لفور سرزمین زیبایی

#واژه_ها
Канал
Логотип телеграм канала لفور سرزمین زیبایی
@lafoormycountryПродвигать
1,15 тыс.
подписчиков
8,13 тыс.
фото
1,23 тыс.
видео
103
ссылки
ارتباط با ادمین 👇👇 @alireza6022
شِه دل هندا تِه زَنگِ راه رِه دارمِه
تِه اَتّا کَلّه ونگِ راه رِه دارمِه

شِمِه سامونِ کوتِر چَمبِلیمه
تِه رِزّینا تِه سنگِ راه رِه دارمِه

#برگردان

هنوز در دل (خیالم) منتظر زنگت هستم
چشم به راه کلّه ونگت (کِل کشیدنت) هستم
کبوتر هستم در سرزمینت
منتظر سنگِ رِزّینِ تو (تیر کمانت)

#واژه ها

"کَلّه ونگ": در گویش مازندرانی به معنی صدایی تَه حلقی که به عنوان هلهله یِ شادی برخیزد.
تقریبا شبیه کِل کشیدن زنان غرب و جنوب کشور می باشد با این تفاوت که آنها با حرکت تند زبان و استفاده از انگشتان دست این صدا را هنگام شادی ایجاد کرده ولی در کلّه ونگ این صدا تَه حلقی می باشد.
در روستاهای لفور سوادکوه "کَلّه ونگ" شِواش نام دارد.

رزّین: تیرکمان

#کاظم_صداقتی_بورخانی


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
بخــــون گالش ته مِلکِ یال بَخــــونّـه
گُـــوی گــردن زنگ و تــال بخـــــونّه

شِمــه خـونّش بُــوره محله به محلــه
چّتِـر بّــزه کیجــــــــا کرچال بخــونّه

#برگردان

آواز بخوان «گالش» ارتفاعات مرتع تو هم آواز بخوانند
زنگ و «تال» گردن گاوهایت هم آواز بخوانند

آواز خواندنتان را محل به محل بشنوند
دختری که موهایش را چتری کوتاه کرده و در «کرچال» نشسته آواز بخواند

#واژه ها👇

گالش: دامدار سنتی

تال: نوعی زنگ که جنس آن حلبی می باشد

کرچال: دستگاهی که در آن پتو، شمد، جاجیم و... را می بافند

#کاظم_صداقتی_بورخانی


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
« بِنـومِ جـانِ خِـدایـی کـه هّمِـه چــی رِه دونّــه»

#یـارانــه و دّهِـک

اّی دِواره صُـحبتِ یــارانِــــه هّـسّــــــا بــا دّهِـــک
دّنّـه دِنّـه «وعـده یِ خّــرمــنِ سّـررِه» لّـس لّسِـک

اون کــه تــا دیـروز گِتِــه؛ اینتــا خطـائـه اشتبـاه
اّمـرو پس بّیتِه شـه حـرفـه گِنِـه دِمبِـه ویشتـرِک

مِــه واری وِشنــــا مّگــه اّتّــا دِتــانِــه میـــرزَمــــو
دُونّی «دّریو مّشت نّنِه با چن تا دونِه گِل کّتِک؟»

سـفـــرِ کیـشــا اروپـا ؛ سنگ تـارِم هــم شِـمِـــــــه
مِــه ســفـر تا شـاکِــلائـه ؛ مِــه دونِــه هنـــدِ زّرِک

هــم دبـیـر و هــم زیــر و هــم رئیس بـی قّبـلّنــا
«پِـلِ بِـن او در نکِـردی» اّی چِـه دّس گینّی چّلِک

مِــرِه گِنّـــه غّـــم نّخِــر ؛ دِنیــا دِ روزِه تُـوم بُـونِـه
اّمّــا شِــه منصـبِ دِنیــــایِ سّــه هِــی؛ کِنّـــه بّلِک

من نّـدومبِــه مِـه سئـوالِ سّـر مّگِــه بّنــویشتِنِـــه
هّـر کــی راس بّیّـه صِـواحـی مِـرِه دّر زَنّـه کّلِک؟

هّـر کاری کِـنّــی هـاکِـن ؛ فِـردا بّمِــردی مِلّّمـــــــو
نّکِنیـــــم چّکّـــه سِمــــا ؛ نّـوّیــم بّمِــردی بـه دّرِک

#برگردان:

دوبـاره صحبت یـارانـه هست و دّهـک
یواش یواش وعده ی سر خرمن را می دهنــد

اون کسی که تا دیروز می گفت این کار اشتباه و خطاست
امروز حرفش را پس گرفتـه و می گوید بیشتر می دهم

میرزا عمو مثل من گرسنه مگر یکی دوتا هستند
می دانــی دریا با چنـد کلوخ گِل پر نمی شود؟

سفر کیش و اروپا و بهترین نوع برنج تارم برای شما
سفر من تا شاهکلا و برنج من نیز «زّرِک» هندی می باشد

قبلا هم دبیر و هم وزیر و هم رئیس بوده ای
از زیر پلی آبی بیرون نکردی چرا دوباره سطل به دستت می گیری

می گویند غم مخور؛ دنیا دو روز است و تمام می شود
اما خودشان به هر بهانه ای دنبال منصب دنیایی هستند

نمی دانم روی پیشانی ام مگر چیزی نوشته است؟
هر کسی صبح از خواب بیدار شد فکر کلک زدن به من هست

هر کاری می گنی بکن ملّا عمو؛ فردا که مُردی
رقص کنان و پای کوبان نگویم به دّرّک که مردی

#واژه ها:

۱_سنگ تارم =بهتــرین نـوع بـرنـج

۲_شاکِلا(شاهکِلا) = روستایی است در لفور سوادکوه که امامزاده ای بنام کیا سلطان در این روستا قرار دارد.
۳_زّرِک =پست ترین نوع بـرنــج

# زبانزدها و کنایه ها:

۱_دّنّه دِنّه وعده ی خرمنِ سّر رِه لّس لّسِک=اشاره به زبانزد «وعده یِ سر خرمن دادن»
کنایه از خلف وعده کردن
در مورد کسی که وعده می دهد اما به آن عمل نمی کند.

۲_دونّـی دریو مَشت نّنِـه با چن تا دونِه گِل کّتِک=اشاره به زبانزد «دّریو و گِل کّتِک»=دریا و کلوخ
کنایه از امری محال.
کجا کفاف دهد این باده ها به مستی ما
دریا را با قاشق نتوان خالی کرد

۳_پِلِ بِن او در نّکِردی اّی چه دس گینّی چَلِک =اشاره به زبانزد «کِجِه پلِ بِنِ او ره در بَکِردی؟»=آب زیر پلِ کجا را خالی کردی؟
کنایه از اینکه چه کار مثبتی انجام داده ای؟



#کـاظــم_صــداقتــی_بـورخـانــی


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
«مِـه پِِـر ریکـا خواسّه»

مِه پِِر ریکا خواسّه؛ مِه مار کَم شُونس و اِقبال
هّـفتــا بِتـیـمّـه پِشـت بِه پِِشـت کیـجـا بَـکِـردِه
مِـه مـار گِــتِــه: شـی خواخِـر اِقـبـال بِـلِنّـه
مّـردی وِنِـه سّـر شــاب بَــزو ریـکـا بَـکِـرده

گَـدنایِ تِـک کِـه دَکّـلـون پَـچّـیـــم نِـداشـتِـــه
هّـرجــا هِـنیـشـتِـــه مِـه دِدایِ کَـر رِه بَیتِـه«۱»
ایـنـتـــا وِنِـــــه وِردِ زِوُن بـیـئـــه سِـــروسّـــه
اَتّــه اِجــاق بِـکــور بِمــو مِـــه وَر ره بَـیـتِـه

هّـرچـــی اِمــامــــزاده لَـفـورِ وَر دَئــیــنِـــه
مِــه مـار وِشـونِِــه دار و خــالّه جِِــل دَوِسّه
شِـه داشـتـی و نـاشـتـی قّـرون و پَـنـجِ زاری
نَـــذرِ مَـــلِـــــه سَــیّـــدونِ کــاکّــــل دَوِسّــه

شـو تـا صِـواحی بِِـرمِــه بِِـرمِــه غّــم بَـرِشتــه
اَتّـه نِـمِـــه ریـکـــایِ وسّـــه شـــال بِِـبـــافـتِــه
شِـــه دل گِـتِـــه : گّـهـــرِه دِلِـه ریـکـارِه سّـرده
سِــرخِ گِلـمـــدارِ جـاجیـــم کِــرچـال بِـبـافتِـه

وّنـگِـه تِـلائُـون تـا نِــواصّـر زیکِ خـونّـش«۲»
دَشـت و لَـتِـــه مِـلـک و مِــلاره دو بَـئـیـتــه
گَــدنـا وِِرِِه دیمــریس هِـدائــه اَی نِـمــاشـون
شــو تـا صِـــواحـی خَـسّـــه تَنّــه تُـو بَـئـیتِـه

هَـر ســال بِهــارِ ماه شِـه بیـنـــجِ تیــمِ هــمــــرا
اَرمــــونِ دِلّّــم دَسّــه دَسّـــه چـــال هــاکِـــــردِه
اَی پَیــزِمـــا اونسّـــر بِمــــوئِـــه دَسّـــه خـالــــی
شِــه دردا غَمِّــه جینگــاسَــر غِـــروال هـاکِـــرده

اَتّـه کــوتِـــر رِه آسِــمــــــــونِ وّر بَــدیــبــــــــــو
دل کــوتِِـــرِ هـمـــــرا هِـوا سَــر پَـر کَشـیـئِـــــــه
شِـــه دِل شـــوکــایِ ضــامِـنِ دامِـنِّ گیـتِــــــــــه
نَـقـش و نِگـــارِ گُنـبِـــد و مّعـجَــــر کَشـیـئِـــــــه

اَنّــه خِــــدا اّلـلّـــه عـلــــــی رِه ونـگ هــدائِـــــه
دَسّــــاخِـــــری اَرمــــــونِ دلِّـــه وِِر هِـــدانِِـــــــه
چَـن ســالِ دیـمــریـســا توتِـنّـی درد و غرسِـــه
چَـن ســــالِ مِــزّه خـــونِ دلّـــه وِر هـــدانِــــــه

گَــــدنــا اِِســــا مِــه جــانِ مـــارِ دور گِــرِسّـــــه
نُـــومّــه رضــا بَیـتِـه ریکــا نُـومــدار بّمـــونّـــه
اَتّــه زَریـنِ جــونِـکـــــاره پِِــر بّــکـــوشــتِـــــــه
صــدتا بهـــار رِه مِـه رضا خوار خوار بَمـــونّــه

#برگردان

پدرم عـاشـق پسر؛ امّا مادر کم شانس و اقبال من
هفت شکم را پی در پی دختر زائید
مادرم می گفت : اقبال شـوهر خـواهـرم بلنـد است
شوهرش از روش رد شد پسر زائید

مادر بزرگ که دهنش اصلا در و پیکر نداشت
هرجا می نشست پشت سر مـادرم حـرف می زد
این جمله وِرد زبانش بوده و همیشه تکرار می کـرد
اجاق کوری آمده و در برم نشسته

هر چه امامزاده در منطقه ی لفور بـود
مادرم حتی بر شاخه هـای درختانش هم دخیل بست
داشته ها و نداشتـه هایش؛ تا قّران و پنـج ریـالـی
نذری سادات محل کرد

هــر شب تا صبح گــریه کنـان غمش را ریسید
و برای پسـر نزائیــده اش شــال بافت
تو دلش می گــفت: در گهـواره پسـرم سردش می شود
در کرچال جاجیـم به رنگ قرمز با تار و پود برجسته می بافت

از خـروس خــوان صبـح تا غــروب هنگـام آواز خــواندن زیک (سینه سرخ)
در شالیزار و باغ و مراتـع دویده است
مادر بزرگ باز هنگام غـروب سرزنشش کرد
و شب تا صبح (بخاطر نا ملایمتی مادر بزرگ) تن خسته اش تب کرد

هر سال فصـل بهـار هنگـام نشای شالی
آرزویِ دلش را هـم دسته دسته نشا کرد
باز فصل پـائیـز بـدون هیچ حاصلی از راه رسید
و درد و غمش را در خرمنگاه غربال کرد

کبـوتری را در آسمان می دید
دلش بهمـراه کبوتر پر می کشیـد
در خیالش دامن ضامن آهو را می گرفت
و در ذهنش نقـش و نگـار گنبد و معجـر(امام رضـا) را می کشید

آنقدر خـدا و ائمـه را صدا زد
سر آخـر آرزوی دیرینه اش را به او دادند
و نا ملایمات و تشنّج و درد و غصه یِ چند سـاله اش
مـزد چند سال خون دل خوردن را به او دادنـد

مادر بـزرگ حـالا دور مــادر جانـم مـی چرخید
نـامش را رضا گذاشـت تا پسر نـامدار بماند
پدر نیز یک گــاو نر قـرمـز رنگ را سر برید
تا صد بهـار را رضا خوبِ خوب زندگی کنـد

#کـاظـم_صـداقتـی_بـورخانـی

#واژه ها

کَر رِه بّیتِه: خرمنش را زد
کنایه از اینکه پشت سرش حرف زد، غیبتش را کرد

زیکِ خونّش: آواز زیک
زیک (سینه سرخ) پرنده ای است از خانواده ی گنجشک سانان.
این پرنده هم صبح ها زودتر از بقیه ی پرندگان جنگل بیدار شده و قبل از ترک لانه اش لحظه ای کوتاه آواز می خواند و هم هنگام غروب آخرین پرنده ای است که به لانه اش رفته و قبل از رفتن به لانه اش لحظه ای کوتاه آواز می خواند.


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#پیر_بَته_مِثال

🔰 اَش وخته تَنگ هایته، شه کِته ر کینگ سرین کِنّه

#واژه_ها

اَش یا عَش ⬅️ خِرس
سرین ⬅️ آنچه زیر سر می گذارند بالش

برگردان👇
خرس وقتی به تنگنا رسید روی بچه اش نیز می نشیند.

مفهوم کنایی👇
خِرس زمانی به تنگنا رسید با همه مهربانی از عزیز ترین کَس خود نیز می گذرد صرف نظر می کند.

#خرس در مهربانی ناپدار معروف است
به طوری دوستی خاله خِرسه در زبان پارسی زبانزد شد.

حکایت منظوم #مولانا نیز که دوستی خاله خرسه (دوستی با انسان ابله) تاویل این زبانزد👇

شخص خفت و خرس می راندش مگس
وز ستیز آمد مگس زو باز پس

چند بارش راند از روی جوان
آن مگس زو باز می آمد دوان

خشمگین شد با مگس خرس و برفت
بر گرفت از کوه سنگی سخت زَفت

سنگ آورد و مگس را دید باز
بر رخ خفته گرفته جای و ساز

بر گرفت آن آسیا سنگ و بزد
بر مگس تا آن مگس وا پس خزد

سنگ روی خفته را خشخاش کرد
این مثل بر جمله عالم فاش کرد

مهر ابله مهر خرس آمد یقین
کین او مهرست و مهر اوست کین

نگارش، تاویل و تدوین:
#حجت_مقیمی_مقدم


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#نیمایی_تبری

شِه روآرّه اِشِمِه
هَندا دریو نِمِنِه مِه تکِ بِن
دل بَترکه
نا که کِلّاک مِشِنِه
نا اَتّا سِسکه
وِنِه نِشتاکِّ هِلِنّه بَوینم
اینتا حَقّه؟!
اَمه اِرثِ بَچِفِن
دِرِسّی رِه هُورد بَکِشِن
تا که مِه لَرزِنیکِ پیرِه نِنا
اَنتی دریویِ کَشِه
تِلو تِلو هایرِه بوره چشمه ی لُو

#برگردان

رودبار (رودخانه ام) را نگاه می کنم
انگار دریایی شده در نزدیکی من
دلم تکّه پاره شود
نه موجش برای من است
نه ذرّه ای از آخرین قطره ی آبش
این حق است؟!
ارثِ ما را مکیده
و تمامش را ببلعند
تا مادر پیر و لرزان من
در بغل (نزدیکی) دریایی به این عظمت
تلو تلوخوران به کنار چشمه برود.

#کاظم_صداقتی_بورخانی

#واژه_ها👇👇

*دِل بَتِرکه: نوعی نفرین

*نِشتاک: در کشت برنج از آنجایی که آب زیادی مورد نیاز است آخرین شالیزاری که از قطره های آخر یک نهر آب می خورد را به اصطلاح نشتاک گویند که ریشه اش از نشت کردن است و در اینجا منظور نشت آب زمینهای بالا دست به پایین دست می باشد.

*هُورد: مکیدن

*لَرزنیک: لرزان، بیماری پارکینسون


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#نیمایی_تبری

#شهر_بچائه

کوچه کوچه یخ بزوئه
غَم وِنِه دلّه دَزوئه
شهرِ تُو بَیتِه کِلِش کِنّه خَفوئه

شهر بِچائه
دَکّلون وِر حال دنیئه
نرگیسِ بازار ره قیل و قال دنیئه
نیشته ویترین کَشِه اَتّا کیجا
               شه لِکا لارِه نو نَکِرده
دَر دَوِس هسّا چراغّه سو نَکِرده
پاپّلی
تیتاپّلی۱ پیرهنِ گِلّ بُو نَکِرده

شهر بچائه
هر کجه لینگِ هِلِمبی
ناخِشیِّ رَج دَرِه
شِه زِوُنّه قِرد بِدائه کوچه پس کوچه؛ خیابون
دَرداتویِ رَفتاروشِه
هیش کی نَئونِه مِفتِ مِفت هسّه حراجِه
نا صدا؛ نا اَتّا وَنگِ دَس فِروشه

شهر بچائه
تَنّه لرز دانّه نخاره؛ نا زمسّون نا بهاره
نا خو بورده نا ویشاره
وِسّه سوز بَوّه سِما دَوّه وِره چه زردِزاره

شهر بِچا هسّه اوزر کنّه
              ونِه دل وِرگا میشه
تَرسا تُویِ کِل درِه
              بازارِ من ؛ میدونِ وَر
همّه جا ره شو دَره

شهر بچائه
تَنّه ریس ۲ دانّه هَمِش
نِسّاءِ خوردِ کیجا چار راهِ سَر
کولِکِ پَر ره دی نکنّه
ساز و سرنایِ گلیءِ راه دَوِسّه
شهر دیگه چکّه سِماره یاد بَکِرده
هَندا هیش کی شی نَکِنّه

شهر بچائه
جیگ دَمِردّه موندنه
مَسجد و مدرسِه و درس و کلاسِ در دَوِسّه
شهر
بَمِردّه موندنه...

#برگردان (دگاردنی)

شهر سرد است و
تمام کوچه ها یخ زده
دلش از غم پُر شده
شهر تب دارد؛ سرفه می کند و به سختی نفس می کشد

شهر سرد است و
اصلا حال ندارد
بازار نرگس (نرگسیه) قیل و قالی به گوش نمی رسد
داخل ویترین دختری نشسته
لباس نو نپوشیده
درب بسته است و چراغی روسن نیست
پروانه
گلهای پیراهن خوشرنگِ "تیتاپّلی" را بو نکرده

شهر سرد است و
هر کجا پا می گذاریم
رد پای بیماری است
زبانش را بلعیده (لال شده) کوچه پس کوچه و خیابان
درد و تب آمد دارد
هیج کس داد نمی زند حراج کرده ام و مفت است
نه صدایی نه ندای دس فروش به گوش می رسد

شهر سرد است و
تنش لرز کرده و بیمار است؛ نه زمستان است نه بهار
نه خواب است نه بیدار
می بایست سبز می شد و می رقصید
چرا رنگِ رویش پریده و زرد است

شهر سرد است و باد سردی می وزد
و دلش گرگ و میش است
رد پایِ ترس و وحشت دیده می شود
میانِ بازار؛ سمتِ میدان
تاریکی همه جا حضور دارد

شهر سرد است و
تنش چائیده و "ریس کرده"
دختر کوچک سر چهار راه نمی ایستد
اسپند دود نمی کند
راهِ گلویِ ساز و سرنا بسته است
شهر رقصیدن را فراموش کرده
انگار کسی شوهر نمی کند (به خانه ی بخت نمی رود)

شهر سرد است و
خلوت و بی سر و صداست
درب مسجد و مدرسه و درس و کلاس بسته است
شهر
مرده است انگار...

#واژه ها

تیتاپّلی: رنگارنگ
ریس: چائیدن

#کاظم_صداقتی_بورخانی


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
اَنّه گَتی دنیاره من
قَدِم قَدِم
پا بَزومِه
اَتِّه کَمِه بُدو به ایست
اَتی ره دَرجا بَزومِه
اِفتابِ خَسّه تَن هَمِش
نِواصَّری کِنّه بَلِک
ستاره صَف به صَف
دَچی
اِسّانه میدونِ فَلِک
ایست خَبِر دار بِموءِ
روجایِ خونّش و سرود
ماه گِنِه:
نَظِر به راست
جانِ خِدا گِنِه:
درود

#برگردان (دگاردنی)

دنیای به این بزرگی را
قدم به قدم
پیمودم
مقداری بُدو به ایست
مقداری را هم‌ درجا زده ام
آفتاب خسته همیشه
هنگام غروب بهانه می گیرد
ستاره ها صف به صف
چیده شده اند
ایستاده اند در میدان فلک
فرمان ایست خبر دار داده اند
با آواز سرود ستاره ی رُجا
ماه می گوید:
نظر به راست
خدا هم می گوید:
درود

#واژه ها

بُدو به ایست: فرمانی است نظامی. هنگامی که یگانی را با سرعت بیشتری می خواهند جابجا کنند بکار می رود.

درجا: درجا هم یکی از فرامین نظامی است.

ایست خبر دار: یکی از فرامین نظامی است که هنگام ورود فرمانده به میدان بکار می رود.

نظر به راست: در هنگام رژه رفتن یگان بکار می رود.

درود: در دو جا درود داده می شود. یکی هنگام صبحگاه که فرمانده وارد میدان می شود و دیگری هنگام رژه یگان

#کاظم_صداقتی_بورخانی


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#غزل_تبری
#پائیز

پَیزِ ماهِه دار و خالّه کا دَرِه
بَنّه بالّه اِشِمِه میا دَرِه

اَی دِوارِه تَجِنِه سیو میا
دَنّه شونِه هَندا خیکّه وا دَرِه

پَیزِماهِه اوزِرِ شونگ و شِوَنگ
چَرده یِ دلّه هول و وِلا دَرِه

مِرسِ جاری رَج به رَج "زردِ کیجا"۱
دَس کَمِر هِزوءِ سر کِلا دَرِه

خِشکِ دارِ تَک تَکِ "نِسومِ" وَر۲
وِ صدا مَلومِه "دارتِلا" دَرِه۳

چَمبِلی نیشتِه بِلِنّ دارِ تِک۴
اَنجیلیءِ کَش پَلی تیکا دَرِه۵

چَپّون و "گالِش" سَر گِردِنِه اَی۶
صحرارِه گالشِ وَنگِ وا دَرِه

زَنگِ تالِ چِمِرِ اِنّه "پِنُو"۷
"پَیزِکارِه" پِنوسَر سِما دَرِه۸

رنگِ راغون کِنّه شِه سر رِه پَئیز
هَندا خالکَن وِنِه سر حِنا دَرِه

پَیزِما جنگل و کوه و دَشتِ وَر
هر کِجِه رِه اِشِنی خِدا دَرِه

پَیزِما خوندِنِه یا مَن اِسمُهُ
وِنِه تِکّه ذِکرُهُ شِفا دَرِه

پَیزِما نَینِه شِفا؛ جانّه دِنِه
وِ نَمیرِه کِجِه "اَرکِه" ما دَرِه۹

#برگردان

فصل پاییز است و شاخه های درختان انگار بازی می کنند.
دامنه های کوه را می نگرم ابریست

دوباره ابر سیاه با سرعت در حرکت است
در حرکت است؛ شبیه خیکّی است که باد کرده اند

فصل پاییز است و جیغ و زوزه یِ باد
ترس و دلهره ای به دل برگها انداخته

زیر درختان راش "زرد کیجا" (نوعی قارچ) صف کشیده اند
دستشان به کمر و کلاه بر سر

صدای کوبیدن درخت خشکیده ای از سمت "نسوم" جنگل می آید
صدای کوبیدن حضور "دارتلا" را اعلام می کند

کبوتر صحرایی روی بلندترین درخت جنگل نشسته
درخت انجیلی پرنده ی توکا را بغلش جا داده

چوپانان و "گالش ها" از کوچ ییلاق بر می گردند
صدای گالش از جنگل می آید

صدای زنگ و "تال" می آید و رمه ی گاو و گوسفند از راه می رسند
گوساله و گوسفندی که پائیز گذشته به دنیا آمدند در راه کوچ می رقصند

پاییز سرش را رنگ کرده
انگار حنا بر سرش ریخته

فصل پائیز؛ سمت جنگل، کوه و دشت
همه جا حضور خدا را میتوان دید

پاییز یا مَن اِسمُهُ می خواند و
زیر لبش ذِکرهُ شفا دارد

اما پائیز شفا نمی گیرد و می میرد
اگر پائیز جان ندهد کی "ارکه ما" (فروردین) از راه خواهد رسید.

#کاظم_صداقتی_بورخانی

#واژه ها

۱_ زردکیجا (زرد کیجاک): نوعی قارچ با طعم گوشت که در اواخر شهریور و آغاز فصل پاییز پس از بارندگی های پاییزی و مرطوب شدن جنگلها؛ زیر درختان راش؛ توسکا؛ ممرز؛ بلوط و زمینهای شیب دار مرطوب می روید.

۲_نِسوم: منطقه ای از جنگل که آفتابگیر نبوده و سایه و نَمور است.

۳_دارتلا: در جنگل های شمالی چند نوع دارکوب وجود دارد که از نظر جثّه و رنگِ پرهایشان با هم فرق دارند.
*دارکِتِن تِ: نوعی دارکوب با جثه ای تقریبا ۱۴ سانت که از "دارکِتن" کوچکتر و رنگ پرهایش تقریبا شبیه "دارکِتِن" است.

* دارکِتِن: پرنده ای است با پر و بال سیاه و سفید؛ پیشانیش به رنگ تقریبا نخودی کمرنگ که پسِ سر این پرنده قرمز می باشد. سطح شکمی سفید رنگی دارد و پرهای زیر دُمش قرمز می باشد.
دو لکه ی سفید رنگ بیضی شکل روی شانه هایش مشاهده می شود. جثه اش تقریبا ۲۲ سانت است.

*زردِ دارتِلا: دارکوب زرد پرنده ای است تقریبا سبز متمایل به زرد این پرنده بسیار خجالتی و محتاط می باشد ولی با صدایِ بلندش می توان آنرا شناسایی کرد. سطح پشتی این پرنده به رنگ تقریبا سبز و پرهای شکم این پرنده سبز متمایل به زرد. رنگ دم و قسمت پایین پشتش زرد رنگ است و پسِ سرِ این پرنده قرمز می باشد. جثه ی این پرنده تقریبا ۳۱ سانت می باشد.

*سیو دارتلا: دارکوب سیاه
دارکوبی است بزرگ و به رنگ سیاه، پر و بال این پرنده به طور یکدست سیاه براق می باشد. و پس سرش قرمز رنگ می باشد. جثه اش تقریبا ۴۵ سانت می باشد.
دارکوبها از حشرات زیر پوست درختان و کرمهای داخل تنه ی درختان خشک تغذیه می کنند و بخاطر همین به ندرت روی زمین دیده می شوند. دارکوبها می توانند ۲۰ بار در هر ثانیه با نوک خودشان به درخت ضربه بزنند.

۴_ چَمبِلی نیشته بلنّ دارِ تِک: کبوتر صحرای روی بلندترین درخت جنگل نشسته است.
معمولا کبوتران صحرایی (چمبلی) روی بلندترین درخت زیستگاه خود در جنگل می نشینند.

۵_اَنجیلیءِ کَش پَلی تیکا دَره: پرنده ی توکا بر تنه ی درخت انجیلی نشسته پرنده ی توکا در فصل پاییز و زمستان شبها به درخت انجیلی که دارای شاخه های متعددی می باشد پناه می آورد تا هم از پرندگان شکاری شب (جغد) و هم از سرما در امان باشد.

۶_ گالش: کسی که گاو را بصورت سنتی در جنگلها نگه می دارد.

۷_ پِنو: کوچ کردن رمه ی گاو و گوسفند از منطقه ای به منطقه ی دیگر را پِنو گویند.

۸_ پَیزِکا: بره ها و گوساله هایی که در پاییز به دنیا می آیند را پَیزِکا گویند.

۹_اَرکِه ما: فروردین
شروع ماه تبری از دوّم مرداد است و هر ماه ۳۰ روز دارد که ارکه ما از ۶ فروردین شروع و تا ۴ اردیبهشت ادامه دارد.


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#تاج و َخت

لَتِ سَر۱ بَشورِن مِه شانس و بَختِه
اِتی دَیِّنا اِنتی تاج و تَختِه

مَگه اَشرفِ عالم من نَئیمِه
خِجیره خوارِ آدم من نَئیمه

نَتی تِه پیش مِه تُوم بِتّر دَنینِه؟
نَتی جز تِه مِه تُوم گَتّر دَنینِه؟

بَسوت بُو تَش دَکِت بُو مِه بِتیمّه
هَوِس نَکِردِبُو گَنّمِ تیمّه

مِرَتّا خِرنَخِرد راه دَر بَوِردِه
تِه گَنّم تیمِه پِشتِ سَر بَوِردِه

مِه دَسّه چِه دِماسی تو هِدایی
مِرِه کَپّل اینوَرِ کو هِدایی

مِرین دنیا دِلِه اورِک۲ دَوِسّی
مِه پِشتِ سَر لوشا کَلِک۳ دَوِسّی

راهِ سَر رِه شِلا شِپِر۴ دِکاشتی
لینگِه بِنِّ تَلی کِپِر دِکاشتی

خِداوندا اِتی دَیّنّه کورمِه
اِتی خُرد خُرد و رِز بَیّنّه کورمِه

اَتّا روز جِر بِرو بِنِه رِه هارِش
تِه مِه سَرسِلِه آ خِنِه رِه هارِش

هارِش بَوین چِتی سَر سِلِه دارمِه
شِه این دَیِّنِ جا من گِلِه دارمِه

اِسا که تِه دَری خِدایی کِندی
تَش زَندیا بَلِم۵ هوایی کِندی

بسوزِن اِی خِدا تا فِل۶ بَواشِم
مِه عقلا هوشّه بَی تا خِل بَواشِم

مِه سَر بَخِردِه سَنگِه من شِه دومبِه
مِه کار همیشِه لَنگِه من شِه دومبِه

اَگه من سَربِرا بَوّم دِوارِه
تِه دلِ دِلبِخا بَوّم دِوارِه

قَسِم خِرمِِه تِه گَنّم جار نَشوئم
تِه باغ و لَتِه یِ هِدار نَشوئم

#برگردان

روی تخته بشورند شانس و اقبال مرا
اینگونه زندگی و اینجور تاج و تخت را

مگر من اشرف خلق عالم نبودم
آدم خوبِه خوب من نبودم

نگفتی نزد تو بهتر از من کسی نیست؟
نگفتی بجز تو بزرگتر از من نیست؟

آتش می گرفت و می سوخت شکمم
هوس دانه یِ گندمت را نمی کرد

مرا یک خیر ندیده از راه بِدِر کرده
به دنبال دانه ی گندمت کشیده

چرا دست مرا گرفتی و تاباندی
اینگونه پرتابم کرده ای به این سمت کوه

مرا در این دنیا بند (زنجیر) کرده ای
پشت سرم لوشا کَلِک (درب) را بسته ای

سر راه من موانع گذاشته ای
زیر پایم بوته هایِ خاردار کاشته ای

خداوندا اینگونه زندگی را نمی خواهم
اینجور کوچک شدن (تحقیر شدن) را نمی خواهم

یک روز بیا پایین و زمین را ببین
خانه و کاشانه یِ مرا نگاه کن

نگاه کن ببین چگونه منزلگاهی دارم
از این دنیایم گله دارم

حالا که تو داری خدایی می کنی
آتش می زنی و بَلِم (دوده) هوا می فرستی

بسوزان ای خدا تا خاکستر شوم
عقل و هوش مرا بگیر تا دیوانه شوم

سرم به سنگ خورده خودم می دانم
کارم همیشه می لنگد می دانم

اگر من دوباره راهم را پیدا کنم
دوباره دلت خواهان من شود

قسم می خورم سمت مزرعه ی گندمت نروم
اصلا اطراف باغ و مزارع تو نخواهم رفت

#واژه ها

1- لَت: تخته
لَتِ سَر بشورِن: در گذشته و شاید هم در این زمان جنازه را روی تخته های پهن به اندازه ی قد آدم گذاشته و غسلش می دهند.
لَتِ سَر بَشورِن نوعی نفرین نیز می باشد.

2- اورک: بستن افسار به درخت یا هر شیئی که بتواند حیوان را در جایش نگه دارد.
معمولاً افسار اسب را اگر به درخت یا هر چیز دیگه ای ببندند می گویند: "اسبِ اورِک هاکرده"

3- لوشا کَلِک: درب چوبی بسیار ساده

4- شِل و شِپِر: درختچه ها و گیاهان بسیار انبوه که مانع رفت و آمد شوند.

5- بَلِم: خاکستری که همراه آتش و دود به سمت بالا می رود.

6- فِل: خاکستر

#کاظم_صداقتی_بورخانی


🇯‌🇴‌🇮‌🇳
@LafoorMyCountry

برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#نیمایی_تبری

شِه روآرّه اِشِمِه
هَندا دریو نِمِنِه مِه تکِ بِن
دل بَترکه
نا که کِلّاک مِشِنِه
نا اَتّا سِسکه
وِنِه نِشتاکِّ هِلِنّه بَوینم
اینتا حَقّه؟!
اَمه اِرثِ بَچِفِن
دِرِسّی رِه هُورد بَکِشِن
تا که مِه لَرزِنیکِ پیرِه نِنا
اَنتی دریویِ کَشِه
تِلو تِلو هایرِه بوره چشمه ی لُو

#برگردان

رودبار (رودخانه ام) را نگاه می کنم
انگار دریایی شده در نزدیکی من
دلم تکّه پاره شود
نه موجش برای من است
نه ذرّه ای از آخرین قطره ی آبش
این حق است؟!
ارثِ ما را مکیده
و تمامش را ببلعند
تا مادر پیر و لرزان من
در بغل (نزدیکی) دریایی به این عظمت
تلو تلوخوران به کنار چشمه برود.

#کاظم_صداقتی_بورخانی

#واژه_ها👇👇

*دِل بَتِرکه: نوعی نفرین

*نِشتاک: در کشت برنج از آنجایی که آب زیادی مورد نیاز است آخرین شالیزاری که از قطره های آخر یک نهر آب می خورد را به اصطلاح نشتاک گویند که ریشه اش از نشت کردن است و در اینجا منظور نشت آب زمینهای بالا دست به پایین دست می باشد.

*هُورد: مکیدن

*لَرزنیک: لرزان، بیماری پارکینسون


@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
#پیر_بَته_مِثال

🔰 اَش وخته تَنگ هایته، شه کِته ر کینگ سرین کِنّه

#واژه_ها

اَش یا عَش ⬅️ خِرس
سرین ⬅️ آنچه زیر سر می گذارند بالش

برگردان👇
خرس وقتی به تنگنا رسید روی بچه اش نیز می نشیند.

مفهوم کنایی👇
خِرس زمانی به تنگنا رسید با همه مهربانی از عزیز ترین کَس خود نیز می گذرد صرف نظر می کند.

#خرس در مهربانی ناپدار معروف است
به طوری دوستی خاله خِرسه در زبان پارسی زبانزد شد.

#حکایت منظوم مولانا نیز که دوستی خاله خرسه (دوستی با انسان ابله) تاویل این زبانزد👇

شخص خفت و خرس می راندش مگس
وز ستیز آمد مگس زو باز پس

چند بارش راند از روی جوان
آن مگس زو باز می آمد دوان

خشمگین شد با مگس خرس و برفت
بر گرفت از کوه سنگی سخت زَفت

سنگ آورد و مگس را دید باز
بر رخ خفته گرفته جای و ساز

بر گرفت آن آسیا سنگ و بزد
بر مگس تا آن مگس وا پس خزد

سنگ روی خفته را خشخاش کرد
این مثل بر جمله عالم فاش کرد

مهر ابله مهر خرس آمد یقین
کین او مهرست و مهر اوست کین

نگارش، تاویل و تدوین
#حجت_مقیمی_مقدم


@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
#نیمایی_تبری

شِه روآرّه اِشِمِه
هَندا دریو نِمِنِه مِه تکِ بِن
دل بَترکه
نا که کِلّاک مِشِنِه
نا اَتّا سِسکه
وِنِه نِشتاکِّ هِلِنّه بَوینم
اینتا حَقّه؟!
اَمه اِرثِ بَچِفِن
دِرِسّی رِه هُورد بَکِشِن
تا که مِه لَرزِنیکِ پیرِه نِنا
اَنتی دریویِ کَشِه
تِلو تِلو هایرِه بوره چشمه ی لُو

#برگردان

رودبار (رودخانه ام) را نگاه می کنم
انگار دریایی شده در نزدیکی من
دلم تکّه پاره شود
نه موجش برای من است
نه ذرّه ای از آخرین قطره ی آبش
این حق است؟!
ارثِ ما را مکیده
و تمامش را ببلعند
تا مادر پیر و لرزان من
در بغل (نزدیکی) دریایی به این عظمت
تلو تلوخوران به کنار چشمه برود.

#کاظم_صداقتی_بورخانی

#واژه_ها👇👇

*دِل بَتِرکه: نوعی نفرین

*نِشتاک: در کشت برنج از آنجایی که آب زیادی مورد نیاز است آخرین شالیزاری که از قطره های آخر یک نهر آب می خورد را به اصطلاح نشتاک گویند که ریشه اش از نشت کردن است و در اینجا منظور نشت آب زمینهای بالا دست به پایین دست می باشد.

*هُورد: مکیدن

*لَرزنیک: لرزان، بیماری پارکینسون

@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
ِه_نَسرو

تِه نَسرو لَ لِه وا نی لَ لِه وا نی
مِه دردِ دِلِ دَرمونا دِوا نی

تِه که دِرکایِ دِمرو او نَخِنّی
کِرِ تِک چِکِلِ لُو خُو نُکِنّی

تِه لینگِ شِورِه نَینِه قاش نَخِنّه
تِه دَسّه دارِ وَلگ و واش نَوِنّه

تِه مَشتی گِل خاتُونِ حالّه دُونّی؟
سیو بَختا کَهُو اِقبالّه دُونّی؟

تِه شوءِ ناخِتی رِه دونّی یا نا؟
نِفارِ تَشا دی رِه دونّی یا نا؟

چه دونّی جینگا سَر لیفا بَزوئن؟
نِصفِ شو تَشا دی رِه وا بَزوئن

تِه که قَرض و قوله آ وام نِدانّی
غَم و غِرصِه یِ چاشت و شام نِدانّی

تِه لینگِ بِن دَرِه ضدّ گلیله
چِه دونّی کاسِبِ تا کِجِه تیلِه

تِه نَسرو لَ لِه وا نی لَ لِه وا نی
مِه دردِ دِلِ دَرمون و دِوا نی

مِرِه حالیئه مِه اَرمون نَبونی
تِه مه دردِ دِلِ دَرمون نَبونی

#برگردان

سخنت حتی به اندازه ی نی چوپان دلنواز نیست سکوت کنی بهتر است
درمان و داروی دردهای دلم نیستی

تو که از آخرین قطره یِ رودخانه آب نمی نوشی (سر چشمه ای)
در کنار پرتگاه، جای ناهموار و سنگی نمی خوابی

شبنم باعث قاچ خوردن (زخم شدن) پاهایت نمی شود
دستانت نیز برای کندن "وَلگ و واش" زخمی نمی شود

از احوال مشهدی گُل خاتون با خبری؟
سیاه بختی او را می دانی؟

نخوابیدن تمام شب را تجربه
کرده ای؟
دود آتش در کلبه (نفار) را چی؟

چه می دانی در هنگام خرمن برنج لیفا بر شالی زدن چیست؟
نیمه شب برای روشن کردن آتش دود را باد زده ای؟

تو که قرض و بدهکاری و وام نداری
غم نداشتن نهار و شام نداری

سوار بر ماشین ضد گلوله ای
خبر نداری کشاورز (شالی کار) تا کجا در گل و لای فرو می رود.

سکوت کن، سخنت دلنواز نیست
درمان و داروی دردهای دلم نیستی

می فهمم آن آرزویی که داشتم نیستی
تو آرزویم را بر آورده نخواهی کرد

#واژه ها

شِورِه (شِ) شبنم: در فصل پاییز هنگام صبح اگر پا برهنه در شالیزار راه بروی شبنم روی علفها باعث زخم شدن لای انگشتان می شود
به اصطلاح می گویند: "لینگِ شِ بَیتِه"

وَلگ: پیچک وحشی که دور بعضی از درختان جنگلی تنیده که همیشه سبز نیز می باشد و گاوداران در زمستان از آن برای آذوقه ی دام استفاده می کنند.
چه بسا هنگام کندن آن در سرمای زمستان دستشان زخمی شود.
واش: گیاهی است انگلی که بر روی شاخه های درختانی مانند ممرز؛ انجلی؛ توسکا و ...می روید و از این گیاه نیز گاودارن برای آذوقه دام استفاده می کنند. از آنجایی که مقوی می باشد برای گاوی که تازه زاییده خوراک خوبی است.

نفار: کلبه چوبی در شالیزار
لیفا: وسیله چوبی تقریباً ۱/۲۰ سانت که صاف بوده و فقط نوک آن دارای شاخکی تقریبا ۵ سانتی بوده که بوسیله ی آن هنگام خرمن زدن شالی با اسب ساقه ی برنج (کَمِل) را از شالی جدا می کنند

کاسِب: در گذشته به کشاورز (شالیکار) کاسب می گفتند و در حال حاضر نیز در برخی مناطق از جمله لفور کلمه ی کاسب برای شالیکار به کار می رود.

#کاظم_صداقتی_بورخانی


@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
#غزل_تبری

وا دَکِـتـه دشت و هـمـن، سـرخِ مییـا کنّه سما
چــم بَـهـیـته مـه زلفِ سر، زنّه شوار اَمه دیما

درمــه تِنــار هـرازِ لـو، بـج بـج دپیتـه کـر کتـو
پَـرپتو هسّــه دلِ ســر، دَپـشـوسّـه ای کوه هوا

ویشه‌ی تن لخت و پتی، غرصه‌وغم نوج بزوئه
ناینـه بهـار شور و حال، بورده کجه سَوزه قوا؟

سَـــر دِنــه نـالـــه جـونــِکا، پیــاری کنّه پاپّــلی
اون دیــاری مِـر نـمـنـه، الـبِ سو داینــه مه گِلا

محْلــه ره غــم روش دَکِتـه، سیو سیار کنّه لَعو
تـا بــمـومــه درون لـــو، شِــیــره بـمــو مسِ قرا

مَشْتی ننه گَهـــره‌ی سر، غـــریبِ حالّه شور دنه
خســوئه دَهـــره دارِ تَن، برمـــه گلییــه مَشْ ببا

در بــوره روزگــــــارِ دم، چَنّـــه هِـــوا دم بَئیتــه
دی دَره ویشـــه ره گمـــون، تش بهیته مــلارِ ما

#برگردان

باد در دشت و صحرا می‌وزد و ابرهای سرخ می‌رقصند
مه زلف را پوشانده و نم نم باران می‌بارد

تنها لب رودخانه‌ام، سنگهای ریز و درشت با من سخن می‌گویند
دلم در هول ولاست، دوباره هوای کوهستان بهم ریخته

اندام بیشه لخت، غم و اندوه شکفته
شادابی فصل بهار را ندارد، کجا رفته ردای سبز؟

گاو نر جوان می‌نالد، گاو ماده همخوانی می‌کند‌
از نوری به گمانم گِلا چشمان روشن و شفافی دارد

آبادی را غم گرفته، سگ سیاه واق واق می کند
تا وارد ایوان شدم، اسب سیاه قبراق شیهه بلندی کشید

مادر بزرگ روی گهواره (خاطرات)، با حال غریب می‌خواند
داس روی درخت آویزان و پدر بزرگ بغض کرده

ای روزگار نفست بگیرد، هوا چقدر دم دارد
به گمان که جنگل دود شد و ماه آذر آتش گرفته است...

#واژه ها

*کر و کتو: سنگ های ریز و درشت
*جونکا: گاو نر جوان
*پاپّلی: گاوی به رنگ سیاه یا قرمز امّا دُم پشت و پیشانی یک خط سفید داشته باشد
*سیو سیار: سگ سیاه (سیار نام سگ)
*قرا: نام اسب سیاه
*گِلا: گاوی که رنگش شبیه ببر باشد
*گَهره: گره، گهواره، پر از خاطرات مادران
*ملارِ ما: آذر ماه

#محمدزمان_شیخ


@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
ِنّه_گِرِ

مِه وِسّه آسِمون سِکّ سُو نارنِه
مِه اقبال دَکّلون رنگِ رو نارنِه

مِه اِقبال جِنّه گِر بَیّه دِرِسّی
مِه بَختِ پَنجِه لِر بَیّه دِرِسّی

حافظ که مردمِ سّه فال اِشِنِه
بارین جِنّه گِرِ اقبال وِشِنِه

مِرِه هیش تَ ءِ پِشتی پَر هدانِه
سَرِ اتّا دِ راهی سَر هدانِه

خوامِه دونِم فَلِکّ کی تو زنّه
تیلِنّ سِرجِ اورِه مِه رو زَنّه

دِرِسّی تُوم بَئیمِه کِه رِه بَوّم؟
شِه دِلِه گُوم بَئیمِه کِه رِه بَوّم

#برگردان

امیدی به آسمان ندارم
اقبالم نیز اصلا رنگ و رویی ندارد

به اقبالم گرهِ کور افتاده
پنجه های بختم بی رمق شده

حافظ که برای دیگران فال می بیند
بهش بگویید گره کور اقبالم باز می شود؟

مرا با آوای هیش تَ پراندند
سرِ یک دوراهی ولم کردند

می خواهم بدانم چرخ گردون را چه کسی می گرداند
آب گل آلود بر روی من می زند

به کلّی تمام شده ام به چه کسی بگویم؟
در خودم گم شده ام به چه کسی بگویم؟

#واژه ها

جِنّه_گِر: گره کور، گرهی که باز نمی شود
لِر: بی حِس، بی رمق
هیش تَ: برای پراندن پرندگان بکار می رود


#کاظم_صداقتی_بورخانی


@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
ُرْمَرِض

آسپرین جم، مه تو (تب) نَنیشرنه
تَش بَواشه اَلو (شعله) نَنیْشِرنه

اِسبه ککّی نَپیجنه می جم
کُوکّی می بوم لو ننیشرنه

قُرمَرض کو بَچینه می دردِ
تِرکُنش با تَنو ننیشرنه

"سیزده شو" بی ته سردِ می سامون
لالِ مار، شیش نَزو ننیشرنه

اَلبسو دارنه تا سحر تی تِک
آخ ته حُسنی جه خو ننیشرنه

هارش هارش ته چش بَلک دارنه
بیزِ اَبرو تَتو ننیشرنه

تاغزل دیّه عاشقی دیّه
عاشقی بی وضو ننیشرنه

خورد چله، اگه دَنی باشی
برفِ شو سینه سو ننیشرنه

دومبه تی وعده ها دِراغ هسّه
گوش مِجی بی درو ننیشرنه

وزن شعر: فاعلاتن مفاعلن فعلن

#واژه_ها

توُ: تب
ننیشرنه: نمینشیند
اَلو: شعله آتش
اِسبه: سپید
ککّی: پیچک
کوکّی: قمری
بوم لو: لبه بام
شیش: چوب نازک
البسو: شرار ، جرقه
حسنی: قصه ، داستان
هارش: نگاه کن
بَلِک: بهانه
تتو: نوعی آرایش ابرو
بیز: اخم ، چین پیشانی
قرمرض: چشمه قرمرض در نکا
تِرکُنِش: درد استخوان
تَنو: آب تنی
دراغ: دروغ
گوش مجی: گفتگوی زیر گوشی
دِرو: دروغ

#روح_اله_نظرنژاد_کدخدا


@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#غزل_تبری
#پائیز

پَیزِ ماهِه دار و خالّه کا دَرِه
بَنّه بالّه اِشِمِه میها دَرِه

اَی دِوارِه تَجِنِه سیو میها
دَنّه شونِه هَندا خیکّه وا دَرِه

پَیزِماهِه اوزِرِ شونگ و شِوَنگ
چَرده یِ دلّه هول و وِلا دَرِه

مِرسِ جاری رَج به رَج "زردِ کیجا "۱
دَس کَمِر هِزوءِ سر کِلا دَرِه

خِشکِ دارِ تَک تَکِ "نِسومِ" وَر۲
وِ صدا مَلومِه "دارتِلا" دَرِه۳

چَمبِلی نیشتِه بِلِنّ دارِ تِک۴
اَنجیلیءِ کَش پَلی تیکا دَرِه۵

چَپّون و "گالِش" سَر گِردِنِه اَی۶
صحرارِه گالشِ وَنگِ وا دَرِه

زَنگِ تالِ چِمِرِ اِنّه "پِنُو"۷
"پَیزِکارِه" پِنوسَر سِما دَرِه۸

رنگِ راغون کِنّه شِه سر رِه پَئیز
هَندا خالکَن وِنِه سر حِنا دَرِه

پَیزِما جنگل و کوه و دَشتِ وَر
هر کِجِه رِه اِشِنی خِدا دَرِه

پَیزِما خوندِنِه یا مَن اِسمُهُ
وِنِه تِکّه ذِکرُهُ شِفا دَرِه

پَیزِما نَینِه شِفا؛ جانّه دِنِه
وِ نَمیرِه کِجِه "اَرکِه" ما دَرِه۹

#برگردان

فصل پاییز است و شاخه های درختان انگار بازی می کنند
دامنه های کوه را می نگرم ابریست

دوباره ابر سیاه با سرعت در حرکت است
در حرکت است؛ شبیه خیکّی است که باد کرده اند

فصل پاییز است و جیغ و زوزه یِ باد
ترس و دلهره ای به دل برگها انداخته

زیر درختان راش "زرد کیجا" صف کشیده اند
دستشان به کمر و کلاه بر سر

صدای کوبیدن درخت خشکیده ای از سمت "نسوم" جنگل می آید
صدای کوبیدن حضور "دارتلا" را اعلام می کند

کبوتر صحرایی روی بلندترین درخت جنگل نشسته
درخت انجیلی پرنده ی توکا را بغلش جا داده

چوپانان و "گالش ها" از کوچ ییلاق بر می گردند
صدای گالش از جنگل می آید

صدای زنگ و "تال" می آید و رمه ی گاو و گوسفند از راه می رسند
گوساله و گوسفندی که پائیز گذشته به دنیا آمدند در راه کوچ می رقصند

پاییز سرش را رنگ کرده
انگار حنا بر سرش ریخته

فصل پائیز؛ سمت جنگل، کوه و دشت
همه جا حضور خدا را میتوان دید

پاییز یا مَن اِسمُهُ می خواند و
زیر لبش ذِکرهُ شفا دارد

اما پائیز شفا نمی گیرد و می میرد
اگر پائیز جان ندهد کی "ارکه ما" از راه خواهد رسید

#واژه ها

۱_ زردکیجا (زرد کیجاک): نوعی قارچ با طعم گوشت که در اواخر شهریور و آغاز فصل پاییز پس از بارندگی های پاییزی و مرطوب شدن جنگلها؛ زیر درختان راش؛ توسکا؛ ممرز؛ بلوط و زمینهای شیب دار مرطوب می روید.

۲_نِسوم: منطقه ای از جنگل که آفتابگیر نبوده و سایه و نَمور است.

۳_دارتلا: در جنگل های شمالی چند نوع دارکوب وجود دارد که از نظر جثّه و رنگِ پرهایشان با هم فرق دارند.
*دارکِتِن ت: نوعی دارکوب با جثه ای تقریبا ۱۴ سانت که از "دارکِتن" کوچکتر و رنگ پرهایش تقریبا شبیه دارکِتِن" است.

* دارکِتِن: پرنده ای است با پر و بال سیاه و سفید؛ پیشانیش به رنگ تقریبا نخودی کمرنگ که پسِ سر این پرنده قرمز می باشد. سطح شکمی سفید رنگی دارد و پرهای زیر دُمش قرمز می باشد.
دو لکه ی سفید رنگ بیضی شکل روی شانه هایش مشاهده می شود. جثه اش تقریبا ۲۲ سانت است.

* زردِ دارتِلا: (دارکوب زرد) پرنده ای است تقریبا سبز متمایل به زرد. این پرنده بسیار خجالتی و محتاط می باشد ولی با صدایِ بلندش می توان آنرا شناسایی کرد. سطح پشتی این پرنده به رنگ تقریبا سبز و پرهای شکم این پرنده سبز متمایل به زرد. رنگ دم و قسمت پایین پشتش زرد رنگ است و پسِ سرِ این پرنده قرمز می باشد. جثه ی این پرنده تقریبا ۳۱ سانت می باشد.

* سیو دارتلا: دارکوب سیاه
دارکوبی است بزرگ و به رنگ سیاه.
پر و بال این پرنده به طور یکدست سیاه براق می باشد. و پس سرش قرمز رنگ می باشد.
جثه اش تقریبا ۴۵ سانت می باشد.
دارکوبها از حشرات زیر پوست درختان و کرمهای داخل تنه ی درختان خشک تغذیه می کنند و بخاطر همین به ندرت روی زمین دیده می شوند. دارکوبها می توانند ۲۰ بار در هر ثانیه با نوک خودشان به درخت ضربه بزنند.

۴_ چَمبِلی نیشته بلنّ دارِ تِک: کبوتر صحرای روی بلندترین درخت جنگل نشسته است.
معمولا کبوتران صحرایی (چمبلی) روی بلندترین درخت زیستگاه خود در جنگل می نشینند.

۵_ اَنجیلیءِ کَش پَلی تیکا دَره: پرنده ی توکا بر تنه ی درخت انجیلی نشسته. پرنده ی توکا در فصل پاییز و زمستان شبها به درخت انجیلی که دارای شاخه های متعددی می باشد پناه می آورد. تا هم از پرندگان شکاری شب (جغد) و هم از سرما در امان باشد.

۶_ گالش: کسی که گاو را بصورت سنتی در جنگلها نگه می دارد.

۷_ پِنو: کوچ کردن رمه ی گاو و گوسفند از منطقه ای به منطقه ی دیگر را پِنو گویند.

۸_ پَیزِکا: بره ها و گوساله هایی که در پاییز به دنیا می آیند را پَیزِکا گویند.

۹_اَرکِه ما: فروردین
شروع ماه تبری از دوّم مرداد است و هر ماه ۳۰ روز دارد که ارکه ما از ۶ فروردین شروع و تا ۴ اردیبهشت ادامه دارد.

#کاظم_صداقتی_بورخانی


@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
ِلّمو

"اَی دِواره فاش و کَترِه" *
اَی یزیدِ کَر دَشِنّی ۱
مِلّمو گینّه لیفاره ۲
پِشپِشو زَنّه یزیدِ کَرکوفاره ۳
وَنّه جینگا ۴ زولجناره
آخ گِنه درد و بلاره
هِی نَظِر دانّه هَمِش کربُ بلاره
گهره لاب لاب
مار چلیک نانّه کَشِه بی شیرِخواره
خَیمه ره تَش بَزونِه بی سَرپِجارِه

اَی دِواره سینه مَشتِ درد و تُوءِ
اَی دِواره چُو به چُوءِ
اَتّا خنجر کَشِنِه شونگا شِوَنگا دو به دوءِ
اَتّا بورده تا خَدی دریویِ مِن تشنایِ اوءِ
اَی نِواصّر نَرِسی اِفتاب سَر چه نیزه یِ تِک تِت تِتوءِ؟

مِلّمو پِشتیم پَلی کِنّه یزیدِ کَرکوفاره
ماسِنِه شِمرِ لَعینّه
شونِه دیمِ حرمله
گورکِتِن کِنّه وِشونِ گَدبِباره

اَی دِواره برمه زاری
اَی دِواره بی قراری
خونّنِه روزه یِ اصغر یا ابوالفضل و رقیّه
کاروان دَشّونّه خَسّه
زینبِ بی کَسِ چاری
مَشت حسین پامِنبَری کِنّهءُ مَردِم وِنِه پِه کِنّه پیاری
اَی بونِه شامِ غریبون
خوردِ کیجا جان دِنِه تَکّ و تیناری

اَی دِواره سفره لاءِ
سفره هم مشتِ غِذاءِ
صحبت شاه و گِداءِ
َاَی اِنه ماهِ محرّم
آخ حسین جانِ عزاءِ

روشِمی سینهءُ سَر ره
بِرمِه جا کورا کَتین
چِش گِمون اَورِ بِهاره
آخ حسین جانِ ته بلاره
آخ حسین جانِ ته بلاره
امّا هیش کی نَشونِه تِه بوردِ راه ره
تا دِماسِه ظالِمونِ پِه کِفاره
سَر که هِچّی؛ نَدِمی
دارمی قایّم شِه کِلاره
دارمی قایّم شِه کِلاره
دارمی قایّم شِه کِلاره

#برگردان

باز دوباره فحش و متلک
باز خرمن یزید پهن (کنایه از پشت سر یزید حرف زدن)
ملّا می گیرد لیفا را
کنکاش می کند در خرمن یزید (از بدیهای یزید می گوید)
ذوالجناح را جینگا می برد (در خرمن یزید می چرخاند)
وای می گوید از درد و بلا
همش نظرش به کربُ بلاست
گهواره تکّه تکّه
مادر بدون نوزاد
بدون شیر خواره
خیمه آتش کشیده شده و بدون سقف

باز دوباره سینه پر شده از درد و تب
باز دوباره کتک کاری و چوب زدن
یکی خنجر در دست و صدای جیغ و فریاد و دویدن
یکی تا وسط دریا رفته امّا تشنه
باز نرسیده به غروب چرا آفتاب سرش از نیزه آویزان است؟

ملّا پشت و رو می کند خرمن یزید را
یقه یِ شمر لعین را می گیرد
می رود سمت حرمله
به پدر بزرگشان فحش می دهد

باز دوباره گریه و زاری
باز دوباره بی قراری
می خواند روزه یِ حضرت علی اصغر؛ حضرت ابوالفضل و رقیه خاتون را
کاروانی خسته می رود
بی کسی حضرت زینب
مشهدی حسین پامنبری می کند و مردم جواب دمِ نوحه اش را می دهند
باز می آید شام غریبان
دختر کوچک تنهایِ تنها جان می دهد

باز دوباره سفره پهن است
سفره ی پر از غذا
صحبت شاه و گداست
باز می آید محرّم
وای عزای حسین جان است

می زنیم بر سینه و سر
از گریه چشمانمان کور شده
چشممان انگار ابر بهاریست
وای حسین جان فدای تو شوم
وای حسین جان فدای تو شوم
اما هیچ کس راهی که شما رفته اید را نمی رود
تا بگیرد پشت گردن ظالم را
سرِمان که هیچ؛ نمی دهیم
محکم کلایمان را گرفته ایم
محکم کلایمان را گرفته ایم
محکم کلایمان را گرفته ایم

#واژه ها

۱ _ کَر دَشِنّی: پخش کردن خرمن
وقتی شالی؛ جو یا گندم را توسط اسب خرمن بزنند؛ خرمن را روی چادری مخصوص بطور منظم پخش کرده که این گونه پخش کردن خرمن را "دشندیّن" گویند.

۲_ لیفا: چوبی است تقریبا ۱/۲۰ سانت به قطر ۱ سانت که زائده ی کوچکی سر آن قرار دارد که بوسیله ی همان زائده ساقه را از دانه ها جدا می کنند

۳_ کرکوفا: پشته ی خرمن

۴_ جینگا: چرخیدن اسب روی خرمن را جینگا رفتن گویند.

* "اَی دِواره فاش و کَتره": تضمین از استاد کیوس گوران

#کاظم_صداقتی_بورخانی

@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
پیر بوته مِثال
زبانزد تبری

"وِرگ ِ کِته ر بَوِردِنه لار؛ بوتنه"

معنی👇
بوی مار بهتره یا چرای لار
بوته: بوی مار

#واژه ها👇

وِرگ: گرگ
گته: بچه
لار: اسم مکان در مازندران منطقه سردسیر و بسیار خوش آب و هوا مناسب برای تابستان گذرانی و گاهی به هر منطقه ی خنک و خوش آب اطلاق می شود

مار: مادر

#معنی لفظ به لفظ
بچه گرگ را به چراگاه ِ"لار" بردند؛ گفتند: چرای لار بهتر است یا بوی مادر؟
گفت: بوی مادر

معنی و استنباط
حتی بچه گرگ هم نمی تواند بی نیاز از مِهر مادر باشد

مفهوم کنایی

آدم اگر گرگ هم باشد محتاج مِهر مادر است

بر گرفته از کتاب گزیده ی زبانزدهای تبری (پیر بوته مثال)

نگارش و پژوهش
#حجت_مقیمی_مقدم
انتشارات میرماه


@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
Ещё