انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#حقیقت
Канал
Религия и духовность
Блоги
Образование
Юмор и развлечения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران

#هدایت در ملتقای خیام و کافکا (۲)


در طول بیش از سه ربع قرن اخیر هدایت نخستین پژوهنده ایرانی است که اهمیت خیام و جهت و جای شگفت‌انگیز او را برای معاصران خود مشخص می‌سازد، و با استعانت از اشعار و آثار خیام، چهره‌ای از او به دست می‌دهد که پیش از آن وجود نداشته است، و پس از آن، کمابیش، همین چهره از خیام در قلمرو ادبیات ایران تثبیت می‌شود. هدایت، در مقام محقق و نویسنده‌ای نوآور و دیرپسند، توضیح می‌دهد که چرا رباعیات خیام بیش ازهر دیوان شعر و اثر ادبی از متون گذشتهٔ ما نظرش را گرفته است. به زعم او خیام اولین، و چه بسا یگانه، شاعری است که این جسارت و جربزه را از خود نشان می‌دهد که آنچه را بسیار کسان احساس می‌کردند، و نمی‌خواستند یا نمی‌توانستند، به صدای رسا بیان کند

او شعر خیام را نوعی ادعانامه انسان ایرانی و نماینده فرهنگ‌والایی می‌داند که با هرآنچه موهوم و وابسته به اسرار و غیر عقلانیت است در می‌افتد و، با آزاداندیشی ممتازی در امور دنیوی، سعادت #این‌جهانی و لذات زندگی را، به هیچ هول و هراسی، پذیرا می‌شود. #هدایت برای فهمیدن مضامین رباعیات خیام و شرح و توضیح دقایق آن‌ها توانایی شگرفی از خود نشان می‌دهد؛ چنان‌که گویی هیچ حایلی میان او و مضامین ژرف نهفته در رباعیات، و خود شاعر، وجود ندارد. او نشان می‌دهد که معنویت خیام، چه در مضمون و چه در لحن، با بلاغت نویسندگان صوفی مشرب واخلاقی زمان او ـ وحتی بعد از او ـ وجه شبهی ندارد؛ زیرا او هر افسونی را که به قصد خفه کردن احساس و وجدان بشری ساخته و بافته شده است با لهیب آتش تیز شعر خود خاکستر می‌کند.

#هدایت از اولین کسانی است که خیام را با متفکران غربی، مانند #شوپن‌هاور و #گوته و #ولتر و #لوکرس، مقایسه می‌کند، و وجوه مشترک و ممتاز اندیشه او را با بینش این متفکران نشان می‌دهد؛ گیرم این مقایسه و واکاوی در همه‌جا عمق و غنای لازم را ندارد. او لحن خیام را که آمیخته به طعنه و تمسخر و دید #لاابالیانه بی‌نظیر است می‌ستاید، و او را به جهت هجو ریاکاران و زهاد و ریشخند وعده‌های دل‌خوش‌کنک آن‌ها، شاعری طعنه‌زن و عاصی می‌داند.

با توجه به همین ملاحظات و مشخصات است که، از منظر هدایت، شعر خیام برگشتگاهی مهم و، در واقع، عظیم‌ترین واقعه ادبی سرزمین بزرگ ایران محسوب می‌شود

هدایت در خیام شاعری را می‌بیند که هدفش فقط جلب خاطر خوانندگان به سوی #حقیقت است؛ حقیقتی که با فریاد و غوغا اعلام می‌شود، به گونه‌ای که گویی سخن گفتن به صدای آرام، و باحزم و احتیاط، ممکن است اهمیت حقیقت را نشان ندهد و آدم هایی را که گوش سنگین و عواطف کرخت شده دارند جلب نکند. از لحاظ خیام، چنان که هدایت تاکید می‌کند، راه انسان به آینده سرانجام به مرگ ختم می‌شود، و زندگی انسان دور دردناک و بی‌انتهایی از برآمدن و فرو نشستن است، و بنابراین هیچ غرض و غایتی در کار نیست

ما لعبتکانی هستیم که با ریسمان نامرئی، متصل به قدرتی عظیم و رازآمیز، در خیمه‌شب‌بازی کائنات شرکت داریم، بی آن که اراده‌ای از خودمان داشته باشیم. انسان، در مقام شریف‌ترین مخلوفات، از راز سرنوشت محتوم خود آگاه است - باید آگاه باشد - بنابراین سرنوشت کودکی رسیدن به جوانی و پیری و سرانجام از پا افتادن و در خاک شدن است

وقتی انسان از حرکت خود باز می‌ایستد در واقع به تباهی و نیستی رسیده است؛ در نتیجه غرض از زندگی مرگ است

در حقیقت هدایت در رباعیات‌خیام بر مایه‌ها و مضامینی تاکید می‌کند که، کمابیش، اشتغال خاطر خود او نیز هست، و از همین رو شباهت خیره‌کننده‌ای میان #خیام و #هدایت می‌توان یافت. آنچه، بیش از همه، در شعر خیام نظر هدایت را گرفته - چنانکه خودش توضیح می‌دهد - فکر خیام است که پیوسته با غم و اندوه و نیستی و مرگ آغشته است. همان مفاهیمی که در آثار هدایت در جلوه‌های گوناگونی تکثیر می‌شوند
به زعم هدایت بدبینی و تلخ‌اندیشی خیام وابستگی مستقیم به حس شهوت تند و ناکام شاعر، چنان که در اغلب شعرای گذشته ادب فارسی می‌بینیم، ندارد بلکه نماینده یک جنبه عالی و فلسفی است که از آن بوی غلیظ #شراب به مشام می‌رسد. از طرف دیگر وجه #لاقیدانه و ضد #سامی پاره‌ای از رباعیات، که به صورت تردید و شک آوردن در احکام دینی و در نفی آموزه‌ها و افسانه‌های دوران گذشته و دقیق شدن در موضوع مرگ جلوه‌گر است و نوعی دیانت این جهانی یا دنیوی را تبلیغ می‌کند، هدایت را به شدت برمی‌انگیزد

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
​​انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ایران

#خدا_وجود_ندارد، چون دیده نمی‌شود! (۱)


از آنجایی که اسلام‌گرایان معمولا جزم‌اندیش هستند و نظام‌فکری غلطی را پیروی می‌کنند معمولا از تفکرات مخالف اندیشه‌های خود آگاهی ندارند. برای همین، کار را برای خود آسان می‌کنند و می‌گویند:
بی‌خدایان خدا را قبول ندارند چون می‌گویند خدا را نمی‌توان دید!

به این روش سفسطه #حمله‌به‌آدم‌پوشالین نیز گفته می‌شود، (یعنی شما به غلط فرض می‌کنید که طرف مقابل به چیزی اعتقاد دارد و بعد تلاش می‌کنید آن چیز را رد کنید و بعد احساس پیروزی می‌کنید) مثل اینکه شخصی بگوید آیین اسلام باطل است زیرا مسلمانان خون سگ‌مرده را می‌خورند و بعد هشت ساعت از ضررهای خوردن خون سگ‌مرده سخن بگوید و گمان کند که اسلام را رد کرده است

جالب است که این نوابغ بعد از ذکر این نکته، استدلال می‌کنند که #باد را نیز نمی‌توان دید، اما وجود دارد. و این افراد مسلمان واقعا فکر می‌کنند که اینهمه فیلسوف بی‌خدا عقلشان به این مسئله نمی‌رسیده و نمی‌دانستند که عقل، درد، باد و بسیاری از سایر چیزها را نمی‌توان دید، اما اینها همگی وجود دارند

البته پرواضح است که بیخدایان تنها به این دلیل که خدا قابل دیدن نیست وجود خدا را رد نمی‌کنند، بلکه برای رد وجود خدا دلایل مفصل و متعدد دیگری دارند


اما برای توضیح مختصری در مورد این مسئله به تعریف چند مسئله نیاز داریم

#واقعیت:
واقعیت یعنی چیزی که وجود دارد، واقعیت یک مفهوم #عینی (#Objective) است، تنها چیزهایی واقعی هستند و واقعیت دارند که موجود باشند و موجودیت داشته باشند، چیزهایی که وجود ندارند غیر واقعی خوانده می‌شوند

#ادراک:
قدمای فلاسفه درک کردن انسان را به ۳ مرحله مجزا تقسیم بندی کرده بودند

۱) حس:
عبارت است از دریافت‌های دستگاه‌های حسی انسان که بوسیله مخابره اطلاعات توسط دستگاه‌عصبی، مغز را از وجود چیزهایی که در دنیای خارج از مغز وجود دارند آگاه می‌کنند
این نکته را نیز باید اضافه کرد که بنابر این تعریف از حس‌کردن، تمامی ادراکاتی که انسان توسط دستگاه عصبی دریافت می‌کند، از جمله فعالیت‌های‌عصبی که موجب حس‌کردن درد می‌شوند نیز احساس محسوب می‌شوند
انسان تنها چیزهای واقعی را می‌تواند حس کند

۲) تخیل:
عبارت است از به یاد آوردن چیزی که قبلا حس شده است

۳) تعقل:
تغییر تخیلات به مفاهیمی که قابل انتقال باشند را تعقل نامند


#حقیقت:
حقیقت یعنی درک واقعیت، حقیقت #مفهومی‌ذهنی (#Subjective) است، یعنی بدون وجود متفکر حقیقتی وجود ندارد

حقایق را به دو دسته می‌توان دسته‌بندی کرد

۱) حقایق‌عینی:
حقایق‌عینی واقعیت‌خارجی دارند و در دنیای خارج از ذهن واقعا وجود دارند. هرچیز که واقعیت عینی باشد باید قابل شرح و بررسی از لحاظ فیزیکی باشد، بعبارت دیگر تمامی حقایق‌عینی، فرمی از ماده (بطور کلی بغیر از ماده و انرژی چیز دیگری در دنیا وجود ندارد) دارند.
مثلا درد، حقیقتی عینی است زیرا قابل بررسی از لحاظ مادی است، دستگاه‌های بدن درد را توسط تغییرات مادی توسط دستگاه عصبی به مغز انتقال می‌دهند.
حقایق عینی بطور مستقل از متفکر وجود دارند، یعنی برای اینکه وجود داشته باشند نیاز به آگاهی ما ندارند و اگر متفکر نیز وجود نداشته باشد آنها وجود خواهند داشت

۲) حقایق‌ذهنی:
حقایق‌ذهنی مفاهیمی هستند که در دنیای خارج از ذهن واقعیتی ندارند، بلکه صرفا در ذهن انسان‌ها وجود دارند، حقایق‌ذهنی داده‌های اولیه علوم متافیزیکی هستند
بعنوان مثال قوانین‌شطرنج، قوانین حقوق‌بشر و بسیاری از مفاهیم دیگر را می‌توان از حقایق ذهنی دانست، اینگونه حقایق ساخته ذهن انسان‌ها هستند و گاهی نیز با نام #مجردات (#Abstract) از آنها یاد می‌شود
برای نمونه‌های بیشتر، عشق، محبت، زیبایی، حقوق، قوانین و موارد مشابه همگی از حقایق ذهنی هستند.
همه حقایق ذهنی ساخته شده ذهن انسان نیستند، بسیاری از این حقایق به خودی خود وجود دارند و نیاز به سازنده ندارند، مثلا قوانین منطق و روابط هندسی موجود در هندسه همگی حقایق ذهنی هستند، این قوانین و مفاهیم شکل مادی ندارند و توسط ذهن انسان شناخته و تعریف شده‌اند

بعد از این تعاریف ساده اما بسیار ضروری برای درک بسیاری از مسائل به توضیح مختصری درمورد دو مکتب مختلف مربوط به #نظام‌فکری خواهم پرداخت.(تمامی این دسته از مکاتب برای پاسخ دادن به سوال چگونه‌ می‌توان چیزی را دانست، پدید آمده‌اند)

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

✫ نگاهی به اندیشه‌های #فریدریش‌نیچه در نقد دین (۱۱)


#نهلیسم چیست؟ (۱)

نقد #نیچه از متافیزیک هنگامی به اوج می‌رسد که او #مرگ‌خدا را اعلام می‌کند. گفتنی‌ست که اندیشه #نیچه در این بافتار کمتر بر سر بی‌اعتبار ساختن متافیزیک یا تئولوژی، بلکه بیشتر بر سر رنگ باختن جهان‌بینی‌ای است که به ایده‌خدا باور دارد.

اصطلاح #مرگ‌خدا در نوشته‌های #نیچه تازگی ندارد. پیش از او #ژان‌پاول نویسنده‌ و #هگل فیلسوف‌آلمانی در آثار خود این اصطلاح را به کار برده بودند. تفاوت اساسی در آن است که #نیچه پیامدهای #نهلیستی مرگ‌خدا را موضوعیت می‌بخشد. او فکت‌تاریخی اعلام مرگ خدا را در نوشته‌های خود به گونه‌ سایه‌ای توصیف می‌کند که سراسر اروپا را فراگرفته است. این سایه، #نهلیسم است. اما #نهلیسم چیست؟


#نهلیسم (هیچ‌انگاری)، آنگونه که #نیچه می‌گوید، به معنی نفی‌همه‌حقایق و ارزش‌های‌مطلق و باور به بی‌ارزشی، یعنی بی‌معنایی است
بر این پایه می‌توان گفت که #نهلیسم پیامد رفع باورهایی است که برای فلسفه‌ نظری و عملی عصر خردگرایی و روشنگری جایگاهی کانونی دارند. ولی #نهلیسم فقط بطور بی‌واسطه پیامد دست کشیدن از باور به نظمی عینی برای حقایق و ارزش‌هاست؛ #نهلیسم بطور باواسطه، معلول حاکم شدن ضعفی روانی و فیزیکی است که #نیچه آنرا تباهی یا انحطاط می‌نامد و به معنی سقوط و فروپاشی زندگی و اراده‌ برای زندگی، هم در فرد و هم در جامعه است. #نهلیسم آگاهی ناتوان برخاسته از انحطاط و تباهی است. رویکردی است که به زندگی و ارزش‌های مثبت آن باور ندارد. از دیدگاه روان‌شناختی، #نهلیسم پیامد شرایطی است که در آن جستجو در پی معنا بی‌نتیجه می‌ماند و آدمی درمی‌یابد که آن‌چه را جستجو می‌کرده، اصلا وجود ندارد. به دیگر سخن، هنگامیکه آدمی تلاش می‌کند واقعیت را با کمک مفاهیم #وحدت، #حقیقت و #هدفمندی بفهمد و سرانجام باید بپذیرد که وحدت، حقیقت و هدفی وجود ندارد؛ در چنین شرایطی است که اندیشه‌ی بی‌ارزشی و بی‌معنایی جهان ابطال‌ناپذیر می‌گردد

از دیدگاهی دیگر، #نهلیسم بیان فلج شدن اراد‌ه‌‌زندگی است و این حالت سرشت انحطاط را می‌سازد. خود #نیچه می‌گوید که جنبش #نهلیستی بیان یک تباهی ‌فیزیولوژیک است. ناتوان شدن نیروی اراده، خود را در نیازهای باور به متافیزیک و دین و نیز ترحم متجلی می‌سازد. زیرا ترحم نیروی زندگی را کاهش می‌دهد و به این معنا زندگی‌ستیز است.
#نیچه در #تبارشناسی‌اخلاق، اخلاق‌ترحم را ترسناک‌ترین عارضه‌فرهنگ اروپایی و بیان #نهلیسم می‌خواند

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

✫ نگاهی به اندیشه‌های #فریدریش‌نیچه در نقد دین (۴)


★ حضیض سنخ‌های خدایی (۱)

گفتنی است که #نیچه رادیکال‌ترین نقد خود بر ضد مسیحیت را بطور منسجم در کتاب #ضدمسیح (دجال) ارائه می‌کند که یکی از آثار متاخر اوست و در سال ۱۸۸۸ نوشته شده است. وی در این کتاب مسیحیت را دشمن خونی واقعیت می‌داند و معتقد است که نمی‌بایست آن را بزک کرد و رنگ‌وروغن زد، زیرا مسیحیت خصم مرگبار سنخ انسان‌های نیرومند است. مسیحیت آرمانی از تضاد با غریزه‌های زندگی نیرومند درست کرده است. مسیحیت خرد و حتی نیرومندترین طبیعت‌های‌روحی را از این طریق تباه ساخته که عالی‌ترین ارزش‌های روحی را گناهکارانه و گمراه‌کننده و وسوسه جلوه داده است

#نیچه تصریح می‌کند که مسیحیت دین‌ترحم است و ترحم با انفعالات نفس که انرژی حس زندگی را افزایش می‌دهند در تضاد است. ترحم، تاثیری افسرده‌کننده دارد و از نیروی آدمی می‌کاهد. ترحم، آدمی را به نیستی متقاعد می‌کند، البته کسی صریحا از #نیستی سخن نمی‌گوید، بلکه به جای آن گفته می‌شود، آن‌جهان یا خدا یا زندگی واقعی یا رستگاری یا نیروانا. برای #نیچه، مادامی که کشیش یا روحانی‌مسیحی، نوع برتر انسان شناخته می‌شود، #روح‌ناب» چیزی جز #دروغ‌ناب نیست. شغل کشیشان نفی‌کردن، تحریف‌کردن و مسموم‌کردن زندگی‌ست و هنگامی که روحانیان یعنی وکیلان آگاه نیستی و نفی به عنوان نمایندگان‌حقیقت شمرده می‌شوند، پاسخی برای این پرسش وجود ندارد که #حقیقت‌چیست، زیرا آدمی #حقیقت را واژگونه ساخته است

به باور #نیچه، نه اخلاق و نه دین در مسیحیت کوچکترین نقطه‌ی تماسی با واقعیت ندارند.
#علل‌تخیلی آن مانند: خدا، روح، اراده‌آزاد یا ناآزاد
#معلول‌های‌تخیلی آن چون: گناه، رستگاری، عفو، عقوبت و بخشش‌گناهان
#اصطلاحات‌اخلاقی آن مانند: توبه، عذاب‌وجدان، وسوسه‌‌شیطان، نزدیکی به خدا،
#غایت‌شناسی‌تخیلی آن مانند: ملکوت‌آسمانی، روز رستاخیز و زندگی جاوید، همگی به جهانی رویایی و تخیلی تعلق دارند که با واقعیت در تضاد است و مسیحیت با این دروغ‌ها از واقعیت می‌گریزد

از دیدگاه #نیچه مفهوم‌مسیحی‌ خدا، فاسدترین مفهومی است که تا کنون روی زمین درباره‌ خدا به دست داده شده است. خدای مسیحی که خدای ناتوانان و بیماران است، نمایانگر حضیض سنخ‌های گوناگون خدایی است. خدایی است که به جای آری گفتن به زندگی، به قطب مخالف زندگی تبدیل شده است. خدای مسیحی به حیات، به طبیعت و به اراده‌ برای زندگی اعلام جنگ داده است. خدای مسیحی به فرمولی برای هر نوع تحریف بر ضد #این‌جهان و هر نوع دروغ‌گویی به سود #آن‌جهان تبدیل شده است. خدای مسیحی خدایی است که نیستی را خدایی و اراده‌معطوف به نیستی را مقدس اعلام کرده است

#نیچه سپس به زایش مسیحیت از بطن یهودیت می‌پردازد. به باور او #قوم‌مقدس یهود که از همه چیز فقط ارزش روحانیان یهودی و سخنان آنان را برای خود حفظ کرده، قدرت روی زمین را غیرمقدس و گناه خوانده و خود را از آن جدا کرده بود، برای غریزه‌ خود فرمولی به نام #مسیحیت درست کرد که منطقا آخرین اشکال واقعیت را نفی کند. خدای یهودی فرزند خود را می‌کشد تا او را از خود و قوم یهود مستقل کند. مرگ عیسی در قالب فرزند خدای یهودی، برآمد #دین‌محبت است


پ.ن:
{حضیض در فرهنگ لغت به معنی #فرود و #پستی است}

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#حقیقت را می‌خواهی؟

شک‌کن ...



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

با شما از زخمی سخن می‌گویم برآمده از نیزه‌های #نادانی‌ست و ما همه قربانی آنیم

× اینجا کسی دوستدار #حقیقت نیست ...
× همه دوستدار #مصلحت‌اند


Join Us ☞ @iranian_antitheists
× شاید #حقیقت، زنی باشد که حق دارد نخواهد اساس وجودش برملا شود!


• Perhaps #Truth is a Woman who has grounds for not showing her ‏grounds?


#FriedrichNietzsche



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#حقیقت (۶)


حال، اگر #حقیقت وجود ندارد پس با این هراس چه باید کرد؟

#نیچه می‌گوید درست‌ است که رابطه انسان با جهان به صورت کامل درک نمی‌شود، اما همان رابطه مجازی و دست و پا شکسته مبتنی بر اشاره و تاویل را به گونه‌ای از راه #هنر می‌توان درک کرد.
#هنر، زیبایی جهان را آشکار می‌کند.
تنها چیزی که اصالت دارد، زندگی است

× هنر به ما می‌گوید زندگی زیباست و تا زیبایی هست، زندگی باید کرد.
× هنر، زندگی را برای انسان قابل ادامه می‌سازد


× اما تکلیف معنا چه می‌شود؟
× پس معنای زندگی ما چیست؟


اجازه بدهید داستان زرتشت که نیچه را توضیح دهم.

#زرتشت که بود؟
#نیچه می‌گوید او مخترع اخلاق است و در واقع او مخترع همه دروغ‌هایی است که آن‌ها را به عنوان حقیقت میشناسیم.
بنابراین هم اوست که باید جهان را از این طاعون اخلاق که خودش به جان انسان انداخته آزاد کند و انسان را به جایی فراسوی نیک و بد رهنمون شود.
زرتشت پس از اختراع اخلاقیات، به کوه‌های آلپ می‌رود و سال‌ها آنجا می‌ماند. حالا زرتشت برمی‌گردد تا جهان را از این #توهم‌حقیقت و از دینی که خود مخترع آن بود پاک کند. زیرا او این توهم را از هر کسی بهتر می‌شناسد.

نیچه ادامه می‌دهد:
معنای زندگی انسان از همین جا ساخته می‌شود. انسان بر خلاف آنچه مذهب می‌گوید، گناهکار نیست. انسان از طریق درک زیبایی جهان، به زندگی خود معنا می‌بخشد. او حرکت خود را از پستی به سمت #انسان‌والا آغاز می‌کند.
#انسان‌والا، یک جان آزاده قدرتمند است که همه چیز را از نو پایه‌ریزی می‌کند. او اخلاق راستین را می‌آورد

× ما هنر را داریم تا حقیقت، ما را نابود نکند

• یعنی هوشیاری ما از این نکته که #حقیقت وجود ندارد می‌تواند کشنده و ناامید کننده باشد، اما هنر، ما را از این ناامیدی حفظ می‌کند.

• هنر به ما می‌گوید
زندگی زیباست و با همه سختی‌هایش، ارزش زیستن دارد.

نیچه از ما می‌خواهد که با اراده‌ای سخت، به زندگی #آری بگوییم و برای داشتن یک جان‌آزاده تلاش کنیم و از آن تنبلی و سستی و بی‌کاری و بی‌انگیزه بودنی که دین و عرفان آن را تشویق می‌کنند و آن پوچی ناامید کننده جدا شویم.


✓ این است مفهوم انسان
✓ انسانی باش، زیادی انسانی

#پایان



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#حقیقت (۵)


× #نیچه درباب #حقیقت چه می‌گوید؟


#نیچه می‌گوید همه زندگی‌انسان از آغاز تاکنون، #بی‌هدف و #بی‌معنا بوده است انسان #رنج می‌کشد و از خود می‌پرسد

× پس رنج من به خاطر چیست؟

او نمی‌تواند معنایی برای این رنج بیابد اینجاست که دین وارد می‌شود و ادعا می‌کند:
• انسان گناهکار است و این رنج، همان کیفر گناهان است

• البته که رنج تو مقصری دارد، خود تو


این چنین یک معنا ساخته می‌شود.

برای انسان‌دردمند، یک معنای‌بد، به هرحال بهتر از بی‌معنایی است

اما نیچه می‌گوید این چنین معنایی برای #رنج، انسان را به انحطاط می‌کشاند و او را به ورطه پوچی سوق می‌دهد.
پوچی و انسان‌بیمارگون‌منفعل که خود را خوار و حقیر و گناهکار می‌شناسد، همان ارمغان دین است

× دین، بیمارکننده است

#نیچه می‌گوید همه مفاهیمی که تاکنون نام #حقیقت بر آن نهاده‌اند، دروغی بیش نبوده است.
#حقیقت، یعنی رابطه انسان با جهان، که اساسا قابل کشف نیست.

نیچه می‌گوید، اولا حقیقت وجود ندارد، صرفا میلی در انسان به باور حقیقت وجود دارد. ثانیا رابطه‌ انسان با جهان بر مبنای استعاره است، یعنی که انسان، جهان را بر مبنای احساسات و برداشت‌های شخصی و فرافکنی احوال درک می‌کند.

• یعنی حقیقت، یک‌جور چشم انداز است و چون چشم‌اندازهای بی‌شماری وجود دارد، بنابراین حقیقت اصلا وجود ندارد.

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#حقیقت (۴)


#خیام نیز همانند خیلی‌ها به فکر دوران پس از مرگ بود و با توجه به اینکه عقلش به قیامت گواهی نمی‌داد و تناسخ را نیز معقول و منطقی نمی‌دید، بنابراین راه سومی را تصور می‌کرد

هر سبزه که بر کنار جویی رسته‌است
گویی ز لب فرشته‌خویی رسته‌است

پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک لاله‌رویی رسته‌است


ابر آمد و زار بر سبزه گریست
بی باده گلرنگ نمی‌شاید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست


× مقصود #خیام از سرون این رباعیات دادن این پیام بود که
هستی برخلاف ادعای‌ادیان، فانی‌نیست، بلکه متداوم و پایدار است و مرگ جلوه دیگری از حیات است


تنها به دلیل ضعف و زبوني انسان در درک #حقیقت است که انسان‌های شیاد زمانه، که لقب پیامبر به خود داده بودند، مجبور شدند که افسانه‌هایی چون #تناسخ و #قیامت بسازند تا بدان‌وسیله به انسان‌ها هم امید بدهند و هم آنان را بترسانند، و از آن حربه برای راه بردن مقاصد شیادی خود استفاده لازم را ببرند

#ادامه‌دارد


بر من قلـم قـضا چــو بـی من رانند
پس نیک و بدش ز من چرا می‌دانند

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فـــردا به چه حـجـتم به داور خـــوانند



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#حقیقت (۳)


اصل دیگر این‌ست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمی‌دانند که قبلا چه بوده‌اند، کجا بوده اند؟ با چه‌کسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمده‌اند؟ و ....



اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمی‌شوم و حیات نمی‌یابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت می‌کنند.
قسمت‌هایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نمي‌دانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی می‌دانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشی‌هايش را، و نه تلخی‌هايش را


اصل ديگر این‌ست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین می‌شود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت می‌افتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها می‌شوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالب‌های نو است

× مردن و از نو زاده شدن

نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بوده‌اند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود

علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمی‌شود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمی‌شود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمی‌آید.


یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمی‌آید (هیچ‌فلسفی نه هیچ‌کوانتومی)



#خلقت، به صورتی‌که در ادیان مطرح شده است، یک حرف بی‌پایه و بی‌اساس و به زبان ساده بی‌دلیل و منطق و مهمل است

دلیل روشن آن، این‌ست که ما از یک طرف #قصه‌آفرینش را داریم که خدا در قرآن‌اش می‌گوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم

و از طرف دیگر همان خدا در آیه‌ای دیگر در همان قران می‌گوید
انسان را از نطفه آفریده است

که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#حقیقت (۲)


ادیان عالم از نخستین آنها گرفته تا آنهایی که هنوز هم برقرارند، پیرو دو فلسفه بوده و هستند:
#تناسخ
#رستاخیز


#تناسخ:
این فلسفه که عمر آن به چند هزار سال می‌رسد، نخستین بار درقوم آریایی-هندی مطرح گردید و یکی از اصول ادیان مردم این سرزمین قرار گرفت و امروزه بیش از ۱ میلیارد انسان، پایبند این فلسفه هستند
پیروان مکتب #تناسخ می‌گویند، برای رسیدن به #نیروانا آرامش‌ابدی، ارواح برحسب پندار و گفتار و کردارشان، از بدنی به بدن‌های دیگر می‌روند تا اینکه پاک گردند و لباس رستگاری بپوشند

بنابراین، انسان برای اینکه روحش به ابدان پست منتقل نگردد و به آرامش ابدی برسد،باید نیکوکار و ثوابکار باشد.


#رستاخیز:
فلسفه‌ای است که نخستین بار در آیین #زردشت عنوان، و سپس به ادیان دیگر از جمله مذاهب‌سامی راه یافت و امروزه حدود سه‌میلیارد انسان پیرو این فلسفه‌اند.
معتقدان به #رستاخیز می‌گویند، اعمال نیک و بد انسان‌ها،در روز قیامت در دادگاه #عدل‌الهی به ترازو عدل نهاده می‌شوند و بر حسب گناه و ثواب، کیفر یا پاداش می‌گیرند و به #بهشت یا #جهنم می‌روند

حال ببینیم غیر از آنچه که ادیان گفته‌اند،انسان بعد از #مردن چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟

× آیا به شکل دیگری به زندگی باز می‌گردد؟
× آیا به بهشت و جهنم می‌رود؟
× یا برای همیشه از میان می رود؟

تجربه و تحقیق و مطالعات پیگیر در دهه ۷۰ میلادی نشان می‌دهد که ذرات‌انسان و موجودات دیگر بعد از مرگ در قالب‌های دیگر، غیر از قالبی که داشته‌اند، به زندگی خود ادامه می‌دهند البته منظور این نیست که به قول اهل #تناسخ برای #رستگاری به ابدان پست یا عالی بروند

• دراین تغییرات و تحولات می‌بینم که:

اصل مسلم و شناخته‌شده این‌ست که هر موجودی از میلیاردها سلول‌زنده درست شده است. تجمع و تشکل و ترکیب این سلول‌ها درمجموع باعث هستی یک موجود است.

این موجود، زمانی معین، دوران حیات قالبی دارد که طی می‌کند تا اینکه عمرش به انتها برسد و قالبش را رها کند و #بمیرد و از نو ذرات وجود او به قالبهای دیگر برود

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#حقیقت (۱)


دانشی که هنوز بدان دست نیافته‌ایم، این همان‌ست که ما آنرا #حقیقت می‌گوییم و در جستجوی آن هستیم

می‌دانیم که بشر میلیون‌ها سال بی‌آنکه بداند #حقیقت چیست، زندگی کرده است.

همانطور که دانستن اینکه #خدا هست یا نیست، مشکل اساسی انسان نیست، حال بر همان منوال می‌گوییم #حقیقت هم داستانش مانند داستان خداست
#دانستن و #ندانستن آن مشکل انسان نیست.

مشکل اساسی انسان این‌ست که:
× زندگی چیست؟
× زندگی چه می‌خواهد؟
× با زندگی چه باید کرد؟


انسان باید تکلیفش را با زندگی‌اش روشن کند و برای بودن و زندگی کردنش، هدفی برگزیند، بی‌آنکه خود را به بیراهه‌هایی مانند حقیقت و خدا، بهشت و جهنم و غیره بکشاند

تجربه ثابت کرده که زندگی انسان هم مانند دیگر موجودات است. در زندگی او نیز جز خودش و انسان‌های دیگر و فعل و انفعالات طبیعی، موجود دیگری دخالت ندارد. انسان همانند هر موجودی به شکل طبیعی از نیستی به هستی می‌آید، ایامی را زندگی می‌کند و بعد مجددا به نیستی برمی‌گردد
در این امد و رفت تامل در هستی، آنچه مهم است، معنی دادن به دوران کوتاه حیات و بهره بردن از مواهبی است که برایش فراهم شده است

این #حقیقت است یا آن مقدار از حقیقت که به درد بشر و زندگیش می‌خورد

حال می‌گوییم، وقتی حیات انسان به پایان می‌رسد، سه حالت ممکن‌ست بعد از مرگ او به وقوع بپیوندد:

۱) حالت نخست آن‌ست که این انسان بعد از مردن به شکلی دوباره به هستی برگردد و به حیات خود ادامه دهد
بصورتی‌که پیروان تناسخ معتقدند

۲) حالت دوم این‌ست که اورا دوباره زنده کنند و به دادگاه ببرند و پاداش #بهشت یا کیفر #جهنم بدهند،
مطابق اعتقادات پیروان ادیان سامی

۳) حالت سوم آن‌ست که مردن انسان همه‌چیز پایان بگیرد و از او به همه صورت و هیکل و مشخصاتی که بود، اثری برجا نماند.
مطابق آنچه ماتریالیست‌ها می‌گویند

از این سه حالت، آنکه معقول‌تر بنظر می‌رسد، حالت سوم است که تجربه و تحقیق دانشمندان نیز بر آن تایید می‌کنند

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

#حقیقت
× زندگی چیست؟
× زندگی چه می‌خواهد؟
× با زندگی چه باید کرد؟



‏Join Us ☞ @iranian_antitheist
× وظیفه بشر، راضی‌شدن و قبول‌کردن نیست
اعتراض‌کردن و انقلاب است

✩ تنها با #عصیانگری‌ است که بشر می‌تواند به #حقیقت پی ببرد


✩ I #Rebel٫ Therefore I Exist



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


× حاضرم تا لحظه‌ مرگ، با کسی که دنبال حقیقت است همراه شوم

✓ و حاضرم تا سرحد مرگ، با کسی مخالفت کنم که ادعا می‌کند #حقیقت را یافته است




Join Us ☞ @iranian_antitheists
#عقیده می‌تواند عقیده من باشد، اما #حقیقت نمی‌تواند حقیقت من باشد

#حقیقت متعلق به هیچکس نیست.

× برای همین همیشه بر سر #عقیده می‌جنگند، نه بر سر #حقیقت

#برتراندراسل


‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


• باورهای #متافیزیکی، نظرهای انتزاعی هستند که گرچه به‌عنوان #حقیقت مورد قبول پیروان مکاتب دینی و فلسفی قرار گرفته و می‌گیرند، ولی:

× بنیادی بر واقعیت دنیای فیزیکی محسوس و ملموس ندارند

× هیچیک قابل اثبات‌تجربی نبوده، و فقط با توان کلامی محض می‌توان واقعی یا حقیقی بودن آن‌را نشان داد

× با ایمان، توان‌‌باوری، زور و ارعاب، و بیش از همه تقلید، آن‌ها را قبول کرده و به دیگران قبولاند


× و با ابزارهای کلامی و یا یافته‌های علمی می‌توان آن‌ها را زیر سوال برده، و کاذب بودن‌شان را به اثبات #غیرقابل‌انکار رساند


دکتر #تقی‌کیمیایی‌اسدی



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

#دین، #دین، #دین...

× چقدر در مورد #دین صحبت می‌شود و نتیجه‌اش چیست؟

× هرکسی که می‌شنوم، از #متون‌مقدس نقل‌قول می‌کند، اما نتیجه‌اش چیست؟


انسان بطور پیوسته دارد در درد و رنج و بدبختی فرو می‌رود، و در اینجا ما داریم اصول و مفاهیمی را که تلنبار کرده‌ایم، تکرار می‌کنیم.

زندگی دارد در هر لحظه به سوی حیوانیت منحرف می‌شود و در اینجا ما سرهایمان را مانند همیشه در مقابل معابد سنگی خم می‌کنیم

در کلمات، در کلمات مرده، ما به قدری درگیر شده‌ایم که شاید قدرت دیدن حقیقت را از دست داده ایم.

ذهن‌های ما چنان محدود به #متون‌مقدس است که قدرت تحقیق و جستجو را در خود از دست داده‌ایم. و شاید به همین دلیل دقیقا مخالف آنچه که می‌خواهیم، زندگی می‌کنیم. و شگفت آنکه این تناقض حتی توسط ما دیده نمی‌شود

• آیا ما حتی در عقل و درایت، چشم‌های خود را از دست نداده‌ایم؟

من در مورد این حالت زندگی تعمق می‌کنم و درمی‌یابم که خودِ همان حقایقی که شخصا کشف نشده‌اند، ما را به چنین سردرگمی می‌کشانند.

× #حقیقت، اگر توسط خودمان کشف شود، به سوی آزادی رهنمون می‌شود
× و اگر از خودمان برنخاسته باشد، ما را حتی با بندهای محکم‌تری می‌بندد.

× دروغی بزرگتر از حقیقت آموخته شده وجود ندارد، و چنین حقایق استقراضی، تناقض‌های بسیار پر دردسری در زندگی بوجود می آورند


‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

پذیرش این #حقیقت که #جهان‌دیگری وجود ندارد
تلخ‌ترین زهری‌ست که کمتر کسی جرات چشیدنش را دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
Ещё