✅ شاه کیخسرو آتش وزیست را چنان که گفتیم تقدیس شده ی تهمورث بود از کوه پوستتو به کوه اسوند منتقل و در غار وادی کانکست که ماوای بت پرستان بود جای داد. پس از انهدام مكان بت پرستان ساختمان باشکوهی مجهز با گنبد و تخت زرین دست زد و آتش مقدس را در آن جا تخت نشین نمود و به نام آذرگشنسب نامور ساخت. به علاوه ی آن چه در بالا گفتیم پرستش گاه دیگری به نام آتشکده ی آذر برزین در شهر پارس تقدیس نمود و کتب دینی را با آب زر نوشته در آن جا بگذارد.
هنگام حمله ی افراسیاب به ایران پس از کشته شدن پیران نامه های دینی را در آتشکده ی کنگدژ نگاه داری نمودند تا از دستبرد بیگانگان در امان باشد.
شاه کیخسرو هنگام پریشانی و هجوم تفکرات در مقابل آتش فروزان به بندگی یزدان می پرداخت.
فردوسی سترگ در مورد رفتن کیخسرو و کاوس به پرستش گاه آذرگشنسب برای راهنمایی در پیدا کردن افراسیاب گوید :
چنین گفت خسرو به کاووس شاه،
که جز کردکار از که جوئیم راه.
نیا چون شنید از نبیره سخن،
یکی پند پیرانه افکند بن.
بدو گفت با هم چنین با دو اسب،
بتازیم تا خان آذر گشسب.
سر و تن بشوییم با پا و دست،
چنان چون بود مرد یزدان پرست.
بزاری ابا کردگار جهان،
به زمزم کنیم آفرین نهان.
بباشیم در پیش آذر بپای،
مگر پاک یزدان بود رهنمای.
نشستند چون باد هر دو بر اسب،
دمان تا در خان آذر گشسب.
به رفتند با جامه های سپید،
پر از ترس دل یک به یک پر امید.
چو آتش بدیدند گریان شدند،
چو بر آتش تیز بریان شدند.
بر آن جا یکه زار و گریان دو شاه،
پیش خداوند خورشید و ماه.
جهان آفرین را همی خواندند،
بر آن موبدان گوهر افشاندند.
چو خسرو به آب مژه رخ بشست،
بر افشاند دینار بر ژند و است.
به یک هفته بر پیش یزدان بُدَند،
مپندار که آتش پرستان بُدَند.
که آتش بدان گاه محراب بود،
پرستنده را دیده پر آب بود.
۲۱
@khashatra