از ادبیات و درست‌نویسی

Канал
Логотип телеграм канала از ادبیات و درست‌نویسی
@eltezazeadabiПродвигать
169
подписчиков
گاه شعر، گاه موسیقی و گاه بیان تجربه‌های ویراستاری و درست‌نویسی ارتباط با گرداننده: @alltypeofpoem
Na Mehrabani Ey Doost ft. Amir
Naser Abdollahi

در دیگران می جویی‌ام اما بدان ای دوست
این‌سان نمی‌یابی ز‌من حتی نشان ای دوست

من در تو گشتم گم مرا در خود صدا می‌زن
تا پاسخم را بشنوی پژواک‌سان ای دوست

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست

گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی
حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست

من قانعم آن بخت جاویدان نمی‌خواهم
گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست

یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی کن
از من من این برشانه ها بار گران ای دوست

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست

آن سان که می‌خواهد دلت با من بگو آری
من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست

#محمدعلی_بهمنی
#ناصرعبداللهی - #امیرکریمی 🎼

@GhaZalkhaniI
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچهٔ دل است


قیصر امین‌پور
در رقص صوفیانهٔ اشباح و سایه‌ها
در قطره‌های آب
در سایه‌های بیشهٔ انبوه دوردست
در بامدادها
در سرزمین گمشده‌ای بی‌نشان و نام
در نوشخند روز
در خنده‌ای که می‌شکفد بر لبان او
در هرچه هست و نیست
در هر چه بود و هست
در هر کجا که می‌گذرد سایهٔ حیات
سرمست و پرنشاط
آن پیک ناشناخته می‌خواندم به گوش
خاموش و پرخروش
کانجا که مرد می‌سترد نام سرنوشت
و آنجا که کار می‌شکند پشت بندگی
رو کن به سوی عشق
رو کن به سوی چهرهٔ خندان زندگی

نادرپور، چشم‌ها و دست‌ها
موج را از سینهٔ دریا گسستن می‌توان
بحر بی‌پایان به جوی خویش بستن می‌توان

از نوایی می‌توان یک شهر دل در خون نشاند
یک چمن گل از نسیمی سینه خستن می‌توان

می‌توان جبریل را گنجشک دست‌آموز کرد
شهپرش با موی آتش دیده بستن می‌توان

ای سکندر سلطنت نازک‌تر از جام جم است
یک جهان آیینه از سنگی شکستن می‌توان

گر به خود محکم شوی سیل بلاانگیز چیست
مثل گوهر در دل دریا نشستن می‌توان

من فقیرِ بی‌نیازم مشربم این است و بس
مومیایی خواستن نتوان ، شکستن می‌توان

(اقبال لاهوری، پیام مشرق)
کتابی درخور و شایسته خواندن، بررسی و نقد

الكُلُّ يَهديءُ بِقَدَرِِ ما تَهدأُ القُلوبِ ‌..

هر کس به اندازه‌ی دل‌هایی که
آرام می‌کند ، آرام می‌شود‌…

#ذوالنون_مصری

@GhaZalkhaniI
به ظلّ هر شجری تکیه داده لاله‌رخی/ که مِروَحه‌ش پر طاووس ُسنبل حوراست

(حامدی اصفهانی)
روی تو کارخانهٔ حسن است و اوستاد/ هرجا حلاوتی‌ست به روی دکان نهاد

(حامدی اصفهانی؛ ت ۸۳۴ ه.ق)
در دست انتشار
💎 

عزم رفتن داری و من ناگزیر از ماندنم
ای مسافر! بازوان را حلقه کن برگردنم

سر بنه برسینهء من ساعتی از روی لطف
تا بماند هفته‌ها بوی تو در پیراهنم

عاشقی نازکدلم، کم ظرف مانند حباب
دم مزن با من به تندی، زان که در دم بشکنم

می‌شماری ناله‌ام را همچو نی، بادِ هوا
خم به ابرویت نیاید، بشنوی‌ گر شیونم

از منِ افتاده گر آگه نباشی، دور نیست
بی‌صدا چون سایه باشد، بر زمین افتادنم

گر شدی دلبستهء من، یا منم پابندِ تو
فرق‌ها باشد میان ما، توجانی، من تنم

پلک‌هایم شب نمی‌آیند دور از تو به هم
گر مژه برهم زنم، در دیده ریزد سوزنم

آتش عشقت نمی‌دانی چه با من می‌کند
برقِ عالم‌سوز را سرداده‌ای در خرمنم

آه ای هجران تو بی‌رحم چون آوار و سیل!
من نه سنگِ خاره‌ام آخر، نه کوه آهنم

نیستی آگه ز رسم دوستی، بشنو که من
آنچنانت دوست می‌دارم که با خود دشمنم!

خار در پیراهنم، چون با توام، برگِ گل است
برگِ گل، چون بی‌توام، خار است در پیراهنم


#محمد_قهرمان (تولد: تربت حیدریه، ۱۳۰۸- ۱۳۹۲)

❄️ @GhaZalkhaniI
🌿
🔺
به شادی مردم اعتماد مکن برف،
تا می‌باری نعمتی؛
چون بنشینی به لعنت‌شان دچاری.

چیزی در سکوت می‌نویسی
همه‌مان را گرفتار حکمت خود می‌کنی
ما که سفید‌خوانی‌های تو را خوب می‌شناسیم،

تو چقدر ساده‌ای که بر همه یکسان می‌باری
تو چقدر ساده‌ای که سرنوشت بهار را روی درخت‌ها
می‌نویسی
که شتک‌ها هم می‌خوانند.


آخر ببین چه جهان بدی شد
آفتاب را
داور تو قرار داده‌اند
و تو با پایی لرزان به زمین می‌نشینی
پیداست که می‌شکنی برف
تا قَدرت را بدانند
با سنگریزه و خرده شیشه فرود آ
فکر می‌کنم سرنوشت مرا جایی دیده‌ای برف
آب شو
آب شو! موسیقی منجمد!
و بیا و ببین
رنج را تو کشیدی
به نام بهار
تمام می‌شود

شمس لنگرودی
🧮 تأثیر ترجمهٔ متون ریاضی بر زبان فارسی

تأثیر #ترجمه یا زبان‌های بیگانه بر زبان فارسی منحصر به واژه‌های بیگانه‌ای نمی‌شود که به‌سرعت وارد زبان می‌شوند.‌ برخی واژه‌ها به‌صورت ریاضی ساخته می‌شوند و به زبان فارسی راه یافته‌اند. برای مثال، «کیلووات‌ساعت» را در نظر بگیرید. این واژه بر اساس قواعد ریاضی ساخته شده نه نحو زبان عادی. این سه کلمه دنبال هم قرار گرفته‌اند، بی‌آن‌که چیزی آن‌ها را به هم مربوط کند. تأثیر دیگر، وارد شدن اصطلاحاتی است که غلط ترجمه شده‌اند. ترکیب فرکانس‌بالا یا بسامد‌بالا (high frequency) را در نظر بگیرید. این واژه تعریف دقیق تخصصی دارد و راه را برای ترکیب‌هایی چون سرعت‌بالا هم باز می‌کند. به‌این‌ترتیب، «بالا» معنای تازه‌ای در زبان فارسی پیدا کرده‌است.

خلاصه‌شده از مقالهٔ «ترجمهٔ متون ریاضی و تأثیر آن بر زبان فارسی»، نوشتهٔ #حسین_معصومی_همدانی، در: دربارهٔ ترجمه (مجموعه‌مقالات). زیرنظر #نصرالله_پورجوادی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی. چ ۳، ۱۳۷۷، ص ۱۶۴–۱۷۷.

https://t.center/cheshmocheragh
حافظ به ابرقویی نسخه مورخ ۸۰۱ به کوشش بهروز ایمانی(چاپ عکسی)
Telegram Center
Telegram Center
Канал