi
Forwarded from فلسفه علم
چکیده سخنرانی دوشنبه پژوهشکده فلسفه تحلیلی
سخنران: علی برزگر، دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ
عنوان: رئالیسم و مکانیک کوانتومی
زمان: دوشنبه ۳۰ مهر ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان: سالن شماره ۱، پژوهشگاه دانش های بنیادی، میدان نیاوران
حضور برای عموم آزاد است.

@philosophyofscience
شما این فرد را هرگز در هیچ‌ جبهه جنگی نخواهید دید
سراسر خشم، نفرت، زیاده‌گویی و آمریت
و البته هیچکدام از این ویژگی‌ها
به کار او نخواهد آمد
زیرا
کینه و نفرت او را
سربازان محروم‌مانده از حیات
متجلی خواهند کرد
او بت همه اینهاست
ولی هر لحظه
از ترس بت‌شکنی
معبد پنهان‌شدنش را گسترش خواهد داد
او را هرگز نخواهید یافت
مگر مرگ را حیف خود کند...
Forwarded from پارادوکس (Sara)
🍂 درسگفتار تراژدی در فلسفه

سارا قزلباش
دکتری فلسفه

🎭 حضور تراژیک انسان در جهان
تعالی‌جویی متاملانه در تراژدی
پیش‌روی جسورانه در شناخت
درک نامتناهی و مواجهه با فناپذیری

تراژدی؛ آن درد ناگفتنی، آن مویه بشریت، آن پیروزی شر و از پا درافتادن راستان و پاکان است ...

شوپنهاور


از کانال پارادوکس
پاییز ۱۴۰۳ 🍁🍂

⚜️ https://t.center/Metahistorical 𓁈
Telegram Center
Telegram Center
Канал