پرسشگری و خردورزی

#زرتشتی
Канал
Логотип телеграм канала پرسشگری و خردورزی
@mazibeyk4Продвигать
180
подписчиков
45 тыс.
фото
26,8 тыс.
видео
4,78 тыс.
ссылок
گردآوری #اوستا در دوره اشکانی بنابر متن #زرتشتی دینکرد.

بلاش (ولاخش،ولاش) اشکانی یک شخصیت مفروض در متون پهلوی همچون دینکرد است که مشخص نیست کدام یک از بلاش های تاریخی سلسله اشکانی است
در گذشته بلاش اول نامزد اصلی بود ولی امروز بلاش چهارم نیز مطرح شده.

در متن پهلوی دینکرد زرتشتیان آمده:
«
#بلاش_اشکانی اوستا و زند را همانگونه پاک که ناز شده بود و نیز آموزه های آن را که به علت گرند و خرابکاری الکسندر (اسکندر) و غارت و ویرانی یونانیان که در ایرانشهر همه گیر شده بود ، دستور داد بنویسند تا نزد دستوران همه به همین صورت و حالت به امانت بمانند و در کشور این گونه دستور داده شد که برای نگه داشتن متن یک نسخه در همه شهرها نگاشته شود.»

📚 سرچشمه: دینکرد پنجم بخش۱۶


#اشکانیان 👑
𓄂𓆃
྿
@Derafsh_IRANSHAHR
این گفتار بلاذری بود در کتاب فتوح البلدان این حوادث در سالهایی متجاوز از نیمه نخست سده یکم هجری ثبت شده‌است. شاید هم بایستی در حدود نیمه سده اول چنین رویدادی را تلقی کرد.
برخی از خاورشناسان بر آنند که مهاجرت، چندبار به شکل گروهی از جزیره هرمز انجام گرفته است. شاید به گونه دقیق‌تری بتوان گفت که مهاجرت نخستین که مورد نظر است به قول جکسون در سال ۷۱۶ میلادی یعنی شصت و پنج سال پس از مرگ یزگرد سوم انجام شده باشد.

بنام خداوند بخشندة مهربان
ز ايرانيان نيز برگشت بخت
ز ساسانيان واژگون گشت تخت
كسي را بكشور نمانده پناه
ز كين و ز بيداد تازي سپاه
دل افسرده از دشمن نابكار
گروهي پراكنده در كوهسار
بناچار بر مرز پدرود خواند
در آن كوه سرهم پناهش نماند
بهرمز روان گشت و آرام يافت
فرو شد ز كوه وبدريا شتافت
سرودي چنين موبد نيك خوي
دو چشمان پر اشك و لب افسوس گوي
تو اي سرزمين نياكان ما، ››
‹‹ تو أي كشور پاك ايران ما،
سوي كشور هند بشتافتيم، ››
‹‹ مرنج ار زتو روي برتافتيم،
ترا نيك خواهيم و هوده شناس، ››
‹‹ سپاس و درود تو داريم پاس،
بنام تو يك گوشه گلشن كنيم، ››
‹‹ بياد تو يك شعله روشن كنيم،
هماره اهورات ياري كناد. ››
‹‹ درود فراوان ز ما بر تو باد،
اشعار فوق از سروده هاي استاد روانشاد پورداود است و وصف حال ايرانياني است كه سيزده قرن پيش جلاي ميهن نموده و در سرزمين هند (بهارات) سكني گزيدند.
پس از تسلط اعراب بر ايران، در قرن هفتم ميلادي و برچيده شدن خاندان پادشاهي ساسانيان، ايرانيان بچند دسته تقسيم شدند:
1- عده اي اسلام آوردند، اما در لباس اسلام بفرهنگ و زبان و ميهن خدمت كردند.
2- دسته ديگر با پرداخت جزيه به كيش آبا و اجدادي باقي ماندند و در ايران با هر گونه سختي خو كردند و دست از ميهن برنداشتند. بازماندگان همين دسته از ايرانيان اند كه امروز بنام جماعت زرتشتي در ايران شناخته شده اند. زرتشتيان، در ميان مردم ايران، براستي و درستي و صداقت و امانت مشهوراند.
3- دسته سوم كه موضوع اين گفتارند، بنام پارسيان نام گرفته اند. اين مردم كه اكثريت آنها در شبه قاره هند و پاكستان روزگار بسر مي برند، جزو طبقه اول و از شاهزادگان ايران بودند. محل سكونت ايشان خراسان بزرگ و از بزرگان پارتي بودند و به همين جهت نام پارسي بر خويشتن نهادند. اين گروه آواره از وطن، از راه بندر هرمز به جانب هندوستان روانه شدند و آنطور كه در روايات پارسيان، بخصوص در كتاب ‹‹ قصة سنجان›› آمده است با شرايطي چند باين مردم اجازة سكونت در هندوستان داده شد.(پایان بخش اول)
#هندوستان #ایرانشناسی #پارسی #عرب #تازیان #کوچ #اجبار #زرتشتی
#برزین_ایرانی
Forwarded from وُهومَن اَمشاسِپَند (بردیا)
دین زرتشت یک شناختِ راستین و گزینش بر پایه ی آن است در نتیجه امری فردی می‌باشد.
این همانا یک فرآیند و روند است که خود هم آغازگر و هم میوه ی یک دگرگونی ژرف درونی می باشد و نیاز به زمان برای رسایی یافتن دارد.
بسیاری از ایرانیان، که پدران و مادران آن ها در جایی در زمان و مکان و در پی رویداد های گوناگون (اما بیشترین در پی زور و بیداد) از آیین پاک مادری چشم پوشیده و به آیینی دیگر گرویده اند.
امروزه چشمان شان بر راستی‌ ها و روشنی‌ های فرهنگ و آیین ریشه‌ ایِ خویش باز شده و خواستار بازگشت به خویشتن هستند.

بسیاری از این هم‌ میهنان چه بسا که بسیار راه دارند تا جان و روان خود را از آلودگی‌های سده و هزاره پاک گردانند.
اما همان گونه که آمد این یک روند و فرآیند است و ارجمند آن است که راه دیده شود و روشنایی خود را بنمایاند.
رهرو خود دیگر در راه افتاده و به سوی آماج و آماج گاه (:مقصد و مقصود) روان می شود.
همگی این نازنیانِ هم‌ میهن و هم‌ اندیش نیز آزادند که خود را ؛
#زرتشتی، #بهدین، #مزدیسنی بدانند و بنامند.
و کسی نیز بر پایه ی آزادی گوهریِ انسان برای گزینش باور حق بازخواست او را ندارد.
از سوی دیگر و در کنار و دست در دست آزادی و برای آن که این آزادی در چهار چوب راستی و نیکی بماند، بایسته است که هر کس پاسخ گوی گزینش‌ های خویش و اندیشه و گفتار و کردارش باشد.
۲
@khashatra
پس‌ از پيروزيهای اسفار ، به‌ رغم‌ اطاعت‌ اوليه‌، اسفار از اميرنصر سامانى‌ و خليفةعباسى‌ المقتدر ، سرپيچيد و درصدد برآمد تا در ري‌ تاج‌ بر سر نهد و بر تخت شاهی‌ ایران نشيند و دین #زرتشتی را رسمی کند .

از اين‌رو، خليفه‌ بنابر پاره‌اي‌ گزارشها، هارون‌ بن‌ غريب‌ را براي‌ سركوبى‌ او فرستاد كه‌ با وجود همكاري‌ مردم‌ قزوين‌ كاري‌ از پيش‌ نبرد و خود بهمراه تمامی ۳۰ هزار سربازانش کشته شدند و  و در 17ق‌ در حوالى‌ آن‌ شهر به‌ سختى‌ شكست‌ خورد و هرکس به #عربی سخن میگفت را میکشتند . مسعودي‌، / -؛ ابن‌ اثير،  /90-92

در پى‌ شورش‌ اهالى‌ قزوين‌ كه‌ به‌ قتل‌ عامل‌ مسلمانان و اعراب توسط اسفار در آن‌ شهر انجاميد ، ابن‌ اسفنديار، 94 ، وي‌، به‌ سفري‌ جنگى‌ دست‌ زد و شورشيان‌ که با خلافت عباسی متحد بودند را به‌ سختى‌ سركوب‌ كرد .

اسفار بر آيين‌ مسلمانى‌ نبود و زرتشتی بود ، به هنگام‌ سركوب‌ شورش‌ قزوين‌ از برپايى‌ نماز جلو گرفت‌، مساجد را ويران‌ كرد و مؤذنى‌ را به‌ جرم‌ اذان‌ گفتن‌ به‌ قتل‌ رساند / - 5 ، اسفار به‌ عنوان‌ يك‌ ايرانى‌ كه‌ درصدد احياي‌ امپراتوري‌ ساسانيان‌ زرتشتی بود، معرفى‌ شده است .

𓄂𓆃
྿@Derafsh_IRANSHAHR
به انگیزه ۲۱ آذر سال 1325 روز نجات #آذربایجان از چنگ دشمنان ایران‌زمین‌ توسط مردم و ارتش و #آریامهر پهلوی، تابلو اثر جاودان از استاد #رسام_ارژنگی

«سروده‌ای از استاد #شهریار_تبریزی، به مناسبت ۲۱ آذر روز ملی ایران برای رهایی از طاعون سرخ (کمونیسم) را می‌خوانیم:

روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان
سرتو باشی در میان، هر جا که آمد پای جان

ای بلاگردان ایران، سینه زخمی به پیش
تیرباران بلا باز از تو می‌جوید نشان

کاخ استقلال ایران را بلا بارد به سر
پای دار ای روز باران حوادث ناودان

تو همایون مهد #زرتشتی و فرزندان تو
پور ایران‌اند و پاک آیین نژاد #آریان

اختلاف لهجه، ملیت نزاید بر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان»

#پانترکیست‌ها و کمونیست‌های خائن از استاد #شهریار_تبریزی میهن‌پرستی را یاد بگیرند‌ نه بیگانه‌پرستی

#نجات_آذرآبادگان
#جاویدان_ایران
#جاوید_شاه 👑
𓄂JOIN𓆃
🔥 @Derafsh_IRANshahr🔥
💢 آیا آرامگاه‌های شاهنشاهان هخامنشی، نشانه‌ی زرتشتی نبودن آنها اند؟

💢 با نگاهی به گزارش حمزه‌ی اصفهانی در کتاب "تاریخ پیامبران و شاهان" می‌توان به‌روشنی به دروغ بودن یکی دیگر از ادعاهای ایرانستیزان مبنی بر زرتشتی نبودن #هخامنشیان پی برد.

💢 چنان که از این گواه تاریخی برمی‌آید، در روزگار ساسانیان -که کسی در زرتشتی بودنشان شک ندارد- ایرانیان مردگان خود را افزون بر دخمه‌ها، در سنگ‌های کنده‌کاری‌شده نیز جای می‌دادند (که به‌کلی با قبور مسلمانان متفاوت است، بلکه با دخمه همانند است زیرا آن هم از تماس مرده با زمین و آلوده‌سازی آن جلوگیری می‌کند). این گواه تاریخی به‌خوبی یادآور آرامگاه‌های هخامنشیان و به‌ویژه #کورش_بزرگ است.

💢 گرچه برای #زرتشتی بودن هخامنشیان، گواه‌های تاریخی بس استواری وجود دارد که پیش‌تر به چندی اشاره کرده ایم، اما اگر ما نیز بخواهیم به سان ایرانستیزان نادان، ملاک زرتشتی بودن یا نبودن هخامنشیان را روش برخورد آنها با پیکر مردگان بدانیم، گواه تاریخی بالا به‌روشنی نشانگر زرتشتی بودن آنها خواهد بود. آری؛ براستی که اهریمن نادان است!

#بهدین_تیرداد_نیک_اندیش


👈به #سرای_زرتشت بپیوندید:
🆔 @TheGathas
این گفتار بلاذری بود در کتاب فتوح البلدان این حوادث در سالهایی متجاوز از نیمه نخست سده یکم هجری ثبت شده‌است. شاید هم بایستی در حدود نیمه سده اول چنین رویدادی را تلقی کرد.
برخی از خاورشناسان بر آنند که مهاجرت، چندبار به شکل گروهی از جزیره هرمز انجام گرفته است. شاید به گونه دقیق‌تری بتوان گفت که مهاجرت نخستین که مورد نظر است به قول جکسون در سال ۷۱۶ میلادی یعنی شصت و پنج سال پس از مرگ یزگرد سوم انجام شده باشد.

بنام خداوند بخشندة مهربان
ز ايرانيان نيز برگشت بخت
ز ساسانيان واژگون گشت تخت
كسي را بكشور نمانده پناه
ز كين و ز بيداد تازي سپاه
دل افسرده از دشمن نابكار
گروهي پراكنده در كوهسار
بناچار بر مرز پدرود خواند
در آن كوه سرهم پناهش نماند
بهرمز روان گشت و آرام يافت
فرو شد ز كوه وبدريا شتافت
سرودي چنين موبد نيك خوي
دو چشمان پر اشك و لب افسوس گوي
تو اي سرزمين نياكان ما، ››
‹‹ تو أي كشور پاك ايران ما،
سوي كشور هند بشتافتيم، ››
‹‹ مرنج ار زتو روي برتافتيم،
ترا نيك خواهيم و هوده شناس، ››
‹‹ سپاس و درود تو داريم پاس،
بنام تو يك گوشه گلشن كنيم، ››
‹‹ بياد تو يك شعله روشن كنيم،
هماره اهورات ياري كناد. ››
‹‹ درود فراوان ز ما بر تو باد،
اشعار فوق از سروده هاي استاد روانشاد پورداود است و وصف حال ايرانياني است كه سيزده قرن پيش جلاي ميهن نموده و در سرزمين هند (بهارات) سكني گزيدند.
پس از تسلط اعراب بر ايران، در قرن هفتم ميلادي و برچيده شدن خاندان پادشاهي ساسانيان، ايرانيان بچند دسته تقسيم شدند:
1- عده اي اسلام آوردند، اما در لباس اسلام بفرهنگ و زبان و ميهن خدمت كردند.
2- دسته ديگر با پرداخت جزيه به كيش آبا و اجدادي باقي ماندند و در ايران با هر گونه سختي خو كردند و دست از ميهن برنداشتند. بازماندگان همين دسته از ايرانيان اند كه امروز بنام جماعت زرتشتي در ايران شناخته شده اند. زرتشتيان، در ميان مردم ايران، براستي و درستي و صداقت و امانت مشهوراند.
3- دسته سوم كه موضوع اين گفتارند، بنام پارسيان نام گرفته اند. اين مردم كه اكثريت آنها در شبه قاره هند و پاكستان روزگار بسر مي برند، جزو طبقه اول و از شاهزادگان ايران بودند. محل سكونت ايشان خراسان بزرگ و از بزرگان پارتي بودند و به همين جهت نام پارسي بر خويشتن نهادند. اين گروه آواره از وطن، از راه بندر هرمز به جانب هندوستان روانه شدند و آنطور كه در روايات پارسيان، بخصوص در كتاب ‹‹ قصة سنجان›› آمده است با شرايطي چند باين مردم اجازة سكونت در هندوستان داده شد.(پایان بخش اول)
#هندوستان #ایرانشناسی #پارسی #عرب #تازیان #کوچ #اجبار #زرتشتی
#برزین_ایرانی (( بر گرفته از پیچ پارسیان دژ))