لفور سرزمین زیبایی
#علی_امین_زاده
Канал
1,15 тыс.
подписчиков
8,13 тыс.
фото
1,23 тыс.
видео
103
ссылки
ارتباط با ادمین 👇👇
@alireza6022
#مثنوی (تیک تاک، تیک تاک)
تاقچه ی سر، تیک و تاک
ساعته حرصه جوشه
چاج چاجه بن، بوینین
مه عمره رفت و روشه!
راخ راخه گل، چو صننخ
سوزنه لمپای خون
تش کله پیته چو ره
دی، دنه تا آسمون
کهلن کلن، گینه پر
سیو ذغاله سرخی
دس آخه سر، بموننس
اززاره داره تن، دی
وای چمر فنر سو
پک پکه سر، دمرده
ونگ انه، ای صواحی
مشتی ولی بمرده!
کتری یه تشه جوشه
وارشه تب تبه خو
خننه انه کلن نه
وا گینه، شونه تا کو
وا، انه آه ره گینه
روشنه کوه دیممه
روش کشنه رو خنه
وارشه تیم و تیممه
ورف گینه چاجه، بن نه
زیک و دواره، تله!
ویننی چتی دمرده
تمومه تش و کله؟!
ورفه سما لرزنیک
خننه ی ورگه زیزه
شو کا وره دواره
تاک تاکه میز میزه
شو تا صوی، خرابه
پیتکله گفتگو ئه
نرمه لحافه کشه
ساعته تاکه خو ئه
#برگردان
بالای تاقچه صدای تیک و تاک
فریاد ساعت در جوش است
در شیروانی خانه ببینید
رفت و آمد عمر مرا
دندان موش و صندوق چوبی
می سوزد خون چراغ لمپا
آتش اجاق چوب کهنه را
دود می کند به آسمان
خاکستر خاکستر پر می زند
سرخی ذغال سیاه
و سرانجام باقی می ماند
از درخت آزاد فقط دود
صدای باد و فانوس روشن
براثر وزش باد خاموش شد
فریاد میآید در هنگام صبح
مشهدی ولی مرده است
کتری بر آتش می جوشد
قطره قطره باران در خواب
خاکستر را به خنده می اندازد
باد بخار آن را به کوه می برو
باد آه آب را می گیرد
بر سر و صورت کوه می پاشد
با آن رودخانه به راه می افتد
از قطره قطره آب باران
برف ناودان ها را می پوشاند
سینه سرخ و دوباره تله گذاری
باز دوباره خاموش می شود
تمام اجاق و آتش روشن
سما برف و لرزه ی سرما
خنده ی زوزه های گرگ است
دوباره بر ه ی شوکا و
میز میز تاک تاک ساعت
شب تا صبح جغد
در خرابه ها حرف می زند
در بغل لحاف نرم و گرم
صدای خواب تاک تاک ساعت است
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
تاقچه ی سر، تیک و تاک
ساعته حرصه جوشه
چاج چاجه بن، بوینین
مه عمره رفت و روشه!
راخ راخه گل، چو صننخ
سوزنه لمپای خون
تش کله پیته چو ره
دی، دنه تا آسمون
کهلن کلن، گینه پر
سیو ذغاله سرخی
دس آخه سر، بموننس
اززاره داره تن، دی
وای چمر فنر سو
پک پکه سر، دمرده
ونگ انه، ای صواحی
مشتی ولی بمرده!
کتری یه تشه جوشه
وارشه تب تبه خو
خننه انه کلن نه
وا گینه، شونه تا کو
وا، انه آه ره گینه
روشنه کوه دیممه
روش کشنه رو خنه
وارشه تیم و تیممه
ورف گینه چاجه، بن نه
زیک و دواره، تله!
ویننی چتی دمرده
تمومه تش و کله؟!
ورفه سما لرزنیک
خننه ی ورگه زیزه
شو کا وره دواره
تاک تاکه میز میزه
شو تا صوی، خرابه
پیتکله گفتگو ئه
نرمه لحافه کشه
ساعته تاکه خو ئه
#برگردان
بالای تاقچه صدای تیک و تاک
فریاد ساعت در جوش است
در شیروانی خانه ببینید
رفت و آمد عمر مرا
دندان موش و صندوق چوبی
می سوزد خون چراغ لمپا
آتش اجاق چوب کهنه را
دود می کند به آسمان
خاکستر خاکستر پر می زند
سرخی ذغال سیاه
و سرانجام باقی می ماند
از درخت آزاد فقط دود
صدای باد و فانوس روشن
براثر وزش باد خاموش شد
فریاد میآید در هنگام صبح
مشهدی ولی مرده است
کتری بر آتش می جوشد
قطره قطره باران در خواب
خاکستر را به خنده می اندازد
باد بخار آن را به کوه می برو
باد آه آب را می گیرد
بر سر و صورت کوه می پاشد
با آن رودخانه به راه می افتد
از قطره قطره آب باران
برف ناودان ها را می پوشاند
سینه سرخ و دوباره تله گذاری
باز دوباره خاموش می شود
تمام اجاق و آتش روشن
سما برف و لرزه ی سرما
خنده ی زوزه های گرگ است
دوباره بر ه ی شوکا و
میز میز تاک تاک ساعت
شب تا صبح جغد
در خرابه ها حرف می زند
در بغل لحاف نرم و گرم
صدای خواب تاک تاک ساعت است
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#غزل
مه دل دنیای آهنگه، نخوننه
اسیره پنجه ی چنگه، نخوننه
خله ساله، لَـله، تک وا نکنّه!
لَـله جــاری، پرِ ونگه، نخونّه
سما سر نینه گل، وا نینه خونّش
عروس میشکای دل سنگه، نخونّه!
صوی روجای زلفه شونه، نینه!
اساره، ماه دل تنگه، نخونّه
صدای شرشره، اوشن، ننه گوش
کله، چه سازه اودنگه، نخونّه؟!
بهاره بکّه بو، گوم بییه ویشه!
چه افتو چشمه جا جنگه نخونّه؟!
مگر اوجای سر، ککّی دمرده؟!
که ولگِ انجیلی منگه، نخونّه؟!
تلاره مرگه تو بیته؟ چه لاله؟!
که شو، بورده، تلاونگه، نخونّه؟!
گمونه روزّه بی وقتی دچاره؟!
که شوره مسّه آهنگه، نخونّه!؟
تمومِ روزّه، شوپر، شوهاکرده!
گلی، دل جا، هماهنگه، نخونّه!
دوای سینه و دل، کاردِ روشه
گلی سر، شوی دس تنگه نخونّه!
مگر بی ونگی یه، درده، ندونّی؟!
دوا ونگه، دوا ونگه، نخونّه!
#برگردان
دلم دنیائی پر از آهنگ هست، نمی خواند
گرفتار چنگ پنجه هاست و نمی خواند
سال هاست که نی لب باز نمی کند!
نیستان پر از فریاد شده ولی نمی خواند
گل دیگر نمی رقصد و باد آواز نمی خواند
انگار بلبل هم دلش از سنگ شده و نمی خواند!
دیگر صبح گیسوان ستاره روجا را شانه نمی زند
ستاره ها هم دلتنگ ماه شده است ولی نمی خواند
صدای شر شر آبشار دیگر به گوش نمی رسد
چرا رودخانه به ساز اودنگ (پرهای آسیاب) نمی خواند؟!
بوی خوش بهار در بیشه گم شده است
چرا ظرف افتو با چشمه در جنگ است و نمی خواند؟!
مگر بر بالای درخت او جا پرنده کوکو خاموش شد؟!
که برگ های درخت انجیلی منگ شده و نمی خواند؟!
خروس را تب مرگ گرفته که لال شده گ؟!
که شب به پایان رسید و صبح شده ولی نمی خواند!
گمان می کنم که روز را چشم زدند و به گیجی دچار شده!؟
که شب مست آواز است و او نمی خواند؟!
تمام روز را خفاش به شب تبدیل کرده است!
گلو و دلم در نخواندن با هم تبانی کردند و نمی خواند!
دوای سینه و دل فقط کارد و چاقو است
گلو در دست شب گرفتار شده و نمی خواند
مگر دوای درد سکوت و بی فریادی را نمی دانی ؟!
دوای آن فقط فریاد است، فریاد است که نمی خواند
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
مه دل دنیای آهنگه، نخوننه
اسیره پنجه ی چنگه، نخوننه
خله ساله، لَـله، تک وا نکنّه!
لَـله جــاری، پرِ ونگه، نخونّه
سما سر نینه گل، وا نینه خونّش
عروس میشکای دل سنگه، نخونّه!
صوی روجای زلفه شونه، نینه!
اساره، ماه دل تنگه، نخونّه
صدای شرشره، اوشن، ننه گوش
کله، چه سازه اودنگه، نخونّه؟!
بهاره بکّه بو، گوم بییه ویشه!
چه افتو چشمه جا جنگه نخونّه؟!
مگر اوجای سر، ککّی دمرده؟!
که ولگِ انجیلی منگه، نخونّه؟!
تلاره مرگه تو بیته؟ چه لاله؟!
که شو، بورده، تلاونگه، نخونّه؟!
گمونه روزّه بی وقتی دچاره؟!
که شوره مسّه آهنگه، نخونّه!؟
تمومِ روزّه، شوپر، شوهاکرده!
گلی، دل جا، هماهنگه، نخونّه!
دوای سینه و دل، کاردِ روشه
گلی سر، شوی دس تنگه نخونّه!
مگر بی ونگی یه، درده، ندونّی؟!
دوا ونگه، دوا ونگه، نخونّه!
#برگردان
دلم دنیائی پر از آهنگ هست، نمی خواند
گرفتار چنگ پنجه هاست و نمی خواند
سال هاست که نی لب باز نمی کند!
نیستان پر از فریاد شده ولی نمی خواند
گل دیگر نمی رقصد و باد آواز نمی خواند
انگار بلبل هم دلش از سنگ شده و نمی خواند!
دیگر صبح گیسوان ستاره روجا را شانه نمی زند
ستاره ها هم دلتنگ ماه شده است ولی نمی خواند
صدای شر شر آبشار دیگر به گوش نمی رسد
چرا رودخانه به ساز اودنگ (پرهای آسیاب) نمی خواند؟!
بوی خوش بهار در بیشه گم شده است
چرا ظرف افتو با چشمه در جنگ است و نمی خواند؟!
مگر بر بالای درخت او جا پرنده کوکو خاموش شد؟!
که برگ های درخت انجیلی منگ شده و نمی خواند؟!
خروس را تب مرگ گرفته که لال شده گ؟!
که شب به پایان رسید و صبح شده ولی نمی خواند!
گمان می کنم که روز را چشم زدند و به گیجی دچار شده!؟
که شب مست آواز است و او نمی خواند؟!
تمام روز را خفاش به شب تبدیل کرده است!
گلو و دلم در نخواندن با هم تبانی کردند و نمی خواند!
دوای سینه و دل فقط کارد و چاقو است
گلو در دست شب گرفتار شده و نمی خواند
مگر دوای درد سکوت و بی فریادی را نمی دانی ؟!
دوای آن فقط فریاد است، فریاد است که نمی خواند
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#فقیر
قبره دله هم
میس و لوعه
بهشت بوره
یا کور بونه
یا شوعه!
#برگردان
آدم فقیر در قبر هم عذاب میکشد و مشت و لگد میخورد
اگر به بهشت هم برود، یا چشمش نمی بیند و کور است و یا شب است!
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
قبره دله هم
میس و لوعه
بهشت بوره
یا کور بونه
یا شوعه!
#برگردان
آدم فقیر در قبر هم عذاب میکشد و مشت و لگد میخورد
اگر به بهشت هم برود، یا چشمش نمی بیند و کور است و یا شب است!
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#پچک_سوت
شالوک، تسبیح به دس
ورگ هسسه پیشکار
چتی فک
جای اززار دار ره نیره؟!
#برگردان
شغال تسبیح در دست
گرگ هم پیشکار هست
چگونه درخت بید
جای درخت آزاد را نگیرد
توضیح (درخت بید هم کرم می زند و هم چوبش سست و هم نوعی بید همیشه سر تعظیم فرود می آورد اطاعت محض با درخت آزاد با چوب سخت و قدی برافراشته)
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
📸 #نوری_عبادی
شالوک، تسبیح به دس
ورگ هسسه پیشکار
چتی فک
جای اززار دار ره نیره؟!
#برگردان
شغال تسبیح در دست
گرگ هم پیشکار هست
چگونه درخت بید
جای درخت آزاد را نگیرد
توضیح (درخت بید هم کرم می زند و هم چوبش سست و هم نوعی بید همیشه سر تعظیم فرود می آورد اطاعت محض با درخت آزاد با چوب سخت و قدی برافراشته)
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
📸 #نوری_عبادی
کلک، نیم لائه، تا راه بیره ته، چش
مره، آخر شه همراه بیره ته، چش
تمومه را ره، رج، بینه دل سر
که دل زل دانه تا ماه بیره ته چش
#برگردان (دگاردنی)
دروازه نیمه باز است تا راه را پیدا کند چشم تو
و مرا آخر به همراه خودش قبول کند چشم تو
رد پای تمام راه ها بر روی دل من مانده است
که دل مرا خسوف گرفته است تا چشم تو مانند ماه روشنش کند
✍#علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
📸 #نیلوفر_محرابی
مره، آخر شه همراه بیره ته، چش
تمومه را ره، رج، بینه دل سر
که دل زل دانه تا ماه بیره ته چش
#برگردان (دگاردنی)
دروازه نیمه باز است تا راه را پیدا کند چشم تو
و مرا آخر به همراه خودش قبول کند چشم تو
رد پای تمام راه ها بر روی دل من مانده است
که دل مرا خسوف گرفته است تا چشم تو مانند ماه روشنش کند
✍#علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
📸 #نیلوفر_محرابی
من و ماه تا صوی، خو چک، نزومی
به غیره نومه تو، شه تک، نزومی
تمومه شوره، هارش هارشه، جا
مژیک خون بینی و پرک، نزومی
#برگردان (دگاردنی)
من و ماه تا صبح لحظه ای نخوابیدیم
به جز نام تو بر زبان مان نیآوردیم
در تمام طول شب با نگاه ببین، ببین
مژه ها را به خون کشیدیم و لحظه ای چشم بر هم نزدیم
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
به غیره نومه تو، شه تک، نزومی
تمومه شوره، هارش هارشه، جا
مژیک خون بینی و پرک، نزومی
#برگردان (دگاردنی)
من و ماه تا صبح لحظه ای نخوابیدیم
به جز نام تو بر زبان مان نیآوردیم
در تمام طول شب با نگاه ببین، ببین
مژه ها را به خون کشیدیم و لحظه ای چشم بر هم نزدیم
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#مثنوی_نشاکرون
هلا صب نییه افتابه گسه خو
هلا شومسسو شوپر زننه سوسو
هلا شو او دکت پیته ذغاله
هلا تن مسسه خوی بال باله
هلا دیم تیل و گیسه پش شوئه
هلا کیجا سرینه سینه خوئه
چمر گیرنه، که ها، گس به کفن، کو؟!
منه چش مشته خو، تن گیرنه، دودو
کمر چادر توساپه چک، بدومه
کجه شومه جوابه، آرزومه!
تمومه ونگه صب، مه دو بدوئه
چتی تیله دله، پر، آبروئه؟!
شه درده تیمه همرا، کننه کیجا
نشاره حسری یه جا، کننه کیجا
چه افتابی یه که، مه دیده تاره؟!
تروک بوسننی یه، دیروزه کاره
ننای، کاسبه روزی رسونه!
ببای آرزوی بی نشونه!
کمر چادر، دتا لینگ، تیل پتی یه
دتا چش آرزوی کش، دچی یه
صواحی، ونگه شو، گیرنه خداره
چه اننه روز من، تاریکه تاره؟!
چتی تیله دله، مه سینه سوئه؟!
ندوممه، چیسسه مه ونگ، هم کهوئه؟!
بهاره ونگ و پائیزه، چکومه
خدا، دوننی، که چه درده وچومه؟
ننا، مه بخت، تیله کش، بدوته؟!
نویننی؟ تیمجاره سینه، دوده؟!
نشا، مه لهجه ره، دوننه چی خوممه
گل و تیم، برمه ره، خوننه چی خوممه
دترجان، دوننی؟ درده زککه زامی
نزو وشکو، تتی ره باد بدامی
امه ونگه که هیچکی، راز، نبونه
امه درده کسی همماز نبونه
اگه ویننی که ونگه بی صدامی؟
خیال نیری من و ته، بی خدامی؟!
خدا، ته نوننه تیل هاشی، نکرده
مه دل له، تسسه مشته، دی نکرده
اگه ویننی، امه حال اننه زاره
خدا نا، بنده ی ظالم، سواره
#برگردان
هنوز شب نشد و گیسه ی آفتاب خوابیده
هنوز شب مست خفاش سوسو می زند
هنوز شب مثل ذغال در آب افتاده است
هنوز تن مست بال بال زدن خواب است
هنوز صورت گلی و گیسوان پریشان است
هنوز دختر بر بالین بالش در خواب است
صدا می آید که آهای گیس به کفن کجاست؟
من چشمان پر خواب و فقط بدنم بدو می گیرد
چادر بر کمر و پا برهنه میدوم
در آرزوی جواب به سوال، به کجا میروم، هستم
تمام اول صبح من در حال دویدنم
چگونه در داخل گل و لای آبرویم در حال پرپر شدن است؟
درده خودش را همراه گل ولای میکند، دختر
نشا را با اشکهای خودش میکند، دختر
چه آفتابی است، در چشم من تیره و تار است؟!
خسته و کوفته ی کار دیروز است
برای مادرش کاسب و روزی آور خانه است
برای پدر آرزوی بی نشان است
کمرش چادر و دو پایش گل آلود
دو چشمش پر از آرزو چیده شده
در صبح مثل شب خدا را صدا میکند
چرا اینقدر روز من تاریک و تار است؟!
چگونه در گل و لای سینه خیز میروم؟
نمیدانم چرا فریاد من هم کبود است؟
صدای بهارم و چکو و بی حاصلی پائیزم
خدا ، میدانی چرا فرزنده درد هستم؟!
مادر، مگر بخت مرا بر گل و لای دوخته اند؟
نمی بینی، که از دل خزانه برنج دود بلند است؟!
نشا لهجه ی مرا میداند که چه می خوانم
گل و نشا گریه های مرا می خواند که میخوانم
دختر عزیزم، میدانی، که فرزند درد هستیم؟
غنچه نشکفته، شکوفه ها را از دست داده ایم؟!
فریاد ما را که کسی همراز نمی شود!
کسی هم دردهای ما را شریک نمی شود!
اگر می بینی که فریاد بیصدا هستیم؟!
خیال نکنی که من وتو خدائی نداریم؟
خداوند نان تو را گل آلود نکرده است
و دلم را برای تو پر از آه و دود نکرده است
اگر می بینی که حال و روزگار ما اینقدر زار است
خدا نکرده، بنده ی ظالم بر ما حاکم است
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
هلا صب نییه افتابه گسه خو
هلا شومسسو شوپر زننه سوسو
هلا شو او دکت پیته ذغاله
هلا تن مسسه خوی بال باله
هلا دیم تیل و گیسه پش شوئه
هلا کیجا سرینه سینه خوئه
چمر گیرنه، که ها، گس به کفن، کو؟!
منه چش مشته خو، تن گیرنه، دودو
کمر چادر توساپه چک، بدومه
کجه شومه جوابه، آرزومه!
تمومه ونگه صب، مه دو بدوئه
چتی تیله دله، پر، آبروئه؟!
شه درده تیمه همرا، کننه کیجا
نشاره حسری یه جا، کننه کیجا
چه افتابی یه که، مه دیده تاره؟!
تروک بوسننی یه، دیروزه کاره
ننای، کاسبه روزی رسونه!
ببای آرزوی بی نشونه!
کمر چادر، دتا لینگ، تیل پتی یه
دتا چش آرزوی کش، دچی یه
صواحی، ونگه شو، گیرنه خداره
چه اننه روز من، تاریکه تاره؟!
چتی تیله دله، مه سینه سوئه؟!
ندوممه، چیسسه مه ونگ، هم کهوئه؟!
بهاره ونگ و پائیزه، چکومه
خدا، دوننی، که چه درده وچومه؟
ننا، مه بخت، تیله کش، بدوته؟!
نویننی؟ تیمجاره سینه، دوده؟!
نشا، مه لهجه ره، دوننه چی خوممه
گل و تیم، برمه ره، خوننه چی خوممه
دترجان، دوننی؟ درده زککه زامی
نزو وشکو، تتی ره باد بدامی
امه ونگه که هیچکی، راز، نبونه
امه درده کسی همماز نبونه
اگه ویننی که ونگه بی صدامی؟
خیال نیری من و ته، بی خدامی؟!
خدا، ته نوننه تیل هاشی، نکرده
مه دل له، تسسه مشته، دی نکرده
اگه ویننی، امه حال اننه زاره
خدا نا، بنده ی ظالم، سواره
#برگردان
هنوز شب نشد و گیسه ی آفتاب خوابیده
هنوز شب مست خفاش سوسو می زند
هنوز شب مثل ذغال در آب افتاده است
هنوز تن مست بال بال زدن خواب است
هنوز صورت گلی و گیسوان پریشان است
هنوز دختر بر بالین بالش در خواب است
صدا می آید که آهای گیس به کفن کجاست؟
من چشمان پر خواب و فقط بدنم بدو می گیرد
چادر بر کمر و پا برهنه میدوم
در آرزوی جواب به سوال، به کجا میروم، هستم
تمام اول صبح من در حال دویدنم
چگونه در داخل گل و لای آبرویم در حال پرپر شدن است؟
درده خودش را همراه گل ولای میکند، دختر
نشا را با اشکهای خودش میکند، دختر
چه آفتابی است، در چشم من تیره و تار است؟!
خسته و کوفته ی کار دیروز است
برای مادرش کاسب و روزی آور خانه است
برای پدر آرزوی بی نشان است
کمرش چادر و دو پایش گل آلود
دو چشمش پر از آرزو چیده شده
در صبح مثل شب خدا را صدا میکند
چرا اینقدر روز من تاریک و تار است؟!
چگونه در گل و لای سینه خیز میروم؟
نمیدانم چرا فریاد من هم کبود است؟
صدای بهارم و چکو و بی حاصلی پائیزم
خدا ، میدانی چرا فرزنده درد هستم؟!
مادر، مگر بخت مرا بر گل و لای دوخته اند؟
نمی بینی، که از دل خزانه برنج دود بلند است؟!
نشا لهجه ی مرا میداند که چه می خوانم
گل و نشا گریه های مرا می خواند که میخوانم
دختر عزیزم، میدانی، که فرزند درد هستیم؟
غنچه نشکفته، شکوفه ها را از دست داده ایم؟!
فریاد ما را که کسی همراز نمی شود!
کسی هم دردهای ما را شریک نمی شود!
اگر می بینی که فریاد بیصدا هستیم؟!
خیال نکنی که من وتو خدائی نداریم؟
خداوند نان تو را گل آلود نکرده است
و دلم را برای تو پر از آه و دود نکرده است
اگر می بینی که حال و روزگار ما اینقدر زار است
خدا نکرده، بنده ی ظالم بر ما حاکم است
✍ #علی_امین_زاده
🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountry
برای حمایت از ما، لینک بالا را👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.
#مثنوی
تیک تاک، تیک تاک
تاقچه ی سر، تیک و تاک
ساعته حرسه جوشه
چاج چاجه بن، بوینین
مه عمره رفت و روشه
راخ راخه گل، چو صننخ
سوزنه لمپای خون
تش کله پیته چو ره
دی، دنه تا آسمون
پر گینه کهلنه، پر
سیو ذغاله سرخی
دس آخه سر، بموننس
اززاره داره تن، دی
وای چمر فنر سو
پک پکه سر، دمرده
ونگ انه، ای صواحی
مشتی ولی بمرده
کتری یه تشه جوشه
وارشه تب تبه خو
خننه انه کلن نه
وا گینه، شونه تا کو
وا، انه آه ره گینه
روشنه کوه دیممه
روش کشنه رو خنه
وارشه تیم و تیممه
ورف گینه چاجه، بن نه
زیک و دواره، تله
جیک جیکه ور دمرده
سوی چمر، تش کله
ورفه سما لرزنیک
خننه ی ورگه زیزه
شوکا وره، تناری
تاک تاکه میز میزه
شو تا صوی، خرابه
پیتکله گفتگو ئه
نرمه لحافه کشه
ساعته تاکه خو ئه
#برگردان
بالای تاقچه صدای تیک و تاک
فریاد ساعت در جوش است
در شیروانی خانه ببینید
رفت و آمد عمر مرا
دندان موش و صندوق چوبی
می سوزد خون چراغ لمپا
آتش اجاق چوب کهنه را
دود می کند به آسمان
به پرواز در می آید پرهای خاکستر
سرخی ذغال سیاه
و سرانجام باقی می ماند
از درخت آزاد فقط دود
صدای باد و فانوس روشن
بر اثر وزش باد خاموش شد
فریاد می آید در هنگام صبح
مشهدی ولی مرده است
کتری بر آتش می جوشد
قطره قطره باران در خواب
خاکستر را به خنده می اندازد
باد بخار آن را به کوه می برد
باد آه آب را می گیرد
بر سر و صورت کوه می پاشد
با آن رودخانه به راه می افتد
از قطره قطره آب باران
برف ناودان ها را می پوشاند
سینه سرخ و دوباره تله گذاری
باز دوباره خاموش می شود
تمام اجاق و آتش روشن
سما برف و لرزه ی سرما
خنده ی زوزه های گرگ است
دوباره بر ه ی شوکا و
میز میز تاک تاک ساعت
شب تا صبح در خرابه
جغد با خودش حرف می زند
در بغل لحاف نرم و گرم
صدای خواب تاک تاک ساعت است
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
تیک تاک، تیک تاک
تاقچه ی سر، تیک و تاک
ساعته حرسه جوشه
چاج چاجه بن، بوینین
مه عمره رفت و روشه
راخ راخه گل، چو صننخ
سوزنه لمپای خون
تش کله پیته چو ره
دی، دنه تا آسمون
پر گینه کهلنه، پر
سیو ذغاله سرخی
دس آخه سر، بموننس
اززاره داره تن، دی
وای چمر فنر سو
پک پکه سر، دمرده
ونگ انه، ای صواحی
مشتی ولی بمرده
کتری یه تشه جوشه
وارشه تب تبه خو
خننه انه کلن نه
وا گینه، شونه تا کو
وا، انه آه ره گینه
روشنه کوه دیممه
روش کشنه رو خنه
وارشه تیم و تیممه
ورف گینه چاجه، بن نه
زیک و دواره، تله
جیک جیکه ور دمرده
سوی چمر، تش کله
ورفه سما لرزنیک
خننه ی ورگه زیزه
شوکا وره، تناری
تاک تاکه میز میزه
شو تا صوی، خرابه
پیتکله گفتگو ئه
نرمه لحافه کشه
ساعته تاکه خو ئه
#برگردان
بالای تاقچه صدای تیک و تاک
فریاد ساعت در جوش است
در شیروانی خانه ببینید
رفت و آمد عمر مرا
دندان موش و صندوق چوبی
می سوزد خون چراغ لمپا
آتش اجاق چوب کهنه را
دود می کند به آسمان
به پرواز در می آید پرهای خاکستر
سرخی ذغال سیاه
و سرانجام باقی می ماند
از درخت آزاد فقط دود
صدای باد و فانوس روشن
بر اثر وزش باد خاموش شد
فریاد می آید در هنگام صبح
مشهدی ولی مرده است
کتری بر آتش می جوشد
قطره قطره باران در خواب
خاکستر را به خنده می اندازد
باد بخار آن را به کوه می برد
باد آه آب را می گیرد
بر سر و صورت کوه می پاشد
با آن رودخانه به راه می افتد
از قطره قطره آب باران
برف ناودان ها را می پوشاند
سینه سرخ و دوباره تله گذاری
باز دوباره خاموش می شود
تمام اجاق و آتش روشن
سما برف و لرزه ی سرما
خنده ی زوزه های گرگ است
دوباره بر ه ی شوکا و
میز میز تاک تاک ساعت
شب تا صبح در خرابه
جغد با خودش حرف می زند
در بغل لحاف نرم و گرم
صدای خواب تاک تاک ساعت است
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
#غزل_تبری
تَلــی بَـــزو بهــارِ چَــک، نتونّه سبزه لوبیه
ونوشه ورفِ‌بن دمرد،نوُنه چشمه سو بیه
نِــدا بهــارِ چِشّــه تو، بـپــاجِ دارِ تَـن لِـلـک
میا نشــونه آسمــون، نِلنّـه مــاه چــلو بیه
نزو چمازِ گیسه توج،نهیته فکِ دارره نوج
سمـا نمــوئه تیــمِ‌جــار، نِشـای خنّه رو بیه
هلا هــوا ذغــالِ جور، هـلا کهـوکِ تن بچا
نخــونّه ممـــرزِ تتــی، تمــوشتنـه‌ی بو بیه
پلِــم دپیته محله ره، تتـیِّ برفه خونِ رج
نخــونّه چاربدارِ زنگ که دلّه ونگِ کو بیه
نخوانی بی بهار بهار؟ ندانه ویشه‌ره قرار
زمسّونِ سیو ذغـال، اتی ته کشّه لو بیه؟!
بــرو بــرو آ قَــر نکن، مه آرزو ره پــر نکن
بــرو که للـه‌وای تن، دواره پنــجه خو بیه
#برگردان
خار بسته پای بهار را، سبزه نمی‌تواند بالا بیاید
بنفشه زیر برف خاموش، نمی‌تواند چشمه روشن شود
هنوز بهار چشمش را گرم نکرد، تا یخ از درخت بریزد
ابر از آسمان نمی‌رود، نمی‌گذارد عکس ماه در آب افتد
هنوز سرخس گیسو را نبافت، هنوز بید جوانه نزد
خزانه برنج به رقص نیامد تا خنده‌ی نشا پیدا شود
هنوز هوا مثل ذغال سیاه، هنوز تن کاهو سرد است
گل‌های ممرز و تمشک جوانه نزد تا بوی تمشک بپیچد
بوی پلم در محل پیچیده، بر ابروان شکوفه رد خون‌است
زنگ ساربان نمی‌خواند که دل فریاد رفتن کوه بگیرد
نمی‌خواهی بیائی بهار! بیشه آرام و قرار ندارد
انگارزمستان سیاه به پهلوی تو لگد زده ؟!
بیا بیا و قهر نکن، آرزوی مرا پرپر نکن
بیا تا نی، دوباره در زیر پنجه‌ها به خواب برود
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
تَلــی بَـــزو بهــارِ چَــک، نتونّه سبزه لوبیه
ونوشه ورفِ‌بن دمرد،نوُنه چشمه سو بیه
نِــدا بهــارِ چِشّــه تو، بـپــاجِ دارِ تَـن لِـلـک
میا نشــونه آسمــون، نِلنّـه مــاه چــلو بیه
نزو چمازِ گیسه توج،نهیته فکِ دارره نوج
سمـا نمــوئه تیــمِ‌جــار، نِشـای خنّه رو بیه
هلا هــوا ذغــالِ جور، هـلا کهـوکِ تن بچا
نخــونّه ممـــرزِ تتــی، تمــوشتنـه‌ی بو بیه
پلِــم دپیته محله ره، تتـیِّ برفه خونِ رج
نخــونّه چاربدارِ زنگ که دلّه ونگِ کو بیه
نخوانی بی بهار بهار؟ ندانه ویشه‌ره قرار
زمسّونِ سیو ذغـال، اتی ته کشّه لو بیه؟!
بــرو بــرو آ قَــر نکن، مه آرزو ره پــر نکن
بــرو که للـه‌وای تن، دواره پنــجه خو بیه
#برگردان
خار بسته پای بهار را، سبزه نمی‌تواند بالا بیاید
بنفشه زیر برف خاموش، نمی‌تواند چشمه روشن شود
هنوز بهار چشمش را گرم نکرد، تا یخ از درخت بریزد
ابر از آسمان نمی‌رود، نمی‌گذارد عکس ماه در آب افتد
هنوز سرخس گیسو را نبافت، هنوز بید جوانه نزد
خزانه برنج به رقص نیامد تا خنده‌ی نشا پیدا شود
هنوز هوا مثل ذغال سیاه، هنوز تن کاهو سرد است
گل‌های ممرز و تمشک جوانه نزد تا بوی تمشک بپیچد
بوی پلم در محل پیچیده، بر ابروان شکوفه رد خون‌است
زنگ ساربان نمی‌خواند که دل فریاد رفتن کوه بگیرد
نمی‌خواهی بیائی بهار! بیشه آرام و قرار ندارد
انگارزمستان سیاه به پهلوی تو لگد زده ؟!
بیا بیا و قهر نکن، آرزوی مرا پرپر نکن
بیا تا نی، دوباره در زیر پنجه‌ها به خواب برود
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
#سیو_تیکا
سیو تیکا!
شه بخته رنگه خوننی
اجیکه جا
چه دعوا
را بدائی
#توکای_سیاه
توکای سیاه!
رنگ بخت و اقبال (سیاه) خودت را می خوانی
چرا با کرم خاکی
دعوا به راه انداختی؟!
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
سیو تیکا!
شه بخته رنگه خوننی
اجیکه جا
چه دعوا
را بدائی
#توکای_سیاه
توکای سیاه!
رنگ بخت و اقبال (سیاه) خودت را می خوانی
چرا با کرم خاکی
دعوا به راه انداختی؟!
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#غزل_تبری
تَلــی بَـــزو بهــارِ چَــک، نتونّه سبزه لوبیه
ونوشه ورفِ‌بن دمرد،نوُنه چشمه سو بیه
نِــدا بهــارِ چِشّــه تو، بـپــاجِ دارِ تَـن لِـلـک
میا نشــونه آسمــون، نِلنّـه مــاه چــلو بیه
نزو چمازِ گیسه توج،نهیته فکِ دارره نوج
سمـا نمــوئه تیــمِ‌جــار، نِشـای خنّه رو بیه
هلا هــوا ذغــالِ جور، هـلا کهـوکِ تن بچا
نخــونّه ممـــرزِ تتــی، تمــوشتنـه‌ی بو بیه
پلِــم دپیته محله ره، تتـیِّ برفه خونِ رج
نخــونّه چاربدارِ زنگ که دلّه ونگِ کو بیه
نخوانی بی بهار بهار؟ ندانه ویشه‌ره قرار
زمسّونِ سیو ذغـال، اتی ته کشّه لو بیه؟!
بــرو بــرو آ قَــر نکن، مه آرزو ره پــر نکن
بــرو که للـه‌وای تن، دواره پنــجه خو بیه
#برگردان
خار بسته پای بهار را، سبزه نمی‌تواند بالا بیاید
بنفشه زیر برف خاموش، نمی‌تواند چشمه روشن شود
هنوز بهار چشمش را گرم نکرد، تا یخ از درخت بریزد
ابر از آسمان نمی‌رود، نمی‌گذارد عکس ماه در آب افتد
هنوز سرخس گیسو را نبافت، هنوز بید جوانه نزد
خزانه برنج به رقص نیامد تا خنده‌ی نشا پیدا شود
هنوز هوا مثل ذغال سیاه، هنوز تن کاهو سرد است
گل‌های ممرز و تمشک جوانه نزد تا بوی تمشک بپیچد
بوی پلم در محل پیچیده، بر ابروان شکوفه رد خون است
زنگ ساربان نمی‌خواند که دل فریاد رفتن کوه بگیرد
نمی‌خواهی بیائی بهار! بیشه آرام و قرار ندارد
انگار زمستان سیاه به پهلوی تو لگد زده ؟!
بیا بیا و قهر نکن، آرزوی مرا پرپر نکن
بیا تا نی، دوباره در زیر پنجه‌ها به خواب برود
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
تَلــی بَـــزو بهــارِ چَــک، نتونّه سبزه لوبیه
ونوشه ورفِ‌بن دمرد،نوُنه چشمه سو بیه
نِــدا بهــارِ چِشّــه تو، بـپــاجِ دارِ تَـن لِـلـک
میا نشــونه آسمــون، نِلنّـه مــاه چــلو بیه
نزو چمازِ گیسه توج،نهیته فکِ دارره نوج
سمـا نمــوئه تیــمِ‌جــار، نِشـای خنّه رو بیه
هلا هــوا ذغــالِ جور، هـلا کهـوکِ تن بچا
نخــونّه ممـــرزِ تتــی، تمــوشتنـه‌ی بو بیه
پلِــم دپیته محله ره، تتـیِّ برفه خونِ رج
نخــونّه چاربدارِ زنگ که دلّه ونگِ کو بیه
نخوانی بی بهار بهار؟ ندانه ویشه‌ره قرار
زمسّونِ سیو ذغـال، اتی ته کشّه لو بیه؟!
بــرو بــرو آ قَــر نکن، مه آرزو ره پــر نکن
بــرو که للـه‌وای تن، دواره پنــجه خو بیه
#برگردان
خار بسته پای بهار را، سبزه نمی‌تواند بالا بیاید
بنفشه زیر برف خاموش، نمی‌تواند چشمه روشن شود
هنوز بهار چشمش را گرم نکرد، تا یخ از درخت بریزد
ابر از آسمان نمی‌رود، نمی‌گذارد عکس ماه در آب افتد
هنوز سرخس گیسو را نبافت، هنوز بید جوانه نزد
خزانه برنج به رقص نیامد تا خنده‌ی نشا پیدا شود
هنوز هوا مثل ذغال سیاه، هنوز تن کاهو سرد است
گل‌های ممرز و تمشک جوانه نزد تا بوی تمشک بپیچد
بوی پلم در محل پیچیده، بر ابروان شکوفه رد خون است
زنگ ساربان نمی‌خواند که دل فریاد رفتن کوه بگیرد
نمی‌خواهی بیائی بهار! بیشه آرام و قرار ندارد
انگار زمستان سیاه به پهلوی تو لگد زده ؟!
بیا بیا و قهر نکن، آرزوی مرا پرپر نکن
بیا تا نی، دوباره در زیر پنجه‌ها به خواب برود
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#پیتکله
شه آبادی
مره کی راه هدانی؟
جواب هادم
که چه
ویرونه خوممه!
#جغد
در آبادی خودتان
کی مرا راه دادید؟
که به سوال شما جواب بدهم
که چرا در ویرانه ها می خوانم!
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
شه آبادی
مره کی راه هدانی؟
جواب هادم
که چه
ویرونه خوممه!
#جغد
در آبادی خودتان
کی مرا راه دادید؟
که به سوال شما جواب بدهم
که چرا در ویرانه ها می خوانم!
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#زیک
آقا زیک
تله اصلا تقصیری ندانه
ته سر
هر چی انه
ته پش پشوئه
#برگردان
#سینه_سرخ
آقا سینه سرخ!
تله و دام اصلا تقصیری ندارند
هر چه بر سرت می آید
از فضولی و کنجکاوی خودت هست
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
آقا زیک
تله اصلا تقصیری ندانه
ته سر
هر چی انه
ته پش پشوئه
#برگردان
#سینه_سرخ
آقا سینه سرخ!
تله و دام اصلا تقصیری ندارند
هر چه بر سرت می آید
از فضولی و کنجکاوی خودت هست
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#غزل_تبری
#امشو
دواره دل پهی ونگ گینه امشو
نهوته درده آهنگ گینه امشو
چشه خوره پشو، زننه ته خاطر
بغل، یاده ته دل تنگ گینه امشو
تناری، در ره زلفین بیته بورده!
گلی ره برمه، تنگ چنگ گینه امشو
مگر شه لینگه رججه، سا نکردی؟!
فنر سو ته مجش رنگ گینه امشو؟
ته وسسه ناککه برمه سرشت مه
گلی اسکیجه ره سنگ گینه امشو
هلا، حسری مره رسوا نکرده
غمیره برمه جا جنگ گینه امشو
کلن سوز مه، مه جا هیچ چی نموننه!
اماری ویننی؟ دنگ دنگ گینه امشو
پئیزه گفتگو سبز بونه؟ انی؟!
منه شوره تلا ونگ گینه امشو؟!
#بردگران
دوباره دلواپسی فریاد می گیرد امشب
درد نگفته ام را آهنگ می گیرد امشب
خواب چشم را مشوش می کند یاد تو
آغوشم به یاد تو دل را می فشارد امشب
تنهائی درب خانه را از پشت بست و رفت
گلویم را گریه به شدت تنگ در مشتش می گیرد امشب
مگر رد پایت را پایمال و گم نکرده ای؟
که نور فانوس بر رد پای تو رنگ به رنگ می شود
برای تو گریه های پنهانم را جا گذاشتم
بغض های گلویم را سنگ می فشارد امشب
هنوز اشک ها یم مرا رسوا نساخته است
بغض هایم با اشک هایم در جنگ است امشب
خاکستر سوخته شدم از من چیزی باقی نمی ماند
تابوت را نمی بینی که خوشحال است و دنگ دنگ میخواند!؟
آیا گفتگوی پائیزی ما دوباره سبز میشود و می ائی؟!
آیا شب مرا خروس صبح می خواند امشب؟!
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#امشو
دواره دل پهی ونگ گینه امشو
نهوته درده آهنگ گینه امشو
چشه خوره پشو، زننه ته خاطر
بغل، یاده ته دل تنگ گینه امشو
تناری، در ره زلفین بیته بورده!
گلی ره برمه، تنگ چنگ گینه امشو
مگر شه لینگه رججه، سا نکردی؟!
فنر سو ته مجش رنگ گینه امشو؟
ته وسسه ناککه برمه سرشت مه
گلی اسکیجه ره سنگ گینه امشو
هلا، حسری مره رسوا نکرده
غمیره برمه جا جنگ گینه امشو
کلن سوز مه، مه جا هیچ چی نموننه!
اماری ویننی؟ دنگ دنگ گینه امشو
پئیزه گفتگو سبز بونه؟ انی؟!
منه شوره تلا ونگ گینه امشو؟!
#بردگران
دوباره دلواپسی فریاد می گیرد امشب
درد نگفته ام را آهنگ می گیرد امشب
خواب چشم را مشوش می کند یاد تو
آغوشم به یاد تو دل را می فشارد امشب
تنهائی درب خانه را از پشت بست و رفت
گلویم را گریه به شدت تنگ در مشتش می گیرد امشب
مگر رد پایت را پایمال و گم نکرده ای؟
که نور فانوس بر رد پای تو رنگ به رنگ می شود
برای تو گریه های پنهانم را جا گذاشتم
بغض های گلویم را سنگ می فشارد امشب
هنوز اشک ها یم مرا رسوا نساخته است
بغض هایم با اشک هایم در جنگ است امشب
خاکستر سوخته شدم از من چیزی باقی نمی ماند
تابوت را نمی بینی که خوشحال است و دنگ دنگ میخواند!؟
آیا گفتگوی پائیزی ما دوباره سبز میشود و می ائی؟!
آیا شب مرا خروس صبح می خواند امشب؟!
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#دوبیتی_تبری
بِبای بی چِمـِر حســــری، ســرونّه
بَلو دونّا، دهـــاز هم درده، خــونّه
تِه دسِّ پینـــه، عکسِ آ ینــــــوئه
مِه دل دونّا، بی چِمِر خِدّه، جونّه
#برگردان
اشک های بی صدای پدر زمزمه میکند
بیل میداند و داس هم گریه های دلش را میخواند
پینه ی دستهای تو مثل آینه اینها را نشان میدهد
دلم از این درد ها باخبر است ولی خود خوری میکند
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
بِبای بی چِمـِر حســــری، ســرونّه
بَلو دونّا، دهـــاز هم درده، خــونّه
تِه دسِّ پینـــه، عکسِ آ ینــــــوئه
مِه دل دونّا، بی چِمِر خِدّه، جونّه
#برگردان
اشک های بی صدای پدر زمزمه میکند
بیل میداند و داس هم گریه های دلش را میخواند
پینه ی دستهای تو مثل آینه اینها را نشان میدهد
دلم از این درد ها باخبر است ولی خود خوری میکند
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#گوم_بییه_دل
اها مه دل چه امشو سوتوکوری؟
مره نوتی صبوری ها صبوری؟
اتی سارخه درده وا هکردی؟
کدیم گوم بییه ره پیدا هکردی؟
چتی ونگ زننی؟ درده تککه وننی!؟
میا گینی، شواره گیسه شننی ؟!
مگه امشو درده جا، قراری؟
شه جا قهری، منه جا هم فراری!
نزن اسکیجه ره، رسوا هکردی
میا ره حسری یه، همرا هکردی
اتی لیلک، اتی تشه سمائی؟!
اتی ساینه، اتی آفتابه کائی؟!
چمر نینی، یواشک ونگه زیزی؟!
اتی گزنا بروشتی میز میزی؟!
چه در نیم لا، کلک که وا سرشتی؟
کنه حسری ره شه همرا سرشتی؟
مره نونی چه فل له، سر بهیتی؟
یواشک غصصه ره اسسر بهیتی؟
خدا دوننه ته دس، خسسومه من، دل
تمومه دشته روز زه شو مه من، دل
چه وسسه کهنه زخمه وا هکردی؟
مره مه حسری یه رسوا هکردی؟
دتا چش وارشی، کنناره شونی!
مه همرا لینگه رججه، مشته خونی!
چه دوننی درده جا شوره بجوسسن؟
چشه جا پک پکه سوره بجوسسن؟
ته نا روز دوننی، نا شو دوننی چییه
نا رسوائی، نا آبرو، دوننی چییه
ته کننا تا صوی حسری بخردن
ته همراکت تش هایتن، دی بخردن
مره سر نیر دل، بی ونگه وا مه
ته خوار دوننی که حسری یه بزامه
ته پیش و من ته دممال، مشته ونگ مه
تفنگی ته، من هم تیر و فشنگ مه
ته دممال سینه سو کممه، حرس دل
نوینی؟ خون وضو کممه، حرس دل
مه جا قهری؟ در ره کوا هکن، دل
منه گوم بییه ره، پیدا هکن، دل
#دل_گم_شده
آهای دل من چرا امشب سوت و کوری؟!
به من نگفتی صبوری و صبوری؟
اینگونه که بقچه ی درد را باز کردی
کدام گم شده را پیدا کردی؟
طوری فریاد می کنی که حتی دهان درد را هم می بندی!
ابری می شوی بر گیسوان باران می ریزی
مگر امشب با درد قرار داری ؟
از خودت قهری و از دست من هم فراری هستی؟
نزن بغض خودت را رسوا کردی
ابر را همراه اشک هایت کردی
گاهی مثل یخ گاهی چون رقصه آتشی!
گاهی سایه و گاهی بازیچه آفتابی!
حرف نمی زنی و فریاد بیصدائی ؟
گاهی گزنه زده ای و پنهانی مینالی؟
چرا درب را نیم باز و دروازه را باز گذاشتی؟
اشک های چه کسی را پست سرت جا گذاشتی؟
به من نمی گویی که چرا آتش را از زیر خاکستر بیرون کشیدی؟
غصه های پنهانی را دوباره شروع کردی؟
خدا می داند از دست تو خسته ام ای دل تمام طول روز را شب هستم من ای دل
چرا زخمه کهنه را دوباره باز کردی؟
مرا رسوای اشک هایم کردی؟
با دوتا چشم بارانی ات ایوان خانه را شسته ای
به همراه من رد پایم را پر از از خون کردی
تو چه می دانی که با درد شب را جویدن یعنی چه؟
با چشم روشنی چراغ را جویدن یعنی چه؟ (کنایه از انتظار شدید)
تو نه روز می دانی چیست و نه شب را
نه رسوایی می دانی چیست و نه آبرو را
کنار درب خانه ات تا صبح اشک خوردن
به همراه تو اتش گرفتن و دود خوردن
مرا تنها نگذار دل که بی فریاد هستم من
تو خوب می دانی که فرزند اشک هستم من
تو جلو و من به دنبالت پر از فریادم
تو تفنگ هستی و من هم تیر و فشنگ هستم
به دنبال تو سینه خیز می کنم بایست ای دل
می بینی؟ با خون وضو می کنم بایست ای دل
با من قهری؟ در را باز کن ای دل
من گم شده را پیدا کن ای دل
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
اها مه دل چه امشو سوتوکوری؟
مره نوتی صبوری ها صبوری؟
اتی سارخه درده وا هکردی؟
کدیم گوم بییه ره پیدا هکردی؟
چتی ونگ زننی؟ درده تککه وننی!؟
میا گینی، شواره گیسه شننی ؟!
مگه امشو درده جا، قراری؟
شه جا قهری، منه جا هم فراری!
نزن اسکیجه ره، رسوا هکردی
میا ره حسری یه، همرا هکردی
اتی لیلک، اتی تشه سمائی؟!
اتی ساینه، اتی آفتابه کائی؟!
چمر نینی، یواشک ونگه زیزی؟!
اتی گزنا بروشتی میز میزی؟!
چه در نیم لا، کلک که وا سرشتی؟
کنه حسری ره شه همرا سرشتی؟
مره نونی چه فل له، سر بهیتی؟
یواشک غصصه ره اسسر بهیتی؟
خدا دوننه ته دس، خسسومه من، دل
تمومه دشته روز زه شو مه من، دل
چه وسسه کهنه زخمه وا هکردی؟
مره مه حسری یه رسوا هکردی؟
دتا چش وارشی، کنناره شونی!
مه همرا لینگه رججه، مشته خونی!
چه دوننی درده جا شوره بجوسسن؟
چشه جا پک پکه سوره بجوسسن؟
ته نا روز دوننی، نا شو دوننی چییه
نا رسوائی، نا آبرو، دوننی چییه
ته کننا تا صوی حسری بخردن
ته همراکت تش هایتن، دی بخردن
مره سر نیر دل، بی ونگه وا مه
ته خوار دوننی که حسری یه بزامه
ته پیش و من ته دممال، مشته ونگ مه
تفنگی ته، من هم تیر و فشنگ مه
ته دممال سینه سو کممه، حرس دل
نوینی؟ خون وضو کممه، حرس دل
مه جا قهری؟ در ره کوا هکن، دل
منه گوم بییه ره، پیدا هکن، دل
#دل_گم_شده
آهای دل من چرا امشب سوت و کوری؟!
به من نگفتی صبوری و صبوری؟
اینگونه که بقچه ی درد را باز کردی
کدام گم شده را پیدا کردی؟
طوری فریاد می کنی که حتی دهان درد را هم می بندی!
ابری می شوی بر گیسوان باران می ریزی
مگر امشب با درد قرار داری ؟
از خودت قهری و از دست من هم فراری هستی؟
نزن بغض خودت را رسوا کردی
ابر را همراه اشک هایت کردی
گاهی مثل یخ گاهی چون رقصه آتشی!
گاهی سایه و گاهی بازیچه آفتابی!
حرف نمی زنی و فریاد بیصدائی ؟
گاهی گزنه زده ای و پنهانی مینالی؟
چرا درب را نیم باز و دروازه را باز گذاشتی؟
اشک های چه کسی را پست سرت جا گذاشتی؟
به من نمی گویی که چرا آتش را از زیر خاکستر بیرون کشیدی؟
غصه های پنهانی را دوباره شروع کردی؟
خدا می داند از دست تو خسته ام ای دل تمام طول روز را شب هستم من ای دل
چرا زخمه کهنه را دوباره باز کردی؟
مرا رسوای اشک هایم کردی؟
با دوتا چشم بارانی ات ایوان خانه را شسته ای
به همراه من رد پایم را پر از از خون کردی
تو چه می دانی که با درد شب را جویدن یعنی چه؟
با چشم روشنی چراغ را جویدن یعنی چه؟ (کنایه از انتظار شدید)
تو نه روز می دانی چیست و نه شب را
نه رسوایی می دانی چیست و نه آبرو را
کنار درب خانه ات تا صبح اشک خوردن
به همراه تو اتش گرفتن و دود خوردن
مرا تنها نگذار دل که بی فریاد هستم من
تو خوب می دانی که فرزند اشک هستم من
تو جلو و من به دنبالت پر از فریادم
تو تفنگ هستی و من هم تیر و فشنگ هستم
به دنبال تو سینه خیز می کنم بایست ای دل
می بینی؟ با خون وضو می کنم بایست ای دل
با من قهری؟ در را باز کن ای دل
من گم شده را پیدا کن ای دل
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
@lafoormycountry
#دوبیتی_تبری
سَرین، مه ممــرز هسّو لا چمازه
دتـا وَلـــگِ الیـــمـــا، دسّ ســازه
چراغ، ما هسّو سوسوکـر، ستاره
مه دل راز هسّو مه حسری نیازه
#برگردان
بالشم درخت ممرز و لحافم سرخس
دو برگ گل الیما (موسیر) ساز دستی
چراغ من ماه و شب خوابم ستاره
دل راز من است و اشک هم نیازم
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
@lafoormycountry
#دوبیتی_تبری
سَرین، مه ممــرز هسّو لا چمازه
دتـا وَلـــگِ الیـــمـــا، دسّ ســازه
چراغ، ما هسّو سوسوکـر، ستاره
مه دل راز هسّو مه حسری نیازه
#برگردان
بالشم درخت ممرز و لحافم سرخس
دو برگ گل الیما (موسیر) ساز دستی
چراغ من ماه و شب خوابم ستاره
دل راز من است و اشک هم نیازم
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
@lafoormycountry
#دوبیتی_تبری
ته داغو حسـری جا سر هکردن
گلــی‌سر، برمه ره پـرپـر هکردن
هنیشتن تا صـوی اسکیجه‌ی‌جا
دلِ ونگـــه غمیــــره ور، هکردن
#برگردان
داغ تو و با اشک گذراندن
بر سر گلو گریه را پرپر کردن
نشستن تا صبح در کنار بغض
فریاد دل را درکنار بغض کردن
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
@lafoormycountry
#دوبیتی_تبری
ته داغو حسـری جا سر هکردن
گلــی‌سر، برمه ره پـرپـر هکردن
هنیشتن تا صـوی اسکیجه‌ی‌جا
دلِ ونگـــه غمیــــره ور، هکردن
#برگردان
داغ تو و با اشک گذراندن
بر سر گلو گریه را پرپر کردن
نشستن تا صبح در کنار بغض
فریاد دل را درکنار بغض کردن
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
#غزل_تبری
مه پرِ دل، ازال گویِ‌سّه تنگه
نفاره باله سر، خویِ‌سّه تنگه
درسّــه شـــوره تناری سـرونّه
گنه دل: شمّه شین شویِ‌سّه تنگه
هـــلا گـــرواز و بِلّــــه ول نکنّه
دسه افتــو، کله لــویِ‌سّه تنگه
ونه دل دونه پــاجه ور هپـــاته
که‌شوی‌جور، فنر سویِ‌سّه تنگه
صواحی زنگ و تالّه ونگه گینه
خیالی شونه دل کویِ‌سّه تنگه
گلی اسکیجه ره جونه یواشک
دلِ تش، چشمه‌ی اویِ‌سّه تنگه
خلــه وقته شـــوارِ جا نزو گپ
مژیکِ سبزه سوسویِ‌سّه تنگه
هلا کــرسی ره ناکک گینه وینّه
کره دشون و ماس، دویِ‌سّه تنگه
ونه دور آهن و سیمــان سـرونّه
گنه دل ویشه، کو، رویِ‌سّه تنگه
تلا ونگه صــوی، تـور گینه شونه
دهــازه جور، کنس چویِ‌سّه تنگه
یواشـــک اسبِ اوســـارِسّه بوته:
نئــی، تنگــه، تـــلا نـــویِ‌سّه تنگه
#برگردان
دل پدرم برای گاو آهن و گاو تنگ است
برای خوابیدن بر روی بال نفار تنگ است
تمام طول شب با خودش حرف می زند می گوید دلم برای شب نشینی تنگ است
هنوز گرواز و بیل را رها نمی کند
ظرف آب دستش برای نهر آب تنگ شده است
دلش مثل الک برنج هوائی شده است
و شب دلش برای نور فانوس تنگ است
صبح ها به دنبال صدای زنگ و تال
به راه می‌افتد و دلش برای کوه تنگ است
بغض گلویش را پنهانی می‌جود
دلش آتش و دلتنگ آب چشمه است
خیلی وقت است که با شوار حرف نزده
برای سوسوی مژه‌های سبزه دلش تنگ است
هنوز وقتی کرسی را می بیند بغض میکند
برای کره دشون و ماست و دوغ دلش تنگ است
در دور و برش آهن و سیمان می گویند
که دلش برای ویشه و کوه و رو تنگ است
اول خروسخوان صبح تبر بر می دارد و می رود
مانند داس دلش برای چوب کنس تنگ است
پنهانی برای اوسار و بند اسب گفته:
برای منطقه‌ی نئی، تنگه، تلانو، دلش تنگ است
★نئی، تنگه، تلانو، نام محل هائی در منطقه لاریجان آمل دهستان بهرستاق روستای پردمه است.
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
مه پرِ دل، ازال گویِ‌سّه تنگه
نفاره باله سر، خویِ‌سّه تنگه
درسّــه شـــوره تناری سـرونّه
گنه دل: شمّه شین شویِ‌سّه تنگه
هـــلا گـــرواز و بِلّــــه ول نکنّه
دسه افتــو، کله لــویِ‌سّه تنگه
ونه دل دونه پــاجه ور هپـــاته
که‌شوی‌جور، فنر سویِ‌سّه تنگه
صواحی زنگ و تالّه ونگه گینه
خیالی شونه دل کویِ‌سّه تنگه
گلی اسکیجه ره جونه یواشک
دلِ تش، چشمه‌ی اویِ‌سّه تنگه
خلــه وقته شـــوارِ جا نزو گپ
مژیکِ سبزه سوسویِ‌سّه تنگه
هلا کــرسی ره ناکک گینه وینّه
کره دشون و ماس، دویِ‌سّه تنگه
ونه دور آهن و سیمــان سـرونّه
گنه دل ویشه، کو، رویِ‌سّه تنگه
تلا ونگه صــوی، تـور گینه شونه
دهــازه جور، کنس چویِ‌سّه تنگه
یواشـــک اسبِ اوســـارِسّه بوته:
نئــی، تنگــه، تـــلا نـــویِ‌سّه تنگه
#برگردان
دل پدرم برای گاو آهن و گاو تنگ است
برای خوابیدن بر روی بال نفار تنگ است
تمام طول شب با خودش حرف می زند می گوید دلم برای شب نشینی تنگ است
هنوز گرواز و بیل را رها نمی کند
ظرف آب دستش برای نهر آب تنگ شده است
دلش مثل الک برنج هوائی شده است
و شب دلش برای نور فانوس تنگ است
صبح ها به دنبال صدای زنگ و تال
به راه می‌افتد و دلش برای کوه تنگ است
بغض گلویش را پنهانی می‌جود
دلش آتش و دلتنگ آب چشمه است
خیلی وقت است که با شوار حرف نزده
برای سوسوی مژه‌های سبزه دلش تنگ است
هنوز وقتی کرسی را می بیند بغض میکند
برای کره دشون و ماست و دوغ دلش تنگ است
در دور و برش آهن و سیمان می گویند
که دلش برای ویشه و کوه و رو تنگ است
اول خروسخوان صبح تبر بر می دارد و می رود
مانند داس دلش برای چوب کنس تنگ است
پنهانی برای اوسار و بند اسب گفته:
برای منطقه‌ی نئی، تنگه، تلانو، دلش تنگ است
★نئی، تنگه، تلانو، نام محل هائی در منطقه لاریجان آمل دهستان بهرستاق روستای پردمه است.
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺
@lafoormycountry
#دوبیتی_تبری
خَـــوِر دانّـــی؟ بهـــارِ جا در انه
دس آینـه، دیــم، اناره جا در انه
تمومِ را ره مشت هاکرده خونّش
مه یـار، دشت و کنــارِ جا در انه
#برگردان
خبر داری با بهار دارد میآید؟
در دست آینه و صورت انار دارد میآید
تمام راه را آواز و ترانه پر کرده‌است
که یار من از دشت و کناره دارد میآید
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
@lafoormycountry
#دوبیتی_تبری
خَـــوِر دانّـــی؟ بهـــارِ جا در انه
دس آینـه، دیــم، اناره جا در انه
تمومِ را ره مشت هاکرده خونّش
مه یـار، دشت و کنــارِ جا در انه
#برگردان
خبر داری با بهار دارد میآید؟
در دست آینه و صورت انار دارد میآید
تمام راه را آواز و ترانه پر کرده‌است
که یار من از دشت و کناره دارد میآید
✍ #علی_امین_زاده
@lafoormycountry
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺