کانون هیئات مذهبی نور"بخش بلده نور "

#قسمت_سوم
Канал
Логотип телеграм канала کانون هیئات مذهبی نور"بخش بلده نور "
@baladeh_e_noorПродвигать
218
подписчиков
10,8 тыс.
фото
1,73 тыс.
видео
1,08 тыс.
ссылок
ارتباط با مدیر👇 @hosseini_smbh ارتباط باادمینها👇 @ghasem_bashin @SMYH_AZARY @Mohamad_bahramian اینستاگرام👇 https://instagram.com/_u/baladeh_e_noor ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/157483014C899ce925be سروش👇 https://sapp.ir/baladeh_e_noor روبیکا👇
Forwarded from اتچ بات
🥀سفیران بی ادعا🥀

زندگینامه شهید مدافع حرم
آقا ابوالفضل نیکزاد
#قسمت سوم

بعد از خارج شدن از منزل دوباره به عقب برگشت و کاملا همجارا نگاه کرد این نگاه همرا به یاد محمدعلی انداخت که زمانیکه خواست به شاه عبدالعظیم برود دوباره به اتاق برگشت و همه جارا دوباره نگاه کرد و این همرو از رفتنی بی برگشت مطلع میکرد به سوریه که رفت سه شب اول هیچ تماسی برقرار نشد و همه نگران بودند تا اینکه شب چهارم تماس برقرار شد صدایش بسیار ضعیف شده بود روزه هم میگرفت میشد فهمید چقدر ضعیف شده سعی میکرد هرشب حتی دیر هم که شده زنگ بزند
دوشب مانده به شهادتش تماس گرفت ساعت از یک بامداد هم گذشته بود آنشب اصلا صدایش شنیده نمیشد بسیار ضعیف گفت که تازه از عملیات برگشته و ممکن است دیگر نتواند زنگ بزند فرداشب آن فردی از خانواده خواب مردی بزرگوار و سبز پوش که شمایل حضرت عباس سلام الله علیها را داشت دید و به آن فرد گفت اگر تا جمعه چیزی که میخواهی بهش نرسی باب الحوائج به من نگو و این خواب خیلی عجیب بود
فردای انروز که چهارشنبه بود ۲۳تیر ۹۵ خیلی دلگیر بود ساعت 15بعدازظهر بود مردی جانباز درب خانه مادر شهید رو زد خیلی تشنه بود از تشنگی درحال بیهوش شدن بود مادرشهید یک بطری آب یخ با یک لیوان پایین بردند و به آن فرد دادند آن مرد جانباز گفت من تازه از فلوجه عراق بازگشتم و شما رزمنده ای در سوریه دارید انشاالله به وطن برمیگرده این صحبت همه رو متعجب کرد اون جانباز چطور مطلع شده بود
مادر نگرانتر شد انروز هیچ تماسی هم گرفته نشد مثل دوروز قبل مادر سره نماز مغرب ابوالفضل دورنش رو قربانی کرد به شهادت رضایت داد و با خود زمزمه میکرد الهی چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
همه اعضای خانه بی حوصله بودند اما مادر به دختر شان و نوه شان مسئولیت خرید رو اعلام کردند نوع خرید ها نشان میداد که برای مهمان هست بالاخره خرید ها انجام شد فردای انروز اقا جواد صبح زود سر صبحانه به خانه مادر امد
خیلی عادی خودش رو جلوه داد تااینکه بغضش فرو شکست مادر پرسید اقاجواد ابوالفضل چی شده؟؟
اقاجواد گفت اتفاقی نیوفتاده
مادر پرسید فقط بگو جانبازی یاشهادت
اقا جواد گفت ؛مامان ابوالفضل به ارزویش رسید
و مادر اعتقاد دارد ابوالفضل برمن ولایت پیدا کرده
و من از او جا ماندم اما از دامن آن مادر همچنین فرزندی برای این راه حساب شد و علی جان فرزند شهید،،، مطمئن باشد که پدر همیشه در کنارش است.
روحش شاد 🌹
@baladeh_e_noor
💝روانشناسی روز💝
راهكارهايي براي كاهش #استرس و #اضطراب روزانه

🔴#قسمت_سوم

🔶1️⃣👈بپذیرید که نمی‌توانید همه‌چیز را #کنترل کنید
🌀خیلی وقت‌ها اضطراب از این موضوع ناشی می‌شود که ما می‌خواهیم افراد، موضوعات یا شرایطی را کنترل کنیم که واقعا فراتر از کنترل ما هستند. درک این حقیقت که شما نمی‌توانید و نباید همه‌چیز را در کنترل خود داشته باشید به شما کمک می‌کند احساستان را بهتر #مدیریت کنید.
🔺بر چیزهایی #تمرکز کنید که در کنترل شما هستند.
🔺خودتان را کمی #آرام کنید و در آن‌ِ واحد، فقط به یک موضوع فکر کنید نه مسائل مختلف.
🔺حالا می‌توانید به چیزی که روبه‌روی شماست یا با آن مواجهید نگاه کنید و سپس از آن بگذرید.

✔️👌کنار گذاشتن تلاش برای کنترل شرایط، به شما کمک می‌کند از برخی ناراحتی‌های ناشی از اضطراب، خلاصی یابید.

🔹2️⃣👈ترس‌هايتان را #مشخص كنيد
✔️اگر اقرار کنید که از چیزی می‌ترسید، #ترس قدرتش را در برابر شما از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند حالات شما را کنترل کند. مهم نیست از چه چیزی می‌ترسید، اگر برای مدتی خود را در آن غوطه‌ور کنید، درنهایت از بین خواهد رفت

✳️(چراکه ترس وجود #واقعی ندارد و همه‌چیز در #ذهن ما است) ✳️

📌📌هنگامی‌که می دانید از چه چیزی می‌ترسید، می‌توانید آن را به نقطه‌ قوت و عامل موفقیت خود تبدیل کنید.
@baladeh_e_noor
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#لیلة_المبیت
#قسمت_سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

به منظور اجرای تصمیم گرفته شده در دارالندوه ٬ مقرر شد چند نفر از قبایل مختلف قریش ( هر قبیله یک نفر) پیامبر را در بسترش به قتل برسانند و از آنجا که فرزندان هاشم جهت قصاص اقدام می کنند با توجه به شرکت چند نفر در قتل از قصاص چشم پوشی نموده و فقط دیه را دریافت نمایند ٬ که جبرئیل بر پیامبر نازل شده و این موضوع را به اطلاع ایشان رسانده است.

« ادامه دارد»

@baladeh_e_noor
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸