پرسشگری و خردورزی

#ایرانشناسی
Канал
Логотип телеграм канала پرسشگری و خردورزی
@mazibeyk4Продвигать
180
подписчиков
45 тыс.
фото
26,8 тыс.
видео
4,78 тыс.
ссылок
Forwarded from پروفسور زرتشت ستودِ KFP (Kaave 🤴KFP)
سفارش شاهنشاه خسرو دوم( اپرویژ) در مصر (مودرای) به رعایت حال مردم اسکندریه بعد از فتح آن

#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

در این پاپیروس به خط و زبان پهلوی، به ابعاد ۱۰ در ۱۸ س م، محفوظ در سن پترزبورگ (به شماره P.Pehl.562) چنین نوشته است:

"آن مردمی که در اسکندریه هستند چنان فریادرس شان باشید که به خشنودی به من نامه نویسند."
بن مایه: مقاله
"A Unique Pahlavi Papyrus from Vienna (P.Pehl. 562)". Arash Zeini. Studia Iranica 45 (1), 39–52, 2016.

👇
@Zartosht_Setodeh
نام کوفه و بصره پیش از اسلام

#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

وقایع نامه ی نسطوریِ سیرت :

و فی ایامه فتح المسلمون الحیره و قتل من کان بها من الفرس.و بنیت الکوفه.و کانت تسمَی قبل بنائها العاقول.و کذالک کانت حال البصره.لما فتحت الابله و میشان فی ایام عُمَر بنیت و سمّیت البصره.
در
و در روزگار او(=خلیفه ی دوم)مسلمانان حیره(=جنوب میانرودان)را فتح کردند و هر کس از پارسیان آنجا بود را کشتند.و کوفه را بنیاد نهادند.و پیش از ساخت آن،موسوم به عاقول بود.و اوضاع بصره نیز چنین بود.هنگامی که ابله و میشان(=جنوب خوزستان)را در روزگار عُمَر فتح کردند،ساخته شد و به بصره نامیده شد.(رویه.۶۲۵)

📚:Histoire Nestorienne Inedite(Chronique De Séert)،Première Partie(I),Publiée Par Mgr Addai Scher,Paris,1907,p:625

https://t.me/IranArianaShahnameh/26699
این گفتار بلاذری بود در کتاب فتوح البلدان این حوادث در سالهایی متجاوز از نیمه نخست سده یکم هجری ثبت شده‌است. شاید هم بایستی در حدود نیمه سده اول چنین رویدادی را تلقی کرد.
برخی از خاورشناسان بر آنند که مهاجرت، چندبار به شکل گروهی از جزیره هرمز انجام گرفته است. شاید به گونه دقیق‌تری بتوان گفت که مهاجرت نخستین که مورد نظر است به قول جکسون در سال ۷۱۶ میلادی یعنی شصت و پنج سال پس از مرگ یزگرد سوم انجام شده باشد.

بنام خداوند بخشندة مهربان
ز ايرانيان نيز برگشت بخت
ز ساسانيان واژگون گشت تخت
كسي را بكشور نمانده پناه
ز كين و ز بيداد تازي سپاه
دل افسرده از دشمن نابكار
گروهي پراكنده در كوهسار
بناچار بر مرز پدرود خواند
در آن كوه سرهم پناهش نماند
بهرمز روان گشت و آرام يافت
فرو شد ز كوه وبدريا شتافت
سرودي چنين موبد نيك خوي
دو چشمان پر اشك و لب افسوس گوي
تو اي سرزمين نياكان ما، ››
‹‹ تو أي كشور پاك ايران ما،
سوي كشور هند بشتافتيم، ››
‹‹ مرنج ار زتو روي برتافتيم،
ترا نيك خواهيم و هوده شناس، ››
‹‹ سپاس و درود تو داريم پاس،
بنام تو يك گوشه گلشن كنيم، ››
‹‹ بياد تو يك شعله روشن كنيم،
هماره اهورات ياري كناد. ››
‹‹ درود فراوان ز ما بر تو باد،
اشعار فوق از سروده هاي استاد روانشاد پورداود است و وصف حال ايرانياني است كه سيزده قرن پيش جلاي ميهن نموده و در سرزمين هند (بهارات) سكني گزيدند.
پس از تسلط اعراب بر ايران، در قرن هفتم ميلادي و برچيده شدن خاندان پادشاهي ساسانيان، ايرانيان بچند دسته تقسيم شدند:
1- عده اي اسلام آوردند، اما در لباس اسلام بفرهنگ و زبان و ميهن خدمت كردند.
2- دسته ديگر با پرداخت جزيه به كيش آبا و اجدادي باقي ماندند و در ايران با هر گونه سختي خو كردند و دست از ميهن برنداشتند. بازماندگان همين دسته از ايرانيان اند كه امروز بنام جماعت زرتشتي در ايران شناخته شده اند. زرتشتيان، در ميان مردم ايران، براستي و درستي و صداقت و امانت مشهوراند.
3- دسته سوم كه موضوع اين گفتارند، بنام پارسيان نام گرفته اند. اين مردم كه اكثريت آنها در شبه قاره هند و پاكستان روزگار بسر مي برند، جزو طبقه اول و از شاهزادگان ايران بودند. محل سكونت ايشان خراسان بزرگ و از بزرگان پارتي بودند و به همين جهت نام پارسي بر خويشتن نهادند. اين گروه آواره از وطن، از راه بندر هرمز به جانب هندوستان روانه شدند و آنطور كه در روايات پارسيان، بخصوص در كتاب ‹‹ قصة سنجان›› آمده است با شرايطي چند باين مردم اجازة سكونت در هندوستان داده شد.(پایان بخش اول)
#هندوستان #ایرانشناسی #پارسی #عرب #تازیان #کوچ #اجبار #زرتشتی
#برزین_ایرانی
این گفتار بلاذری بود در کتاب فتوح البلدان این حوادث در سالهایی متجاوز از نیمه نخست سده یکم هجری ثبت شده‌است. شاید هم بایستی در حدود نیمه سده اول چنین رویدادی را تلقی کرد.
برخی از خاورشناسان بر آنند که مهاجرت، چندبار به شکل گروهی از جزیره هرمز انجام گرفته است. شاید به گونه دقیق‌تری بتوان گفت که مهاجرت نخستین که مورد نظر است به قول جکسون در سال ۷۱۶ میلادی یعنی شصت و پنج سال پس از مرگ یزگرد سوم انجام شده باشد.

بنام خداوند بخشندة مهربان
ز ايرانيان نيز برگشت بخت
ز ساسانيان واژگون گشت تخت
كسي را بكشور نمانده پناه
ز كين و ز بيداد تازي سپاه
دل افسرده از دشمن نابكار
گروهي پراكنده در كوهسار
بناچار بر مرز پدرود خواند
در آن كوه سرهم پناهش نماند
بهرمز روان گشت و آرام يافت
فرو شد ز كوه وبدريا شتافت
سرودي چنين موبد نيك خوي
دو چشمان پر اشك و لب افسوس گوي
تو اي سرزمين نياكان ما، ››
‹‹ تو أي كشور پاك ايران ما،
سوي كشور هند بشتافتيم، ››
‹‹ مرنج ار زتو روي برتافتيم،
ترا نيك خواهيم و هوده شناس، ››
‹‹ سپاس و درود تو داريم پاس،
بنام تو يك گوشه گلشن كنيم، ››
‹‹ بياد تو يك شعله روشن كنيم،
هماره اهورات ياري كناد. ››
‹‹ درود فراوان ز ما بر تو باد،
اشعار فوق از سروده هاي استاد روانشاد پورداود است و وصف حال ايرانياني است كه سيزده قرن پيش جلاي ميهن نموده و در سرزمين هند (بهارات) سكني گزيدند.
پس از تسلط اعراب بر ايران، در قرن هفتم ميلادي و برچيده شدن خاندان پادشاهي ساسانيان، ايرانيان بچند دسته تقسيم شدند:
1- عده اي اسلام آوردند، اما در لباس اسلام بفرهنگ و زبان و ميهن خدمت كردند.
2- دسته ديگر با پرداخت جزيه به كيش آبا و اجدادي باقي ماندند و در ايران با هر گونه سختي خو كردند و دست از ميهن برنداشتند. بازماندگان همين دسته از ايرانيان اند كه امروز بنام جماعت زرتشتي در ايران شناخته شده اند. زرتشتيان، در ميان مردم ايران، براستي و درستي و صداقت و امانت مشهوراند.
3- دسته سوم كه موضوع اين گفتارند، بنام پارسيان نام گرفته اند. اين مردم كه اكثريت آنها در شبه قاره هند و پاكستان روزگار بسر مي برند، جزو طبقه اول و از شاهزادگان ايران بودند. محل سكونت ايشان خراسان بزرگ و از بزرگان پارتي بودند و به همين جهت نام پارسي بر خويشتن نهادند. اين گروه آواره از وطن، از راه بندر هرمز به جانب هندوستان روانه شدند و آنطور كه در روايات پارسيان، بخصوص در كتاب ‹‹ قصة سنجان›› آمده است با شرايطي چند باين مردم اجازة سكونت در هندوستان داده شد.(پایان بخش اول)
#هندوستان #ایرانشناسی #پارسی #عرب #تازیان #کوچ #اجبار #زرتشتی
#برزین_ایرانی (( بر گرفته از پیچ پارسیان دژ))